Unnamed: 0 input mt_output human_output Label1 Label2 Label3 DA Label1_zscore Label2_zscore Label3_zscore DA_zscore HTER 1 "In this paper, we propose ComBIM, a community-based solution approach for solving the BIM problem. " "در این مقاله, ما ComBIM, یک رویکرد راه‌حل مبتنی بر جامعه برای حل مساله BIM را پیشنهاد می‌کنیم. " "در این مقاله، ComBIM، یک رویکرد حل مبتنی بر جامعه برای حل مساله BIM، را پیشنهاد می کنیم. " 98 94 95 95.66666666666667 0.9775504962702375 0.8868419499236997 0.9135858079023901 0.9259927513654423 0.1739130434782609 2 "We have compared the obtained results with that of other methodologies from the literature and observe that ComBIM can achieve the better influence spread, while taking reasonable time for seed set selection. " "نتایج تجربی در مورد شبکه‌های اجتماعی واقعی با احتمال انتشار مختلف نشان داد که مجموعه بذر انتخاب‌شده توسط ComBIM می‌تواند به تاثیر بهتری در مقایسه با برخی از آثار هنری - the ادبیات، در حالی که زمان معقول را می‌پذیرد، دست یابد. " "ما نتایج به‌دست‌آمده را با روش‌های دیگر از منابع پژوهشی مقایسه کرده‌ایم و مشاهده می‌کنیم که ComBIM می‌تواند به گسترش تأثیر بهتری دست یابد، در حالی که زمان معقولی برای انتخاب مجموعه بذر صرف کند. " 75 65 60 66.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -0.9185308122823167 0.8604651162790697 3 "A social network is an interconnected structure among a group of agents, formed for social interactions. " "یک شبکه اجتماعی یک ساختار به‌هم‌پیوسته در میان گروهی از عوامل است که برای تعاملات اجتماعی تشکیل شده‌است. " "شبکه اجتماعی یک ساختار به هم پیوسته در میان گروهی از عوامل است که برای تعاملات اجتماعی شکل گرفته است. " 98 96 95 96.33333333333333 0.9775504962702375 1.004553915668815 0.9135858079023901 0.9652300732804808 0.09090909090909091 4 "One key area of research in the domain of computational social network analysis is the problem of Social Influence Maximization (SIM Problem), which asks for selecting top- k influential users from the network " "یک حوزه کلیدی تحقیق در حوزه تحلیل شبکه اجتماعی computa مشکل اثر اجتماعی مکس - imization (مشکل SIM) است, که برای انتخاب کاربران با نفوذ بالای k از شبکه درخواست می‌کند " "یکی از حوزه‌های کلیدی تحقیق در حوزه تحلیل محاسباتی شبکه‌های اجتماعی، مساله حداکثرسازی تأثیر اجتماعی (مسئله SIM) است، که خواستار انتخاب کاربران تأثیرگذار برتر از شبکه است " 69 75 80 74.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 -0.4159340950675537 0.6666666666666666 5 "Due to its practical applications in different domains, such as viral marketing, personalized recommendation, feed ranking, finding influential twitters etc., this problem is well studied and plethora of solution methodologies are available in the literature. " "با توجه به کاربردهای عملی آن در دامنه‌های مختلف, مانند بازاریابی ویروسی, پیدا کردن twitters موثر و غیره, این مشکل به خوبی مطالعه شده و مقدار زیادی از روش راهحل - ologies در ادبیات موجود است. " "با توجه به کاربردهای عملی آن در حوزه های مختلف، مانند بازاریابی ویروسی، توصیه شخصی، رتبه بندی فید، یافتن توییترهای تأثیرگذار و غیره، این مساله به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است و روش‌های حل زیادی در منابع پژوهشی موجود است. " 65 72 80 72.33333333333333 -1.207437743835279 -0.4079896732725703 -0.07378987611921424 -0.5630724310756878 0.5416666666666666 6 "For each node of the network, there is an associated selection cost, which signifies the amount of incentive required to be paid. " "برای هر گره شبکه, یک هزینه selection وجود دارد که نشان‌دهنده مقدار انگیزه مورد نیاز برای پرداخت است. " "برای هر گره از شبکه، هزینه انتخاب مرتبطی وجود دارد که نشان دهنده میزان انگیزه مورد نیاز برای پرداخت است. " 85 82 80 82.33333333333333 0.1167975531983673 0.180570155453007 -0.07378987611921424 0.07452594417738669 0.2727272727272727 7 "In this situation, the basic SIM Problem does not fit, as this problem assumes the uniform selection cost for all the nodes. " "در این شرایط, مشکل SIM اولیه مناسب نیست چون این مشکل هزینه انتخاب یکنواخت برای همه گره‌ها را فرض می‌کند. " "در این شرایط، مساله اصلی SIM مناسب نیست، زیرا این مساله هزینه انتخاب یکنواخت را برای همه گره ها در نظر می گیرد. " 88 85 80 84.33333333333333 0.3154328477534143 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.1995936919016267 0.4230769230769231 8 "However, in reality, different users of the network have different incentive demands. " "با این حال, در واقعیت, کاربران مختلف این شبکه نیاز به درخواست‌های تشویقی مختلف دارند. " "با این حال، در واقعیت، کاربران مختلف شبکه خواسته‌های انگیزشی متفاوتی دارند. " 97 94 100 97.0 0.9113387314185553 0.8868419499236997 1.242711035909591 1.013630572417282 0.5 9 "Relaxing the assumptions made by the SIM Problem and to deal with the real life situations, Budgeted Influence Maximization Problem ( BIM Problem ) had been introduced by Nguyen and Zheng (2013) . " "Relaxing فرضیات ایجاد شده توسط مشکل SIM و برخورد با شرایط زندگی واقعی, Budgeted در مساله Maximization fluence (مساله BIM) توسط Nguyen و ژنگ (2013) معرفی شد. " "با آرام کردن فرضیات ایجاد شده توسط مساله SIM و برای مقابله با موقعیت های واقعی زندگی، مسئله حداکثرسازی بودجه شده (مسئله BIM)) توسط نگوین و ژنگ (2013) معرفی شده بود. " 58 50 40 49.33333333333334 -1.670920097797055 -1.70282129646884 -2.706791700176826 -2.02684436481424 0.5 10 "Though the BIM Problem is more practical than the SIM Problem, it is not extensively studied. " "اگر چه مساله BIM کاربردی تر از مشکل SIM است اما به طور گسترده مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد. " "اگرچه مساله BIM عملی تر از مساله SIM است، اما به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است. " 95 92 90 92.33333333333333 0.7789152017151906 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.7108352552629879 0.35 11 "Social influence occurs due to the diffusion of information in the underlaying network. " "نفوذ اجتماعی ناشی از انتشار اطلاعات در شبکه underlaying است. " "تأثیر اجتماعی به دلیل انتشار اطلاعات در شبکه زیربنایی رخ می دهد. " 75 70 45 63.33333333333334 -0.5453200953184559 -0.5257016390176857 -2.377666472169624 -1.149562735501922 0.5384615384615384 12 "To study the diffusion process, there are two popular probabilistic models available in the literature: (i) Linear Threshold Model (LT Model), (ii) Independent Cascade Model (IC Model) " "برای مطالعه فرآیند انتشار, دو مدل احتمالی معروف موجود در مدل آستانه خطی, (2) مدل آبشار مستقل (مدل IC) وجود دارد " "برای مطالعه فرآیند انتشار، دو مدل احتمالی رایج در منابع پژوهشی موجود وجود دارد: (۱) مدل آستانه خطی (مدل LT)، (۲) مدل آبشاری مستقل (مدل IC) " 85 80 70 78.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.1841281964091194 0.4594594594594595 13 "To study the BIM Problem, a social network is represented by a graph, where each node is characterized by its diffusion threshold and selection cost , whereas each edge is associated with a diffusion probability . " "برای مطالعه BIM Problem, یک شبکه اجتماعی توسط یک گراف نمایش داده می‌شود, که در آن هر گره با آستانه انتشار و هزینه انتخاب مشخص می‌شود, " "برای مطالعه مساله BIM، یک شبکه اجتماعی با یک نمودار نشان داده می شود، که در آن هر گره با آستانه انتشار و هزینه انتخاب مشخص می شود، در حالی که هر یال با احتمال انتشار همراه است. " 74 70 45 63.0 -0.6115318601701382 -0.5257016390176857 -2.377666472169624 -1.171633323785816 0.4285714285714285 14 "Nguyen and Zheng (2013) first studied the BIM Problem and proposed an approximation algorithm with provable guarantee and a directed acyclic graph -based heuristic for this problem. " "Nguyen و ژنگ (2013) ابتدا مساله BIM را بررسی کرده و یک الگوریتم تقریبی را با guaran provable - tee و یک هیوریستیک acyclic directed برای این مسایل پیشنهاد دادند. " "نگوین و ژنگ (2013) ابتدا مسئله BIM را مورد مطالعه قرار دادند و یک الگوریتم تقریبی با ضمانت قابل اثبات و یک هیوریستیک مبتنی بر گراف غیر چرخه ای هدایت شده برای این مساله پیشنهاد کردند. " 87 85 50 74.0 0.249221082901732 0.3571381040706801 -2.048541244162423 -0.4807273523966702 0.5384615384615384 15 "To increase the number of influenced nodes within reasonable computational time, in this study, we propose a Community-Based Solution Approach for the BIM Problem. " "برای افزایش تعداد گره‌های تحت‌تاثیر در زمان محاسباتی منطقی, در این مطالعه, ما یک رویکرد راه‌حل مبتنی بر جامعه برای مساله BIM پیشنهاد می‌کنیم. " "برای افزایش تعداد گره های تحت تأثیر در زمان محاسباتی معقول، در این مطالعه، ما یک رویکرد راه حل مبتنی بر جامعه برای مساله BIM پیشنهاد می کنیم. " 92 90 100 94.0 0.5802799071601435 0.6514180184334688 1.242711035909591 0.8248029871677346 0.1290322580645161 16 "Section 3 describe background concepts and the BIM Problem. " "بخش ۳ مفاهیم پس‌زمینه و مساله BIM را توصیف می‌کند. " "بخش ۳ مفاهیم پس زمینه و مساله BIM را شرح می دهد. " 97 92 100 96.33333333333333 0.9113387314185553 0.7691299841785842 1.242711035909591 0.9743932505022436 0.1538461538461539 17 "Section 4 contains a detailed description of our proposed methodology. " "بخش ۴ شامل شرح مفصلی از روش پیشنهادی ما است. " "بخش ۴ شامل شرح مفصلی از روش پیشنهادی ما است. " 86 85 100 90.33333333333333 0.1830093180500497 0.3571381040706801 1.242711035909591 0.5942861526767738 0.0 18 "Section 5 contains the experimental evaluations for the proposed methodology. " "بخش ۵ شامل ارزیابی‌های تجربی برای روش پیشنهادی است. " "بخش ۵ شامل ارزیابی های تجربی برای روش پیشنهادی است. " 86 85 100 90.33333333333333 0.1830093180500497 0.3571381040706801 1.242711035909591 0.5942861526767738 0.0 19 "Finally, Section 6 draws conclusion of our study and gives future directions. " "در نهایت, بخش ۶ نتیجه‌گیری مطالعه ما را به خود جلب می‌کند و دستورها آینده را می‌دهد. " "در نهایت، بخش ۶ نتیجه‌گیری از مطالعه ما را نشان می‌دهد و مسیرهای آینده را ارائه می‌دهد. " 65 72 90 75.66666666666667 -1.207437743835279 -0.4079896732725703 0.5844605798951886 -0.3436556124042203 0.3636363636363636 20 "Here, we present related studies from the literature in the following directions: (i) Social Influence Maximization , (ii) community detection in social networks , and (iii) community-based approaches for influence maximization . " "در اینجا، ما مطالعات مرتبط را از متون زیر رو به رو ارایه می‌کنیم: (۱) تشخیص اجتماعی Maximization، (۲) تشخیص جامعه در شبکه‌های اجتماعی، و (ج) رویکردهای مبتنی بر جامعه برای افزایش نفوذ. " "در اینجا، ما مطالعات مرتبط از منابع پژوهشی را در جهت‌های زیر ارائه می‌کنیم: (۱) حداکثرسازی تأثیر اجتماعی، (۲) تشخیص جامعه در شبکه‌های اجتماعی، و (۳) رویکردهای مبتنی بر جامعه برای حداکثرسازی تأثیر. " 69 78 80 75.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.05485377603722393 -0.07378987611921424 -0.357078112194996 0.2978723404255319 21 "Given a graph representation of a social network, finding the set of influential nodes is referred to as the SIM Problem or Target Set Selection Problem (TSS Problem, in short). " "با توجه به یک نماینده گراف - resentation یک شبکه اجتماعی، یافتن مجموعه‌ای از گره‌های تاثیرگذار به عنوان مساله انتخاب مساله یا مساله انتخاب هدف (TSS مساله، به طور خلاصه) به آن اشاره می‌شود. " "با توجه به نمایش نموداری از یک شبکه اجتماعی، یافتن مجموعه ای از گره های تأثیرگذار به عنوان مساله SIM یا مساله انتخاب مجموعه هدف (به طور خلاصه مساله TSS) نامیده می شود. " 68 60 50 59.33333333333334 -1.008802449280232 -1.114261467743263 -2.048541244162423 -1.390535053728639 0.4054054054054054 22 "There are several variants of this problem defined and studied in the literature. " "انواع مختلفی از این مشکل تعریف‌شده و در نوشتجات مورد مطالعه قرار گرفته‌است. " "انواع مختلفی از این مساله در منابع پژوهشی تعریف و مطالعه شده است. " 91 93 80 88.0 0.5140681423084613 0.8279859670511419 -0.07378987611921424 0.422754744413463 0.6428571428571429 23 "Initially, the problem of target set selection was posed by Domingos and Richardson in the context of viral marketing. " "در ابتدا، احتمال انتخاب مجموعه هدف توسط Domingos و ریچاردسون در زمینه بازاریابی ویروسی مطرح شد. " "در ابتدا، مساله انتخاب مجموعه هدف توسط دومینگوس و ریچاردسون در زمینه بازاریابی ویروسی مطرح شد. " 88 90 90 89.33333333333333 0.3154328477534143 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.5171038153606906 0.1111111111111111 24 "The basic TSS Problem is popularly known as the Top- k node problem, which asks for finding a set of k nodes, whose initial activation maximize the influence in the network. " "مساله TSS اصلی popularly شناخته‌شده به عنوان مساله نود K بالا است، که برای یافتن مجموعه‌ای از k گره که فعال‌سازی اولیه آن نفوذ در شبکه را به حداکثر می‌رساند. " "مساله اصلی TSS عموماً به عنوان مساله گره Top-k شناخته می شود، که خواستار یافتن مجموعه ای از k گره ها است که فعال سازی اولیه آنها تأثیر را در شبکه به حداکثر می رساند. " 87 78 80 81.66666666666667 0.249221082901732 -0.05485377603722393 -0.07378987611921424 0.04019247691509793 0.3846153846153846 25 "Kempe et al. (2003) studied the computational issues of the problem and proved that it is NP-Hard under both IC and LT Models . " "Kempe و همکاران (۲۰۰۳) مشکلات محاسباتی این مشکل را تایید کردند و ثابت کردند که NP - هم تحت هر دو مدل IC و LT - سخت است. " "کمپ و همکاران (2003) مسائل محاسباتی مسئله را مطالعه کرد و ثابت کرد که در هر دو مدل IC و LT ​​NP-Hard است. " 92 83 80 85.0 0.5802799071601435 0.2394261383255647 -0.07378987611921424 0.2486387231221646 0.5333333333333333 26 "They formulated both the Top-k Node Problem and λ Coverage Problem as a co-operative game problem solved using the concept of shapley value . " "آن‌ها هر دو مساله گره بالا و ثابت را به عنوان یک مساله بازی مشترک با استفاده از مفهوم ارزش shapley فرموله کردند. " "آنها هر دو مساله گره Top-k و مساله پوشش λ را به عنوان یک مساله بازی مشارکتی که با استفاده از مفهوم ارزش شیپلی حل شده است، فرموله کردند. " 90 80 70 80.0 0.447856377456779 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.07377525498964888 0.4545454545454545 27 "They introduced the Weighted Target Set Selection Problem for the social networks, where each node has a specific weight. " "آن ها مساله انتخاب هدف گرا را برای شبکه‌های اجتماعی معرفی کردند که در آن هر گره دارای وزن ویژه‌ای است. " "آن ها مسئله انتخاب مجموعه هدف وزنی را برای شبکه های اجتماعی معرفی کردند که در آن هر گره دارای وزن خاصی است. " 85 85 90 86.66666666666667 0.1167975531983673 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.3527987457214121 0.2083333333333333 28 "This problem asks for finding a subset of nodes with total minimum node weight, whose initial activation will maximize the spread of influence. " "این مشکل, یافتن یک زیرمجموعه از گره‌ها با حداقل وزن گره است, که activa اولیه آن گسترش نفوذ را به حداکثر خواهد رساند. " "این مساله به دنبال یافتن زیرمجموعه ای از گره ها با حداقل وزن کل گره است که با فعال سازی اولیه آن، گسترش نفوذ به حداکثر می رسد. " 80 75 65 73.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.2314217246548971 -1.061165560140819 -0.5022828519519199 0.4666666666666667 29 "They introduced the r-round min TSS Problem , which asks for finding a minimum cardinality seed set to maximize the influence within r rounds of diffusion. " "آن ها مساله دور - راند min را معرفی کردند, که خواستار یافتن یک مجموعه دانه cardinality برای به حداکثر رساندن نفوذ در دور r (r) در دور r (r) است. " "آن ها مسئله r دور در دقیقه TSS را معرفی کردند، که خواستار یافتن حداقل مجموعه بذر کاردینالیته برای حداکثرسازی تأثیر در r راند انتشار است. " 60 55 65 60.0 -1.538496568093691 -1.408541382106052 -1.061165560140819 -1.336067836780187 0.7857142857142857 30 "Nguyen and Zheng (2013) introduced the problem of Budgeted Influence Maximization (BIM). " "Nguyen و ژنگ (2013) مشکل of تاثیر Maximization (BIM) را تعیین کردند. " "نگوین و ژنگ (2013) مساله حداکثرسازی بودجه شده (BIM) را معرفی کردند. " 55 50 65 56.66666666666666 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.061165560140819 -1.544514082987254 0.3529411764705883 31 "This problem assumes that each node has a selection cost , and seed set has to be chosen within a fixed budget. " "این مساله فرض می‌کند که هر گره دارای هزینه انتخاب است و مجموعه دانه باید در یک بودجه ثابت انتخاب شود. " "این مساله فرض می کند که هر گره هزینه انتخابی دارد و مجموعه بذر باید در یک بودجه ثابت انتخاب شود. " 95 90 90 91.66666666666667 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.6715979333479494 0.1818181818181818 32 "Naturally, the problem here is to select a seed set within the budget to maximize the influence in the network. " "طبیعتا, مشکل در اینجا انتخاب یک مجموعه دانه در بودجه برای به حداکثر رساندن نفوذ در شبکه است. " "به طور طبیعی، مساله در اینجا این است که یک مجموعه بذر را در بودجه انتخاب کنید تا تأثیرگذاری در شبکه به حداکثر برسد. " 90 90 80 86.66666666666667 0.447856377456779 0.6514180184334688 -0.07378987611921424 0.3418281732570112 0.6153846153846154 33 "KNN algorithm fairs across all parameters of considerations. " "fairs های الگوریتم knn در تمام پارامترها بررسی می‌شوند. " "الگوریتم KNN در تمام پارامترهای لحاظ شده منصفانه عمل میکند. " 60 50 45 51.66666666666666 -1.538496568093691 -1.70282129646884 -2.377666472169624 -1.872994778910719 0.7272727272727273 34 "A community in a network is defined as the set of nodes, which are very densely connected among themselves, and sparsely connected with other parts of the network. " "یک جامعه در یک کار خالص به عنوان مجموعه‌ای از گره‌ها تعریف می‌شود که در میان خودشان بسیار متراکم هستند و پراکنده با بخش‌های دیگر شبکه ارتباط دارند. " "یک جامعه در یک شبکه به عنوان مجموعه ای از گره ها تعریف می شود که بسیار متراکم بین خود و به طور پراکنده با سایر بخش های شبکه مرتبط هستند. " 80 90 85 85.0 -0.2142612710600443 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.2308306997538039 0.375 35 "Detecting community in a network is the prob- lem of partitioning the nodes into groups. " "تشخیص جامعه در یک شبکه, احتمال تقسیم گره‌ها به گروه‌ها است. " "تشخیص جامعه در یک شبکه مساله پارتیشن بندی گره ها به گروه ها است. " 90 85 85 86.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.2553353518879872 0.3534432778051488 0.2 36 "Readers are referred to them for some recent surveys. " "خوانندگان به آن ها برای برخی از نظرسنجی‌های مجدد اشاره دارند. " "خوانندگان برای بررسی های اخیر به آن ها ارجاع داده می شوند. " 68 75 70 71.0 -1.008802449280232 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.6574215020229154 0.6153846153846154 37 "One of the properties of social networks is that, they contain a strong community structure. " "یکی از ویژگی‌های شبکه‌های اجتماعی این است که آن‌ها دارای ساختار اجتماعی قوی هستند. " "یکی از ویژگی های شبکه های اجتماعی این است که دارای ساختار اجتماعی قوی هستند. " 95 95 90 93.33333333333333 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.7696912381355455 0.125 38 "There exist many metrics in the literature, which are used for detecting and evaluating communities in social networks. " "متریک بسیاری در ادبیات وجود دارد که برای شناسایی و eval جوامع در شبکه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند. " "معیارهای بسیاری در منابع پژوهشی وجود دارد که برای شناسایی و ارزیابی جوامع در شبکه های اجتماعی استفاده می شود. " 85 87 65 79.0 0.1167975531983673 0.4748500698157956 -1.061165560140819 -0.1565059790422185 0.3333333333333333 39 "The higher value of modularity signifies the better community structure in the network. " "ارزش بالاتر پیمانه‌ای بودن, ساختار اجتماعی بهتری را در شبکه نشان می‌دهد. " "مقدار بالاتر ماژولار بودن به معنای ساختار جامعه بهتر در شبکه است. " 90 87 90 89.0 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.5844605798951886 0.502389009055921 0.8461538461538461 40 "Hence, this metric has been used for maximization to detect communities, known as modularity maximization approach. " "از این رو, این متریک به منظور ماکزیمم سازی جوامع, شناخته‌شده به عنوان روش maximization سازی استفاده شده‌است. " "از این رو، این معیار برای حداکثرسازی برای شناسایی جوامع، که به عنوان رویکرد حداکثرسازی مدولاریت شناخته می شود، استفاده شده است. " 85 80 65 76.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.2938366057448532 0.5769230769230769 41 "As maximization of modularity is NP- Hard, several heuristics had been proposed in the literature to get the suboptimal partition of the network. " "به عنوان بیشینه‌سازی واحد بندی, NP - hard است, چندین شیوه اکتشافی در ادبیات پیشنهاد شده بودند تا تجزیه بهینه شبکه را به دست آورند. " "از آنجایی که حداکثر کردن مدولاریت NP-Hard است، چندین روش هیوریستیک در منابع پژوهشی برای بدست آوردن پارتیشن زیر بهینه شبکه پیشنهاد شده است. " 85 75 65 75.0 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 -1.061165560140819 -0.3919299105324494 0.75 42 "In this paper, we exploit the community structure of the network for solving the BIM Problem. " "در این مقاله, ما از شبکه سازی اجتماعی شبکه برای حل مساله BIM بهره‌برداری می‌کنیم. " "در این مقاله، ما از ساختار جامعه شبکه برای حل مساله BIM بهره برداری می کنیم. " 89 92 90 90.33333333333333 0.3816446126050966 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.5784117255596232 0.2222222222222222 43 "Due to gigantic size of the real life social networks, solving the influence maximization problem by considering the network as a single entity, incurs a huge computational burden. " "با توجه به اندازه عظیم شبکه‌های اجتماعی واقعی, حل مساله بیشینه کردن نفوذ با در نظر گرفتن این شبکه به عنوان یک نهاد منفرد, یک بار محاسباتی عظیم را متحمل خواهد شد. " "با توجه به اندازه غول پیکر شبکه های اجتماعی واقعی، حل مساله حداکثرسازی تأثیر با در نظر گرفتن شبکه به عنوان یک موجودیت واحد، بار محاسباتی زیادی را متحمل می شود. " 91 90 90 90.33333333333333 0.5140681423084613 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.583315580212373 0.4117647058823529 44 "That's why, researchers have tried to scale down the problem of influence maximization into community level, which performs well in most of the real-world social networks. " "به همین دلیل است که محققان تلاش کرده‌اند تا مساله افزایش نفوذ در سطح ارتباطات را کاهش دهند, که در بیشتر شبکه‌های اجتماعی دنیای واقعی عملکرد خوبی دارد. " "به همین دلیل است که محققان سعی کرده‌اند مساله حداکثرسازی تأثیر را در سطح جامعه کاهش دهند، که در بیشتر شبکه‌های اجتماعی دنیای واقعی عملکرد خوبی دارد. " 93 90 75 86.0 0.6464916720118259 0.6514180184334688 -0.4029151041264157 0.2983315287729597 0.1935483870967742 45 "It is reported in the literature, that solving the influence maximization problem into community level is one of the potential applications of community detection. " "یکی از کاربردهای بالقوه شناسایی جامعه است. " "در منابع پژوهشی گزارش شده است که حل مساله حداکثرسازی تأثیر در سطح جامعه یکی از کاربردهای بالقوه تشخیص جامعه است . " 40 35 30 35.0 -2.862731865127337 -2.585661039557206 -3.365042156191229 -2.937811686958591 0.6818181818181818 46 "Chen, Zhu, Peng, Lee, and Lee (2014) developed a community-based framework for solving Social Influence Maximization problem, which outperforms existing methodologies in terms of both scalability and efficiency. " "چن, ژو, پنگ, لی و لی (2014) یک چارچوب مبتنی بر جامعه برای حل مساله Maximization تاثیر اجتماعی ایجاد کردند که از نظر مقیاس پذیری و کارایی بهتر عمل می‌کند. " "چن، ژو، پنگ، لی و لی (2014) چارچوبی مبتنی بر جامعه را برای حل مساله حداکثرسازی تأثیر اجتماعی ایجاد کردند که از نظر مقیاس‌پذیری و کارایی از روش‌های موجود بهتر عمل می‌کند. " 78 75 70 74.33333333333333 -0.3466848007634089 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.4367156191839743 0.2926829268292683 47 "Their method was developed based on finding the influential communities by incorporating local and global influences. " "روش آن‌ها براساس یافتن جوامع تاثیرگذار از طریق ترکیب تاثیرات محلی و جهانی توسعه یافت. " "روش آنها بر اساس یافتن جوامع تأثیرگذار از طریق ترکیب تأثیرات محلی و جهانی توسعه یافته است. " 88 80 85 84.33333333333333 0.3154328477534143 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2112087964497643 0.3888888888888889 48 "Recently, Shang, Zhou, Li, Liu, and Wu (2017) proposed a community-based solution framework for influence maximization problem. " "اخیرا, Shang, ژو, لی, لیو, و وو (2017) یک چارچوب راه‌حل مبتنی بر جامعه برای حل مساله بیشینه‌سازی قدرت پیشنهاد کردند. " "اخیراً، شانگ، ژو، لی، لیو و وو (2017) یک چارچوب راه حل مبتنی بر جامعه را برای مساله حداکثرسازی تأثیر پیشنهاد کردند. " 98 95 89 94.0 0.9775504962702375 0.9456979327962574 0.5186355342937483 0.813961321120081 0.4137931034482759 49 "Results reported by them show acceptable computational time even for networks with millions of nodes and hundreds of millions of edges. " "نتایج گزارش‌شده توسط آن‌ها زمان محاسباتی قابل‌قبول حتی برای شبکه‌هایی با میلیون‌ها گره و صدها میلیون راس را نشان می‌دهند. " "نتایج گزارش شده توسط آنها زمان محاسباتی قابل قبولی را حتی برای شبکه هایی با میلیون ها گره و صدها میلیون یال نشان می دهد. " 94 95 100 96.33333333333333 0.7127034368635082 0.9456979327962574 1.242711035909591 0.967037468523119 0.2307692307692308 50 "They proposed a solution methodology for influence maximization under competitive linear threshold model. " "آن ها راه‌حل methodology را برای افزایش نفوذ تحت مدل آستانه خطی رقابتی پیشنهاد دادند. " "آن ها یک روش راه حل برای حداکثرسازی تأثیر تحت مدل آستانه خطی رقابتی پیشنهاد کردند. " 80 85 85 83.33333333333333 -0.2142612710600443 0.3571381040706801 0.2553353518879872 0.1327373949662077 0.3529411764705883 51 "Hosseini-Pozveh, Zamanifar, and Naghsh-Nilchi (2017) developed a community-based approach for finding influential nodes in a social network. " "آقای حسینی, Zamanifar, و Naghsh - Nilchi (2017) یک رویکرد مبتنی بر جامعه برای یافتن نوده‌ای تاثیرگذار در یک شبکه اجتماعی هستند. " "حسینی پوزوه، زمانی فر و نقش نیلچی (2017) رویکردی مبتنی بر جامعه را برای یافتن گره های تأثیرگذار در یک شبکه اجتماعی توسعه دادند. " 78 75 75 76.0 -0.3466848007634089 -0.2314217246548971 -0.4029151041264157 -0.3270072098482406 0.5714285714285714 52 "Here, V (G) = { u 1 , u 2 , . . . , u n } is the set of users of the network, and E(G) = { e 1 , e 2 , . . . , e m } is the social ties among the users. " "در اینجا, V (G) = {u} = {u, ۲, u n} مجموعه کاربران شبکه است, و E (G) = {e ۱, e ۲, e m} پیوندهای اجتماعی بین کاربران است. " "در اینجا، V (G) = {u1، u2، . . . ، un} مجموعه ای از کاربران شبکه است و E(G) = e1 , e2 , . . . , em روابط اجتماعی بین کاربران است. " 89 92 87 89.33333333333333 0.3816446126050966 0.7691299841785842 0.3869854430908678 0.5125866799581829 0.4583333333333333 53 "K-Nearest Neighbour is one of the simplest Machine Learning algorithms based on Supervised Learning technique. " "K- نزدیک‌ترین گره یکی از ساده‌ترین الگوریتم‌های یادگیری ماشینی براساس تکنیک یادگیری Supervised است. " "K-نزدیک ترین همسایه یکی از ساده ترین الگوریتم های یادگیری ماشین بر اساس تکنیک یادگیری نظارت شده است. " 69 80 65 71.33333333333333 -0.9425906844285499 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.6469660182871589 0.3809523809523809 54 "3.1 - Use Euclidean distance, Hamming, or Manhattan to calculate the distance between test data and each row of training. " "۳.۱ - استفاده از فاصله اقلیدسی, همینگ, یا مان‌هاتان برای محاسبه فاصله بین داده‌های تست و هر ردیف آموزش. " "۳.۱ - از فاصله اقلیدسی، هامینگ یا منهتن برای محاسبه فاصله بین داده های آزمون و هر ردیف آموزش استفاده کنید. " 90 66 69 75.0 0.447856377456779 -0.7611255705079166 -0.7978653777350574 -0.370378190262065 0.3043478260869565 55 "The diffusion threshold and the selection cost of the user u i is denoted as θ( u i ) and C(u i ) , respectively. " "آستانه انتشار و هزینه انتخاب کاربر u به ترتیب θ (u) و C (u) نشان داده می‌شود. " "آستانه انتشار و هزینه انتخاب رابط کاربر ui به ترتیب با θ (ui) و C(ui) نشان داده می شود. " 90 85 87 87.33333333333333 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.3869854430908678 0.3973266415394423 0.2 56 "One of them is the IC Model, which captures the independent behavior of the users and the other one is the LT Model, which captures the collective behavior of the users. " "یکی از آن‌ها مدل IC است که the مستقل کاربران را ثبت می‌کند و دیگری مدل LT است، که رفتار جمعی کاربران را ثبت می‌کند. " "یکی از آنها مدل IC است که رفتار مستقل کاربران را نشان می دهد و دیگری مدل LT است که رفتار جمعی کاربران را نشان می دهد. " 89 85 70 81.33333333333333 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.7320403321336171 0.002247461514053232 0.2857142857142857 57 "In both the models information is diffused in discrete time steps, a node can be either one of the two states: active (influenced) or inactive (not influenced), a node can change its state from inactive to active however, not the vice-versa. " "در هر دو مدلاطلاعات در مراحل زمانی گسسته منتشر می‌شوند,یک‌گره می‌تواند یکی از دو ایالت باشد: فعال (تحت‌تاثیر) و یا غیر فعال (تحت‌تاثیر قرار نگیرد),یک‌گره می‌تواند حالت خود را از غیرفعال شدن به حالت فعال تغییر دهد نه بالعکس. " "در هر دو مدل اطلاعات در مراحل زمانی گسسته منتشر می شود، یک گره می تواند یکی از این دو حالت باشد: فعال (تأثیر پذیر) یا غیرفعال (تأثیر نشده)، یک گره می تواند وضعیت خود را از غیر فعال به فعال تغییر دهد، نه برعکس. " 88 80 89 85.66666666666667 0.3154328477534143 0.06285818970789152 0.5186355342937483 0.2989755239183514 0.3888888888888889 58 "However, it can capture the realistic diffusion scenarios as mentioned in Goldenberg, Libai, and Muller (2001) . " "با این حال, می‌تواند سناریوهای انتشار واقع گرایانه را همانطور که در Goldenberg, Libai, و مولر (2001) ذکر شد, ثبت کند. " "با این حال، می تواند سناریوهای انتشار واقع بینانه را همانطور که در گلدنبرگ، لیبای و مولر (2001) ذکر شده است، ثبت کند. " 97 90 90 92.33333333333333 0.9113387314185553 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.7157391099157375 0.3103448275862069 59 "Hence, many existing studies on influence maximization considers the IC Model as the underlying model of diffusion. " "از این رو, بسیاری از مطالعات موجود در خصوص افزایش نفوذ, مدل IC را به عنوان مدل اصلی انتشار در نظر می‌گیرند. " "از این رو، بسیاری از مطالعات موجود در مورد حداکثرسازی تأثیر، مدل IC را به عنوان مدل زیربنایی انتشار در نظر می گیرند. " 90 90 85 88.33333333333333 0.447856377456779 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.4515365825927449 0.2307692307692308 60 "To study the Budgeted Influence Maximization Problem, we are given a social network with nonuniform selection cost of the nodes, and fixed amount of budget B, that can be spent for seed selection process. " "برای مطالعه مساله Budgeted تاثیر Maximization, یک شبکه اجتماعی با هزینه انتخاب nonuniform گره‌ها و مقدار ثابت بودجه B به ما داده می‌شود که میتوان‌ آن را برای فرآیند انتخاب بذر هزینه کرد. " "برای مطالعه مساله حداکثرسازی بودجه شده، به ما یک شبکه اجتماعی با هزینه انتخاب غیریکنواخت گره ها و مقدار ثابتی از بودجه B داده می شود که می تواند برای فرآیند انتخاب بذر هزینه شود. " 69 60 60 63.0 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.149047646773278 0.3243243243243243 61 "The problem is to select a seed set S ⊆ V (G) , such that influence in the network, i.e., σ(S) becomes maximized. " "مشکل انتخاب یک مجموعه دانه S (G), مانند تاثیر در شبکه, یعنی, σ (S) به حداکثر می‌رسد. " "مساله انتخاب یک مجموعه بذر S ⊆ V (G) است، به طوری که تأثیر در شبکه، یعنی σ (S) به حداکثر برسد. " 70 65 65 66.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.9191753443660534 0.4827586206896552 62 "So, this problem can not be expected to be solved optimally in polynomial time unless P = NP . " "بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که این مساله به طور بهینه در زمان چندجمله‌ای حل شود - کم‌تر P = NP. " "بنابراین، نمی توان انتظار داشت که این مساله در زمان چند جمله ای به طور بهینه حل شود مگر اینکه P = NP. " 90 80 65 78.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.1834836643253827 0.28 63 "In this section, we present a detailed description of our proposed methodology (ComBIM), and illustrate it with an example. " "روش پیشنهادی (ComBIM)در این بخش, یک توصیف دقیق از روش pro (ComBIM) ارایه می‌دهیم و آن را با یک مثال نشان می‌دهیم. " " " 92 90 65 82.33333333333333 0.5802799071601435 0.6514180184334688 -1.061165560140819 0.05684412181759798 0.5 64 "Fig. 1. Phases of the proposed community-based solution approach for BIM Problem. " "شکل ۱. فازه‌ای فرآیند راه‌حل پیشنهادی مبتنی بر جامعه برای مساله BIM. " "شکل 1. مراحل رویکرد راه‌حل پیشنهادی مبتنی بر جامعه برای مساله BIM. " 94 76 80 83.33333333333333 0.7127034368635082 -0.1725657417823394 -0.07378987611921424 0.1554492729873182 0.2 65 "Now, we define some terminologies, which we shall use in the subsequent section to describe our algorithm and analyze it. " "حال، برخی اصطلاحات را تعریف می‌کنیم که در بخش بعدی برای توصیف الگوریتم خود و تجزیه و تحلیل آن استفاده خواهیم کرد. " "در حال حاضر، ما برخی از اصطلاحات را تعریف می کنیم که در بخش بعدی برای توصیف الگوریتم و تجزیه و تحلیل آن استفاده خواهیم کرد. " 97 95 95 95.66666666666667 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9235408240390676 0.1785714285714286 66 "It is defined as the sum of the selection costs of all the nodes present in that community. " "آن به عنوان مجموع هزینه‌های انتخاب تمامی نوده‌ای موجود در آن جامعه تعریف می‌شود. " "به عنوان مجموع هزینه های انتخاب تمام گره های موجود در آن جامعه تعریف می شود. " 95 92 91 92.66666666666667 0.7789152017151906 0.7691299841785842 0.6502856254966289 0.7327769371301346 0.1666666666666667 67 "Intra Community neighborhood of a node is defined as the set of other nodes within the community, to which that node is directly linked, and intra community degree of a node is the cardinality of its intra community neighborhood. " "همسایگی اجتماعی یک‌گره به عنوان مجموعه‌ای از گره‌های دیگر در درون جامعه تعریف می‌شود، که این گره مستقیماً به هم متصل بوده و فاصله درون جامعه‌ای یک نود، اندازه محله درون جامعه‌ای آن است. " "همسایگی درون جامعه یک گره به عنوان مجموعه ای از گره های دیگر در داخل جامعه تعریف می شود که آن گره مستقیماً به آنها مرتبط است، و درجه درون جامعه یک گره، اصلی بودن همسایگی درون جامعه آن است. " 70 60 65 65.0 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.01726864915365 0.3488372093023256 68 "For a given undirected, unweighted network, the number of edges will be half of the sum of degrees by Euler's " "برای یک شبکه بدون جهت, شبکه unweighted, تعداد یال‌ها نصف مجموع درجه به وسیله قضیه اویلر خواهد بود. " "برای یک شبکه بدون جهت و بدون وزن، تعداد یال ها نصف مجموع درجات قضیه اویلر خواهد بود. " 92 84 75 83.66666666666667 0.5802799071601435 0.2982821211981224 -0.4029151041264157 0.1585489747439501 0.35 69 "Edges of the network can be classified into two categories: intra community edges (both the end vertices are in the same commu- nity), and inter community edges (end vertices are in two differ- ent communities). " "Edges شبکه را میتوان‌ به دو دسته طبقه‌بندی کرد: لبه‌های پیوند درونی (هر دو راس نهایی در همان ارتباط هستند), و یال‌های بین جامعه (ریوس انت‌هایی در دو جامعه متفاوت هستند). " "یال های شبکه را می توان به دو دسته تقسیم کرد: یال های درون جامعه (هر دو رئوس انتهایی در یک جامعه هستند) و یال های بین جامعه (رئوس انتهایی در دو جامعه متفاوت هستند). " 67 75 65 69.0 -1.075014214131915 -0.2314217246548971 -1.061165560140819 -0.7892004996425435 0.4146341463414634 70 "K-NN algorithm stores all the available data and classifies a new data point based on the similarity. " "K- NN تمام داده‌های موجود را ذخیره می‌کند و یک نقطه داده جدید براساس شباهت دسته‌بندی می‌کند. " "الگوریتم K-NN تمام داده های موجود را ذخیره می کند و یک نقطه داده جدید را بر اساس شباهت طبقه بندی می کند. " 88 87 80 85.0 0.3154328477534143 0.4748500698157956 -0.07378987611921424 0.2388310138166652 0.2692307692307692 71 "The sum of the cut matrix entries along with the total intra community degree will be same as the total degree of the graph. " "مجموع ورودی‌های ماتریس برش همراه با درجه کل جامعه به همان میزان کل گراف خواهد بود. " "مجموع ورودی های ماتریس برش به همراه درجه کل درون جامعه با درجه کل نمودار برابر خواهد بود. " 89 80 75 81.33333333333333 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.4029151041264157 0.01386256606219083 0.3684210526315789 72 "We are storing the community structure in the array C of length n . " "ما ساختار جامعه را در ردیف C از طول n ذخیره می‌کنیم. " "ما ساختار جامعه را در آرایه C به طول n ذخیره می کنیم. " 82 85 65 77.33333333333333 -0.08183774135667964 0.3571381040706801 -1.061165560140819 -0.2619550658089393 0.1428571428571428 73 "Next, we compute all the required informations for ComBIM, such as node and cost fraction of each community and the cut matrix of the network. " "سپس, ما تمام اطلاعات مورد نیاز برای ComBIM مانند گره و کسری هزینه هر جامعه و ماتریس برش شبکه را محاسبه می‌کنیم. " "در مرحله بعد، ما تمام اطلاعات مورد نیاز ComBIM را محاسبه می کنیم، مانند گره و کسر هزینه هر جامعه و ماتریس برش شبکه. " 89 87 85 87.0 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3706100114362931 0.2962962962962963 74 "While scanning the array C , for each index, the number of nodes of the community to which the node at the current index belongs is incremented by 1, and cost of the corresponding community is incremented by the selection cost of that node. " "برای هر شاخص, تعداد گره‌های جامعه که در شاخص فعلی به آن تعلق دارد توسط ۱ افزایش می‌یابد و هزینه جامعه متناظر با هزینه انتخاب آن نود افزایش می‌یابد. " "هنگام اسکن آرایه C، برای هر شاخص، تعداد گره های جامعه ای که گره در شاخص فعلی به آن تعلق دارد،یکی افزایش می یابد و هزینه جامعه مربوطه با هزینه انتخاب آن گره افزایش می یابد. " 60 55 50 55.0 -1.538496568093691 -1.408541382106052 -2.048541244162423 -1.665193064787388 0.2926829268292683 75 "Next, we sum up the costs of all the communities to compute the cost of the network. " "سپس, ما هزینه‌های تمام جوامع را برای محاسبه هزینه شبکه جمع می‌کنیم. " "در مرحله بعد، هزینه‌های همه جوامع را برای محاسبه هزینه شبکه جمع‌بندی می‌کنیم. " 97 94 95 95.33333333333333 0.9113387314185553 0.8868419499236997 0.9135858079023901 0.9039221630815484 0.3333333333333333 76 "We divide the number of nodes and cost of each community by the number of nodes and the cost of the network, respectively, to calculate the node fraction and cost fraction of each community. " "ما تعداد گره‌ها و هزینه هر جامعه را به ترتیب با تعداد گره‌ها و هزینه شبکه تقسیم می‌کنیم تا کسر گره و کسری هزینه هر جامعه‌ای را محاسبه کنیم. " "تعداد گره ها و هزینه هر جامعه را به ترتیب بر تعداد گره ها و هزینه شبکه تقسیم می کنیم تا کسر گره و کسر هزینه هر جامعه را محاسبه کنیم. " 89 87 91 89.0 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.6502856254966289 0.5022601026391738 0.125 77 "Algorithm 1 describes this procedure. " "الگوریتم ۱ این روش را توصیف می‌کند. " "الگوریتم ۱ این روش را شرح می دهد. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.2222222222222222 78 "However, for giving equal priority to each community, the budget distribution process has to consider both the node fraction and cost fraction of the communities due to the following reason. " "چگونه تا کنون, برای دادن اولویت برابر به هر جامعه, فرآیند کاهش بودجه باید هم بخش گره و هم بخش هزینه جوامع را به دلیل دلیل زیر در نظر بگیرد. " "با این حال، برای دادن اولویت یکسان به هر جامعه، فرآیند توزیع بودجه باید هم کسر گره و هم کسر هزینه جوامع را به دلیل زیر در نظر بگیرد. " 77 78 70 75.0 -0.4128965656150912 -0.05485377603722393 -0.7320403321336171 -0.3999302245953107 0.3125 79 "Computation cost is quite high because we need to compute the distance of each query instance to all training samples. " "هزینه محاسبه بسیار بالاست چون ما نیاز داریم که فاصله هر یک از نمونه‌های آموزشی را برای همه نمونه‌های آموزشی محاسبه کنیم. " "هزینه محاسبات بسیار بالاست چون ما نیاز داریم که فاصله بین هر نمونه جست و جو را با همه نمونه های آموزشی محاسبه کنیم. " 88 70 80 79.33333333333333 0.3154328477534143 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.09468622246116189 0.32 80 "This situation can arise between any two communities. " "این وضعیت می‌تواند بین هر دو جامعه ایجاد شود. " "این وضعیت می تواند بین هر دو جامعه ایجاد شود. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.0 81 "To get rid of this dilemma, we split the total budget β into two equal parts. " "برای رهایی از این معضل، ما کل بودجه را به دو بخش مساوی تقسیم کردیم. " "برای رهایی از این معضل، بودجه کل β را به دو قسمت مساوی تقسیم می کنیم. " 69 60 60 63.0 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.149047646773278 0.2777777777777778 82 "For this purpose, communities are processed from the smaller to larger. " "برای این منظور، جوامع از کوچک‌تر به بزرگ‌تر پردازش می‌شوند. " "برای این منظور، جوامع از کوچکتر به بزرگتر پردازش می شوند. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.3076923076923077 83 "At first, intra community degree (defined in Section 4.1 ) of each node of the community is computed. " "در ابتدا، میزان درون جامعه‌ای (که در بخش ۴.۱ تعریف شده‌است) از هر گره جامعه محاسبه می‌شود. " "در ابتدا، درجه درون جامعه (که در بخش ۴.۱ تعریف شده‌است) هر گره از جامعه محاسبه می شود. " 96 93 92 93.66666666666667 0.8451269665668729 0.8279859670511419 0.7161106710980693 0.7964078682386947 0.1304347826086956 84 "The highest intra community degree node is picked up first, and checked whether its selection cost is less than or equal to the budget of the community or not. " "در ابتدا نود درجه اجتماعی بالا انتخاب می‌شود، و بررسی می‌کند که آیا هزینه انتخاب آن کم‌تر یا مساوی با بودجه جامعه است یا خیر. " "بالاترین گره درجه درون جامعه ابتدا انتخاب می شود و بررسی می شود که آیا هزینه انتخاب آن کمتر یا برابر با بودجه جامعه است یا خیر. " 87 87 85 86.33333333333333 0.249221082901732 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3264688348685049 0.3571428571428572 85 "If it is found to be less, then the node is selected as the seed node, and budget of that community is reduced by the selection cost of that node. " "اگر پیدا شود که کم‌تر باشد، گره به عنوان گره بذر انتخاب می‌شود و بودجه آن جامعه با هزینه انتخاب آن گره مجدداً تعیین می‌شود. " "اگر کمتر باشد، گره به عنوان گره بذر انتخاب می شود و بودجه آن جامعه با هزینه انتخاب آن گره کاهش می یابد. " 89 90 70 83.0 0.3816446126050966 0.6514180184334688 -0.7320403321336171 0.1003407663016495 0.32 86 "This process is continued until the total budget is exhausted or by the remaining budget no more seed can be selected. " "این فرآیند تا زمانی ادامه می‌یابد که کل بودجه به پایان برسد یا بودجه باقی مانده دیگر نتواند انتخاب شود. " "این روند تا زمانی ادامه می یابد که کل بودجه تمام شود و یا با باقی مانده بودجه نتوان بذر دیگری انتخاب کرد. " 89 78 65 77.33333333333333 0.3816446126050966 -0.05485377603722393 -1.061165560140819 -0.2447915745243153 0.4166666666666667 87 "Now, it is important to note that at the end of seed selection of a community, there may be some unutilized budget. " "اکنون مهم است توجه کنیم که در پایان انتخاب بذر یک جامعه، ممکن است مقداری بودجه unutilized وجود داشته باشد. " "حال، توجه به این نکته ضروری است که در پایان انتخاب بذر یک جامعه، ممکن است مقداری بودجه استفاده نشده باشد. " 88 86 65 79.66666666666667 0.3154328477534143 0.4159940869432379 -1.061165560140819 -0.1099128751480554 0.4166666666666667 88 "This will happen, when in an intermediate iteration, the updated budget is less than the selection costs of the remaining nodes of the community. " "این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که در یک تکرار میانی، بودجه به روز شده کم‌تر از هزینه‌های انتخاب سایر گره‌های جامعه است. " "این زمانی اتفاق می افتد که در یک تکرار میانی، بودجه به روز شده کمتر از هزینه های انتخاب گره های باقی مانده از جامعه باشد. " 89 80 90 86.33333333333333 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.5844605798951886 0.3429877940693922 0.3571428571428572 89 "If there is a tie among more than one communities, it can be broken arbitrarily. " " " ". اگر پیوندی بین بیش از یک جامعه وجود داشته باشد، می توان آن را خودسرانه شکست. " 89 70 65 74.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -1.061165560140819 -0.4017408621844692 0.5263157894736842 90 "Algorithm 2 describes the procedure for last three phases. " "الگوریتم ۲ روند را برای سه مرحله آخر توصیف می‌کند. " "الگوریتم ۲ روند سه مرحله آخر را شرح می دهد. " 96 95 100 97.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 1.242711035909591 1.011178645090907 0.3636363636363636 91 "in Algorithm 2 , we need to compute the intra community out-degree instead of intra community degree, and (iii) in Algorithm 2 , the unutilized budget of a community is to be transferred to a community, which has the maximum number of outgoing edges to the previous community and for which seed selection has not been done. " "در الگوریتم ۲، نیاز به محاسبه لبه‌های تک - به جای دو سویه و در این حالت، ماتریس برش متقارن نیست، و (III) در الگوریتم ۲، بودجه unutilized یک جامعه باید به یک جامعه منتقل شود، که بیش‌ترین تعداد یال‌ها در جامعه قبلی را دارد و انتخاب بذر انجام نمی‌شود. " "در الگوریتم ۲، ما باید به جای درجه درون جامعه، درجه خارج از جامعه را محاسبه کنیم، و (iii) در الگوریتم ۲، بودجه استفاده نشده یک جامعه باید به جامعه ای منتقل شود که دارای حداکثر تعداد یال های خروجی به جامعه قبلی است و برای کدام بذر انتخاب انجام نشده است. " 50 40 60 50.0 -2.200614216610514 -2.291381125194417 -1.39029078814802 -1.96076204331765 0.576271186440678 92 "Complexity analysis of ComBIM Algorithms 1 and 2 together constitute the ComBIM Procedure. " "تجزیه و تحلیل پیچیدگی ofالگوریتمهای‌ ۱ و ۲ با هم روش ComBIM را تشکیل می‌دهند. " "تحلیل پیچیدگی ComBIMالگوریتم‌های ۱ و ۲ رویه ComBIM را تشکیل می‌دهند. " 91 85 75 83.66666666666667 0.5140681423084613 0.3571381040706801 -0.4029151041264157 0.1560970474175753 0.5 93 "Hence, the complexity of ComBIM will be the sum of the complexities of Algorithms 1 and 2 . " "از این رو, پیچیدگی ComBIM مجموع پیچیدگی الگوریتم‌های ۱ و ۲ خواهد بود. " "از این رو، پیچیدگی ComBIM مجموع پیچیدگی های الگوریتم های ۱ و ۲ خواهد بود. " 99 95 89 94.33333333333333 1.04376226112192 0.9456979327962574 0.5186355342937483 0.8360319094039751 0.1176470588235294 94 "In Algorithm 1 , from Line number 1 to 5, we initialize one variable and define some required data struc- tures, which requires O(1) time. " "در الگوریتم ۱, از شماره ۱ تا ۵, یک متغیر را راه‌اندازی کردیم و برخی از داده‌های مورد نیاز را تعریف کردیم - ساختار, که نیازمند زمان O (1) است. " "در الگوریتم ۱، از خط شماره ۱ تا ۵، یک متغیر را مقداردهی اولیه می کنیم و برخی از ساختارهای داده مورد نیاز را تعریف می کنیم که به زمان O(1) نیاز دارد. " 93 80 94 89.0 0.6464916720118259 0.06285818970789152 0.8477607623009498 0.5190368746735557 0.4102564102564102 95 "Then, detecting communities in Line number 6 will have the time requirement of O(nd) where n and d denote the number of nodes and average degree of the network, respectively. " "سپس, تشخیص انجمن‌ها در شماره ۶ نیاز زمان O (دوم) را خواهد داشت که در آن N و d به ترتیب تعداد گره‌ها و درجه میانگین کار خالص را نشان می‌دهند. " "سپس، تشخیص جوامع در خط شماره ۶ دارای نیاز زمانی O(nd) خواهد بود که در آن n و d به ترتیب تعداد گره ها و میانگین درجه شبکه را نشان می دهند. " 78 77 75 76.66666666666667 -0.3466848007634089 -0.1137097589097816 -0.4029151041264157 -0.2877698879332021 0.3243243243243243 96 "From Line number 7 to 18, the number of nodes, cost of each community and Cut matrix of the network are computed. " "از عدد خط ۷ تا ۱۸, تعداد گره‌ها, هزینه هر جامعه‌ای و ماتریس برش شبکه محاسبه می‌شود. " "از خط شماره ۷ تا ۱۸ تعداد گره ها، هزینه هر جامعه و ماتریس برش شبکه محاسبه می شود. " 96 92 90 92.66666666666667 0.8451269665668729 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.7329058435468819 0.2380952380952381 97 "This step requires O(n 2 ) time. " "این مرحله به زمان O (n 2) نیاز دارد. " "این مرحله به زمان O(n 2) نیاز دارد. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.0 98 "Then, the cost of the network is computed by summing up the cost of each community, which requires O(l) time. " "سپس هزینه شبکه با تجمیع هزینه هر جامعه محاسبه می‌شود که به زمان O (1) نیاز دارد. " "سپس هزینه شبکه با جمع بندی هزینه هر جامعه محاسبه می شود که به زمان O(l) نیاز دارد. " 98 96 92 95.33333333333333 0.9775504962702375 1.004553915668815 0.7161106710980693 0.8994050276790406 0.1363636363636364 99 "Next, the node fraction and cost fraction of each community are computed, which again requires, O(l) time. " "سپس, گره ترکیب می‌کند و کسر هزینه هر جامعه محاسبه می‌شود, که دوباره نیازمند زمان O (1) است. " "در مرحله بعد، کسر گره و کسر هزینه هر جامعه محاسبه می شود، که دوباره به زمان O(l) نیاز دارد. " 85 80 65 76.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.2938366057448532 0.4230769230769231 100 "Total time requirement of Algorithm 1 is of O(n 2 + nd + l) . " "شرط کل زمان الگوریتم ۱ از O (n + ۲ + 1) است. " "کل زمان مورد نیاز الگوریتم ۱ O(n 2 + nd + l) است. " 85 75 80 80.0 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 -0.062804682525248 0.4117647058823529 101 "Then, for sorting the communities based their number of nodes will take O(l log l) time (Line Number 3). " "سپس, برای دسته‌بندی کردن انجمن‌ها براساس تعداد گره‌ها, زمان O (1 log n) طول خواهد گرفت (خط 3). " "سپس، برای مرتب‌سازی جوامع بر اساس تعداد گره‌های آنها، زمان O(l log l) طول می‌کشد (خط شماره 3). " 90 75 80 81.66666666666667 0.447856377456779 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 0.04754825889422254 0.5172413793103449 102 "Next, allocated budget for each community is computed based on node and cost fraction from Line Number 4 to 6, which requires O(l) time. " "سپس, بودجه اختصاص‌داده‌شده برای هر جامعه براساس گره و کسر هزینه از خط شماره ۴ به ۶ محاسبه می‌شود که به زمان O (1) نیاز دارد. " "سپس، بودجه تخصیص یافته برای هر جامعه بر اساس گره و کسر هزینه از خط شماره ۴ تا ۶ محاسبه می شود که به زمان O(l) نیاز دارد. " 97 98 95 96.66666666666667 0.9113387314185553 1.122265881413931 0.9135858079023901 0.9823968069116252 0.2424242424242424 103 "Then, from Line number 7 to 27 for each community, the following operations are performed. " "سپس, از سطر شماره ۷ تا ۲۷ برای هر جامعه, عملیات زیر برای هر جامعه شکل می‌گیرد. " "سپس، از خط شماره ۷ تا ۲۷ برای هر جامعه، عملیات زیر انجام می شود. " 93 92 85 90.0 0.6464916720118259 0.7691299841785842 0.2553353518879872 0.5569856693594658 0.4444444444444444 104 "First, the intra community degree of each node is computed and based on the allocated budget and intra community degree of the nodes and their selection cost, seed nodes are selected. " "اول اینکه, درجه اجتماعی هر گره computed بوده و براساس بودجه اختصاص‌داده‌شده و intra de از گره‌ها و هزینه انتخاب آن‌ها, گره بذر انتخاب شده‌است. " "ابتدا درجه درون جامعه ای هر گره محاسبه می شود و بر اساس بودجه تخصیص یافته و درجه درون جامعه گره ها و هزینه انتخاب آنها، گره های بذر انتخاب می شوند. " 85 80 65 76.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.2938366057448532 0.6470588235294118 105 "Computing of intra community degree from Line number 9 to 13 will take O(n 2 ) time using the array C . " "محاسبه درجه اجتماعی از عدد خط ۹ تا ۱۳, زمان O (n 2) را با استفاده از آرایه سی می‌برد. " "محاسبه درجه درون جامعه از خط شماره ۹ تا ۱۳ به زمان O(n 2) با استفاده از آرایه C نیاز دارد. " 89 80 60 76.33333333333333 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -1.39029078814802 -0.3152626619450106 0.36 106 "Then, budget transfer phase (from Line number 23 to 26) will take O(l) time. " "سپس مرحله انتقال بودجه (از خط شماره ۲۳ تا 26) زمان (O (1) خواهد داشت. " "سپس، مرحله انتقال بودجه (از خط شماره ۲۳ تا ۲۶) زمان O(l) خواهد داشت. " 95 95 95 95.0 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8793996474712794 0.1904761904761905 107 "Hence, the total time requirement for selecting seed set of the largest community is of order O(n 2 + l) . " "از این رو, نیاز کلی برای انتخاب مجموعه دانه بزرگ‌ترین جامعه از مرتبه O (n ۲ + l) است. " "از این رو، کل زمان مورد نیاز برای انتخاب مجموعه بذر بزرگترین جامعه از مرتبه O (n + l) است. " 69 68 85 74.0 -0.9425906844285499 -0.6434136047628012 0.2553353518879872 -0.4435563124344546 0.375 108 "For all the communities running time of intra community degree computation, seed selection and budget transfer (from Line Number 7 to 27) will take O(l n 2 + l 2 ) . " "برای تمامی جوامع در حال اجرای زمان بین محاسبات درجه عرضی, انتخاب بذر و انتقال بودجه (از خط شماره ۷ تا 27), (O (1 + ۲ + 2) خواهد بود. " "برای تمام جوامع در حال اجرا زمان محاسبه درجه درون جامعه، انتخاب بذر و انتقال بودجه (از خط شماره ۷ تا ۲۷) O(l n 2 + l 2) طول خواهد کشید. " 79 65 70 71.33333333333333 -0.2804730359117266 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.6108316404752726 0.4210526315789473 109 "Now, we compute all the required information using Algorithm 1 . " "حال, ما تمام اطلاعات مورد نیاز را با استفاده از الگوریتم ۱ محاسبه می‌کنیم. " "اکنون، تمام اطلاعات مورد نیاز را با استفاده از الگوریتم ۱ محاسبه می‌کنیم. " 96 95 100 97.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 1.242711035909591 1.011178645090907 0.1875 110 "Hence, this unutilized budget is transferred to the Community K 1 . " "از این رو، این بودجه unutilized به جامعه K منتقل می‌شود. " "از این رو، این بودجه استفاده نشده به جامعه K1 منتقل می شود. " 88 82 65 78.33333333333333 0.3154328477534143 0.180570155453007 -1.061165560140819 -0.1883875189781324 0.2 111 "Seed Set Selection for the Community K1 : Allocated budget for this community is 35.56 units. " "انتخاب بذر برای جامعه K ۱: بودجه Allocated برای این جامعه واحدهای ۳۵.۵۶ است. " "انتخاب مجموعه بذر برای جامعه K1 : بودجه تخصیص یافته برای این جامعه ۳۵.۵۶ واحد است. " 88 80 65 77.66666666666667 0.3154328477534143 0.06285818970789152 -1.061165560140819 -0.2276248408931709 0.4117647058823529 112 "Additionally, 5.33 units and 1.11 units of budget are transferred from the Communities K3 and K2 , respectively. " "علاوه بر این, واحدهای ۵.۳۳ و ۱.۱۱ واحد بودجه به ترتیب از جوامع K و K ۲ به ترتیب منتقل می‌شوند. " "علاوه بر این، ۵.۳۳ واحد و ۱.۱۱ واحد بودجه به ترتیب از جوامع K3 و K2 منتقل می شود. " 89 90 60 79.66666666666667 0.3816446126050966 0.6514180184334688 -1.39029078814802 -0.1190760523698182 0.4285714285714285 113 "Hence, the total budget, that we can utilize for seed set selection for the Community K1 is 42 units. " "بنابراین کل بودجه که ما می‌توانیم برای انتخاب مجموعه بذر برای جامعه K ۱ استفاده کنیم ۴۲ واحد است. " "بنابراین، کل بودجه ای که می توانیم برای انتخاب مجموعه بذر برای جامعه K1 استفاده کنیم، ۴۲ واحد است. " 96 96 90 94.0 0.8451269665668729 1.004553915668815 0.5844605798951886 0.8113804873769589 0.2727272727272727 114 "After choosing the first four nodes from the list, the remaining budget is 2 units. " "با انتخاب چهار گره اول از این فهرست, بقیه بودجه ۲ واحد است. " "پس از انتخاب چهار گره اول از لیست، بودجه باقی مانده ۲ واحد است. " 89 88 65 80.66666666666667 0.3816446126050966 0.5337060526883534 -1.061165560140819 -0.04860496494912284 0.4375 115 "Companies Using KNN, Companies like Amazon or Netflix use KNN when recommending books to buy or movies to watch. " "شرکت‌ها با استفاده از knn, شرکت‌هایی مانند سایت آمازون یا نت فلیکس در زمان توصیه به خرید یا فیلم برای تماشا از knn استفاده می‌کنند. " "شرکت هایی که از KNN استفاده می کنند، شرکت هایی مانند آمازون یا نتفلیکس از KNN برای خرید کتاب یا تماشای فیلم استفاده می کنند. " 85 85 80 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.1333819270499444 0.6296296296296297 116 "Initially, we start with a brief description of the datasets. " "در ابتدا با توصیف مختصری از مجموعه داده‌ها شروع می‌کنیم. " "در ابتدا با توضیح مختصری از مجموعه داده ها شروع می کنیم. " 99 99 95 97.66666666666667 1.04376226112192 1.181121864286488 0.9135858079023901 1.046156644436933 0.07692307692307693 117 "In our experiment, we use three different publicly available social network datasets appeared in two different contexts. " "ما در آزمایش خود از سه مجموعه داده شبکه اجتماعی در دسترس عموم در دو زمینه مختلف استفاده می‌کنیم. " "در آزمایش خود، از سه مجموعه داده شبکه اجتماعی در دسترس عموم استفاده می‌کنیم که در دو زمینه متفاوت ظاهر می‌شوند. " 90 85 85 86.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.2553353518879872 0.3534432778051488 0.32 118 "First and second one are the collaboration networks among researchers and third one is the co-purchasing network of an e-commerce house. " "اول و دوم, شبکه‌های هم‌کاری میان محققان و سوم, شبکه خرید یک خانه تجارت الکترونیک است. " "اول و دوم شبکه های همکاری بین محققان و سومی شبکه خرید مشترک یک خانه تجارت الکترونیکی است. " 91 93 85 89.66666666666667 0.5140681423084613 0.8279859670511419 0.2553353518879872 0.5324631537491968 0.4210526315789473 119 "All the datasets are downloaded form Stanford Large Network Dataset Collections (SNAP) . " "همه مجموعه داده‌ها از مجموعه "" مجموعه Dataset work "" در استنفورد گرفته شده‌اند. " "همه مجموعه داده ها از مجموعه مجموعه داده های شبکه بزرگ استنفورد (SNAP) دانلود شده‌اند. " 89 89 70 82.66666666666667 0.3816446126050966 0.592562035560911 -0.7320403321336171 0.0807221053441302 0.4736842105263158 120 "They are the edge weights (diffusion probabilities), selection cost of the nodes and allocated budget for seed set selection process. " "آن‌ها مقادیر لبه (احتمالات پخش), هزینه انتخاب گره‌ها و بودجه اختصاص‌داده‌شده برای فرآیند انتخاب مجموعه دانه هستند. " "آنها وزن یال (احتمالات انتشار)، هزینه انتخاب گره ها و بودجه تخصیص یافته برای فرآیند انتخاب مجموعه بذر هستند. " 89 85 70 81.33333333333333 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.7320403321336171 0.002247461514053232 0.4347826086956522 121 "The later case is not very realistic, that in every social context, diffusion probability will be high. " "موارد بعدی چندان واقعی نیستند, که در هر زمینه اجتماعی, احتمال انتشار بالا خواهد بود. " "مورد بعدی چندان واقع بینانه نیست، که در هر زمینه اجتماعی، احتمال انتشار زیاد خواهد بود. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.3684210526315789 122 "Selection cost of each node of the network is assigned to an integer generated uniformly at random from the interval of [50,100]. " "هزینه انتخاب هر گره شبکه به یک integer اختصاص داده می‌شود که به طور یکنواخت در فاصله زمانی از [۵۰،۱۰۰] تولید می‌شود. " "هزینه انتخاب هر گره از شبکه به عدد صحیحی که به طور تصادفی از بازه زمانی [۵۰،۱۰۰] تولید می شود، اختصاص می یابد. " 89 87 65 80.33333333333333 0.3816446126050966 0.4748500698157956 -1.061165560140819 -0.0682236259066421 0.4137931034482759 123 "To study the BIM Problem, this kind of setup has been adopted previously in Nguyen and Zheng (2013) . " "مطالعهمساله BIM, این نوع تنظیمات قبلاً در نگوین و ژنگ (2013) پذیرفته شده‌است. " "برای مطالعه مساله BIM، این نوع تنظیم قبلاً در نگوین و ژنگ (2013) اتخاذ شده است. " 91 80 75 82.0 0.5140681423084613 0.06285818970789152 -0.4029151041264157 0.05800374262997904 0.3 124 "However, it may happen that the budget is not fully exhausted and also, no more node can be selected by utilizing the remaining budget. " "با این حال، ممکن است این اتفاق بیفتد که بودجه به طور کامل تحلیل نشده است و همچنین، هیچ نود بیشتری نمی‌تواند با استفاده از بودجه باقی مانده انتخاب شود. " "با این حال، ممکن است این اتفاق بیفتد که بودجه به طور کامل تمام نشده باشد و همچنین با استفاده از بودجه باقیمانده، گره دیگری را نتوان انتخاب کرد. " 80 75 65 73.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.2314217246548971 -1.061165560140819 -0.5022828519519199 0.375 125 "This leads to the unnecessary looping without selecting any seed node and in the worst case, it may lead to infinite loop . " "این امر منجر به حلقه غیر ضروری بدون گره کردن هر گره بذر و در بدترین حالت می‌شود، ممکن است منجر به حلقه نامحدود شود. " "این منجر به حلقه‌های غیرضروری بدون انتخاب هیچ گره بذری می‌شود و در بدترین حالت ممکن است به حلقه بی‌نهایت منجر شود. " 90 65 69 74.66666666666667 0.447856377456779 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.3899968512195842 0.4615384615384616 126 "To avoid this situation, we fix that if in consecutive 6 iterations, no seed node is selected, then we exit and return the remaining budget as unutilized. " "برای اجتناب از این وضعیت، ثابت می‌کنیم که اگر در تکرارهای قبلی، هیچ گره بذر انتخاب نشود، آنگاه ما از بودجه باقی مانده به عنوان unutilized استفاده می‌کنیم. " "برای جلوگیری از این وضعیت، ما ثابت می‌کنیم که اگر در ۶ تکرار متوالی، هیچ گره‌ای انتخاب نشود، از آن خارج شده و بودجه باقی‌مانده را به‌عنوان استفاده‌نشده برمی‌گردانیم. " 91 65 65 73.66666666666667 0.5140681423084613 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.4556929904042772 0.4102564102564102 127 "In this method, nodes are sorted based on the degree and chosen from the sorted list until the whole budget is exhausted. " "در این روش، گره‌ها براساس درجه دسته‌بندی می‌شوند و از فهرست مرتب انتخاب می‌شوند تا زمانی که کل بودجه تمام شود. " "در این روش گره ها بر اساس درجه مرتب شده و از لیست مرتب شده انتخاب می شوند تا زمانی که کل بودجه تمام شود. " 92 90 85 89.0 0.5802799071601435 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.4956777591605332 0.3461538461538461 128 "However, it may end up with some unutilized budget. " "با این حال، ممکن است با برخی از بودجه unutilized پایان یابد. " "با این حال، ممکن است با مقداری بودجه استفاده نشده تمام شود. " 82 83 65 76.66666666666667 -0.08183774135667964 0.2394261383255647 -1.061165560140819 -0.3011923877239778 0.4285714285714285 129 "This method has also been used as baseline algorithm in many studies. " "این روش همچنین به عنوان الگوریتم پایه در بسیاری از مطالعات استفاده شده‌است. " "این روش همچنین به عنوان الگوریتم پایه در بسیاری از مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است. " 96 95 90 93.66666666666667 0.8451269665668729 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.7917618264194397 0.1764705882352941 130 "This is a directed acyclic graph-based heuristic . " "این یک هیوریستیک di مبتنی بر گراف است. " "این یک هیوریستیک مبتنی بر نمودار غیر چرخه ای مستقیم است. " 65 50 65 60.0 -1.207437743835279 -1.70282129646884 -1.061165560140819 -1.323808200148312 0.5 131 "This heuristic uses the single pass belief propagation (SPBP) heuristic to estimate the influence during the seed set selection. " "این شیوه اکتشافی برای تخمین تاثیر پذیری در طول انتخاب مجموعه دانه از یک رویکرد مبتنی بر تفکر منفرد (SPBP) استفاده می‌کند. " "این هیوریستیک از هیوریستیک انتشار باور تک پاسی (SPBP) برای تخمین تأثیر در طول انتخاب مجموعه بذر استفاده می کند. " 90 50 85 75.0 0.447856377456779 -1.70282129646884 0.2553353518879872 -0.3332098557080247 0.6956521739130435 132 "We implement these algorithms including the proposed one in Python 2.7 + NetworkX 1.9.1 environment. " "ما این الگوریتم را از جمله الگوریتم پیشنهادی در محیط Python ۲.۷ + NetworkX اجرا می‌کنیم. " "ما این الگوریتم‌ها از جمله الگوریتم پیشنهادی را در محیط Python 2.7 + NetworkX 1.9.1 پیاده‌سازی می‌کنیم. " 90 87 90 89.0 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.5844605798951886 0.502389009055921 0.2857142857142857 133 "All the experiments are carried on a cluster running on CentOS 6.7 environment, having 5 nodes and each node having 64 cores and 64 GB of RAM. " "تمامی آزمایش‌ها بر روی یک خوشه در حال اجرا در محیط ۶.۷، دارای ۵ نود و هر گره دارای ۶۴ هسته و ۶۴ گیگابایت رم انجام شده‌است. " "همه آزمایش‌ها روی یک خوشه در حال اجرا بر روی محیط CentOS 6.7 انجام می‌شود که دارای ۵ گره و هر گره دارای ۶۴ هسته و ۶۴ گیگابایت رم است. " 90 77 70 79.0 0.447856377456779 -0.1137097589097816 -0.7320403321336171 -0.1326312378622066 0.3333333333333333 134 "In each instance, we mainly concern with the (i) Expected number of influenced nodes at the end of diffusion and (ii) computational time for seed set selection. " "در هر مورد، ما عمدتاً مربوط به تعداد مورد انتظار (i) از گره‌های تحت‌تاثیر در پایان انتشار و (۲) زمان محاسباتی برای انتخاب مجموعه دانه هستیم. " "در هر نمونه، ما عمدتاً به (۱) تعداد مورد انتظار گره‌های تحت تأثیر در پایان انتشار و (۲) زمان محاسباتی برای انتخاب مجموعه بذر توجه می‌کنیم. " 90 60 90 80.0 0.447856377456779 -1.114261467743263 0.5844605798951886 -0.02731483679709845 0.2941176470588235 135 "However, we also report the number of seed nodes selected (LS) and the amount of unutilized budget (UB). " "ما همچنین تعداد گره‌های بذر انتخاب‌شده (LS) و مقدار بودجه unutilized را گزارش کرده‌ایم. " "با این حال، ما همچنین تعداد گره های بذر انتخاب شده (LS) و میزان بودجه استفاده نشده ((UB را گزارش می کنیم. " 89 75 65 76.33333333333333 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 -1.061165560140819 -0.303647557396873 0.4285714285714285 136 "From Fig. 3 (a) and (b), it is clearly observed that the seed set selected by ComBIM leads to more number of influenced nodes compared to other baseline methods. " "از شکل ۳ (a) و (b), واضح است که مجموعه دانه انتخاب‌شده توسط ComBIM منجر به تعداد بیشتری از گره‌های تحت‌تاثیر در مقایسه با روش‌های پایه دیگر می‌شود. " "از شکل ۳ (a) و (b)، به وضوح مشاهده می شود که مجموعه بذر انتخاب شده توسط ComBIM منجر به تعداد بیشتری گره تحت تأثیر در مقایسه با سایر روش های پایه می شود. " 90 80 90 86.66666666666667 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.5844605798951886 0.3650583823532864 0.3 137 "We also observe, that the difference in the number of influenced nodes of ComBIM with respect to the other baseline methods increases with the increase of the budget. " "همچنین مشاهده می‌کنیم که تفاوت در تعداد گره‌های تحت‌تاثیر ComBIM با توجه به روش‌های پایه دیگر در - چین با افزایش بودجه. " "ما همچنین مشاهده می کنیم که تفاوت در تعداد گره های تحت تأثیر ComBIM با توجه به سایر روش های پایه با افزایش بودجه افزایش می یابد. " 85 60 60 68.33333333333333 0.1167975531983673 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -0.7959182342309719 0.2857142857142857 138 "So, the seed nodes are spreaded uniformly (atleast to some extent) across the network. " "بنابراین, گره‌های بذر به طور یکنواخت (atleast تا حدودی) در سراسر شبکه توزیع می‌شوند. " "بنابراین، گره های بذر به طور یکنواخت (حداقل تا حدی) در سراسر شبکه پخش می شوند. " 95 85 65 81.66666666666667 0.7789152017151906 0.3571381040706801 -1.061165560140819 0.0249625818816841 0.2 139 "Conversely, in case of general centrality-based methods, such as MAX_DEG and MAX_CLUS, it may happen that many seed nodes are clustered into the same region of the network. " "بالعکس, در مورد روش‌های مبتنی بر مرکزیت, مانند MAX _ deg و MAX _ CLUS, ممکن است اتفاق بیفتد که بسیاری از گره‌های بذر در همان منطقه‌ای از شبکه جمع شده‌اند. " "برعکس، در مورد روش‌های مبتنی بر مرکزیت عمومی، مانند MAX_DEG و MAX_CLUS، ممکن است این اتفاق بیفتد که بسیاری از گره‌های بذر در یک منطقه از شبکه خوشه‌بندی شوند. " 89 80 70 79.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.09584584327354297 0.275 140 "In this method also, there is a significant chance that many of the seed nodes are clustered in a particular zone of the network and this can cause the unacceptable performance. " "در این روش, شانس قابل‌توجهی وجود دارد که بسیاری از گره‌های بذر در یک منطقه خاص از شبکه جمع شده‌اند و این می‌تواند باعث عملکرد غیرقابل‌قبول شود. " "در این روش نیز احتمال زیادی وجود دارد که بسیاری از گره‌های بذر در ناحیه خاصی از شبکه خوشه‌بندی شوند و این می‌تواند باعث عملکرد غیرقابل قبول شود. " 89 80 70 79.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.09584584327354297 0.3125 141 "On the other hand, DAG1-SPBP heuristic selects the seed set based on the localized zone of the influence spread. " "از سوی دیگر, هیوریستیک DAG1 - SPBP, مجموعه دانه را براساس منطقه lo - calized از نفوذ انتخاب می‌کند. " "از سوی دیگر، هیوریستیک DAG1-SPBP مجموعه بذر را بر اساس ناحیه موضعی گسترش نفوذ انتخاب می کند. " 89 80 70 79.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.09584584327354297 0.4761904761904762 142 "In this case, influence zone of two seed nodes can overlap to a large extent and finally, this may cause less influence spread. " "در این حالت, منطقه نفوذ دو گره بذر می‌تواند تا حد زیادی همپوشانی داشته باشد و در نهایت, این ممکن است باعث گسترش نفوذ کمتری شود. " "در این حالت، ناحیه نفوذ دو گره بذر می‌تواند تا حد زیادی با هم همپوشانی داشته باشد و در نهایت، ممکن است باعث گسترش نفوذ کمتر شود. " 96 96 90 94.0 0.8451269665668729 1.004553915668815 0.5844605798951886 0.8113804873769589 0.2258064516129032 143 "From the plots, we observe that for uniform probability setting, the influence caused due to the seed set selected by ComBIM is more compared to the seed sets selected by other baseline methods. " "از این نمودارها مشاهده کردیم که برای تنظیمات احتمال پوشش، the ناشی از مجموعه دانه انتخاب‌شده توسط ComBIM در مقایسه با مجموعه دانه انتخاب‌شده توسط روش‌های پایه دیگر بیشتر است. " "از نمودارها، مشاهده می کنیم که برای تنظیم احتمال یکنواخت، تأثیر ناشی از مجموعه بذر انتخاب شده توسط ComBIM در مقایسه با مجموعه بذر های انتخاب شده توسط سایر روش های پایه بیشتر است. " 86 75 90 83.66666666666667 0.1830093180500497 -0.2314217246548971 0.5844605798951886 0.1786827244301137 0.3243243243243243 144 "The rest job is just to investigate the computational time requirement for seed set selection by both the proposed as well as baseline algorithms for different datasets. " "کار دیگر تنها بررسی زمان محاسباتی برای انتخاب مجموعه دانه توسط هر دو الگوریتم پیشنهادی و هم الگوریتم پایه برای مجموعه داده‌های مختلف است. " "کار باقیمانده فقط بررسی زمان مورد نیاز محاسباتی برای انتخاب مجموعه بذر توسط الگوریتم های پیشنهادی و همچنین پایه برای مجموعه داده های مختلف است. " 82 75 85 80.66666666666667 -0.08183774135667964 -0.2314217246548971 0.2553353518879872 -0.01930803804119652 0.3846153846153846 145 "It is important to mention that for different diffusion probability settings, the seed set selection time will not be different. " "برای مردان مهم است که برای محیط‌های احتمال انتشار متفاوت, زمان انتخاب مجموعه دانه متفاوت نخواهد بود. " "ذکر این نکته ضروری است که برای تنظیمات احتمال انتشار مختلف، زمان انتخاب مجموعه بذر تفاوتی نخواهد داشت. " 88 85 70 81.0 0.3154328477534143 0.3571381040706801 -0.7320403321336171 -0.01982312676984088 0.55 146 "DAG1-SPBP heuristic calls the influence spread estimating function in each iteration during seed set selection and hence, it is time consuming. " "هیوریستیک DAG۱ - SPBP این تاثیر را بر گسترش عملکرد در هر تکرار در طول انتخاب مجموعه دانه می‌نامد و از این رو زمان بر است. " "هیوریستیک DAG1-SPBP تابع تخمین گسترش نفوذ را در هر تکرار در طول انتخاب مجموعه بذر فراخوانی می کند و از این رو، زمان بر است. " 89 75 90 84.66666666666667 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 0.5844605798951886 0.2448944892817961 0.3793103448275862 147 "Detecting community once is much faster than the spread computation in each iteration. " "تشخیص جامعه زمانی بسیار سریع‌تر از محاسبات گسترده در هر تکرار است. " "تشخیص یک بار جامعه بسیار سریعتر از محاسبه گسترش در هر تکرار است. " 81 65 100 82.0 -0.148049506208362 -0.8199815533804743 1.242711035909591 0.09155999210691838 0.5 148 "Though the running time ComBIM is more than the MAX_CLUS, MAX_DEG and RANDOM, ComBIM can be preferred due to the following two reasons. " "اگر چه زمان اجرای ComBIM بیشتر از the MAX، MAX _ deg و RANDOM است، ComBIM می‌تواند به علت دو دلیل زیر - باشد. " "اگرچه زمان اجرای ComBIM بیشتر از MAX_CLUS، MAX_DEG و RANDOM است، ComBIM را می توان به دو دلیل زیر ترجیح داد. " 68 68 70 68.66666666666667 -1.008802449280232 -0.6434136047628012 -0.7320403321336171 -0.7947521287255501 0.3571428571428572 149 "The proposed methodology is broadly divided into four phases: Community Detection, Budget Distribution, Seed Set Selection and Bud- get Transfer. " "روش پیشنهادی به طور گسترده به چهار مرحله تقسیم می‌شود: تشخیص Com، توزیع بودجه، انتخاب دانه و غنچه - انتقال به مرحله انتقال. " "روش پیشنهادی به طور کلی به چهار مرحله تقسیم می شود: تشخیص جامعه، توزیع بودجه، انتخاب مجموعه بذر و انتقال بودجه. " 88 68 70 75.33333333333333 0.3154328477534143 -0.6434136047628012 -0.7320403321336171 -0.353340363047668 0.36 150 "Experimental results on real life social networks with different diffusion probability settings showed that seed set selected by ComBIM can achieve the better influence spread compared to some state-of-the-art heuristics of the literature, while taking reasonable time. " "نتایج تجربی در مورد شبکه‌های اجتماعی واقعی با احتمال انتشار مختلف نشان داد که مجموعه بذر انتخاب‌شده توسط ComBIM می‌تواند به تاثیر بهتری در مقایسه با برخی از آثار هنری - the ادبیات، در حالی که زمان معقول را می‌پذیرد، دست یابد. " "نتایج تجربی بر روی شبکه‌های اجتماعی واقعی با تنظیمات احتمال انتشار مختلف نشان داد که مجموعه بذر‌های انتخاب شده توسط ComBIM می‌تواند در مقایسه با برخی از جدیدترین روش‌های هیوریستیک منابع پژوهشی، به گسترش نفوذ بهتری دست یابد، در حالی که زمان معقول صرف می‌شود. " 62 60 75 65.66666666666667 -1.406073038390326 -1.114261467743263 -0.4029151041264157 -0.974416536753335 0.3773584905660378 151 "As we bring down the problem into community level, each community can be processed separately for the seed set selection. " "همانطور که مشکل را به سطح جامعه می‌بریم، هر جامعه‌ای می‌تواند برای انتخاب مجموعه بذر به طور جداگانه پردازش شود. " "همانطور که مساله را در سطح جامعه پایین می آوریم، هر جامعه می تواند به طور جداگانه برای انتخاب مجموعه بذر پردازش شود. " 89 90 100 93.0 0.3816446126050966 0.6514180184334688 1.242711035909591 0.7585912223160524 0.24 152 "The second direction for extending this work could be, proposing new budget distribution scheme, when different communities will have different priorities for influencing the nodes that it contains. " "دومین گام برای توسعه این کار می‌تواند باشد، پیشنهاد بودجه جدید را پیشنهاد دهد، زمانی که جوامع مختلف اولویت‌های متفاوتی برای تاثیرگذاری بر گره‌هایی دارند که حاوی آن هستند. " "جهت دوم برای گسترش این کار می تواند، پیشنهاد طرح توزیع بودجه جدید باشد، زمانی که جوامع مختلف اولویت های متفاوتی برای تأثیرگذاری بر گره های موجود در آن داشته باشند. " 89 75 80 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 0.02547767061032843 0.4411764705882353 153 "Here is a quick introduction to the simplest machine language algorithms - KNN - which will help you grasp its key dynamics. " "این یک مقدمه سریع برای ساده‌ترین الگوریتم‌های زبان ماشینی است - knn - که به شما کمک می‌کند پویایی کلیدی آن را درک کنید. " "در اینجا مقدمه‌ای سریع در مورد ساده‌ترین الگوریتم‌های زبان ماشین، یعنی KNN را برای شما فراهم آورده‌ایم که به شما کمک می‌کند که دینامیک اصلی آن را بفهمید. " 90 83 90 87.66666666666667 0.447856377456779 0.2394261383255647 0.5844605798951886 0.4239143652258441 0.5428571428571428 154 "K-Nearest Neighbors algorithm (or KNN) is one of the most used learning algorithms due to its simplicity. " "نزدیک‌ترین الگوریتم همسایه‌ها (یا knn) یکی از پرکاربردترین الگوریتم‌های یادگیری به خاطر سادگی آن است. " "الگوریتم کی-نزدیک‌ترین همسایه (یا KNN) به دلیل سادگی‌اش یکی از پرکاربردترین الگوریتم‌های یادگیری است. " 94 95 95 94.66666666666667 0.7127034368635082 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8573290591873852 0.4545454545454545 155 "KNN was born out of research done for the armed forces. " "knn از تحقیقات انجام‌شده برای نیروهای مسلح متولد شد. " "KNN از تحقیقات انجام شده برای نیروهای مسلح متولد شد. " 97 99 100 98.66666666666667 0.9113387314185553 1.181121864286488 1.242711035909591 1.111723877204878 0.0 156 "In supervised learning, you train your data on a labelled set of data and ask it to predict the label for an unlabeled point. " "داده‌های خود را بر روی یک مجموعه داده مشخص آموزش دهید و از آن بخواهید که برچسب را برای یک برچسب برچسب دار پیش‌بینی کند. " "در یادگیری تحت نظارت، داده‌های خود را بر روی مجموعه‌ای از داده‌های برچسب‌گذاری شده آموزش می‌دهید و از آن می‌خواهید که برچسب را برای یک نقطه بدون برچسب پیش‌بینی کند. " 76 55 65 65.33333333333333 -0.4791083304667736 -1.408541382106052 -1.061165560140819 -0.9829384242378811 0.4615384615384616 157 "For example, a tumour prediction model is trained on many clinical test results which are classified either positive or negative. " "برای مثال, یک مدل پیش‌بینی تومور در بسیاری از نتایج آزمایش‌ها بالینی آموزش داده می‌شود که به صورت مثبت یا منفی طبقه‌بندی می‌شوند. " "برای مثال، یک مدل پیش‌بینی تومور بر روی بسیاری از نتایج آزمایش‌های بالینی که مثبت یا منفی طبقه‌بندی می‌شوند، آموزش داده می‌شود. " 92 98 90 93.33333333333333 0.5802799071601435 1.122265881413931 0.5844605798951886 0.762335456156421 0.2666666666666667 158 "If a teacher wants the child to learn how an elephant looks like, he will show the child pictures of elephants, and then pictures of animals which are not elephants like zebras and monkeys. " "اگر یک معلم می‌خواهد کودک یاد بگیرد که یک فیل چگونه به نظر می‌رسد، او تصاویر فیل را نشان می‌دهد، و سپس تصاویری از حیوانات که مانند گورخر و میمون‌ها نیستند را نشان می‌دهد. " "اگر معلمی بخواهد کودک یاد بگیرد که یک فیل چگونه است، تصاویری از فیل ها را به کودک نشان می دهد و سپس تصاویری از حیواناتی را که فیل نیستند مانند گورخر و میمون نشان می دهد. " 89 88 70 82.33333333333333 0.3816446126050966 0.5337060526883534 -0.7320403321336171 0.06110344438661097 0.4358974358974359 159 "When we substitute the child with a computer, it becomes supervised machine learning. " "زمانی که کودک را با یک کامپیوتر جایگزین می‌کنیم، نظارت بر ماشین نظارت می‌شود. " "وقتی کامپیوتر را جایگزین کودک می کنیم، تبدیل به یادگیری ماشینی تحت نظارت می شود. " 50 55 70 58.33333333333334 -2.200614216610514 -1.408541382106052 -0.7320403321336171 -1.447065310283394 0.6470588235294118 160 "KNN is very simple and is often used as a benchmark for more complex classifiers like the Support Vector Machines (SVM) and the Artificial Neural Networks (ANN). " "knn بسیار ساده است و اغلب به عنوان یک معیار برای طبقه‌بندی کننده‌های پیچیده‌تر مانند ماشین‌های بردار پشتیبان (SVM) و شبکه‌های عصبی مصنوعی (ANN) استفاده می‌شود. " "KNN بسیار ساده است و اغلب به عنوان یک معیار برای طبقه‌بندی‌کننده‌های پیچیده‌تر مانند ماشین‌های بردار پشتیبان (SVM) و شبکه‌های عصبی مصنوعی (ANN) استفاده می‌شود. " 99 98 90 95.66666666666667 1.04376226112192 1.122265881413931 0.5844605798951886 0.9168295741436797 0.0 161 "Calculating credit ratings - KNN can help when calculating an individual's credit score by comparing it with persons with similar traits. " "محاسبه رتبه‌بندی اعتبار می‌تواند به هنگام محاسبه امتیاز اعتبار یک فرد از طریق مقایسه آن با افراد دارای ویژگی‌های مشابه کمک کند. " "محاسبه رتبه‌بندی اعتبار - KNN می‌تواند در محاسبه امتیاز اعتباری افراد با مقایسه آن با افراد دارای ویژگی‌های مشابه کمک کند. " 76 75 75 75.33333333333333 -0.4791083304667736 -0.2314217246548971 -0.4029151041264157 -0.3711483864160288 0.36 162 "Other areas that use the KNN algorithm include Video Recognition, Image Recognition, Handwriting Detection, and Speech Recognition. " "حوزه‌های دیگری که از الگوریتم knn استفاده می‌کنند عبارتند از: تشخیص ویدئو, تشخیص تصویر, شناسایی Handwriting, و تشخیص گفتار. " "حوزه های دیگری که از الگوریتم KNN استفاده می کنند عبارتند از: تشخیص ویدیو، تشخیص تصویر، تشخیص دست خط و تشخیص گفتار. " 89 85 65 79.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -1.061165560140819 -0.1074609478216806 0.2307692307692308 163 "There was even a $1 million award on Netflix to the team that could come up with the most accurate recommendation algorithm! " "حتی یک جایزه ۱ میلیون‌دلاری به تیم نت فلیکس به تیم عرضه شد که می‌تواند با the الگوریتم پیشنهادی محقق شود! " "حتی یک جایزه ۱ میلیون‌دلاری در نتفلیکس به تیمی داده شد که بتواند دقیق ترین الگوریتم توصیه را ارائه دهد! " 49 45 65 53.0 -2.266825981462196 -1.997101210831629 -1.061165560140819 -1.775030917478215 0.6363636363636364 164 "How do these companies make recommendations? " "این شرکت‌ها چگونه توصیه‌های خود را ارائه می‌کنند? " "این شرکت ها چگونه توصیه می کنند؟ " 90 80 85 85.0 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2553499730175525 0.625 165 "Well, these companies gather data on the books you have read or movies you have watched on their website and apply KNN. " "خوب, این شرکت‌ها اطلاعاتی را در مورد کتاب‌هایی که شما خوانده‌اید و یا فیلم‌هایی که در وب سایت آن‌ها دیده و از آن‌ها استفاده کرده‌اید, جمع‌آوری می‌کنند. " "خب، این شرکت‌ها داده‌های مربوط به کتاب‌هایی که خوانده‌اید یا فیلم‌هایی را که در وب‌سایت‌شان تماشا کرده‌اید جمع‌آوری می‌کنند و KNN را اعمال می‌کنند. " 49 49 65 54.33333333333334 -2.266825981462196 -1.761677279341398 -1.061165560140819 -1.696556273648137 0.5675675675675675 166 "The companies will input your available customer data and compare that to other customers who have purchased similar books or have watched similar movies. " "این شرکت‌ها داده‌های مشتری در دسترس شما را وارد خواهند کرد و آن را با سایر مشتریان که کتاب‌های مشابه را خریداری کرده‌اند و یا فیلم‌های مشابه را تماشا کرده‌اند, مقایسه می‌کنند. " "شرکت‌ها داده‌های مشتریان موجود شما را وارد می‌کنند و آن را با سایر مشتریانی که کتاب‌های مشابهی خریداری کرده‌اند یا فیلم‌های مشابهی را تماشا کرده‌اند، مقایسه می‌کنند. " 96 95 90 93.66666666666667 0.8451269665668729 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.7917618264194397 0.3243243243243243 167 "The books and movies recommended depending on how the algorithm classifies that data point. " "کتاب‌ها و فیلم‌ها بسته به این که الگوریتم آن نقطه داده‌ها را طبقه‌بندی می‌کند، توصیه می‌شود. " "کتاب ها و فیلم ها بسته به نحوه طبقه بندی آن نقطه داده توسط الگوریتم توصیه می شود. " 90 83 75 82.66666666666667 0.447856377456779 0.2394261383255647 -0.4029151041264157 0.09478913721864267 0.4736842105263158 168 "How does KNN works? " "الگوریتم knn چگونه کار می‌کند؟ " "KNN چگونه کار می کند؟ " 92 80 85 85.66666666666667 0.5802799071601435 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2994911495853407 0.1666666666666667 169 "The k-nearest neighbor algorithm stores all the available data and classifies a new data point based on the similarity measure (e.g., distance functions). " "الگوریتم نزدیک‌ترین همسایه تمام داده‌های موجود را ذخیره می‌کند و یک نقطه داده جدید براساس معیار شباهت دسته‌بندی می‌کند (به عنوان مثال توابع فاصله). " "الگوریتم k نزدیکترین همسایه تمام داده های موجود را ذخیره می کند و یک نقطه داده جدید را بر اساس اندازه گیری شباهت (به عنوان مثال، توابع فاصله) طبقه بندی می کند. " 80 70 85 78.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 -0.161542519396581 0.3055555555555556 170 "This means when new data appears. " "این به آن معنی است که داده‌های جدید ظاهر می‌شوند. " "این بدان معناست که داده های جدید ظاهر می شوند. " 97 95 100 97.33333333333333 0.9113387314185553 0.9456979327962574 1.242711035909591 1.033249233374801 0.3636363636363636 171 "To solve this problem, we need a K-NN algorithm. " "برای حل این نوع مشکل, ما به یک الگوریتم K - NN نیاز داریم. " "برای حل این مشکل به یک الگوریتم K-NN نیاز داریم. " 90 96 89 91.66666666666667 0.447856377456779 1.004553915668815 0.5186355342937483 0.6570152758064475 0.3076923076923077 172 "With the help of K-NN, we can easily identify the class of a particular dataset. " "با کمک of، می‌توانیم به راحتی طبقه یک سری از داده‌ها را شناسایی کنیم. " "با کمک K-NN، ما به راحتی می توانیم کلاس یک مجموعه داده خاص را شناسایی کنیم. " 40 47 65 50.66666666666666 -2.862731865127337 -1.879389245086513 -1.061165560140819 -1.934428890118223 0.45 173 "The data point is classified by a majority vote of its neighbors, with the data point being assigned to the class most common amongst its K nearest neighbors measured by a distance function. " "نقطه داده‌ها با رای اکثریت همسایگان آن طبقه‌بندی می‌شود، و نقطه داده در میان نزدیک‌ترین همسایه K نسبت به نزدیک‌ترین همسایه آن که با تابع فاصله اندازه‌گیری می‌شود، تقسیم می‌شود. " نقطه داده با اکثریت آرای همسایه‌هایش طبقه‌بندی می‌شود و نقطه داده به کلاسی که در میان K نزدیک‌ترین همسایه‌های آن با تابع فاصله اندازه‌گیری می‌شود، نسبت داده می‌شو 80 80 69 76.33333333333333 -0.2142612710600443 0.06285818970789152 -0.7978653777350574 -0.3164228196957367 0.3947368421052632 174 "KNN captures some mathematics you learned as a child as you were trying to grasp the calculation of the distance between points on a graph. " "knn برخی از ریاضی را که به عنوان یک کودک یاد گرفتید را ثبت می‌کند و سعی دارید محاسبه فاصله بین نقاط روی یک گراف را درک کنید. " "KNN برخی از ریاضیاتی را که در دوران کودکی یاد گرفتید، در حالی که سعی می‌کردید محاسبه فاصله بین نقاط یک نمودار را درک کنید، ثبت می‌کند. " 86 90 65 80.33333333333333 0.1830093180500497 0.6514180184334688 -1.061165560140819 -0.07557940788576671 0.46875 175 "To get the right K, you should run the KNN algorithm several times with different values of K and select the one that has the least number of errors. " "برای بدست آوردن حق K, شما باید الگوریتم knn را چندین بار با مقادیر مختلف K اجرا کنید و موردی را انتخاب کنید که حداقل تعداد خطاها را داشته باشد. " "برای بدست آوردن K مناسب، باید چندین بار الگوریتم KNN را با مقادیر مختلف K اجرا کنید و آن را انتخاب کنید که کمترین تعداد خطا را دارد. " 96 95 70 87.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 -0.7320403321336171 0.3529281890765044 0.3 176 "Taking a majority vote among labels needs K to be an odd number to have a tiebreaker. " "گرفتن یک رای اکثریت در میان برچسب‌ها به K نیاز دارد تا یک عدد عجیب و غریب باشد. " "گرفتن اکثریت رای در بین برچسب ها نیاز دارد که K یک عدد فرد باشد تا یک تساوی شکن داشته باشد. " 49 40 60 49.66666666666666 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -1.39029078814802 -1.982832631601545 0.5 177 "To understand better the working KNN algorithm applies the following steps when using it:Step 1 - When implementing an algorithm, you will always need a data set. " "برای درک بهتر الگوریتم knn در هنگام استفاده از آن, مراحل زیر را اعمال می‌کند:مرحله ۱ - زمانی که یک الگوریتم را اجرا می‌کنید, " "برای درک بهتر الگوریتم KNN کار مراحل زیر را هنگام استفاده از آن اعمال می کند:مرحله ۱ - هنگام پیاده سازی یک الگوریتم، همیشه به یک مجموعه داده نیاز دارید. " 49 40 40 43.0 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -2.706791700176826 -2.42166626894448 0.4411764705882353 178 "Step 2 - Choose the nearest data points (the value of K). " "گام ۲ - نزدیک‌ترین نقطه داده‌ها را انتخاب کنید (مقدار K). " "مرحله ۲ - نزدیکترین نقاط داده (مقدار K) را انتخاب کنید. " 93 90 100 94.33333333333333 0.6464916720118259 0.6514180184334688 1.242711035909591 0.8468735754516287 0.4285714285714285 179 "Step 3 - Do the following, for each test data " "مرحله ۳ - برای هر داده تست. " "مرحله ۳ - برای هر داده تست موارد زیر را انجام دهید. " 49 45 40 44.66666666666666 -2.266825981462196 -1.997101210831629 -2.706791700176826 -2.323572964156884 0.3846153846153846 180 "3.4 - Based on the most appearing class of these rows, it will assign a class to the test point. " "۳.۴ - براساس the کلاس این ردیف‌ها, یک کلاس را به نقطه آزمون اختصاص خواهد داد. " "۳.۴ - بر اساس ظاهرترین کلاس از این ردیف ها، یک کلاس به نقطه آزمون اختصاص می دهد. " 59 45 65 56.33333333333334 -1.604708332945373 -1.997101210831629 -1.061165560140819 -1.554325034639273 0.4 181 "Some Advantages of KNN: Quick calculation time Simple algorithm - useful for regression and classification - High accuracy - you do not need to compare with better supervised learning models -No assumptions about data - no need to make additional assumptions, tune several parameters, or build a model. " "برخی از فواید knnزمان محاسبه سریعتفسیر ساده - مفید برای رگرسیون و طبقه‌بندیدقت بالا - شما نیازی به مقایسه با مدل‌های یادگیری تحت نظارت بهتر ندارید. " "برخی از مزایای KNN: زمان محاسبه سریع - الگوریتم ساده - مفید برای رگرسیون و طبقه بندی - دقت بالا - نیازی به مقایسه با مدل های یادگیری با نظارت بهتر ندارید - بدون فرضیات در مورد داده ها - بدون نیاز به فرضیات اضافی، تنظیم چندین پارامتر، یا ساخت یک مدل. " 45 40 35 40.0 -2.531673040868926 -2.291381125194417 -3.035916928184027 -2.619657031415791 0.625 182 "K Nearest Neighbour is a simple algorithm that stores all the available cases and classifies the new data or case based on a similarity measure. " "یک الگوریتم ساده‌ای است که تمام موارد موجود را ذخیره می‌کند و داده‌های جدید یا مورد را براساس یک معیار شباهت دسته‌بندی می‌کند. " "K-نزدیک‌ترین همسایه‌ها یک الگوریتم ساده است که تمام موارد موجود را ذخیره می کند و داده ها یا موارد جدید را بر اساس معیار تشابه طبقه بندی می کند. " 55 40 70 55.0 -1.869555392352102 -2.291381125194417 -0.7320403321336171 -1.630992283226712 0.3939393939393939 183 "Two chemical components called Rutime and Myricetin. " "دو جز شیمیایی بنام Rutime و myricetin. " "دو جزء شیمیایی به نام روتیم و میریستین. " 98 94 80 90.66666666666667 0.9775504962702375 0.8868419499236997 -0.07378987611921424 0.596867523358241 0.5555555555555556 184 "Consider a measurement of Rutine vs Myricetin level with two data points, Red and White wines. " "اندازه‌گیری سطح myricetin با دو نقطه داده, قرمز و سفید را در نظر بگیرید. " "اندازه گیری سطح روتین در مقابل میریستین را با دو نقطه داده، شراب های قرمز و سفید در نظر بگیرید. " 29 25 65 39.66666666666666 -3.591061278495843 -3.174220868282783 -1.061165560140819 -2.608815902306481 0.3636363636363636 185 "Let's say k = 5 and the new data point is classified by the majority of votes from its five neighbours and the new point would be classified as red since four out of five neighbours are red. " "اجازه دهید بگوییم k = ۵ و نقطه داده جدید با اکثریت آرا از پنج همسایه آن طبقه‌بندی می‌شود و نقطه جدید به صورت قرمز طبقه‌بندی می‌شود زیرا چهار تن از پنج همسایه سرخ هستند. " "فرض کنید k = ۵ و نقطه داده جدید با اکثریت آرای پنج همسایه خود طبقه بندی می شود و نقطه جدید به عنوان قرمز طبقه بندی می شود زیرا از هر پنج همسایه چهار نفر قرمز هستند. " 89 85 80 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.2216642801855208 0.3076923076923077 186 "There is no structured method to find the best value for ""K"". " "هیچ روش ساختاری برای پیدا کردن بهترین ارزش برای "" K "" وجود ندارد. " "هیچ روش ساختاری برای یافتن بهترین مقدار برای ""K"" وجود ندارد. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.2142857142857143 187 "Choosing smaller values for K can be noisy and will have a higher influence on the result. " "انتخاب مقادیر کوچک‌تر برای k می‌تواند پر سر و صدا باشد و تاثیر بیشتری در نتیجه داشته باشد. " "انتخاب مقادیر کوچکتر برای K می تواند نویز داشته باشد و تأثیر بیشتری بر نتیجه خواهد داشت. " 96 87 80 87.66666666666667 0.8451269665668729 0.4748500698157956 -0.07378987611921424 0.4153957200878182 0.5555555555555556 188 "Larger values of K will have smoother decision boundaries which mean lower variance but increased bias. " "مقادیر بزرگ‌تر K محدوده‌های تصمیم‌گیری هموارتر را خواهند داشت که به معنای واریانس کم‌تر اما جهت گیری افزایش‌یافته است. " "مقادیر بزرگتر K مرزهای تصمیم هموارتری خواهند داشت که به معنای واریانس کمتر اما افزایش سوگیری است. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.6666666666666666 189 "Take the small portion from the training dataset and call it a validation dataset, and then use the same to evaluate different possible values of K. " "بخش کوچکی از مجموعه داده آموزشی را بردارید و آن را یک مجموعه داده اعتبار سنجی بنامیم, و سپس از همان برای ارزیابی مقادیر ممکن مختلف K استفاده می‌کنیم. " "بخش کوچکی از مجموعه داده آموزشی را بگیرید و آن را یک مجموعه داده اعتبار سنجی بنامید، و سپس از همان برای ارزیابی مقادیر مختلف K استفاده کنید. " 93 90 95 92.66666666666667 0.6464916720118259 0.6514180184334688 0.9135858079023901 0.7371651661158949 0.2 190 "In the classification setting, the K-nearest neighbor algorithm essentially boils down to forming a majority vote between the K most similar instances to a given ""unseen"" observation. " "در تنظیمات طبقه‌بندی, الگوریتم K - نزدیک‌ترین همسایه اساساً به تشکیل یک رای اکثریت بین the نمونه‌های مشابه به مشاهدات "" نادیده "" داده می‌شود. " "در تنظیمات طبقه‌بندی، الگوریتم K-نزدیک‌ترین همسایه اساساً به تشکیل رأی اکثریت بین K شبیه‌ترین نمونه‌ها به یک مشاهده ""غیبی"" معین خلاصه می‌شود. " 65 49 65 59.66666666666666 -1.207437743835279 -1.761677279341398 -1.061165560140819 -1.343426861105832 0.3939393939393939 191 "Similarity is defined according to a distance metric between two data points. " "تشابه براساس معیار فاصله بین دو نقطه داده تعریف می‌شود. " "شباهت با توجه به متریک فاصله بین دو نقطه داده تعریف می شود. " 95 93 100 96.0 0.7789152017151906 0.8279859670511419 1.242711035909591 0.9498707348919746 0.3571428571428572 192 "A popular one is the Euclidean distance method Other methods are Manhattan, Minkowski, and Hamming distance methods. " "یک روش محبوب, روش فاصله اقلیدسی است.روش‌های دیگر منهتن, Minkowski و فاصله همینگ هستند. " "یکی از رایج ترین روش ها روش فاصله اقلیدسی است روش های دیگر عبارتند از روش های منهتن، مینکوفسکی و فاصله همینگ. " 90 80 85 85.0 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2553499730175525 0.625 193 "Cons of KNN: Need to determine the value of parameter K (number of nearest neighbors) " "معایب گستاخانه: نیاز به تعیین مقدار پارامتر K (تعداد نزدیک‌ترین همسایه) " "معایب الگوریتم KNN: همیشه نیاز به تعیین مقدار پارامتر K (تعداد نزدیک‌ترین همسایه ها) دارد " 44 45 40 43.0 -2.597884805720608 -1.997101210831629 -2.706791700176826 -2.433925905576354 0.2631578947368421 194 "In this article, we will learn about a supervised machine learning algorithm called K-Nearest Neighbors (KNN). " "در این مقاله, ما در مورد یک الگوریتم یادگیری ماشین نظارت شده بنام K - نزدیک‌ترین همسایگان (knn) یاد خواهیم گرفت. " "در این مقاله، ما در مورد یک الگوریتم یادگیری ماشین نظارت شده بنام K - نزدیک‌ترین همسایگان (KNN) یاد خواهیم گرفت. " 100 99 95 98.0 1.109974025973602 1.181121864286488 0.9135858079023901 1.068227232720827 0.03846153846153846 195 "As a prerequisite, a little understanding of machine learning and Python would help beginners. " "به عنوان یک پیش‌نیاز, درک کمی از یادگیری ماشین و پایتون به مبتدیان کمک می‌کند. " "به عنوان یک پیش نیاز، درک کمی از یادگیری ماشین و پایتون به مبتدیان کمک می کند. " 100 100 95 98.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 0.9135858079023901 1.087845893678346 0.05263157894736842 196 "According to Wikipedia, Supervised learning is the machine learning task of learning a function that maps an input to an output based on example input-output pairs. " "با توجه به ویکی‌پدیا، یادگیری Supervised وظیفه یادگیری ماشین یادگیری تابعی است که ورودی را به خروجی براساس زوج‌های ورودی - خروجی رسم می‌کند. " "طبق ویکی‌پدیا، یادگیری نظارت شده، کار یادگیری ماشینی یادگیری تابعی است که یک ورودی را به یک خروجی بر اساس جفت‌های ورودی-خروجی نمونه نگاشت می‌کند. " 78 80 85 81.0 -0.3466848007634089 0.06285818970789152 0.2553353518879872 -0.009497086389176734 0.4848484848484849 197 "We use training data with features and labels, to enable the machine to learn first. " "ما از داده‌های آموزشی با ویژگی‌ها و برچسب‌ها استفاده می‌کنیم تا ماشین را قادر سازیم که اول یاد بگیرد. " "ما از داده‌های آموزشی با ویژگی‌ها و برچسب‌ها استفاده می‌کنیم تا ماشین را قادر سازیم که اول یاد بگیرد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 198 "Later, it is being validated or tested using the test data. " "بعدا, با استفاده از داده‌های تست مورد تایید یا آزمایش قرار می‌گیرد. " "بعداً با استفاده از داده‌های آزمایشی تأیید یا آزمایش می‌شود. " 90 89 90 89.66666666666667 0.447856377456779 0.592562035560911 0.5844605798951886 0.5416263309709596 0.5384615384615384 199 "K-Nearest Neighbors (KNN) algorithm is one such supervised learning method that can be used for classification and regression. " "نزدیک‌ترین همسایه (knn) یکی از روش‌های یادگیری تحت نظارت است که می‌تواند برای طبقه‌بندی و رگرسیون مورد استفاده قرار گیرد. " "الگوریتم K-نزدیک ترین همسایگان (KNN) یکی از روش های یادگیری نظارت شده است که می تواند برای طبقه بندی و رگرسیون مورد استفاده قرار گیرد. " 75 75 73 74.33333333333333 -0.5453200953184559 -0.2314217246548971 -0.5345651953292962 -0.4371023384342164 0.2 200 "Classification refers to a predictive modeling problem where a class label is predicted for a given example of input data. " "دسته‌بندی به یک مساله مدلسازی پیشگویانه اشاره دارد که در آن یک برچسب کلاس برای یک مثال خاص از داده ورودی پیش‌بینی می‌شود. " "طبقه‌بندی به یک مساله مدل‌سازی پیش‌بینی‌کننده اشاره دارد که در آن یک برچسب کلاس برای نمونه‌ای داده شده از داده‌های ورودی پیش‌بینی می‌شود. " 88 87 84 86.33333333333333 0.3154328477534143 0.4748500698157956 0.1895103062865469 0.3265977412852523 0.34375 201 "We can use Euclidean distance or Manhattan distance. " "ما می‌توانیم از فاصله اقلیدسی یا فاصله منهتن استفاده کنیم. " "می توانیم از فاصله اقلیدسی یا فاصله منهتن استفاده کنیم. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 202 "K-NN algorithm assumes the similarity between the new case/data and available cases and put the new case into the category that is most similar to the available categories. " "K- NN, شباهت بین پرونده / اطلاعات جدید و موارد موجود را فرض می‌کند و پرونده جدید را در مقوله قرار می‌دهد که به مقوله‌های موجود شباهت دارد. " "الگوریتم K-NN شباهت بین مورد/داده جدید و موارد موجود را فرض می کند و مورد جدید را در دسته ای قرار می دهد که بیشترین شباهت را به دسته های موجود دارد. " 89 75 75 79.66666666666667 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 -0.4029151041264157 -0.08423073872540539 0.3513513513513514 203 "So for this identification, we can use the KNN algorithm, as it works on a similarity measure. " "بنابراین برای این شناسایی، ما می‌توانیم از الگوریتم knn استفاده کنیم، چون روی یک معیار شباهت کار می‌کند. " "بنابراین برای این شناسایی، می‌توانیم از الگوریتم KNN استفاده کنیم، چون بر روی یک معیار شباهت کار می‌کند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.08695652173913043 204 "Our KNN model will find the similar features of the new data set to the cats and dogs images and based on the most similar features it will put it in either cat or dog category. " "مدل knn ویژگی‌های مشابهی از داده‌های جدید را پیدا می‌کند که برای گربه‌ها و تصاویر سگ‌ها تنظیم شده‌است و براساس the ویژگی‌ها، آن را در گروه گربه و یا سگ قرار می‌دهد. " "مدل KNN ما ویژگی‌های مشابه مجموعه داده‌های جدید را با تصاویر گربه‌ها و سگ‌ها پیدا می‌کند و بر اساس مشابه‌ترین ویژگی‌ها، آن را در دسته‌بندی گربه یا سگ قرار می‌دهد. " 67 65 67 66.33333333333333 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.9415037454834424 0.3902439024390244 205 "To solve this type of problem, we need a K-NN algorithm. " "برای حل این نوع مشکل, ما به یک الگوریتم K - NN نیاز داریم. " "برای حل این نوع مسائل به یک الگوریتم K-NN نیاز داریم. " 100 98 98 98.66666666666667 1.109974025973602 1.122265881413931 1.111060944706711 1.114433617364748 0.2857142857142857 206 "With the help of K-NN, we can easily identify the category or class of a particular dataset. " "با کمک of, می‌توانیم به راحتی گروه و یا گروهی از مجموعه داده‌ها را شناسایی کنیم. " "با کمک K-NN، ما به راحتی می توانیم دسته یا کلاس یک مجموعه داده خاص را شناسایی کنیم. " 50 45 45 46.66666666666666 -2.200614216610514 -1.997101210831629 -2.377666472169624 -2.191793966537256 0.5 207 "The K-NN working can be explained on the basis of the below algorithm: Step-1: Select the number K of the neighbors Step-2: Calculate the Euclidean distance of K number of neighbors Step-3: Take the K nearest neighbors as per the calculated Euclidean distance. " "چگونه کار می‌کند?The K می‌تواند براساس الگوریتم زیر توضیح داده شود:مرحله ۱: انتخاب تعداد K همسایه مرحله ۲: محاسبه فاصله اقلیدسی تعداد همسایه‌های Kگام ۳: نزدیک‌ترین همسایه را به عنوان هر فاصله اقلیدسی محاسبه کنید. " "کار K-NN را می تواند بر اساس الگوریتم زیر توضیح داده شود: مرحله ۱: عدد K همسایه ها را انتخاب کنید مرحله ۲: فاصله اقلیدسی تعداد K همسایه را محاسبه کنید مرحله ۳: نزدیکترین K همسایه را بر اساس فاصله اقلیدسی محاسبه شده بگیرید. " 40 35 89 54.66666666666666 -2.862731865127337 -2.585661039557206 0.5186355342937483 -1.643252456796931 0.4705882352941176 208 "Consider the below image: Firstly, we will choose the number of neighbors, so we will choose the k = 5 . " "تصویر زیر را در نظر بگیرید:اول اینکه، ما تعداد همسایه‌های خود را انتخاب می‌کنیم، بنابراین k = ۵ را انتخاب می‌کنیم. " "تصویر زیر را در نظر بگیرید: ابتدا تعداد همسایگان را انتخاب می کنیم، بنابراین k = ۵ را انتخاب می کنیم. " 92 85 88 88.33333333333333 0.5802799071601435 0.3571381040706801 0.4528104886923081 0.4634094999743772 0.2916666666666667 209 "The Euclidean distance is the distance between two points, which we have already studied in geometry. " "فاصله اقلیدسی بین دو نقطه است, که قبلاً در هندسه مطالعه کرده‌ایم. " "فاصله اقلیدسی فاصله بین دو نقطه است که قبلاً در هندسه بررسی کردیم. " 95 95 92 94.0 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.7161106710980693 0.813574601869839 0.3571428571428572 210 "Our focus will be primarily on how does the algorithm work and how does the input parameter affects the output/prediction. " "تمرکز ما در درجه اول بستگی به نحوه کار الگوریتم دارد و چگونه پارامتر ورودی بر خروجی / پیش‌بینی تاثیر می‌گذارد. " "تمرکز ما در درجه اول بر نحوه عملکرد الگوریتم و تأثیر پارامتر ورودی بر خروجی/پیش بینی خواهد بود. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.3809523809523809 211 "To evaluate any technique we generally look at 3 important aspects. " "برای ارزیابی هر تکنیکی که ما به طور کلی به سه جنبه مهم بنگریم. " "برای ارزیابی هر تکنیکی ما به طور کلی به سه جنبه مهم نگاه می کنیم. " 95 87 89 90.33333333333333 0.7789152017151906 0.4748500698157956 0.5186355342937483 0.5908002686082449 0.25 212 "Let us take a few examples to place KNN in the scale. " "اجازه دهید چند نمونه از آن را در مقیاس قرار دهیم. " "اجازه دهید چند مثال برای قرار دادن KNN در مقیاس بیاوریم. " 45 40 45 43.33333333333334 -2.531673040868926 -2.291381125194417 -2.377666472169624 -2.400240212744322 0.5 213 "It is commonly used for its easy of interpretation and low calculation time. " "معمولاً برای تفسیر آسان و زمان محاسبه پایین استفاده می‌شود. " "معمولاً برای تفسیر آسان و زمان محاسبه کم آن استفاده می شود. " 69 65 60 64.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.050954341985681 0.1538461538461539 214 "Let's take a simple case to understand this algorithm. " "بیایید یک مورد ساده برای درک این الگوریتم داشته باشیم. " "بیایید یک مورد ساده برای درک این الگوریتم در نظر بگیریم. " 85 92 95 90.66666666666667 0.1167975531983673 0.7691299841785842 0.9135858079023901 0.5998377817597805 0.25 215 "Following is a spread of red circles (RC) and green squares (GS) :You intend to find out the class of the blue star (BS). " "شکل زیر مجموعه‌ای از حلقه‌های قرمز (RC) و مربع سبز (GS) است:شما قصد دارید کلاس ستاره آبی (BS) را پیدا کنید. " "در زیر توزیع دایره های قرمز (RC) و مربع های سبز (GS) آمده است: شما قصد دارید کلاس ستاره آبی (BS) را پیدا کنید. " 75 82 85 80.66666666666667 -0.5453200953184559 0.180570155453007 0.2553353518879872 -0.0364715293258206 0.21875 216 "As you can see, the error rate at K=1 is always zero for the training sample. " "همانطور که می‌بینید، میزان خطا در K = ۱ همیشه برای نمونه آموزشی صفر است. " "همانطور که می بینید، نرخ خطا در K=۱ همیشه برای نمونه آموزشی صفر است. " 80 93 95 89.33333333333333 -0.2142612710600443 0.8279859670511419 0.9135858079023901 0.5091035012978292 0.05555555555555555 217 "The ""K"" in KNN algorithm is the nearest neighbor we wish to take the vote from. " "الگوریتم "" K "" نزدیک‌ترین همسایه است که ما می‌خواهیم رای‌گیری را از آن بگیریم. " """K"" در الگوریتم KNN نزدیکترین همسایه ای است که می خواهیم از آن رای بگیریم. " 60 29 60 49.66666666666666 -1.538496568093691 -2.938796936792552 -1.39029078814802 -1.955861431011421 0.6875 218 "If we see the last example, given that all the 6 training observation remain constant, with a given K value we can make boundaries of each class. " "اگر ما مثال آخر را ببینیم، با توجه به اینکه تمام ۶ مشاهده آموزش ثابت باقی می‌مانند، با یک مقدار K داده‌شده، می‌توانیم مرزه‌ای هر کلاس را تعیین کنیم. " "اگر آخرین مثال را ببینیم، با توجه به اینکه هر ۶ مشاهده آموزشی ثابت باقی می مانند، با یک مقدار K داده شده می توانیم مرزهای هر کلاس را ایجاد کنیم. " 90 97 95 94.0 0.447856377456779 1.063409898541373 0.9135858079023901 0.8082840279668474 0.2352941176470588 219 "These boundaries will segregate RC from GS. " "این مرزها RC را از GS جدا می‌کنند. " "این مرزها RC را از GS جدا می کنند. " 100 97 100 99.0 1.109974025973602 1.063409898541373 1.242711035909591 1.138698320141522 0.0 220 "In the same way, let's try to see the effect of value ""K"" on the class boundaries. " "به همین ترتیب، بیایید سعی کنیم تاثیر ارزش ""K"" را بر روی مرزه‌ای کلاس ببینیم. " "به همین ترتیب، بیایید سعی کنیم اثر مقدار ""K"" را بر روی مرزهای کلاس ببینیم. " 90 98 95 94.33333333333333 0.447856377456779 1.122265881413931 0.9135858079023901 0.8279026889243665 0.2105263157894737 221 "The training error rate and the validation error rate are two parameters we need to access different K-value. " "نرخ خطای آموزش و میزان خطای اعتبار سنجی دو پارامتر هستند که ما نیاز داریم به مقدار K متفاوت دسترسی داشته باشیم. " "نرخ خطای آموزش و میزان خطای اعتبارسنجی دو پارامتری هستند که برای دسترسی به مقدار K مختلف به آن نیاز داریم. " 60 55 85 66.66666666666667 -1.538496568093691 -1.408541382106052 0.2553353518879872 -0.8972341994372517 0.4545454545454545 222 "Following is the curve for the training error rate with a varying value of K. " "شکل زیر منحنی نرخ خطای آموزش با مقدار متغیر K است. " "در زیر منحنی نرخ خطای آموزشی با مقدار متغیر K آمده است. " 80 87 89 85.33333333333333 -0.2142612710600443 0.4748500698157956 0.5186355342937483 0.2597414443498332 0.2307692307692308 223 "If validation error curve would have been similar, our choice of K would have been 1. " "اگر منحنی خطای اعتبار سنجی مشابه می‌بود، انتخاب ما از K ۱ بود. " "اگر منحنی خطای اعتبارسنجی مشابه می بود، انتخاب ما برای K ۱ بود. " 91 90 95 92.0 0.5140681423084613 0.6514180184334688 0.9135858079023901 0.6930239895481067 0.2 224 "Following is the validation error curve with varying value of K: This makes the story more clear. " "شکل زیر منحنی خطای اعتبار با مقدار متغیر K است:این داستان داستان را واضح‌تر می‌کند. " "در زیر منحنی خطای اعتبارسنجی با مقدار متغیر K آمده است:این داستان را واضح تر می کند. " 85 90 85 86.66666666666667 0.1167975531983673 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.3411836411732745 0.2 225 "At K=1, we were overfitting the boundaries. " "در K = ۱، ما boundaries را overfitting. " "در K=۱، ما بیش از حد مرزها را تطبیق می‌دادیم. " 21 25 27 24.33333333333333 -4.120755397309301 -3.174220868282783 -3.562517292995549 -3.619164519529212 0.4666666666666667 226 "Hence, error rate initially decreases and reaches a minima. " "بنابراین نرخ خطا در ابتدا کاهش می‌یابد و به حداقل می‌رسد. " "از این رو، میزان خطا در ابتدا کاهش می یابد و به حداقل می رسد. " 90 98 99 95.66666666666667 0.447856377456779 1.122265881413931 1.176885990308151 0.9156694163929536 0.2941176470588235 227 "To get the optimal value of K, you can segregate the training and validation from the initial dataset. " "برای بدست آوردن مقدار بهینه K، شما می‌توانید آموزش و اعتبار سنجی را از مجموعه داده‌های اولیه تفکیک کنید. " "برای به دست آوردن مقدار بهینه K، شما می توانید آموزش و اعتبار سنجی را از مجموعه داده اولیه جدا کنید. " 100 98 99 99.0 1.109974025973602 1.122265881413931 1.176885990308151 1.136375299231895 0.1739130434782609 228 "Here we will use Euclidean distance as our distance metric since it's the most popular method. " "در اینجا ما از فاصله اقلیدسی به عنوان معیار فاصله ما استفاده خواهیم کرد چون این رایج‌ترین روش است. " "در اینجا ما از فاصله اقلیدسی به عنوان متریک فاصله خود استفاده خواهیم کرد زیرا این روش محبوب ترین است. " 80 85 89 84.66666666666667 -0.2142612710600443 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.2205041224347947 0.2380952380952381 229 "A very low value for K such as K=1 or K=2, can be noisy and lead to the effects of outliers in the model. " "یک مقدار بسیار پایین برای K [K = ۱ یا K = 2) می‌تواند پر سر و صدا باشد و منجر به اثرات of در مدل شود. " "یک مقدار بسیار کم برای K مانند K=1 یا K=2، می تواند نویز داشته باشد و منجر به اثرات پرت در مدل شود. " 60 60 65 61.66666666666666 -1.538496568093691 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.237974531992591 0.3103448275862069 230 "In this article, we will discuss the most important questions on the K Nearest Neighbor (KNN) Algorithm which is helpful to get you a clear understanding of the algorithm, and also for Data Science Interviews, which covers its very fundamental level to complex concepts. " "در این مقاله, ما مهم‌ترین پرسش‌هایی را در مورد الگوریتم نزدیک‌ترین همسایه (knn) بررسی خواهیم کرد که برای به دست آوردن درک روشنی از الگوریتم مفید است, و همچنین برای مصاحبه علوم داده‌ها که سطح بسیار بنیادی خود را در مفاهیم پیچیده پوشش می‌دهد. " "در این مقاله، مهم‌ترین سؤالات را در مورد الگوریتم K نزدیک‌ترین همسایه (KNN) مورد بحث قرار می‌دهیم که برای درک روشنی از الگوریتم به شما کمک می‌کند، و همچنین برای مصاحبه‌های علم داده، که سطح بسیار اساسی آن را تا مفاهیم پیچیده پوشش می‌دهد. " 85 88 85 86.0 0.1167975531983673 0.5337060526883534 0.2553353518879872 0.301946319258236 0.4285714285714285 231 "Let's get started. " "بیایید شروع کنیم. " "بیایید شروع کنیم. " 100 99 100 99.66666666666667 1.109974025973602 1.181121864286488 1.242711035909591 1.177935642056561 0.0 232 "KNN(K-nearest neighbours) is a supervised learning and non-parametric algorithm that can be used to solve both classification and regression problem statements. " "knn (K - نزدیک‌ترین همسایگان) یک الگوریتم یادگیری و الگوریتم غیر پارامتری است که می‌تواند برای حل هر دو روش طبقه‌بندی و هم رگرسیون مورد استفاده قرار گیرد. " "KNN (K-نزدیکترین همسایگان) یک الگوریتم یادگیری نظارت شده و غیر پارامتری است که می تواند برای حل هر دو بیان مسئله طبقه بندی و رگرسیون مورد استفاده قرار گیرد. " 75 80 89 81.33333333333333 -0.5453200953184559 0.06285818970789152 0.5186355342937483 0.01205787622772797 0.2647058823529412 233 "It uses the euclidean distance formula to compute the distance between the data points for classification or prediction. " "این روش از فرمول فاصله اقلیدسی برای محاسبه فاصله بین نقاط داده برای طبقه‌بندی یا پیش‌بینی استفاده می‌کند. " "از فرمول فاصله اقلیدسی برای محاسبه فاصله بین نقاط داده برای طبقه بندی یا پیش بینی استفاده می کند. " 92 95 98 95.0 0.5802799071601435 0.9456979327962574 1.111060944706711 0.8790129282210373 0.1 234 "Step-3: Store the K nearest points from our training dataset " "مرحله ۳: ذخیره نزدیک‌ترین نقطه از مجموعه داده‌های آموزشی ما " "مرحله ۳: نزدیکترین نقاط K را از مجموعه داده آموزشی ما ذخیره کنید " 40 45 45 43.33333333333334 -2.862731865127337 -1.997101210831629 -2.377666472169624 -2.412499849376196 0.5 235 "The term ""non-parametric"" refers to not making any assumptions on the underlying data distribution. " "عبارت "" غیر پارامتری "" به ایجاد هیچ گونه فرضیات در مورد توزیع داده‌های زیربنایی اشاره ندارد. " "اصطلاح ""غیر پارامتری "" به عدم انجام هیچ گونه فرضی در مورد توزیع داده های اساسی اشاره دارد. " 60 45 49 51.33333333333334 -1.538496568093691 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.883321356229728 0.3 236 "What is ""K"" in the KNN Algorithm? " "K در الگوریتم knn چیست؟K " "K در الگوریتم KNN چیست؟ " 100 96 100 98.66666666666667 1.109974025973602 1.004553915668815 1.242711035909591 1.119079659184003 0.1666666666666667 237 "K represents the number of nearest neighbours you want to select to predict the class of a given item, which is coming as an unseen dataset for the model. " "تعداد نزدیک‌ترین همسایگانمان را نشان می‌دهد که شما می‌خواهید انتخاب کنید تا کلاس یک مورد خاص را پیش‌بینی کنید, که به عنوان یک مجموعه داده نامرئی برای این مدل در نظر گرفته می‌شود. " "K نشان‌دهنده تعداد نزدیک‌ترین همسایه‌هایی است که می‌خواهید برای پیش‌بینی کلاس یک آیتم انتخاب کنید، که به‌عنوان مجموعه داده‌ای دیده نشده برای مدل آمده است. " 55 45 49 49.66666666666666 -1.869555392352102 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.993674297649198 0.7647058823529411 238 "For each of the unseen or test data point, the kNN classifier must: Step-1: Calculate the distances of test point to all points in the training set and store them Step-2: Sort the calculated distances in increasing order " "برای هر یک از نقاط داده نامرئی یا آزمایشی, طبقه‌بندی کننده knn باید:مرحله ۱: محاسبه فواصل نقطه آزمون برای تمام نقاط در مجموعه آموزشی و ذخیره آن‌هامرحله ۲ - ۲: مرتب‌سازی فواصل محاسبه‌شده به ترتیب رو به افزایش " "برای هر یک از نقاط داده های نادیده یا آزمایشی، طبقه بندی کننده kNN باید: مرحله ۱: فاصله نقطه آزمون تا تمام نقاط مجموعه آموزشی را محاسبه کرده و آنها را ذخیره کنید مرحله ۲: فواصل محاسبه شده را به ترتیب افزایش مرتب کنید " 70 75 92 79.0 -0.8763789195768675 -0.2314217246548971 0.7161106710980693 -0.1305633243778985 0.4166666666666667 239 "Is Feature Scaling required for the KNN Algorithm? " "مقیاس گذاری امکانات مورد نیاز برای الگوریتم knn؟ " "آیا مقیاس گذاری ویژگی برای الگوریتم KNN لازم است؟ " 60 65 65 63.33333333333334 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -1.139881227204995 0.6 240 "When these values are substituted in the formula of Euclidean Distance, this will affect the performance by giving higher weightage to variables having a higher magnitude. " "وقتی این مقادیر در فرمول فاصله اقلیدسی جایگزین می‌شوند، این امر بر عملکرد با دادن weightage بالاتر به متغیرهایی که دارای بزرگی بالاتری هستند تاثیر خواهد گذاشت. " "هنگامی که این مقادیر در فرمول فاصله اقلیدسی جایگزین شوند، با دادن وزن بیشتر به متغیرهایی که بزرگی بالاتری دارند، بر عملکرد تأثیر خواهد گذاشت. " 55 60 65 60.0 -1.869555392352102 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.348327473412062 0.4285714285714285 241 "The distance calculation step requires quadratic time complexity, and the sorting of the calculated distances requires an O(N log N) time. " "مرحله محاسبه فاصله به پیچیدگی زمانی quadratic نیاز دارد و مرتب‌سازی فواصل محاسبه‌شده نیازمند زمان O (N log N) است. " "مرحله محاسبه فاصله نیاز به پیچیدگی زمانی درجه دوم دارد و مرتب سازی فواصل محاسبه شده نیازمند زمان O (N log N) است. " 70 67 65 67.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.7022695876353588 -1.061165560140819 -0.8799380224510149 0.1153846153846154 242 "For regression problem statements, the predicted value is given by the average of the values of its k nearest neighbours. " "برای اظهارات مشکل رگرسیون, مقدار پیش‌بینی‌شده به طور متوسط از مقدار k نزدیک‌ترین همسایه آن مشخص می‌شود. " "برای بیان مسئله رگرسیون، مقدار پیش بینی شده با میانگین مقادیر k نزدیکترین همسایه آن به دست می آید. " 75 75 80 76.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 -0.2835105653641891 0.5714285714285714 243 "It needs to store all the data and then make a decision only at run time. " "لازم است که همه داده‌ها را ذخیره کرده و سپس تنها در زمان اجرا تصمیم بگیرید. " "باید تمام داده ها را ذخیره کند و سپس فقط در زمان اجرا تصمیم بگیرد. " 82 85 89 85.33333333333333 -0.08183774135667964 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.2646452990025829 0.4375 244 "It includes the computation of distances for a given point with all other points. " "این شامل محاسبه فواصل برای یک نقطه داده‌شده با تمام نقاط دیگر است. " "این شامل محاسبه فاصله برای یک نقطه معین با تمام نقاط دیگر است. " 81 87 90 86.0 -0.148049506208362 0.4748500698157956 0.5844605798951886 0.3037537145008741 0.2142857142857143 245 "So if the dataset is large, there will be a lot of processing which may adversely impact the performance of the algorithm. " "پس پردازش زیادی باید انجام شود که ممکن است تاثیر منفی بر عملکرد الگوریتم داشته باشد. " "بنابراین اگر مجموعه داده بزرگ باشد، پردازش زیادی وجود خواهد داشت که ممکن است بر عملکرد الگوریتم تأثیر منفی بگذارد. " 45 40 70 51.66666666666666 -2.531673040868926 -2.291381125194417 -0.7320403321336171 -1.851698166065654 0.6363636363636364 246 "Sensitive to noise: Another thing in the context of large datasets is that there is more likely a chance of noise in the dataset which adversely affects the performance of the KNN algorithm since the KNN algorithm is sensitive to the noise present in the dataset. " "حساس به سر و صدا: نکته دیگر در زمینه مجموعه داده‌های بزرگ این است که احتمال نویز در مجموعه داده وجود دارد که به طور معکوس بر عملکرد الگوریتم knn تاثیر می‌گذارد چون الگوریتم knn به نویز موجود در مجموعه داده‌ها حساس است. " "حساس به نویز: نکته دیگر در زمینه مجموعه داده های بزرگ این است که احتمال نویز در مجموعه داده وجود دارد که بر عملکرد الگوریتم KNN تأثیر منفی می گذارد زیرا الگوریتم KNN به نویز موجود در مجموعه داده حساس است. " 65 80 89 78.0 -1.207437743835279 0.06285818970789152 0.5186355342937483 -0.2086480066112131 0.2325581395348837 247 "Unlike regression, create k dummies instead of (k-1). " "برخلاف رگرسیون, k ساختگی را به جای (k - 1) ایجاد کنید. " "برخلاف رگرسیون، به جای (k-1)، k متغیر ساختگی را ایجاد کنید. " 95 92 95 94.0 0.7789152017151906 0.7691299841785842 0.9135858079023901 0.8205436645987216 0.3333333333333333 248 "For example, a categorical variable named ""Degree"" has 5 unique levels or categories. " "به عنوان مثال, یک متغیر مطلق به نام "" درجه "" ۵ سطح یا مقوله منحصر به فرد دارد. " "به عنوان مثال، یک متغیر طبقه بندی به نام ""درجه"" دارای ۵ سطح یا دسته منحصر به فرد است. " 75 80 80 78.33333333333333 -0.5453200953184559 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 -0.1854172605765929 0.2608695652173913 249 "So we will create 5 dummy variables. " "بنابراین ۵ متغیر ساختگی ایجاد خواهیم کرد. " "بنابراین ما ۵ متغیر ساختگی ایجاد خواهیم کرد. " 95 97 100 97.33333333333333 0.7789152017151906 1.063409898541373 1.242711035909591 1.028345378722052 0.1111111111111111 250 "You have to play around with different values to choose which value of K should be optimal for my problem statement. " "شما باید با مقادیر مختلفی بازی کنید تا انتخاب کنید کدام مقدار از K باید برای شرح مشکل من بهینه باشد. " "شما باید با مقادیر مختلف بازی کنید تا انتخاب کنید کدام مقدار از K باید برای بیان مسئله من بهینه باشد. " 88 92 97 92.33333333333333 0.3154328477534143 0.7691299841785842 1.045235899105271 0.7099329103457563 0.1363636363636364 251 "Choosing the right value of K is done through a process known as Hyperparameter Tuning. " "انتخاب مقدار مناسب K از طریق فرآیندی به نام Hyperparameter تنظیم شده‌است. " "انتخاب مقدار مناسب K از طریق فرآیندی به نام تنظیم هایپرپارامتر انجام می شود. " 90 80 89 86.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.5186355342937483 0.3431167004861396 0.3333333333333333 252 "No method is the rule of thumb but you should try the following suggestions. " "هیچ روش قاعده سرانگشتی وجود ندارد اما شما باید پیشنهادها زیر را امتحان کنید. " "هیچ روشی قانون سرانگشتی نیست، اما باید پیشنهادات زیر را امتحان کنید. " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.4285714285714285 253 "Start with the minimum value of k i.e, K=1, and run cross-validation, measure the accuracy, and keep repeating till the results become consistent. " "e, K = ۱, و اعتبار سنجی متقابل, دقت را اندازه‌گیری کرده, و تکرار می‌کنند تا زمانی که نتایج ثابت شوند. " "با حداقل مقدار k یعنی K=1 شروع کنید و اعتبارسنجی متقاطع را اجرا کنید، دقت را اندازه گیری کنید و آنقدر تکرار کنید تا نتایج ثابت شود. " 40 15 49 34.66666666666666 -2.862731865127337 -3.762780697008361 -2.114366289763863 -2.913292950633187 0.6774193548387096 254 "Step-4: Calculate the proportions of each class Step-5: Assign the class with the highest proportion " "مرحله ۴ - ۴: محاسبه نسبت‌های هر کلاس مرحله ۵: تخصیص کلاس با بالاترین میزان " "مرحله ۴: نسبت های هر کلاس را محاسبه کنید مرحله ۵: کلاسی را با بیشترین نسبت اختصاص دهید " 60 73 75 69.33333333333333 -1.538496568093691 -0.3491336904000125 -0.4029151041264157 -0.763515120873373 0.55 255 "Domain Knowledge: Sometimes with the help of domain knowledge for a particular use case we are able to find the optimum value of K (K should be an odd number). " "دانش دامنه: گاهی اوقات با کمک دانش حوزه برای یک مورد استفاده خاص, ما قادر به پیدا کردن مقدار بهینه K (K باید یک عدد عجیب باشد). " "دانش دامنه: گاهی اوقات با کمک دانش دامنه برای یک مورد خاص می‌توانیم مقدار بهینه K را پیدا کنیم (K باید یک عدد فرد باشد). " 60 65 65 63.33333333333334 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -1.139881227204995 0.3 256 "Problem with having too small K: The major concern associated with small values of K lies behind the fact that the smaller value causes noise to have a higher influence on the result which will also lead to a large variance in the predictions. " "مساله داشتن خیلی کوچک: نگرانی عمده مرتبط با مقادیر کوچک K در پشت این حقیقت نهفته‌است که مقدار کوچک‌تر باعث ایجاد نویز بالاتر در نتیجه می‌شود که منجر به واریانس زیاد در پیش‌بینی‌ها خواهد شد. " "مشکل داشتن K خیلی کوچک: نگرانی اصلی مربوط به مقادیر کوچک K در پشت این واقعیت نهفته است که مقدار کوچکتر باعث می شود نویز تأثیر بیشتری بر نتیجه داشته باشد که همچنین منجر به واریانس زیادی در پیش بینی ها می شود. " 80 78 85 81.0 -0.2142612710600443 -0.05485377603722393 0.2553353518879872 -0.004593231736427006 0.4222222222222222 257 "Problem with having too large K: The larger the value of K, the higher is the accuracy. " "مساله داشتن تعداد زیادی از K:هرچه مقدار K بزرگ‌تر باشد دقت بالاتر است. " "مشکل داشتن K خیلی بزرگ: هر چه مقدار K بزرگتر باشد، دقت بالاتر است. " 87 89 85 87.0 0.249221082901732 0.592562035560911 0.2553353518879872 0.3657061567835433 0.5882352941176471 258 "As a result, the error will go up again. " "در نتیجه, خطا دوباره بالا خواهد رفت. " "در نتیجه خطا دوباره بالا خواهد رفت. " 95 98 100 97.66666666666667 0.7789152017151906 1.122265881413931 1.242711035909591 1.047964039679571 0.125 259 "So, to prevent your model from under-fitting it should retain the generalization capabilities otherwise there are fair chances that your model may perform well in the training data but drastically fail in the real data. " "بنابراین, برای جلوگیری از مناسب بودن مدل شما باید قابلیت‌های تعمیم را حفظ کنید در غیر این صورت شانس خوبی وجود دارد که مدل شما در داده‌های آموزشی خوب عمل کند اما به شدت در داده‌های واقعی شکست خورد. " "بنابراین، برای جلوگیری از عدم تناسب مدل شما، باید قابلیت های تعمیم را حفظ کند، در غیر این صورت این احتمال وجود دارد که مدل شما در داده های آموزشی عملکرد خوبی داشته باشد اما در داده های واقعی به شدت شکست بخورد. " 40 49 85 58.0 -2.862731865127337 -1.761677279341398 0.2553353518879872 -1.456357930860249 0.2978723404255319 260 "Therefore, K should not be too small or too large. " "بنابراین, K نباید بیش از حد کوچک یا بیش از حد بزرگ باشد. " "بنابراین، K نباید خیلی کوچک یا خیلی بزرگ باشد. " 100 95 95 96.66666666666667 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9897525888907498 0.6363636363636364 261 "KNN is the only algorithm that can be used for the imputation of both categorical and continuous variables. " "knn تنها الگوریتمی است که می‌تواند برای هر دو متغیر مطلق و پیوسته مورد استفاده قرار گیرد. " "KNN تنها الگوریتمی است که می‌تواند برای محاسبه متغیرهای طبقه‌ای و پیوسته استفاده شود. " 80 85 90 85.0 -0.2142612710600443 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.2424458043019415 0.4117647058823529 262 "A Scikit learn library of Python provides a quick and convenient way to use this technique. " "یک کتابخانه یادگیری Scikit یک روش سریع و مناسب برای استفاده از این تکنیک فراهم می‌کند. " "یک کتابخانه یادگیری Scikit پایتون یک راه سریع و راحت برای استفاده از این تکنیک ارائه می دهد. " 60 65 75 66.66666666666667 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -0.4029151041264157 -0.920464408533527 0.2631578947368421 263 "Note: NaNs are omitted while distances are calculated. " "توجه: nans حذف می‌شوند در حالی که فواصل محاسبه می‌شوند. " "توجه: در حالی که فاصله ها محاسبه می شوند، NaN ها حذف می شوند. " 85 80 92 85.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.7161106710980693 0.2985888046681094 0.4117647058823529 264 "The missing values will then be replaced by the average value of their ""neighbours"". " "مقادیر کم شده سپس با مقدار متوسط "" همسایگان "" خود جایگزین خواهند شد. " "مقادیر از دست رفته با مقدار متوسط ​​""همسایگان"" جایگزین می شوند. " 95 90 94 93.0 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.8477607623009498 0.7593646608165363 0.5 265 "The basic idea behind the kNN algorithm is to determine a k-long list of samples that are close to a sample that we want to classify. " "ایده اصلی پشت الگوریتم knn, تعیین یک لیست K - طولانی از نمونه‌هایی است که نزدیک به نمونه‌ای هستند که می‌خواهیم دسته‌بندی کنیم. " "ایده اصلی پشت الگوریتم kNN تعیین یک لیست k-طول از نمونه هایی است که نزدیک به نمونه ای است که می خواهیم طبقه بندی کنیم. " 90 85 95 90.0 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.9135858079023901 0.5728600964766164 0.1785714285714286 266 "If K is large, then there will be a lot of processing to be done which may adversely impact the performance of the algorithm. " "پس پردازش زیادی باید انجام شود که ممکن است تاثیر منفی بر عملکرد الگوریتم داشته باشد. " "اگر K بزرگ باشد، پردازش های زیادی باید انجام شود که ممکن است بر عملکرد الگوریتم تأثیر منفی بگذارد. " 50 45 49 48.0 -2.200614216610514 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -2.104027239068669 0.4761904761904762 267 "So, the following things must be considered while choosing the value of K: K should be the square root of n (number of data points in the training dataset). " "بنابراین, موارد زیر باید در هنگام انتخاب مقدار K در نظر گرفته شوند:K باید ریشه دوم n (تعداد نقاط داده در مجموعه داده آموزشی) باشد. " "بنابراین، هنگام انتخاب مقدار K باید موارد زیر در نظر گرفته شوند: K باید ریشه دوم n (تعداد نقاط داده در مجموعه داده آموزشی) باشد. " 100 94 92 95.33333333333333 1.109974025973602 0.8868419499236997 0.7161106710980693 0.9043088823317903 0.1333333333333333 268 "It does not learn anything during the training period since it does not find any discriminative function with the help of the training data. " "هیچ دوره آموزشی وجود ندارد: در طول دوره آموزشی هیچ چیزی یاد نمی‌گیرد چون هیچ عملکرد متمایزی را با کمک داده‌های آموزشی پیدا نمی‌کند. " "در طول دوره آموزش چیزی یاد نمی گیرد زیرا با کمک داده های آموزشی هیچ تابع متمایزکننده ای را پیدا نمی کند. " 55 50 60 55.0 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.39029078814802 -1.654222492322988 0.6956521739130435 269 "In simple words, actually, there is no training period for the KNN algorithm. " "در واقع، در واقع هیچ دوره آموزشی برای الگوریتم knn وجود ندارد. " "به عبارت ساده، در واقع هیچ دوره آموزشی برای الگوریتم KNN وجود ندارد. " 80 75 72 75.66666666666667 -0.2142612710600443 -0.2314217246548971 -0.6003902409307366 -0.3486910788818927 0.2 270 "It stores the training dataset and learns from it only when we use the algorithm for making the real-time predictions on the test dataset. " "این مجموعه داده‌های آموزشی را ذخیره می‌کند و تنها زمانی از آن یاد می‌گیرد که ما از الگوریتم برای پیش‌بینی پیش‌بینی‌های زمان واقعی در مجموعه داده آزمایشی استفاده می‌کنیم. " "این مجموعه داده های آموزشی را ذخیره می کند و تنها زمانی از آن یاد می گیرد که از الگوریتم برای پیش بینی های بلادرنگ روی مجموعه داده آزمایشی استفاده کنیم. " 75 80 85 80.0 -0.5453200953184559 0.06285818970789152 0.2553353518879872 -0.07570885124085908 0.21875 271 "As a result, the KNN algorithm is much faster than other algorithms which require training. " "در نتیجه, الگوریتم knn بسیار سریع‌تر از الگوریتمهای‌ دیگر است که نیازمند آموزش هستند. " "در نتیجه، الگوریتم KNN بسیار سریعتر از سایر الگوریتم هایی است که نیاز به آموزش دارند. " 91 93 95 93.0 0.5140681423084613 0.8279859670511419 0.9135858079023901 0.7518799724206645 0.5 272 "For Example, Support Vector Machines(SVMs), Linear Regression, etc. Moreover, since the KNN algorithm does not require any training before making predictions as a result new data can be added seamlessly without impacting the accuracy of the algorithm. " "برای مثال ماشین‌های SupportVector (svms), رگرسیون خطی و غیره. علاوه بر این، از آنجاییکه الگوریتم knn به هیچ آموزش قبل از پیش‌بینی نیاز ندارد، در نتیجه می‌توان داده‌های جدید را بدون تاثیر بر دقت الگوریتم به طور یکپارچه اضافه کرد. " "به عنوان مثال، ماشین‌های بردار پشتیبان(SVM)، رگرسیون خطی و غیره. علاوه بر این، از آنجایی که الگوریتم KNN قبل از انجام پیش‌بینی نیازی به آموزش ندارد، در نتیجه می‌توان داده‌های جدید را بدون تأثیر بر دقت الگوریتم به صورت یکپارچه اضافه کرد. " 85 80 85 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.144997031598082 0.2909090909090909 273 "Since both the parameters are easily interpretable therefore they are easy to understand. " "از آنجا که هر دو پارامترها به راحتی قابل تفسیر هستند بنابراین درک آن‌ها آسان است. " "از آنجایی که هر دو پارامتر به راحتی قابل تفسیر هستند، بنابراین درک آنها آسان است. " 100 96 97 97.66666666666667 1.109974025973602 1.004553915668815 1.045235899105271 1.053254613582563 0.2777777777777778 274 "Does not work well with high dimensions: KNN algorithms generally do not work well with high dimensional data since, with the increasing number of dimensions, it becomes difficult to calculate the distance for each dimension. " "به خوبی با ابعاد بالا کار نمی‌کند: الگوریتم‌های knn معمولاً با داده‌های ابعادی بالا کار نمی‌کنند چون با افزایش تعداد ابعاد, محاسبه فاصله برای هر بعد دشوار می‌شود. " "با ابعاد بالا به خوبی کار نمی کند: الگوریتم های KNN معمولاً با داده های با ابعاد بالا خوب کار نمی کنند زیرا با افزایش تعداد ابعاد، محاسبه فاصله برای هر بعد دشوار می شود. " 94 92 98 94.66666666666667 0.7127034368635082 0.7691299841785842 1.111060944706711 0.8642981219162679 0.1578947368421053 275 "Sensitive to Noise and Outliers: KNN is highly sensitive to the noise present in the dataset and requires manual imputation of the missing values along with outliers removal. " "حساس به نویز و Outliers: knn به شدت به نویز موجود در مجموعه داده‌ها حساس است و نیاز به imputation دستی برای مقادیر ناقص همراه با برون outliers دارد. " "حساس به نویز و نقاط پرت: KNN به نویز موجود در مجموعه داده بسیار حساس است و نیاز به تلفیق دستی مقادیر از دست رفته همراه با حذف نقاط پرت دارد. " 45 40 49 44.66666666666666 -2.531673040868926 -2.291381125194417 -2.114366289763863 -2.312473485275735 0.3939393939393939 276 "Yes, KNN can be used for image processing by converting a 3-dimensional image into a single-dimensional vector and then using it as the input to the KNN algorithm. " "استفاده از الگوریتم knn برای پردازش تصویر ممکن است?بله، knn می‌تواند برای پردازش تصویر با تبدیل یک تصویر سه‌بعدی به یک بردار تک‌بعدی استفاده شود و سپس از آن به عنوان ورودی الگوریتم knn استفاده کند. " "آیا می توان از الگوریتم KNN برای پردازش تصویر استفاده کرد؟بله، KNN را می توان برای پردازش تصویر با تبدیل یک تصویر 3 بعدی به یک بردار تک بعدی و سپس استفاده از آن به عنوان ورودی به الگوریتم KNN استفاده کرد. " 95 90 90 91.66666666666667 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.6715979333479494 0.2826086956521739 277 "What are the real-life applications of KNN Algorithms? " "کاربردهای زندگی واقعی الگوریتم‌های knn کدامند؟ " "کاربردهای واقعی الگوریتم های KNN چیست؟ " 80 85 90 85.0 -0.2142612710600443 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.2424458043019415 0.2857142857142857 278 "Moreover, the very nature of a credit rating where people who have similar financial details would be given similar credit ratings also plays an important role. " "علاوه بر این, ماهیت یک رتبه‌بندی اعتباری که در آن افرادی که جزییات مالی مشابهی دارند, امتیازات مشابهی دارند نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند. " "علاوه بر این، ماهیت یک رتبه بندی اعتباری که در آن به افرادی که دارای جزئیات مالی مشابه هستند رتبه های اعتباری مشابهی داده می شود نیز نقش مهمی ایفا می کند. " 85 80 92 85.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.7161106710980693 0.2985888046681094 0.3823529411764706 279 "Hence the existing database can then be used to predict a new customer's credit rating, without having to perform all the calculations. " "بنابراین پایگاه‌داده موجود می‌تواند برای پیش‌بینی میزان اعتبار یک مشتری جدید بدون نیاز به انجام تمام محاسبات مورد استفاده قرار گیرد. " "از این رو پایگاه داده موجود می تواند برای پیش بینی رتبه اعتباری مشتری جدید بدون نیاز به انجام تمام محاسبات استفاده شود. " 100 97 96 97.66666666666667 1.109974025973602 1.063409898541373 0.9794108535038304 1.050931592672935 0.375 280 "Centre for Science and Technology Studies, Leiden University (The Netherlands) A Sleeping Beauty in Science is a publication that goes unnoticed ( sleeps ) for a long time and then, almost suddenly, attracts a lot of attention ( is awakened by a prince ). " "مرکز مطالعات علم و فن‌آوری, دانشگاه لیدن (هلند) یک زیبای خفته در علم, کتابی است که برای مدت طولانی مورد توجه قرار می‌گیرد و سپس, تقریباً به طور ناگهانی, توجه زیادی را به خود جلب کرده‌است. " "مرکز مطالعات علم و فن‌آوری، دانشگاه لیدن (هلند) مقاله <<زیبای خفته از نظر علم>> مقاله انتشار یافته - ای است که برای مدتی طولانی مورد بی توجهی قرار میگیرد (در حالت خفته باقی میماند) و سپس، به صورت تقریبا ناگهانی، توجه زیادی را به خود جلب میکند (یک پژوهشگر آن را بیدار میکند). " 40 45 40 41.66666666666666 -2.862731865127337 -1.997101210831629 -2.706791700176826 -2.522208258711931 0.5522388059701493 281 "It is our experience in the application of bibliometric methods in research evaluation(MOED et al., 1995; VAN RAAN, 1996) that on quite a few occasions, scientists claimed that one or more of their publications will not be picked up for a while, as they are ahead of time . " "این تجربه ما در کاربرد روش‌های کتابسنجی در ارزیابی پژوهش است.(MOED و همکاران، ۱۹۹۵؛ VAN RAAN، ۱۹۹۶) که در چند مورد، دانشمندان ادعا کردند که یک یا چند از نشریات آن‌ها برای مدتی جمع‌آوری نخواهند شد، چرا که آن‌ها در حال حاضر هستند. " "این تجربه ما در کاربرد روش‌های کتابسنجی در ارزیابی کارهای تحقیقاتی است.(MOED و همکاران، ۱۹۹۵؛ VAN RAAN، ۱۹۹۶) که در چند مورد، دانشمندان ادعا کردند که یک یا چند مورد از آنها برای مدتی توجه کسی را به خود جلب نخواهد کرد، چرا که آن‌ها <<جلوتر از زمان خود>> هستند. " 40 45 40 41.66666666666666 -2.862731865127337 -1.997101210831629 -2.706791700176826 -2.522208258711931 0.3636363636363636 282 "So the search for sleeping beauties is not just an exotic whim, but a necessity in order to have an answer to Mendel-like claims. " "بنابراین جستجو برای زیبایی‌های خواب تنها یک هوس عجیب و غریب نیست، بلکه نیاز به پاسخگویی به ادعاهای مندل سون است. " "بنابراین جستجو برای مقالات زیبای خفته تنها یک هوس عجیب و غریب نیست، بلکه نیاز به پاسخگویی به ادعاهای مندل گونه است. " 72 75 85 77.33333333333333 -0.7439553898735028 -0.2314217246548971 0.2553353518879872 -0.2400139208801376 0.1666666666666667 283 "There are three main variables: (1) depth of sleep, we take two modalities: the article receives at most 1 citation on average per year (deep sleep), or between 1 to 2 citations on average per year during a specific period (less deep sleep); " "سه متغیر اصلی وجود دارد: ۱) عمق خواب، ما دو روش را در نظر می‌گیریم: این مقاله به طور متوسط در هر سال (خواب عمیق)، یا بین ۱ تا ۲ citations در طول یک دوره خاص (کم‌تر از خواب عمیق) " "سه متغیر اصلی وجود دارد: ۱) عمق خواب، ما دو روش را در نظر می‌گیریم: اینکه در پژوهش های دیگر هر سال یک بار از مقاله زیبای خفته به طور متوسط مطلبی نقل قول کنند (خواب عمیق)، یا حدود 1 الی 2 بار در سال، نقل قول از مقاله زیبای خفته در مقالات دیگر، در طول یک دوره خاص (کم‌تر از خواب عمیق) " 30 20 29 26.33333333333333 -3.524849513644161 -3.468500782645572 -3.430867201792669 -3.474739166027467 0.3947368421052632 284 "For instance, in the case of s = 10 the number of citations cs (self-citations excluded) is between 0 and 10 (indicated throughout this paper as [0,10]) for deep sleep, and cs = [11,20] for less deep sleep. " "برای مثال، در مورد ۱۰ = ۱۰ تعداد of (self حذف شده) بین ۰ تا ۱۰ است (در تمام این مقاله به عنوان [۰، ۱۰])برای خواب عمیق و cs = [۱۱، ۲۰] برای خواب عمیق کم‌تر نشان داده می‌شود. " "برای مثال، برای ده مورد نقل قول بدون احتساب رفرنس دهی های داخل خود مقاله حدود صفر الی 10 مورد بوده، که (در تمام این مقاله تحت عنوان [10، 0])برای خواب عمیق و cs = [۱۱، ۲۰] برای خواب کمتر عمیق نشان میدهیم. " 42 40 37 39.66666666666666 -2.730308335423973 -2.291381125194417 -2.904266836981146 -2.641985432533179 0.4137931034482759 285 "For instance, we found for 1988 in total 41 articles (from about 1,000,000 articles published in 1988) that after a deep sleep of 10 years received during the next four years (the awakening period ) between 21 and 30 citations (about 6 to 7 citations on average per year). " "به عنوان مثال, ما در سال ۱۹۸۸ در ۴۱ مقاله (از حدود ۱۰۰۰۰۰۰ مورد منتشر شده در 1988) پیدا کردیم که پس از یک خواب عمیق ۱۰ ساله طی چهار سال آینده (دوره بیداری) بین ۲۱ و 30 سال (حدود ۶ تا 7 citations در هر سال). " "به عنوان مثال، ما در سال ۱۹۸۸ در ۴۱ مقاله (از حدود ۱۰۰۰۰۰۰ مورد منتشر شده در 1988) متوجه شدیم که پس از یک خواب عمیق ۱۰ ساله طی چهار سال آینده (دوره بیداری) بین ۲۱ و 30 سال (حدود ۶ تا 7 رفرنس دهی در هر سال) روی میدهد. " 69 70 71 70.0 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 -0.6662152865321769 -0.7115025366594708 0.1724137931034483 286 "The total number of publications in the data-system increases from 656,991 in 1980 to 1,046,839 in 2000. " "تعداد کل نشریات در سیستم داده از ۶۵۶،۹۹۱ در سال ۱۹۸۰ به ۱،۰۴۶،۸۳۹ در سال ۲۰۰۰ افزایش یافت. " "تعداد کل نشریات در سیستم داده از ۶۵۶،۹۹۱ در سال ۱۹۸۰ به ۱،۰۴۶،۸۳۹ در سال ۲۰۰۰ افزایش یافت. " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.0 287 "I am grateful to Professor Eric Bergshoeff (University of Groningen), Professor Joseph Polchinsky (University of California at Santa Barbara) and Dr Larry Romans (Jet Propulsion Laboratory) for their stimulating comments. " "من از پروفسور اریک Bergshoeff (دانشگاه of)، پروفسور جوزف Polchinsky (دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا) و دکتر لری رومی‌ها (آزمایشگاه جت Propulsion) برای comments stimulating تشکر می‌کنم. " "از پروفسور اریک برگ شوئف (دانشگاه گرونینگن)، پروفسور جوزف پولچینسکی (دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا) و دکتر لری رومانز (آزمایشگاه جت پاپیولیشن) بابت طرح نظراتشان کمال تشکر و قدردانی را دارم. " 65 65 64 64.66666666666667 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -1.126990605742259 -1.051469967652671 0.45 288 "This study analyzes a census-balanced sample of online adults (n = 751) to identify consumers' perceptions of using social media data for marketing purposes. " "این پژوهش به بررسی یک نمونه آماری - متعادل از بزرگسالان آنلاین برای شناسایی ادراکات مصرف کنندگان از داده‌های رسانه‌های اجتماعی برای اهداف بازاریابی می‌پردازد. " "این مطالعه یک نمونه متعادل از جمعیت بزرگ‌سال (n = 751) را آنالیز می‌کند تا درک مصرف کنندگان از داده‌های وب سایت‌های ارتباط جمعی برای اهداف بازاریابی را شناسایی کند. " 68 65 67 66.66666666666667 -1.008802449280232 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.9194331571995482 0.6486486486486487 289 "Marketing comfort refers to an individual's comfort with the use of information posted publicly on social media for targeted advertising, customer relations, and opinion mining. " "راحتی بازاریابی به راحتی فرد با استفاده از اطلاعات ارسال‌شده در رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغات هدفمند, روابط مشتری و نظر سنجی اشاره دارد. " "منظور از راحتی بازاریابی ، آسایش فرد با استفاده از اطلاعاتی است که به طور عمومی در رسانه های اجتماعی برای تبلیغات هدفمند ، ارتباط با مشتری و کاوش نظر منتشر می شود. " 69 60 65 64.66666666666667 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.039339237437544 0.5 290 "In this context, this study seeks to help marketing professionals develop strong professional principles and guidelines while still being able to benefit from many opportunities that social media has to offer to both sides: consumers and businesses. " "در این زمینه, این مطالعه به دنبال کمک به متخصصان بازاریابی برای توسعه اصول و دستورالعمل‌های حرفه‌ای قوی است در حالی که هنوز قادر به بهره‌مندی از فرصت‌های بسیاری هستند که رسانه‌های اجتماعی باید به هر دو طرف ارائه دهند: مصرف کنندگان و کسب و کارها. " "در این زمینه، این مطالعه به دنبال کمک به متخصصان بازاریابی برای توسعه اصول و دستورالعمل‌های حرفه‌ای قوی است در حالی که هنوز قادر به بهره‌مندی از فرصت‌های بسیاری هستند که رسانه‌های اجتماعی باید به هر دو طرف ارائه دهند : مصرف کنندگان و کسب و کارها. " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.01851851851851852 291 "In the following, we outline the: (1) relevant literature on social media marketing and ethics in marketing, (2) use of Petronio's communication privacy management theory to guide the research and the three hypotheses, (3) methods and data analysis, (4) results of the data analysis, (5) discussion, and (6) conclusions including the limitations and implications of the research. " "در ادامه، ما موارد زیر را در زمینه بازاریابی رسانه‌ای اجتماعی و اصول اخلاقی در بازاریابی، (۲) استفاده از تیوری مدیریت حریم خصوصی Petronio's برای هدایت تحقیقات و سه فرضیه، (۴) نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها، (۴)، و (۶) نتیجه‌گیری از جمله محدودیت‌ها و کاربردهای این تحقیق نشان می‌دهیم. " "در ادامه، ما به شرح موارد زیر می پردازیم: (1) زمینه بازاریابی رسانه‌ای اجتماعی و اصول اخلاقی رسانه‌های اجتماعی در بازاریابی، (2) استفاده از نظریه مدیریت حریم خصوصی پترونیوس برای هدایت تحقیقات و سه فرضیه ، (3) روش ها و و تحلیل داده ها (۴ ) نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها، (5) نتیجه، (6) نتیجه‌گیری از جمله محدودیت‌ها و مضامین تحقیق. " 45 30 44 39.66666666666666 -2.531673040868926 -2.879940953919994 -2.443491517771065 -2.618368504186662 0.3855421686746988 292 "In the internet era, the possibility of collecting massive amounts of personal consumer data has caused a shift in consumers' privacy concerns, which has critical implications for evaluating the ethical practices in marketing, as discussed in the following section. " "در عصر اینترنت، امکان جمع‌آوری مقادیر انبوهی از داده‌های مصرف‌کننده شخصی باعث تغییر در نگرانی‌های حریم مصرف کنندگان شده‌است، که مفاهیم مهمی برای ارزیابی فعالیت‌های اخلاقی در بازاریابی دارد، همانطور که در بخش زیر توضیح داده شد. " "در عصر اینترنت، امکان جمع آوری انبوهی از داده‌های شخصی مصرف کننده باعث تغییر نگرانی در مورد حریم خصوصی مصرف‌کنندگان شده است که برای ارزیابی روش‌های اخلاقی در بازاریابی پیامدهای اساسی دارد، همانطور که در بخش زیر بحث شده است. " 85 75 74 78.0 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 -0.468740149727856 -0.1944547737281286 0.3043478260869565 293 "At its core, the theory describes how individuals develop their own privacy rules to calculate the risks and benefits of disclosing information. " "در مرکز آن، این تئوری توضیح می‌دهد که چگونه افراد قوانین حریم خصوصی خود را توسعه می‌دهند تا خطرات و مزایای فاش کردن اطلاعات را محاسبه کنند. " "در مرکز آن، این تئوری توضیح می‌دهد که چگونه افراد قوانین حریم خصوصی خود را توسعه می‌دهند تا خطرات و مزایای فاش کردن اطلاعات را محاسبه کنند. " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.0 294 "The research hypotheses were tested with data from a cross-national survey based on the internet panel hosted by Research Now. " "فرضیه‌های تحقیق با داده از یک نظرسنجی ملی بر پایه پانل اینترنتی که در حال حاضر میزبان آن می‌باشد، مورد آزمایش قرار گرفت. " "فرضیه های تحقیق با داده های یک نظرسنجی بین ملی بر اساس پنل اینترنتی میزبانی شده توسط Research Now آزمایش شد. " 69 65 64 66.0 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -1.126990605742259 -0.9631876145170942 0.7272727272727273 295 "The broad research goal of the survey was to understand individuals' social media use, privacy concerns, and comfort with third parties mining their publicly available information on social media. " "هدف تحقیق گسترده این تحقیق درک استفاده از رسانه اجتماعی افراد، نگرانی‌های شخصی، و راحتی با اشخاص ثالث در استخراج اطلاعات عمومی در دسترس عموم از رسانه‌های اجتماعی است. " "هدف تحقیق گسترده این نظرسنجی، درک استفاده از رسانه های اجتماعی افراد، نگرانی های مربوط به حریم خصوصی و راحتی در استفاده از اشخاص ثالث در استخراج اطلاعات عمومی خود در رسانه های اجتماعی بود. " 69 70 65 68.0 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 -1.061165560140819 -0.8431526278623513 0.3421052631578947 296 "The research proposal was approved by the university's Research Ethics Board in Canada. " "این پیشنهاد تحقیق توسط هیات اخلاق تحقیقاتی university's در کانادا تصویب شد. " "پیشنهاد تحقیق توسط هیئت اخلاق تحقیقاتی دانشگاه در کانادا تأیید شد. " 69 68 65 67.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.6434136047628012 -1.061165560140819 -0.8823899497773899 0.5 297 "The use of an online panel does not bias the survey results becausethe survey solely focuses on internet users. " "استفاده از یک پنل‌های آنلاین نتایج نظرسنجی را منحرف نمی‌کند زیرااین تحقیق به تنهایی بر روی کاربران اینترنت تمرکز دارد. " "استفاده از یک پنل آنلاین نتایج نظرسنجی را مغرضانه نمی داند؛ زیرا این نظرسنجی فقط بر روی کاربران اینترنت تمرکز دارد. " 85 80 90 85.0 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.5844605798951886 0.2547054409338158 0.3478260869565217 298 "Participants that met the quota sampling requirements were shown a consent form that described the purpose, outlined what participants were being asked to do and estimated time of completion, defined potential benefits and risks, assured anonymity, outlined data protection and storage processes, described incentives, identified rights of research participants, and provided contact information for the research team. " "شرکت کنندگان که با الزامات نمونه‌گیری سهمیه‌ای آشنا شدند، فرم رضایت‌نامه را نشان دادند که هدف آن تشریح آن چه بود که شرکت کنندگان خواسته بودند انجام دهند و زمان تکمیل، تعریف مزایا و خطرات بالقوه تعیین‌شده، محرک‌ها، حقوق شناخته‌شده شرکت کنندگان تحقیق، و فراهم کردن اطلاعات تماس برای تیم تحقیق را تضمین کرد. " "به شرکت کنندگانی که شرایط نمونه گیری سهمیه ای را داشتند ، فرم رضایت نامه ای که هدف را توصیف می کند نشان داده شد ، آنچه که از شرکت کنندگان خواسته شد انجام دهند و زمان تخمین زده شده را مشخص می کند ، مزایا و خطرات احتمالی را تعریف می کند ، ناشناس بودن مطمئن است، فرآیندهای محافظت از داده ها و ذخیره سازی، مشوق های توصیف شده، حقوق شرکت کنندگان در تحقیق را شناسایی کرد و اطلاعات تماس تیم تحقیق را ارائه داد. " 50 45 50 48.33333333333334 -2.200614216610514 -1.997101210831629 -2.048541244162423 -2.082085557201522 0.6111111111111112 299 "Second, marketers can scrape publicly available data from various social networks and are able to aggregate the data for marketing purposes. " "دوم اینکه, بازاریاب‌ها می‌توانند داده‌های در دسترس را از شبکه‌های اجتماعی مختلف حذف کنند و قادرند داده‌ها را برای اهداف بازاریابی جمع کنند. " "دوم ، بازاریابان می توانند داده های موجود در دسترس عموم از شبکه های اجتماعی مختلف را خراشیده و قادر به جمع‌آوری داده ها برای اهداف بازاریابی باشند. " 90 90 90 90.0 0.447856377456779 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.5612449919284788 0.4666666666666667 300 "The survey asked respondents to indicate whether each of their social media accounts were primarily public or private. " "این نظرسنجی از پاسخگویان خواست تا نشان دهند که آیا هر یک از حساب‌های رسانه‌ای اجتماعی آن‌ها عمدتاً عمومی یا خصوصی بوده‌است. " "این نظرسنجی از پاسخ دهندگان خواسته است تا مشخص کنند که آیا هر یک از حساب های رسانه های اجتماعی آنها در درجه اول دولتی است یا خصوصی. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.4482758620689655 301 "There is one exception: the heterotrait-monotrait ratio of correlations between secondary use and unauthorized access yields a value of 0.88. " "هستند: نسبت heterotrait - monotrait همبستگی بین استفاده ثانویه و دسترسی غیر مجاز, ارزش ۰.۸۸. " "یک استثنا وجود دارد: نسبت هتروتریت و مونوتریت همبستگی بین استفاده ثانویه و دسترسی غیرمجاز مقدار 0.88 را به همراه دارد. " 69 69 65 67.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.5845576218902434 -1.061165560140819 -0.8627712888198706 0.6086956521739131 302 "The inclusion of additional variables, which will be discussed in the following section, could help to increase the predictive power of the model. " "گنجاندن متغیرهای اضافی، که در بخش بعدی مورد بحث قرار خواهد گرفت، می‌تواند به افزایش قدرت پیش‌بینی مدل کمک کند. " "گنجاندن متغیرهای اضافی که در بخش بعدی مورد بحث قرار خواهد گرفت، می‌تواند به افزایش قدرت پیش‌بینی مدل کمک کند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04166666666666666 303 "Our research fills this gap by developing a nuanced understanding of consumers' comfort with social media marketing practices. " "تحقیقات ما این شکاف را با توسعه درک متفاوتی از راحتی مصرف کنندگان با شیوه‌های بازاریابی رسانه‌های اجتماعی پر می‌کند. " "تحقیقات ما این شکاف را با توسعه درک متفاوتی از راحتی مصرف کنندگان با شیوه‌های بازاریابی رسانه‌ای اجتماعی پر می‌کند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04166666666666666 304 "Marketing comfort comprises the three main functions of using social media data for marketing purposes: pulling, pushing, and exchanging information. " "راحتی بازاریابی شامل سه تابع اصلی استفاده از داده‌های رسانه اجتماعی برای اهداف بازاریابی است: کشیدن، هل دادن، هل دادن و تبادل اطلاعات. " "راحتی بازاریابی شامل سه تابع اصلی استفاده از داده‌های رسانه اجتماعی برای اهداف بازاریابی است: به طرف خود کشیدن ، هل دادن و تبادل اطلاعات. " 100 95 95 96.66666666666667 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9897525888907498 0.1428571428571428 305 "Tounderstand this growing duality, it is useful to recognize different levels of data access in terms of who is accessing social media data and for what purposes. " "تادرک این دوگانگی رو به رشد, شناخت سطوح مختلف دسترسی به داده‌ها در قالب دسترسی به داده‌های رسانه‌های اجتماعی و اهداف آن مفید است. " "برای درک این دوگانگی در حال رشد، شناخت سطوح مختلف دسترسی به داده ها از نظر اینکه چه کسی به داده‌های رسانه های اجتماعی دسترسی دارد و برای چه اهدافی مفید است. " 77 75 73 75.0 -0.4128965656150912 -0.2314217246548971 -0.5345651953292962 -0.3929611618664282 0.4285714285714285 306 "This finding points to the need for consumer education on the emerging marketing practices that may be less apparent in the day-to-day use of social media. " "این یافته حاکی از نیاز به آموزش مصرف‌کننده بر شیوه‌های نوظهور بازاریابی است که ممکن است در استفاده روزمره از رسانه‌های اجتماعی کم‌تر مشهود باشد. " "این یافته حاکی از نیاز به آموزش مصرف‌کننده بر شیوه‌های نوظهور بازاریابی است که ممکن است در استفاده روزمره از رسانه‌های اجتماعی کم‌تر مشهود باشد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 307 "Furthermore, future work should address consumer intention and behaviour as a response to concerns of marketers using consumers' social media data. " "علاوه بر این، کار آینده باید قصد و رفتار مصرف‌کننده را به عنوان پاسخی به نگرانی‌های بازاریابان با استفاده از داده‌های وب سایت‌های ارتباط جمعی مخاطب قرار دهد. " "علاوه بر این، کار آینده باید قصد و رفتار مصرف‌کننده را به عنوان پاسخی به نگرانی‌های بازاریابان با استفاده از داده‌های وب سایت‌های ارتباط جمعی مخاطب قرار دهد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 308 "Considering the recent changes to Facebook's ad platform that explicitly identifies why users are seeing a particular ad, future research should analyze how these disclaimers influence people's comfort with the practice of microtargeting. " "با در نظر گرفتن تغییرات اخیر در پلت فرم آگهی که به صراحت مشخص می‌کند که چرا کاربران یک تبلیغ خاص را می‌بینند، تحقیقات آتی باید تحلیل کنند که چگونه این disclaimers بر راحتی people's با عمل of تاثیر می‌گذارد. " "با در نظر گرفتن تغییرات اخیر در پلت فرم آگهی که به صراحت مشخص می‌کند که چرا کاربران یک تبلیغ خاص را می‌بینند ، تحقیقات آینده باید چگونگی تأثیر این سلب مسئولیت ها را با استفاده از ریز هدفگذاری بررسی کند. " 45 40 48 44.33333333333334 -2.531673040868926 -2.291381125194417 -2.180191335365303 -2.334415167142882 0.3863636363636364 309 "As of 2018, Facebook only applies this form of disclosure to political ads, but we contend this practice should be expanded to other forms of advertising and other social media platforms. " "از سال ۲۰۱۸، فیس بوک تنها این شکل از افشا را به تبلیغات سیاسی اعمال می‌کند، اما ما ادعا می‌کنیم که این عمل باید به دیگر انواع تبلیغات و دیگر سکوهای رسانه اجتماعی گسترش یابد. " "از سال ۲۰۱۸، فیس بوک تنها این شکل از افشا را به تبلیغات سیاسی اعمال می‌کند اما ما ادعا می‌کنیم که این عمل باید به دیگر انواع تبلیغات و دیگر سکوهای رسانه اجتماعی گسترش یابد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.02564102564102564 310 "Abstract -- ARM processors are leaders in embedded systems, delivering high-performance computing, power efficiency, and reduced cost. " "چکیده - پردازنده‌های ARM رهبران در سیستم‌های تعبیه‌شده، ارایه محاسبات با کارایی بالا، کارایی قدرت و کاهش هزینه‌ها هستند. " "چکیده - پردازنده‌های ARM در سیستم‌های تعبیه‌شده، ارایه محاسبات با کارایی بالا، راندمان نیرو و کاهش هزینه‌ها پیشرو هستند. " 85 80 85 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.144997031598082 0.1538461538461539 311 "This paper proposes a lockstep approach to protect against soft errors the dual-core ARM Cortex-A9 processor, which is a hard-core processor embedded into Xilinx Zynq-7000 FPGA. " "این مقاله یک رویکرد lockstep را برای حفاظت در برابر خطاهای نرم کورتکس ARM - A۹، که یک پردازشگر هسته‌ای است که در Xilinx FPGA - ۷۰۰۰ FPGA جاسازی شده‌است، پیشنهاد می‌کند. " "این مقاله، رویکرد lockstep را برای حفاظت در برابر خطاهای نرم پوسته ARM دو هسته ای A9 ، که یک پردازشگر سخت هسته‌ای است که در Xilinx Zynq - 7000 FPGA تعبیه شده‌است، پیشنهاد می‌کند. " 90 75 80 81.66666666666667 0.447856377456779 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 0.04754825889422254 0.2439024390243902 312 "The lockstep is a technique based on hardware and software redundancy for error detection and correction, which uses the concepts of checkpoint combined with rollback mechanism at software level, and processor duplication and checker circuits at hardware level. " "The یک تکنیک مبتنی بر redundancy سخت‌افزار و نرم‌افزار برای تشخیص خطا و تصحیح خطا است، که از مفاهیم کنترل در ترکیب با مکانیزم rollback در سطح نرم‌افزاری، و تکرار پردازنده و مدار checker در سطح سخت‌افزار استفاده می‌کند. " "Lockstep، یک تکنیک مبتنی بر افزونگی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری برای تشخیص و تصحیح خطا است، که از مفاهیم نقطه کنترل به همراه مکانیزم برگشت در سطح نرم افزار و همچنین تکرار پردازنده و مدارهای جستجوگر در سطح سخت افزار استفاده می کند. " 59 55 50 54.66666666666666 -1.604708332945373 -1.408541382106052 -2.048541244162423 -1.687263653071282 0.3191489361702128 313 "The proposed approach shows that the technique can be efficiently implemented in dualcore processors to make systems more reliable in radiation environments. " "روش پیشنهادی نشان می‌دهد که این تکنیک را میتوان‌ به طور موثر در پردازنده‌های dualcore پیاده‌سازی کرد تا سیستم‌هایی را در محیط‌های تابشی reliable. " "روش پیشنهادی نشان می‌دهد که این تکنیک را میتوان‌ به طور موثر در پردازنده‌های دوهسته - ای پیاده‌سازی کرد تا سیستم‌ها را در محیط‌های تابشی قابل اطمینان تر کرد. " 69 60 62 63.66666666666666 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.258640696945139 -1.105164283038984 0.2285714285714286 314 "In terms of performance overhead, results show the dependency on the number of checkpoints with the relation between the application size and the checkpoint and rollback routines. " "از لحاظ عملکرد اجرایی، نتایج وابستگی به تعداد نقاط بازرسی را با رابطه بین اندازه برنامه و نقطه کنترل و routines rollback نشان می‌دهد. " "از لحاظ عملکرد اجرایی، نتایج، وابستگی به تعداد نقاط کنترل را با رابطه بین اندازه برنامه و نقطه کنترل و روال بازگشت نشان می‌دهد. " 70 63 65 66.0 -0.8763789195768675 -0.9376935191255897 -1.061165560140819 -0.958412666281092 0.1428571428571428 315 "Ionizing particles originated from the spatial environment can interact with the silicon provoking transient pulses in some susceptible areas, which leads to bit-flips in the sequential logic that later on can lead to errors and failures in the system [1]. " "ذرات ionizing ناشی از محیط فضایی می‌توانند با تحریک پالس‌های گذرا در برخی نواحی حساس تعامل داشته باشند, که منجر به bit در منطق متوالی می‌شود که بعدها می‌تواند منجر به خطا و شکست در سیستم شود [1]. " "ذرات یونیزه شده ناشی از محیط فضایی می‌توانند با تحریک پالس‌های گذرا و ناپایدار در برخی نواحی مستعد با سیلیکون ارتباط برقرار کنند، که منجر به bit-flips در منطق ترتیبی می‌شود که بعدها می‌تواند منجر به خطا و شکست در سیستم شود [1]. " 68 65 65 66.0 -1.008802449280232 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.9633165209338417 0.2641509433962264 316 "However, SRAM-based FPGAs are very susceptible to radiation effects because they are composed of millions of SRAM cells used to configure all the synthesized logic, the embedded processors, DSPs, and memories [6]. " "با این حال، FPGA های مبتنی بر SRAM نسبت به اثرات تابش بسیار حساس هستند، زیرا از میلیونها سلول SRAM تشکیل شده‌اند که برای پیکربندی همه منطق سنتز شده، پردازنده‌های تعبیه‌شده، DSPs و حافظه تشکیل می‌شوند [۶]. " "با این حال، FPGA های مبتنی بر SRAM نسبت به اثرات تابش بسیار حساس هستند، زیرا از میلیون ها سلول SRAM تشکیل شده‌اند که برای پیکربندی منطق تلفیقی، پردازنده‌های تعبیه‌شده، DSPها و حافظه ها تشکیل می‌شوند [۶]. " 85 70 72 75.66666666666667 0.1167975531983673 -0.5257016390176857 -0.6003902409307366 -0.3364314422500183 0.1458333333333333 317 "Software-based techniques introduce extra instructions and redundant information to be able to detect or correct soft errors in the processor. " "تکنیک‌های مبتنی بر نرم‌افزار دستورالعمل‌های اضافی و اطلاعات اضافی را برای شناسایی یا تصحیح خطاهای نرم در پردازنده معرفی می‌کنند. " "تکنیک‌های مبتنی بر نرم‌افزار دستورالعمل‌های اضافی و اطلاعات اضافی را برای شناسایی یا تصحیح خطاهای نرم در پردازنده معرفی می‌کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 318 "DCLS is a hybrid technique based on hardware and software redundancy for error detection and correction, which uses the concepts of checkpoint combined with rollback mechanism at software level, processor duplication and checker circuits at hardware level. " "The یک تکنیک مبتنی بر redundancy سخت‌افزار و نرم‌افزار برای تشخیص خطا و تصحیح خطا است، که از مفاهیم کنترل در ترکیب با مکانیزم rollback در سطح نرم‌افزاری، و تکرار پردازنده و مدار checker در سطح سخت‌افزار استفاده می‌کند. " "DCLS یک تکنیک مبتنی بر افزونگی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری برای تشخیص و تصحیح خطا است، که از مفاهیم نقطه کنترل به همراه مکانیزم برگشت در سطح نرم افزار و همچنین تکرار پردازنده و مدارهای جستجوگر در سطح سخت افزار استفاده می کند. " 79 75 70 74.66666666666667 -0.2804730359117266 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.4146450309000803 0.3260869565217391 319 "In [7], authors have applied a lockstep technique on the hard-core PowerPC processor embedded on Xilinx Virtex II-Pro target device. " "در [7], نویسندگان یک تکنیک lockstep را بر روی پردازنده hard - نصب‌شده روی Xilinx Virtex Xilinx Virtex - Pro استفاده کرده‌اند. " "در [7]، نویسندگان از تکنیک lockstep بر روی پردازنده PowerPC سخت هسته تعبیه شده بر روی دستگاه هدف Xilinx Virtex II - Pro استفاده کرده اند. " 75 60 68 67.66666666666667 -0.5453200953184559 -1.114261467743263 -0.8636904233364977 -0.8410906621327389 0.3666666666666666 320 "In [8][9], authors proposed a lockstep approach to protect the soft-core Leon2 processor implemented into a Xilinx Virtex device. " "در [8] [9], نویسندگان یک رویکرد lockstep برای حفاظت از پردازنده soft - پیاده‌سازی شده در دستگاه Xilinx Virtex Xilinx را پیشنهاد کردند. " "در [8] [9]، نویسندگان یک رویکرد lockstep را برای حفاظت از پردازنده نرم هسته ای leon2 پیاده‌سازی شده در دستگاه Xilinx Virtex Xilinx پیشنهاد کردند. " 70 60 68 66.0 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -0.8636904233364977 -0.9514436035522094 0.2258064516129032 321 "An enhanced lockstep scheme using two soft-core MicroBlaze processors and implemented on a Xilinx Virtex-5 FPGA is proposed in [11]. " "یک طرح lockstep تقویت‌شده با استفاده از دو پردازنده‌های چند هسته نرم و پیاده‌سازی شده بر روی Xilinx Virtex - ۵ FPGA در [11] پیشنهاد شده‌است. " "یک طرح lockstep پیشرفته با استفاده از دو پردازنده MicroBlaze با هسته نرم و تعبیه شده در Xilinx Virtex - 5 FPGA در [11] ارائه شده است. " 70 60 70 66.66666666666667 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -0.7320403321336171 -0.9075602398179159 0.3333333333333333 322 "Through fault injection on the configuration bits it was observed that 8.6% bits of the MicroBlaze core are sensitive, where 2.3% of them cause persistent errors. " "از طریق تزریق خطا روی بیت‌های پیکربندی مشاهده شد که ۸ / ۸ % از هسته MicroBlaze حساس هستند, که در آن ۲.۳ % از آن‌ها باعث خطاهای ماندگار می‌شوند. " "از طریق تزریق خطا در بیت های پیکربندی مشاهده شد که 8.6٪ بیت های هسته MicroBlaze حساس هستند، که 2.3٪ از آن ها باعث بروز خطاهای مداوم می شوند. " 85 80 88 84.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.4528104886923081 0.2108220771995223 0.2571428571428571 323 "As case study, we applied the DCLS in a dual-core ARM Cortex-A9 processor embedded into Zynq7000 APSoC. " "به عنوان یک مطالعه موردی، ما DCLS را در یک پردازنده ARM - A۹ در تراشه جاسازی‌شده در Zynq۷۰۰۰ APSoC اعمال کردیم. " "به عنوان مطالعه موردی، ما DCLS را در یک پردازنده ARM Cortex - A9 دو هسته ای تعبیه شده در Zynq - 7000 APSoC استفاده کردیم. " 95 93 85 91.0 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.2553353518879872 0.6207455068847733 0.3928571428571428 324 "As both CPUs have equal resources and run duplicated software in a symmetric way, it is expected that they perform the same operations, allowing monitoring the processors' data, addressing, and controlling buses [2]. " "از آنجایی که هر دو CPU ها منابع یکسانی دارند و نرم‌افزار تکراری را به روش متقارن اجرا می‌کنند، انتظار می‌رود که آن‌ها همان عملیات‌ها را انجام دهند و اجازه نظارت بر داده، داده، و کنترل اتوبوس‌ها را می‌دهد [۲]. " "از آنجا که هر دو CPU از منابع برابر برخوردار بوده و نرم افزارهای تکراری را به صورت متقارن اجرا می کنند، انتظار می رود که آنها عملیات مشابه را انجام دهند، این امکان را می دهد که بر داده های پردازنده ها، آدرس دهی و کنترل درگاه ها نظارت داشته باشد[۲]. " 85 85 82 84.0 0.1167975531983673 0.3571381040706801 0.05786021508366634 0.1772652907842379 0.4067796610169492 325 "The data outputs of both processors are periodically compared by a checker module, which verifies the data and decides the next steps. " "خروجی‌های داده هر دو پردازنده به صورت دوره‌ای با ماژول checker مقایسه می‌شوند، که داده‌ها را تایید می‌کند و مراحل بعدی را تعیین می‌کند. " "خروجی‌های داده هر دو پردازنده به صورت دوره‌ای توسط ماژول کنترل کننده مقایسه می‌شوند، که داده‌ها را تایید می‌کند و مراحل بعدی را تعیین می‌نماید. " 85 89 85 86.33333333333333 0.1167975531983673 0.592562035560911 0.2553353518879872 0.3215649802157552 0.1212121212121212 326 "Any difference between the data outputs implies the occurrence of errors and then a recovery method is applied. " "هر تفاوتی بین خروجی‌های داده به وقوع خطا اشاره دارد و سپس یک روش بازیابی اعمال می‌شود. " "هر تفاوتی بین خروجی‌های داده به وقوع خطا اشاره دارد و سپس یک روش بازیابی اعمال می‌شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 327 "If the data outputs match, it is assumed that the processors do not have errors and the actual consistent state of the system is saved. " "اگر خروجی‌های داده‌ها مطابقت داشته باشند، فرض می‌شود که پردازنده‌ها دارای خطا بوده و وضعیت پایدار واقعی سیستم ذخیره می‌شود. " "اگر خروجی‌های داده‌ها مطابقت داشته باشند، فرض می‌شود که پردازنده‌ها بدون خطا بوده و وضعیت پایدار واقعی سیستم ذخیره می‌شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.03703703703703703 328 "The context includes all the data resources used in the application execution (i.e. main memory, cache memory, etc), which depends of the application. " "این زمینه شامل تمام منابع داده مورد استفاده در اجرای برنامه (به عنوان مثال، حافظه اصلی، حافظه نهان حافظه نهان و غیره) است که به کاربرد بستگی دارد. " "این زمینه شامل تمام منابع داده مورد استفاده در اجرای برنامه (به عنوان مثال، حافظه اصلی، حافظه نهان و غیره) است که به کاربرد بستگی دارد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.06451612903225806 329 "It is necessary to carefully identify the processors' context to ensure that the system will be restored correctly when needed. " "لازم است که به دقت زمینه processors را شناسایی کنید تا اطمینان حاصل شود که سیستم در صورت نیاز به درستی بازسازی خواهد شد. " "لازم است که به دقت زمینه پردازنده - ها را شناسایی کنید تا اطمینان حاصل شود که سیستم در صورت نیاز به درستی بازیابی خواهد شد. " 90 89 85 88.0 0.447856377456779 0.592562035560911 0.2553353518879872 0.4319179216352258 0.1153846153846154 330 "On the system initialization, the master processor configures the slave CPU and then both CPUs simultaneously start executing the application. " "پردازشگر اصلی cpu برده را پیکره بندی کرده و سپس هر دو cpu بطور همزمان اجرای برنامه را آغاز می‌کنند. " "در ابتدا سیستم، پردازنده اصلی پیکربندی پردازنده فرعی را انجام می دهد و سپس هر دو CPU همزمان شروع به اجرای برنامه می کنند. " 95 94 80 89.66666666666667 0.7789152017151906 0.8868419499236997 -0.07378987611921424 0.5306557585065587 0.5769230769230769 331 "Both processors share an external DDR memory, which is the processors' instructions memory and, in addition, can be used as an alternative safe memory to store the checkpoint of the system. " "هر دو پردازنده‌ها یک حافظه ترک دار خارجی دارند که حافظه دستورها پردازنده است و علاوه بر آن, می‌تواند به عنوان یک حافظه امن جایگزین برای ذخیره کنترل سیستم استفاده شود. " "هر دو پردازنده‌ها یک حافظه DDR خارجی دارند که حافظه دستورهای پردازنده است و علاوه بر آن، می‌تواند به عنوان یک حافظه امن جایگزین برای ذخیره کنترل سیستم استفاده شود. " 89 97 88 91.33333333333333 0.3816446126050966 1.063409898541373 0.4528104886923081 0.6326216666129258 0.1176470588235294 332 "The access time to the DDR memory is usually slower than the access to the BRAM memories and so the number of stores in the DDR should be analyzed to do not compromise too much the system performance. " "زمان دسترسی به حافظه, معمولاً آهسته‌تر از دسترسی به حافظه برام است و تعداد فروشگاه‌ها در این گروه باید آنالیز شود تا عملکرد سیستم را بیش از حد به خطر اندازد. " "زمان دسترسی به حافظه DDR، معمولاً کندتر از دسترسی به حافظه bram است و بنابراین تعداد محل های ذخیره سازی DDR باید آنالیز شود تا عملکرد سیستم را خیلی به خطر نیندازد. " 49 40 45 44.66666666666666 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -2.377666472169624 -2.311957859608746 0.4411764705882353 333 "Fig. 2 (b) represents the program, which was divided in blocks of codes, with the additional code necessary for DCLS implementation. " "شکل ۲ (b) برنامه را نشان می‌دهد، که با کد اضافی مورد نیاز برای پیاده‌سازی DCLS تقسیم شده‌است. " "شکل 2 (ب) برنامه ای را نشان می دهد که در بلوک های کدها تقسیم شده است، با کد اضافی لازم برای پیاده‌سازی DCLS. " 79 70 75 74.66666666666667 -0.2804730359117266 -0.5257016390176857 -0.4029151041264157 -0.4030299263519426 0.3103448275862069 334 "If the Checker verifies that both CPUs are fault-free, it generates an interruption request to each one, which allows the processors to access and to save their context. " "اگر the تایید کند که هر دوی CPU ها عاری از خطا هستند، یک درخواست وقفه برای هر یک از آن‌ها ایجاد می‌کند، که به پردازنده امکان دسترسی و ذخیره بافت آن‌ها را می‌دهد. " "اگر کنترل - کننده تأیید کند که هر دو CPU بدون عیب هستند، برای هر یک درخواست ایجاد وقفه ایجاد می کند، که به پردازنده ها اجازه می دهد تا دسترسی داشته باشند و زمینه خود را ذخیره کنند. " 69 49 70 62.66666666666666 -0.9425906844285499 -1.761677279341398 -0.7320403321336171 -1.145436098634522 0.5853658536585366 335 "Fig. 2 DCLS Functional Flow for dual-core ARM Cortex-A9: (a) unhardened code, (b) code with DCLS technique running in both CPUs and (c) the checker functionality routine is executed, at point three, it accesses the processor's stack and makes a copy to the memory of the registers. " "شکل ۲: جریان کارکردی برای کورتکس ARM - A۹: (a) کد unhardened، (b) با تکنیک DCLS که در هر دوی CPU ها و (c) عملکرد کنترل‌کننده اجرا می‌شود. " "شکل ۲: جریان عملکردی DCLS برای دو هسته ای ARM Cortex-A9 (الف) کد unhardened، (ب) با تکنیک DCLS که در هر دوی CPU ها اجرا می‌شود و (پ) عملکرد کنترل‌کننده در مرحله سوم، برنامه به دسته پردازنده دسترسی پیدا می‌کند و نسخه‌ای از حافظه ثبت‌شده را می‌سازد. " 35 25 35 31.66666666666667 -3.193790689385749 -3.174220868282783 -3.035916928184027 -3.13464282861752 0.5571428571428572 336 "In this work, we consider two setups to save the processors' context: DCLS using BRAM memory only (DCLS_BR): the processor's context is saved in the BRAM memories. " "در این کار، ما دو تنظیمات را در نظر می‌گیریم تا زمینه ""پردازنده"" را ذخیره کنیم:DCLS با استفاده از حافظه bram تنها (DCLS _ BR): بافت پردازنده در حافظه bram ذخیره می‌شود. " "در این کار، ما دو تنظیمات را در نظر می‌گیریم تا زمینه ""پردازنده"" را ذخیره کنیم: DCLS فقط با استفاده از حافظه BRAM: زمینه پردازنده در حافظه های BRAM ذخیره می شود. " 85 90 89 88.0 0.1167975531983673 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.4289503686418615 0.09090909090909091 337 "As presented at point four of the interruption request sequence, the processor restores the context from the stack, returning the system to its consistent state. " "همانطور که در مرحله ۴ از زنجیره درخواست وقفه ارایه شد، پردازنده بافت را از پشته باز می‌گرداند و سیستم را به حالت پایدار خود برمی گرداند. " "همانطور که در مرحله ۴ از زنجیره درخواست وقفه ارایه شد، پردازنده بافت را از پشته باز می‌گرداند و سیستم را به حالت پایدار خود برمی گرداند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 338 "If they are not in an equal state, the Checker waits for 100ms until both CPUs match their states. " "اگر آن‌ها در حالت برابر نباشند، Checker منتظر ۱۰۰ ms خواهد بود تا زمانی که هر دو CPU ها با وضعیت‌های خود تطابق داشته باشند. " "اگر آن‌ها در حالت برابر نباشند، کنترل کننده 100 میلی ثانیه منتظر خواهد بود تا زمانی که هر دو CPU با وضعیت‌های خود تطابق داشته باشند. " 69 57 70 65.33333333333333 -0.9425906844285499 -1.290829416360936 -0.7320403321336171 -0.9884868109743676 0.2 339 "The case study system, which runs on the dual-core ARM Cortex-A9 of a Zynq-7000 ApSoC, performs a matrix multiplication operation in bare-metal mode. " "سیستم مطالعه موردی، که بر روی کورتکس ARM - A۹ از a Zynq - ۷۰۰۰ ApSoC اجرا می‌شود، عملیات ضرب ماتریس‌ها را در حالت غیر فلز انجام می‌دهد. " "سیستم مطالعه موردی ، که روی قشر ARM دو هسته ای - A9 از Zynq - 7000 ApSoC اجرا می شود، یک عمل ضرب ماتریس را در حالت فلز لخت انجام می دهد. " 69 60 65 64.66666666666667 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.039339237437544 0.3714285714285714 340 "The matrices operations 1, 2, and 3, multiply different matrices inputs but they are all at the same size and contain data of 32 bits. " "ماتریس‌های ۱، ۲ و ۳، ورودی‌های ماتریس‌های متفاوت را ضرب می‌کنند اما همگی به اندازه یک‌سان هستند و حاوی داده‌های ۳۲ بیت هستند. " "ماتریس‌های ۱، ۲ و ۳، ورودی‌های ماتریس‌های متفاوت را ضرب می‌کنند اما همگی به یک اندازه هستند و حاوی داده‌های ۳۲ بیتی هستند. " 99 95 99 97.66666666666667 1.04376226112192 0.9456979327962574 1.176885990308151 1.055448728075443 0.0967741935483871 341 "In the DCLS implementation the program was divided in three blocks, where each block runs one matrix multiplication, and all the extra code for checkpoints and rollback routines was added as shown in Fig 2. " "در پیاده‌سازی DCLS، این برنامه به سه بلوک تقسیم شد، که در آن هر بلوک یک ضرب ماتریس‌ها را اجرا می‌کند، و همه کد اضافی برای نقاط بازرسی و routines rollback، همانطور که در شکل ۲ نشان‌داده شده‌است، اضافه شده‌است. " "در پیاده‌سازی DCLS، این برنامه به سه بلوک تقسیم شد، که در آن هر بلوک یک ضرب ماتریسی را اجرا می‌کند، و همه کد اضافی برای نقاط کنترل و روال های rollback، همانطور که در شکل ۲ نشان‌داده شده‌است، اضافه شده‌است. " 90 75 85 83.33333333333333 0.447856377456779 -0.2314217246548971 0.2553353518879872 0.1572566682299563 0.09615384615384616 342 "As we can observe, the area overhead is around 280% for the logic implemented in the CLBs, but for the processors and memories, the area overhead is only 100%. " "همانطور که می‌توانیم مشاهده کنیم، سرانه منطقه حدود ۲۸۰ % برای منطق پیاده‌سازی شده در the است، اما برای پردازنده و حافظه، مساحت کل مساحت تنها ۱۰۰ % است. " "همانطور که مشاهده می کنیم، برای منطقی که در CLB استفاده می - شود، سطح بالای سر این ناحیه حدود 280٪ است، اما برای پردازنده ها و حافظه ها ، سطح بالای سر فقط 100٪ است. " 69 65 60 64.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.050954341985681 0.5609756097560976 343 "As showed in Table 1, the performance overhead for error-free execution is significantly higher when the execution time of the application is smaller compared to the time to perform the checkpoint operation. " "همانطور که در جدول ۱ نشان داده شد، عملکرد بالای عملکرد برای اجرای بدون خطا به میزان قابل‌توجهی بالاتر از زمان اجرا کاربرد در مقایسه با زمان اجرای عملیات بازرسی است. " "همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است، هنگامی که زمان اجرای برنامه در مقایسه با زمان انجام عملیات کنترل کمتر است، عملکرد سربار برای اجرای بدون خطا به طور قابل توجهی بیشتر است. " 28 20 30 26.0 -3.657273043347525 -3.468500782645572 -3.365042156191229 -3.496938660728109 0.5526315789473685 344 "For applications with a large execution time, the time overhead of DCLS_BR is around 26%, which can be acceptable for high performance computing applications that require high reliability and availability. " "برای برنامه‌های کاربردی با زمان اجرای بزرگ، سربار زمانی of _ BR در حدود ۲۶ % است، که می‌تواند برای کاربردهای محاسباتی بالا که نیازمند قابلیت اطمینان و در دسترس بودن بالا هستند، قابل‌قبول باشد. " "برای برنامه - های کاربردی با زمان اجرای بزرگ، زمان سربار DCLS _ BR تقریبا 26 درصد است که می تواند برای برنامه های محاسباتی با کارایی بالا که نیاز به قابلیت اطمینان بالا و در دسترس بودن دارند، قابل قبول باشد. " 85 65 82 77.33333333333333 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 0.05786021508366634 -0.2151079283661469 0.3181818181818182 345 "When considering the setups DCLS_BR_DDR the time overhead is higher compared to DCLS_BR, as expected. " "هنگامی که با در نظر گرفتن setups DCLS _ BR _ DDR، زمان حاضر در مقایسه با DCLS _ BR در مقایسه با expected _ BR در مقایسه با expected، بالاتر است. " "هنگام در نظر گرفتن تنظیمات DCLS _ BR _ DDR ، انتظار می رود، زمان در مقایسه با DCLS _ BR بالاتر باشد. " 69 45 55 56.33333333333334 -0.9425906844285499 -1.997101210831629 -1.719416016155221 -1.5530359704718 0.76 346 "The proposed DCLS was implemented on Zynq-7000 APSoC from Xilinx to protect the embedded dual-core ARM Cortex-A9 processor. " "The پیشنهادی بر روی Zynq - ۷۰۰۰ APSoC از Xilinx FPGA به منظور حفاظت از پردازنده‌های تعبیه‌شده چند هسته‌ای تعبیه‌شده - A۹ اجرا شد. " "DCLS پیشنهادی برای محافظت از پردازنده دو هسته ای ARM Cortex - A9 روی Zynq - 7000 APSoC از Xilinx اجرا شد. " 69 60 70 66.33333333333333 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -0.7320403321336171 -0.9296308281018101 0.7391304347826086 347 "In future work, we will extend the number of benchmark applications with different sizes to analyse the tradeoff between the numbers of checkpoints and the error latency, which directly impacts in the performance overhead. " "در کار آینده، ما تعداد برنامه‌های بنچ‌مارک را با اندازه‌های مختلف گسترش می‌دهیم تا تعادل بین تعداد پست‌های بازرسی و تاخیر خطا را تحلیل کنیم که به طور مستقیم بر سربار عملکرد تاثیر می‌گذارد. " "در کار آینده، ما تعداد برنامه‌های بنچ‌مارک را با اندازه‌های مختلف گسترش می‌دهیم تا تعادل بین تعداد نقاط کنترل و تاخیر خطا را تحلیل کنیم که به طور مستقیم بر عملکرد تاثیر می‌گذارد. " 89 85 85 86.33333333333333 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.2553353518879872 0.3313726895212546 0.1 348 "The proposed approach is suitable for COTS microprocessors because it does not modify the microprocessor architecture and is able to detect errors thanks to the reuse of its trace subsystem. " "این روش پیشنهادی برای ریز پردازنده‌ها مناسب است، زیرا معماری microprocessor را اصلاح نمی‌کند و قادر به شناسایی خطاهای ناشی از استفاده مجدد از زیرسیستم ردیابی آن است. " "این روش پیشنهادی برای ریز پردازنده‌های COTS مناسب است، زیرا معماری ریزپردازنده را اصلاح نمی‌کند و به لطف استفاده مجدد از زیرسیستم ردیابی آن قادر به شناسایی خطاها است. " 69 80 70 73.0 -0.9425906844285499 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.5372576089514252 0.2424242424242424 349 "Validation has been performed by proton irradiation and fault injection campaigns on a Zynq AP SoC including a Cortex-A9 ARM microprocessor and an implementation of the proposed hardware monitor in programmable logic. " "اعتبار سنجی با تابش پروتون و کمپین‌های تزریق خطا روی یک Zynq AP شامل یک Cortex - A۹ ARM و اجرای نمایشگر سخت‌افزار پیشنهادی در منطق قابل‌برنامه‌ریزی اجرا شده‌است. " "اعتبار سنجی با عملیات تابش پروتون و تزریق خطا روی یک Zynq AP SoC شامل یک ریزپردازنده Cortex.A9 ARM و اجرای نمایشگر سخت‌افزار پیشنهادی در منطق قابل‌برنامه‌ریزی انجام شده‌است. " 70 65 70 68.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.8094669350303197 0.2352941176470588 350 "Experimental results demonstrate that a high error detection rate can be achieved on a commercial microprocessor. " "نتایج تجربی نشان می‌دهند که نرخ تشخیص خطای بالا را میتوان‌ بر روی یک ریزپردازنده تجاری به دست آورد. " "نتایج تجربی نشان می‌دهند که نرخ تشخیص خطای بالا را میتوان‌ بر روی یک ریزپردازنده تجاری به دست آورد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 351 "Therefore, they are a primary concern in applications working in extreme environments, such as space, and a growing concern also at the ground level. " "بنابراین، آن‌ها یک نگرانی اولیه در برنامه‌های کاربردی در محیط‌های بی‌نهایت، مانند فضا و یک نگرانی فزاینده در سطح زمین هستند. " "بنابراین، آن‌ها یک نگرانی اولیه در برنامه‌های کاربردی در محیط‌های بی‌نهایت، مانند فضا و نیز یک نگرانی فزاینده در سطح زمین هستند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.03448275862068965 352 "Moreover, their performance generally lags behind commercial processors. " "علاوه بر این, عملکرد آن‌ها عموماً عقبتر از پردازنده‌های تجاری است. " "علاوه بر این، عملکرد آن‌ها عموماً عقبتر از پردازنده‌های تجاری است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.06666666666666667 353 "These techniques have been widely studied and are the basic solution for COTS microprocessors. " "این تکنیک‌ها به طور گسترده‌ای مورد مطالعه قرار گرفته و راه‌حل اصلی برای ریز ریز microprocessors است. " "این تکنیک‌ها به طور گسترده‌ای مورد مطالعه قرار گرفته و راه‌حل اصلی برای ریزپردازنده های COTS است. " 88 55 63 68.66666666666667 0.3154328477534143 -1.408541382106052 -1.192815651343699 -0.7619747285654453 0.1428571428571428 354 "However, they are limited because processors contain many sensitive resources that cannot be directly accessed through software. " "با این حال، آن‌ها محدود هستند زیرا پردازشگرها، دارای منابع حساس زیادی هستند که نمی‌توانند به طور مستقیم از طریق نرم‌افزار به دست آیند. " "با این حال، آن‌ها محدود هستند؛ زیرا پردازشگرها، دارای منابع حساس زیادی هستند که نمی‌توانند به طور مستقیم از طریق نرم‌افزار در دسترس باشند. " 97 95 95 95.66666666666667 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9235408240390676 0.1290322580645161 355 "Hardware monitoring uses an additional piece of hardware that can observe the execution flow of the processor through a suitable interface. " "پایش سخت‌افزار از یک قطعه سخت‌افزار اضافی استفاده می‌کند که می‌تواند جریان اجرای پردازنده را از طریق یک رابط مناسب مشاهده کند. " "پایش سخت‌افزار از یک قطعه سخت‌افزار اضافی استفاده می‌کند که می‌تواند اجرای جریان پردازنده را از طریق یک رابط مناسب مشاهده کند. " 98 97 95 96.66666666666667 0.9775504962702375 1.063409898541373 0.9135858079023901 0.9848487342380001 0.03703703703703703 356 "These resources are useless during normal operation, so they can be reused for on-line monitoring in an inexpensive way. " "این منابع در طول عملیات نورمال بی‌فایده هستند، بنابراین می‌توانند برای نظارت بر خط به روش ارزان دوباره استفاده شوند. " "این منابع در طول عملیات عادی بی‌فایده هستند، بنابراین می‌توانند برای نظارت بر خط به روش ارزان دوباره استفاده شوند. " 97 94 98 96.33333333333333 0.9113387314185553 0.8868419499236997 1.111060944706711 0.9697472086829887 0.04166666666666666 357 "In particular, the use of program trace interfaces has been proposed and demonstrated for soft cores [5 - 7]. " "به طور خاص، استفاده از رابط‌های ردیابی برنامه برای هسته‌های نرم پیشنهاد و اثبات شده‌است [۵ - ۷]. " "به طور خاص، استفاده از رابط‌های ردیابی برنامه برای هسته‌های نرم پیشنهاد و نمایش داده شده‌است [۵ - ۷]. " 96 95 93 94.66666666666667 0.8451269665668729 0.9456979327962574 0.7819357166995095 0.8575868720208799 0.07692307692307693 358 "CoreSight is actually a family of IP (Intellectual Property) modules. " "مالکیت معنوی در واقع یک خانواده از ماژول‌های ip (مالکیت فکری) است. " "CoreSight در واقع یک خانواده از ماژول‌های IP (مالکیت فکری) است. " 98 97 98 97.66666666666667 0.9775504962702375 1.063409898541373 1.111060944706711 1.050673779839441 0.1333333333333333 359 "Both tests provided very similar results. " "هر دو آزمون نتایج مشابهی ارائه دادند. " "هر دو آزمون نتایج بسیار مشابهی ارائه دادند. " 97 80 98 91.66666666666667 0.9113387314185553 0.06285818970789152 1.111060944706711 0.6950859552777192 0.1111111111111111 360 "Section 4 shows the experimental results. " "بخش ۴ نتایج تجربی را نشان می‌دهد. " "بخش ۴، نتایج تجربی را نشان می‌دهد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.1 361 "The type of detected errors by all these techniques is commonly divided into errors affecting control-flow and errors affecting data. " "نوع خطاهای شناسایی‌شده توسط تمامی این روش‌ها به طور معمول به خطاهای موثر بر جریان کنترل و خطاهایی که داده‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند تقسیم می‌شود. " "نوع خطاهای شناسایی‌شده توسط تمامی این روش‌ها به طور معمول به خطاهای موثر بر جریان کنترلی و خطاهایی که داده‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند تقسیم می‌شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0303030303030303 362 "Generally, software techniques require larger execution time and increase memory usage (due to the software modifications and required additional storage for comparison information). " "به طور کلی، تکنیک‌های نرم‌افزاری به زمان اجرای بزرگ‌تر نیاز دارند و کاربرد حافظه را افزایش می‌دهند (به دلیل اصلاحات نرم‌افزاری و نیاز به ذخیره‌سازی اضافی برای اطلاعات مقایسه‌ای). " "به طور کلی، تکنیک‌های نرم‌افزاری به زمان اجرای بیشتر نیاز دارند و مصرف حافظه را افزایش می‌دهند (به دلیل اصلاحات نرم‌افزاری و نیاز به ذخیره‌سازی اضافی برای اطلاعات مقایسه‌ای). " 95 93 90 92.66666666666667 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.5844605798951886 0.7304539162205071 0.07692307692307693 363 "Data duplication consists in duplicating all variables used in a program. " "تکرار داده‌ها شامل دو برابر کردن همه متغیرهای استفاده‌شده در یک برنامه است. " "تکرار داده‌ها شامل دو برابر کردن همه متغیرهای استفاده‌شده در یک برنامه است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 364 "During program execution, duplicated and original data must be checked. " "در طول اجرای برنامه, داده‌های تکراری و اصلی باید بررسی شوند. " "در طول اجرای برنامه، داده‌های تکراری و اصلی باید بررسی شوند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.07142857142857142 365 "Duplication can be performed at instruction, function or even program level. " "تکرار می‌تواند در سطح آموزش, کارکرد یا حتی سطح برنامه اجرا شود. " "تکرار می‌تواند در سطح آموزش، کارکرد یا حتی سطح برنامه اجرا شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.06666666666666667 366 "Signature-based techniques commonly divide the program code into basic blocks. " "تکنیک‌های امضا - based معمولاً کد برنامه را به بلوک‌های پایه تقسیم می‌کنند. " "تکنیک‌های مبتنی بر امضاء معمولاً کد برنامه را به بلوک‌های اصلی تقسیم می‌کنند. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.2352941176470588 367 "A basic block is a set of instructions with no branches except for possibly the last one. " "یک بلوک اصلی مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها با هیچ یک از شاخه‌ها به جز احتمالاً آخرین بلوک است. " "یک بلوک اصلی، مجموعه‌ دستورالعمل‌های بدون شاخه،‌ به جز احتمالاً آخرین بلوک، است. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.5555555555555556 368 "At compilation time a signature is assigned to every basic block. " "در زمان کامپایل یک امضا به هر بلوک اصلی اختصاص داده می‌شود. " "در زمان کامپایل، یک امضا به هر بلوک اصلی اختصاص داده می‌شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.06666666666666667 369 "Assertion-based techniques modify the code by inserting special statements (assertions) that check the data-flow correctness. " "تکنیک‌های مبتنی بر Assertion کد را با وارد کردن عبارات ویژه (اظهارات) که درستی جریان داده را بررسی می‌کنند، اصلاح می‌کنند. " "تکنیک‌های مبتنی بر اظهارات، کد را با وارد کردن عبارات ویژه (اظهارات) که درستی جریان داده را بررسی می‌کنند، اصلاح می‌کنند. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.06896551724137931 370 "In this case, error coverage can be affected by the assertion location and also by the information included in it, so that they are application-dependent. " "در این حالت، پوشش خطا می‌تواند تحت‌تاثیر مکان ادعا و نیز اطلاعات موجود در آن قرار گیرد، به طوری که آن‌ها وابسته به کاربرد باشند. " "در این حالت، پوشش خطا می‌تواند تحت‌تاثیر مکان ادعا و نیز اطلاعات موجود در آن قرار گیرد، به طوری که آن‌ها کاربرد-محور باشند. " 98 96 94 96.0 0.9775504962702375 1.004553915668815 0.8477607623009498 0.9432883914133341 0.0967741935483871 371 "Alternatively, error detection in microprocessors can be accomplished by connecting additional external hardware modules to observe the system behaviour. " "متناوبا، تشخیص خطا در microprocessors را میتوان‌ با اتصال ماژول های سخت‌افزار خارجی اضافی برای مشاهده رفتار سیستم انجام داد. " "متناوبا، تشخیص خطا در ریزپردازنده ها میتواند‌ با اتصال ماژول های سخت‌افزار خارجی اضافی برای مشاهده رفتار سیستم انجام شود. " 89 88 90 89.0 0.3816446126050966 0.5337060526883534 0.5844605798951886 0.4999370817295462 0.1739130434782609 372 "Active watchdog processors decrease the memory needs but increase the complexity and the required area. " "پردازنده نظارت فعال نیاز به کاهش نیاز حافظه را کاهش می‌دهد اما پیچیدگی و فضای مورد نیاز را افزایش می‌دهد. " "پردازنده مراقب فعال نیازمندی های حافظه را کاهش می‌دهد اما پیچیدگی و فضای مورد نیاز را افزایش می‌دهد. " 90 85 85 86.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.2553353518879872 0.3534432778051488 0.2380952380952381 373 "The most common approach is to apply software techniques for data-flow hardening, as data is more complex to observe externally, and use the hardware monitor to detect control-flow errors. " "رایج‌ترین رویکرد استفاده از تکنیک‌های نرم‌افزاری برای سخت کردن جریان داده‌ها است، زیرا داده‌ها پیچیده‌تر از مشاهده خارجی هستند، و از نمایشگر سخت‌افزار برای ردیابی خطاهای جریان کنترل استفاده می‌کنند. " "رایج‌ترین رویکرد استفاده از تکنیک‌های نرم‌افزاری برای مقاوم کردن جریان داده‌ها به دلیل پیچیده تر بودن داده ها جهت مشاهده نمودن به صورت خارجی، و استفاده از نمایشگر سخت‌افزار برای تشخیص خطاهای جریان کنترلی است. " 89 75 80 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 0.02547767061032843 0.3571428571428572 374 "For instance, in [20] a hardware module is used to monitor the control flow while software fault tolerance techniques are used to detect errors in the data-flow. " "به عنوان مثال، در [۲۰] یک ماژول سخت‌افزار برای نظارت بر جریان کنترل استفاده می‌شود در حالی که تکنیک‌های تحمل نقص نرم‌افزار برای تشخیص خطاهای موجود در جریان داده‌ها استفاده می‌شوند. " "به عنوان مثال، در [۲۰] یک ماژول سخت‌افزار برای نظارت بر جریان کنترلی استفاده شده است، در حالی که تکنیک‌های رواداری نقص نرم‌افزار برای تشخیص خطاها در جریان داده‌ها استفاده می‌شوند. " 89 85 80 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.2216642801855208 0.1707317073170732 375 "The use of the trace subsystem for on-line monitoring was first proposed in [21] to observe a LEON3 microprocessor. " "استفاده از زیرسیستم ردیابی برای نظارت بر روی خط، ابتدا در [۲۱] برای مشاهده یک ریزپردازنده LEON۳ پیشنهاد شد. " "استفاده از زیرسیستم ردیابی برای نظارت برخط، ابتدا در [۲۱] برای مشاهده یک ریزپردازنده LEON3 پیشنهاد شد. " 98 95 95 96.0 0.9775504962702375 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9456114123229616 0.1904761904761905 376 "An extended approach was proposed in [22], where critical tasks are replicated (in the same microprocessor or in different microprocessors) and the information provided by the trace interface is compared for both executions. " "یک روش توسعه‌یافته در [۲۲] پیشنهاد شد، که در آن وظایف مهم (در یک ریزپردازنده یا in مختلف) تکرار می‌شوند و اطلاعات ارائه‌شده توسط رابط ردیابی برای هر دو اعدام مقایسه می‌شود. " "یک روش توسعه‌یافته در [۲۲] پیشنهاد شد، که در آن وظایف مهم تکرار می‌شوند (در یک ریزپردازنده یا در ریزپردازنده های مختلف) و اطلاعات فراهم - شده توسط رابط ردیابی برای هر دو اجرا مقایسه می‌شوند. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.1777777777777778 377 "In [23], a hybrid technique is proposed using the trace interface to harden the execution flow while data errors are handled with SWIFT-R technique. " "در [۲۳]، یک تکنیک ترکیبی با استفاده از رابط ردیابی برای سفت شدن جریان اجرا پیشنهاد شده‌است در حالی که خطاهای داده‌ای با تکنیک سویفت - R به کار گرفته می‌شوند. " "در [۲۳]، یک تکنیک ترکیبی با استفاده از رابط ردیابی برای مقاوم شدن جریان اجرا در حالی که خطاهای داده‌ای با تکنیک SWIFT-R کنترل می‌شوند، پیشنهاد شده‌است. " 89 85 80 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.2216642801855208 0.2162162162162162 378 "A new technique was proposed in [6] that compares the program flow information retrieved from two different points: the trace interface and the memory bus. " "یک تکنیک جدید در [۶] پیشنهاد شد که اطلاعات جریان برنامه بازیابی از دو نقطه مختلف را مقایسه می‌کند: رابط ردیابی و اتوبوس حافظه. " "تکنیکی جدید در [۶] پیشنهاد شد که اطلاعات جریان برنامه بازیابی شده از دو نقطه مختلف رابط ردیابی و درگاه حافظه را مقایسه می‌کند. " 90 85 90 88.33333333333333 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4631516871408826 0.2142857142857143 379 "The hardware monitor is capable of decoding and checking program trace information. " "نمایشگر سخت‌افزار قادر به رمزگشایی و بررسی اطلاعات ردیابی برنامه است. " "نمایشگر سخت‌افزار قادر به رمزگشایی و بررسی اطلاعات ردیابی برنامه است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 380 "CoreSight [8] is a family of IP modules intended to support the needs for debug access, instruction tracing, crosstriggering and time-stamping. " "CoreSight (8) یک خانواده از ماژول های IP است که برای پشتیبانی از نیاز به رفع اشکال, ردیابی دستورالعمل, crosstriggering و زمان پا زدن طراحی شده‌است. " "CoreSight (8) خانواده ماژول‌های IP است که تمایل به پشتیبانی از نیاز به دسترسی به اشکال زدایی، ردیابی دستورالعمل، راه‌اندازی مقطعی و مهرزنی دارد. " 70 70 72 70.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.5257016390176857 -0.6003902409307366 -0.6674902665084299 0.6129032258064516 381 "Some of the most common CoreSight components are represented on the left side of Fig. 1 as the Instrumentation Trace Macrocell (ITM), the Fabric Trace Monitor (FTM), the Funnel, or the Trace Port Interface Unit (TPIU). " "برخی از رایج‌ترین مولفه‌های CoreSight در سمت چپ شکل ۱ به عنوان ابزار Instrumentation ردیابی (ITM), قیف ردیابی Fabric (FTM), قیف, یا واحد Interface پورت (TPIU) نشان‌داده شده‌است. " "برخی از رایج‌ترین اجزای CoreSight همچون ماکروسل ردیابی ابزاردقیق (ITM)، مانیتور ردیابی Fabric (FTM)، قیف، یا واحد رابط پورت ردیابی (TPIU) در سمت چپ شکل ۱ نشان‌داده شده‌است. " 72 70 73 71.66666666666667 -0.7439553898735028 -0.5257016390176857 -0.5345651953292962 -0.6014074080734949 0.3170731707317073 382 "In this work, we focus on one specific CoreSight component, called Program Trace Macrocell (PTM). " "در این کار, ما بر روی یک مولفه CoreSight خاص, موسوم به برنامه ردیابی macrocell (PTM) تمرکز می‌کنیم. " "در این کار، ما بر روی جزء CoreSight خاص، موسوم به ماکروسل برنامه ردیابی (PTM) تمرکز می‌کنیم. " 96 93 94 94.33333333333333 0.8451269665668729 0.8279859670511419 0.8477607623009498 0.8402912319729882 0.2608695652173913 383 "Two PTM units are provided in the Zynq-7010 AP SoC, called PTM0 and PTM1, one for each core. " "دو مدل مالیات آلودگی در the AP - ۷۰۱۰ AP, called و PTM1, یکی برای هر هسته فراهم شده‌است. " "دو واحد PTM در Zynq-7010APSoC با نام های PTM0 و PTM1، هرکدام برای هر هسته فراهم شده‌است. " 89 65 75 76.33333333333333 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.4029151041264157 -0.2804173483005978 0.5454545454545454 384 "To enable correct interpretation of core execution, ARM PFT architecture also provides full information about exceptions, the instruction set state, security state and current Context ID of the processor. " "برای فعال کردن تفسیر صحیح از اجرای اصلی, معماری عمل‌کرد دست نیز اطلاعات کاملی درباره استثناها, حالت تنظیم‌شده, حالت امنیتی و id بافت فعلی پردازشگر فراهم می‌کند. " "برای داشتن تفسیر صحیح از اجرای هسته، معماری ARM PFT نیز اطلاعات کاملی درباره استثناها، وضعیت مجموعه دستورالعمل، وضعیت امنیت و شناسه متن فعلی پردازشگر فراهم می‌کند. " 70 50 60 60.0 -0.8763789195768675 -1.70282129646884 -1.39029078814802 -1.323163668064576 0.5 385 "The ARM PFT architecture specification ensures a unique header for each packet type to guarantee the correct interpretation of the enclosed information. " "مشخصه عملکردی معماری بازو یک سرآیند منحصر به فرد برای هر نوع بسته برای تضمین تفسیر صحیح اطلاعات ضمیمه تضمین می‌کند. " "مشخصه فنی معماری ARM PFT از وجود یک سرتیتر منحصر به فرد برای هر نوع بسته برای تضمین تفسیر صحیح اطلاعات ضمیمه اطمینان حاصل می‌کند. " 80 50 70 66.66666666666667 -0.2142612710600443 -1.70282129646884 -0.7320403321336171 -0.8830409665541672 0.2962962962962963 386 "In the ARM PFT protocol, the amount of words in each packet is variable and only by identifying the last word in one packet it is possible to identify the header of the next packet. " "در پروتکل بازاریابی بازو, مقدار کلمات در هر بسته متغیر است و تنها با شناسایی آخرین کلمه در یک بسته امکان شناسایی سرآیند بسته بعدی وجود دارد. " "در پروتکل ARM PFT ، مقدار کلمات در هر بسته متغیر است و تنها با شناسایی آخرین کلمه در یک بسته امکان شناسایی سرتیتر بسته بعدی وجود دارد. " 89 55 73 72.33333333333333 0.3816446126050966 -1.408541382106052 -0.5345651953292962 -0.5204873216100837 0.1379310344827586 387 "Once the hardware monitor is able to identify and delimit all packet types, any further functionality can be implemented using information available in the received packets. " "هنگامی که مانیتور سخت‌افزار قادر به شناسایی و محدود کردن همه انواع بسته‌ها است، هر گونه قابلیت بیشتری را میتوان‌ با استفاده از اطلاعات موجود در بسته‌های دریافت‌شده اجرا کرد. " "هنگامی که مانیتور سخت‌افزار قادر به شناسایی و تعیین همه انواع بسته‌ها است، هر گونه فعالیت بیشتر با استفاده از اطلاعات موجود در بسته‌های دریافت‌شده می تواند پیاده سازی شود. " 89 87 85 87.0 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3706100114362931 0.3055555555555556 388 "In our application, the available information is used to obtain and monitor the Program Counter (PC) of the ARM processor. " "در کاربرد ما، اطلاعات موجود برای به دست آوردن و نظارت بر برنامه مقابله با برنامه (PC) پردازنده ARM به کار می‌رود. " "در کاربرد ما، اطلاعات موجود برای به دست آوردن و نظارت بر شمارنده برنامه (PC) پردازنده ARM به کار می‌رود. " 89 85 83 85.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.1236852606851066 0.2874893257869611 0.12 389 "The PC value is obtained using information from three main types of packets: I-sync packet, Branch Address packet and Waypoint Update packet. " "مقدار PC با استفاده از اطلاعات از سه نوع اصلی بسته به دست می‌آید: بسته sync، بسته نشانی Branch و بسته به‌هنگام‌سازی Waypoint. " "مقدار PC به کمک اطلاعات سه نوع اصلی از بسته ها: بسته I-sync ، بسته Branch Address و بسته Waypoint Update به دست می آید. " 90 85 86 87.0 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.3211603974894275 0.3753849596722955 0.4827586206896552 390 "ARM PFT architecture specification defines a waypoint as a point where an instruction might involve a change in the program flow. " "مشخصه معماری ARM عنوان ویپوینت را به عنوان نقطه‌ای تعریف می‌کند که در آن یک دستورالعمل ممکن است شامل تغییر در جریان برنامه باشد. " "مشخصه معماری ARM PFT نقطه مسیر را به عنوان نقطه‌ای تعریف می‌کند که در آن یک دستورالعمل ممکن است تغییر در جریان برنامه را دربرگیرد. " 89 80 87 85.33333333333333 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.3869854430908678 0.277162748467952 0.2142857142857143 391 "The hardware monitor has been designed to allocate up to eight configurable PC ranges, each of which can be configured through the AXI peripheral interface. " "نمایشگر سخت‌افزار به گونه‌ای طراحی شده‌است که تا هشت محدوده قابل پیکربندی پیکربندی شده را تخصیص دهد، که هر کدام از آن‌ها می‌تواند از طریق رابط جانبی AXI پیکربندی شود. " "نمایشگر سخت‌افزار به گونه‌ای طراحی شده‌است تا هشت محدوده PC قابل پیکربندی را تخصیص دهد، که هر کدام از آن‌ها می‌تواند از طریق رابط خارجی AXI پیکربندی شود. " 89 80 88 85.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.4528104886923081 0.2991044303350988 0.1428571428571428 392 "Any time the hardware monitor detects that actual PC value is not within any of the valid confidence ranges, an error signal is asserted. " "هر زمانی که مانیتور سخت‌افزار شناسایی کند که مقدار حقیقی کامپیوتر در هیچ یک از محدوده‌های اعتماد معتبر نیست، سیگنال خطا مشخص می‌شود. " "هر زمان که مانیتور سخت‌افزار شناسایی کند که مقدار حقیقی PC در هیچ یک از بازه های اطمینان معتبر نیست، سیگنال خطا مشخص می‌شود. " 90 80 80 83.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.1456415636818187 0.1428571428571428 393 "Basically, all variables are duplicated and all operations are also duplicated on the variable copies. " "اساسا, همه متغیرها تکراری هستند و همه عملیات بر روی نسخه‌های مختلف تکرار می‌شوند. " "اساسا، همه متغیرها دوبرابر شده اند و تمام فعالیت ها بر روی نسخه‌های متغیر تکرار می‌شوند. " 69 86 90 81.66666666666667 -0.9425906844285499 0.4159940869432379 0.5844605798951886 0.01928799413662556 0.4 394 "The device also includes a Programmable Logic (PL) part which was used to implement the proposed hardware monitor. " "این دستگاه همچنین شامل یک قسمت منطقی (PL) است که برای پیاده‌سازی نظارت سخت‌افزار پیشنهاد شده استفاده می‌شود. " "این دستگاه همچنین شامل یک بخش منطق قابل برنامه ریزی (PL) است که برای پیاده‌سازی مانیتور سخت‌افزار پیشنهاد شده استفاده می‌شود. " 89 80 75 81.33333333333333 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.4029151041264157 0.01386256606219083 0.2222222222222222 395 "The control of the experiment is performed by an external control board that collects and records all the information about the errors that occur during the experiment. " "کنترل آزمایش توسط یک صفحه کنترل خارجی انجام می‌شود که تمام اطلاعات مربوط به خطاهای موجود در طول آزمایش را جمع‌آوری و ثبت می‌کند. " "کنترل آزمایش توسط یک برد کنترل خارجی انجام می‌شود که تمام اطلاعات مربوط به خطاهای رخ داده در حین آزمایش را جمع‌آوری و ثبت می‌کند. " 95 94 92 93.66666666666667 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.7161106710980693 0.7939559409123199 0.1379310344827586 396 "All the necessary configuration data, including the boot program, the PL configuration bitstream and the application software program are stored in an SD card that is copied to OCM (On Chip Memory) when the device is turned on. " "همه داده‌های پیکربندی لازم, از جمله برنامه بوت, PL پیکربندی را شکل داده و برنامه نرم‌افزاری کاربردی در یک کارت SD ذخیره می‌شوند که به OCM (در حافظه چیپ) کپی می‌شود. " "تمام داده‌های پیکربندی ضروری، شامل برنامه بوت، رشته بیت پیکربندی PL و برنامه نرم‌افزاری کاربردی در یک کارت SD ذخیره می‌شوند که در زمان روشن بودن دستگاه به OCM (روی چیپ حافظه) کپی می‌شوند. " 89 55 70 71.33333333333333 0.3816446126050966 -1.408541382106052 -0.7320403321336171 -0.5863123672115239 0.4418604651162791 397 "During the experiments, the SEM is connected to the control board to send all the information about SEU detection, correction and classification. " "در طول آزمایش‌ها, SEM به هییت کنترل متصل شده‌است تا تمام اطلاعات مربوط به تشخیص SEU, تصحیح و طبقه‌بندی را ارسال کند. " "در حین آزمایش‌ها، SEM به برد کنترل متصل شده‌است تا تمام اطلاعات مربوط به تشخیص، اصلاح و دسته‌بندی SEU را ارسال کند. " 90 80 85 85.0 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2553499730175525 0.25 398 "The energy of incident protons in the silicon active area is in the order of 10 MeV, which is enough to produce events for the used technology of 28 nm without the need for thinning the devices [24]. " "انرژی پروتون‌ها در ناحیه فعال سیلیکون به ترتیب ۱۰ است، که برای تولید وقایع برای تکنولوژی مورد استفاده ۲۸ نانومتر بدون نیاز به رقیق کردن دستگاه‌ها کافی است [۲۴]. " "انرژی پروتون‌های برخوردی در ناحیه فعال سیلیکون از مرتبه MeV ۱۰ است، که برای تولید وقایعی با فناوری استفاده شده ۲۸ نانومتر بدون نیاز به نازک کردن دستگاه‌ها کافی است [۲۴]. " 69 80 70 73.0 -0.9425906844285499 0.06285818970789152 -0.7320403321336171 -0.5372576089514252 0.2972972972972973 399 "Experimental results show that the proposed approach presents a high capacity of error detection and is able to detect 96.72% of the observed errors. " "نتایج تجربی نشان می‌دهد که رویکرد پیشنهادی قابلیت بالایی از تشخیص خطا را نشان می‌دهد و قادر است ۹۶.۷۲ % خطاهای مشاهده‌شده را شناسایی کند. " "نتایج تجربی نشان می‌دهد که رویکرد پیشنهادی قابلیت تشخیص خطای بالایی را نشان می‌دهد و قادر است ۹۶.۷۲ % خطاهای مشاهده‌شده را شناسایی کند. " 100 98 94 97.33333333333333 1.109974025973602 1.122265881413931 0.8477607623009498 1.026666889896161 0.1071428571428571 400 "Especially, fault injection in the Program Counter (PC) was actually implemented through the Link Register (LR), because the PC takes the contents of the LR upon return from interrupt. " "به طور خاص، تزریق خطا در شمارنده برنامه (PC) در واقع از طریق ثبت پیوند (LR) اجرا شد، چون PC محتویات LR را بر روی بازگشت از interrupt می‌گیرد. " "به طور خاص، تزریق خطا در شمارنده برنامه (PC) در واقع از طریق ریجستر لینک (LR) اجرا شد، چون PC محتویات LR بازگشتی از قطع را می‌گیرد. " 89 80 89 86.0 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.5186355342937483 0.3210461122022455 0.2 401 "We injected a total of 53,488 faults, of which 12,040 (23.46%) produced observable errors. " "ما مجموعه‌ای از خطاهای ۵۳،۴۸۸ را تزریق کردیم که ۱۲،۰۴۰ (۲۳.۴۶ %) خطاهای مشاهده‌شده را تولید کردند. " "ما ۵۳،۴۸۸ خطای کل را تزریق نمودیم که از این میان ۱۲،۰۴۰ (۲۳.۴۶ %) خطاهای مشاهده‌شده تولید شد. " 90 80 80 83.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.1456415636818187 0.4615384615384616 402 "The only significant difference is that Hang errors occurred more frequently under fault injection, which is due to the narrower focus of the fault injection experiment. " "تنها تفاوت مهم این است که اشتباه‌ات کم‌تر در تزریق خطا رخ می‌دهند، که به دلیل تمرکز باریک‌تر آزمایش تزریق خطا است. " "تنها تفاوت مهم این است که خطاهای Hang در تزریق خطا بیشتر رخ داده اند، که به دلیل دقت بالاتر آزمایش تزریق خطا است. " 79 75 78 77.33333333333333 -0.2804730359117266 -0.2314217246548971 -0.2054399673220948 -0.2391115759629062 0.3846153846153846 403 "Notably, the results of both tests were very similar, although fault injection was limited to the ARM core registers. " "قابل‌ذکر است که نتایج هر دو آزمایش بسیار مشابه بودند، اگر چه تزریق خطا به دفاتر اصلی ARM محدود شده بود. " "قابل‌ذکر است که نتایج هر دو آزمایش بسیار مشابه بودند، اگر چه تزریق خطا به ریجسترهای هسته ARM محدود شده بود. " 90 85 92 89.0 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.7161106710980693 0.5070350508751761 0.08333333333333333 404 "Overall network breadth, owner demographics, and business characteristics were significantly associated with the nature of advice and support this preferred advisor provided, even after controlling for advisor type. " "وسعت کل شبکه, خصوصیات جمعیتی مالک و ویژگی‌های کسب و کارها به طور قابل‌توجهی با ماهیت نصیحت و حمایت این مشاور ترجیحی, حتی پس از کنترل نوع مشاوره, مرتبط بود. " "وسعت کل شبکه, خصوصیات جمعیتی مالک و ویژگی‌های کسب و کارها به طور قابل‌توجهی با ماهیت نصیحت و حمایت این مشاور ترجیحی, حتی پس از کنترل نوع مشاوره, مرتبط بود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 405 "Gender, age, and location predicted the extent to which owners communicated with their preferred advisor online, which affected the level of emotional support received. " "جنسیت, سن و مکان, میزان ارتباط مالکان با مشاور ترجیحی خود را, که سطح حمایت عاطفی دریافت‌شده را تحت‌تاثیر قرار می‌داد, پیش‌بینی کرد. " "جنسیت, سن و مکان, میزان ارتباط مالکان با مشاور ترجیحی خود را, که سطح حمایت عاطفی دریافت‌شده را تحت‌تاثیر قرار می‌داد, پیش‌بینی کرد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 406 "Results suggest the importance of studying the perceived quality of external business advice, and practical implications for facilitating soft support for small business owners. " "نتایج حاکی از اهمیت مطالعه کیفیت درک شده مشاوره خارجی و مفاهیم عملی برای تسهیل حمایت نرم برای صاحبان تجارت‌های کوچک است. " "نتایج حاکی از اهمیت مطالعه کیفیت درک شده مشاوره خارجی و مفاهیم عملی برای تسهیل حمایت نرم برای صاحبان تجارت‌های کوچک است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 407 "Small business owners are encouraged to consult a wide variety of resources, including numerous government-sponsored agencies, professional business advisors, local chambers of commerce, networking groups, online resources, and industry trade associations. " "صاحبان تجارت‌های کوچک تشویق می‌شوند تا با طیف گسترده‌ای از منابع، از جمله ادارات دولتی تحت حمایت دولت، مشاوران حرفه‌ای کسب‌وکار، اتاق‌های بازرگانی، منابع آنلاین، و اتحادیه‌های تجاری صنعتی مشورت کنند. " "صاحبان تجارت‌های کوچک تشویق می‌شوند تا با طیف گسترده‌ای از منابع، از جمله ادارات دولتی تحت حمایت دولت، مشاوران حرفه‌ای کسب‌وکار، اتاق‌های بازرگانی، منابع آنلاین، و اتحادیه‌های تجاری صنعتی مشورت کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 408 "But there may be diminishing returns to extensive networking, or even negative effects associated with developing large networks (Semrau and Werner, 2012, 2014). " "اما ممکن است بازگشت به شبکه‌های گسترده، و یا حتی اثرات منفی مرتبط با توسعه شبکه‌های بزرگ را کاهش دهد (Semrau و ورنر، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴). " "اما ممکن است بازگشت به شبکه‌های گسترده، و یا حتی اثرات منفی مرتبط با توسعه شبکه‌های بزرگ را کاهش دهد (Semrau و ورنر، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴). " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0303030303030303 409 "We examine three novel questions, using an exploratory approach informed by related research in social psychology and organizational behavior. " "ما سه سوال جدید را با استفاده از یک رویکرد اکتشافی از طریق تحقیقات مرتبط در روانشناسی اجتماعی و رفتار سازمانی بررسی می‌کنیم. " "ما سه سوال جدید را با استفاده از یک رویکرد اکتشافی از طریق تحقیقات مرتبط در روانشناسی اجتماعی و رفتار سازمانی بررسی می‌کنیم. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 410 "While external advice can have demonstrable advantages for small businesses, and substantial public resources are devoted to its provision, owners are often dissatisfied with the advice they receive or fail to adopt it (Mole, 2016). " "در حالی که توصیه‌های خارجی می‌تواند مزایای قابل اثباتی برای کسب و کاره‌ای کوچک داشته باشد، و منابع قابل‌توجه عمومی به ارایه آن اختصاص‌داده شده‌اند، صاحبان اغلب از توصیه‌ای که آن‌ها دریافت کرده یا شکست خورده‌اند، ناراضی هستند (مول، ۲۰۱۶). " "در حالی که توصیه‌های خارجی می‌تواند مزایای قابل اثباتی برای کسب و کارهای کوچک داشته باشد، و منابع قابل‌توجه عمومی به ارایه آن اختصاص‌داده شده‌اند، صاحبان مشاغل اغلب از توصیه‌ای که دریافت کرده و به شکست انجامیده، ناراضی هستند (مول، ۲۰۱۶). " 90 80 95 88.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.9135858079023901 0.4747667916890202 0.1666666666666667 411 "Behavioral decision making research has shown that people systematically underweight or reject advice, leading them to make objectively worse decisions (see review by Bonaccio and Dalal, 2006). " "تصمیم‌گیری رفتاری نشان داده‌است که مردم به طور سیستماتیک وزن کم دارند یا نصیحت را رد می‌کنند، و باعث می‌شود آن‌ها به طور عینی تصمیمات بدتری اتخاذ کنند (مراجعه به مرور توسط Bonaccio و Dalal، ۲۰۰۶). " "تصمیم‌گیری رفتاری نشان داده‌است که مردم به طور سیستماتیک مشاوره را رد می‌کنند، و باعث می‌شود آن‌ها به طور عینی تصمیمات بدتری اتخاذ کنند (به بررسی Bonaccio و Dalal، ۲۰۰۶ مراجعه کنید). " 79 80 82 80.33333333333333 -0.2804730359117266 0.06285818970789152 0.05786021508366634 -0.05325154370672291 0.2619047619047619 412 "Important factors in whether decision makers judge an advisor positively are whether they believe the advisor is an expert, and whether they trust the advisor has positive intentions toward them (Bonaccio and Dalal, 2010). " "عوامل مهم در این که تصمیم گیرندگان در مورد یک مشاور به طور مثبت قضاوت می‌کنند این است که آیا آن‌ها معتقد هستند که مشاور متخصص است، و اینکه آیا آن‌ها اطمینان دارند که مشاور اهداف مثبتی نسبت به آن‌ها دارد (Bonaccio و Dalal، ۲۰۱۰). " "عوامل مهم در این که تصمیم گیرندگان در مورد یک مشاور به طور مثبت قضاوت می‌کنند این است که آیا آن‌ها به متخصص بودن مشاور معتقد هستند یا خیر، و اینکه آیا آن‌ها اطمینان دارند که مشاور نیت‌های مثبتی نسبت به آن‌ها دارد یا خیر (Bonaccio و Dalal، ۲۰۱۰). " 90 93 89 90.66666666666667 0.447856377456779 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.5981592929338897 0.2033898305084746 413 "A number of studies have investigated business characteristics and owner-manager demographics as influences, for example showing that highly educated owners and owners of larger firms tend to engage in more networking (Watson, 2012). " "تعدادی از مطالعات، خصوصیات تجاری و آمارگیری مالک را به عنوان تاثیر مورد بررسی قرار داده‌اند، به عنوان مثال نشان می‌دهند که صاحبان بسیار تحصیل‌کرده و صاحبان شرکت‌های بزرگ‌تر تمایل دارند در شبکه بیشتری شرکت کنند (واتسون، ۲۰۱۲). " "تعدادی از مطالعات، خصوصیات تجاری و آمارگیری مالک را به عنوان تاثیر مورد بررسی قرار داده‌اند، به عنوان مثال نشان می‌دهند که صاحبان مشاغل بسیار تحصیل‌کرده و صاحبان شرکت‌های بزرگ‌تر تمایل دارند در شبکه بیشتری شرکت کنند (واتسون، ۲۰۱۲). " 90 88 90 89.33333333333333 0.447856377456779 0.5337060526883534 0.5844605798951886 0.5220076700134403 0.02 414 "For example, experienced owners who have managed the business for many years may have less need of day-to-day management advice compared to owners of newer businesses. " "برای مثال، صاحبان باتجربه که کسب‌وکار را سال‌ها مدیریت کرده‌اند، ممکن است نیاز کمتری به توصیه مدیریتی روز به روز در مقایسه با صاحبان تجارت‌های جدیدتر داشته باشند. " "برای مثال، صاحبان باتجربه که کسب‌وکار را سال‌ها مدیریت کرده‌اند، ممکن است در مقایسه با صاحبان تجارت‌های جدیدتر، نیاز کمتری به توصیه مدیریتی روز‌به‌روز داشته باشند. " 96 95 94 95.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 0.8477607623009498 0.8795285538880266 0.05555555555555555 415 "Similarly, MacGeorge et al. (2017) found that the emotional support provided by an advisor influences the advisee's perceptions of the quality of the advice, and thus the likelihood of its implementation. " "به طور مشابه, MacGeorge و همکاران (2017) دریافتند که پشتیبانی عاطفی ارایه‌شده توسط یک مشاور بر درک advisee's از کیفیت مشاوره و در نتیجه احتمال اجرای آن تاثیر می‌گذارد. " "به طور مشابه, MacGeorge و همکاران (2017) دریافتند که پشتیبانی عاطفی ارایه‌شده توسط یک مشاور بر درک نصیحت‌ها از کیفیت مشاوره و در نتیجه احتمال اجرای آن تاثیر می‌گذارد. " 89 87 92 89.33333333333333 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.7161106710980693 0.5242017845063205 0.1351351351351351 416 "The degree of emotional support provided by advisors is rarely studied in the entrepreneurship literature, but encouragement in and of itself may be highly valued by some small business owners (Hanlon and Saunders, 2007; Kuhn and Galloway, 2015). " "درجه حمایت عاطفی ارایه‌شده توسط مشاوران به ندرت در ادبیات کارآفرینی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، اما تشویق به خودی خود می‌تواند به شدت توسط برخی از صاحبان تجارت‌های کوچک ارزش‌گذاری شود (Hanlon و ساندرز، ۲۰۰۷؛ Kuhn و گالووی، ۲۰۱۵). " "درجه حمایت عاطفی ارایه‌شده توسط مشاوران به ندرت در منابع کارآفرینی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، اما تشویق به خودی خود می‌تواند به شدت توسط برخی از صاحبان تجارت‌های کوچک ارزش‌گذاری شود (Hanlon و ساندرز، ۲۰۰۷؛ Kuhn و گالووی، ۲۰۱۵). " 94 92 94 93.33333333333333 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.8477607623009498 0.7765313944476807 0.05882352941176471 417 "Research in other contexts suggests possible gender differences in emotional support. " "تحقیق در سایر زمینه‌ها نشان‌دهنده تفاوت‌های جنسیتی ممکن در حمایت عاطفی است. " "تحقیق در سایر زمینه‌ها نشان‌دهنده تفاوت‌های جنسیتی ممکن در حمایت عاطفی است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 418 "But now social media and other forms of online communication allow business owners to access a wider pool of potential advisors with relevant expertise, which may be particularly important for those located in very rural areas or those with very specialized businesses (Kuhn and Galloway, 2015). " "اما اکنون رسانه‌های اجتماعی و دیگر اشکال ارتباط آنلاین به صاحبان کسب‌وکار اجازه می‌دهند که به یک مجموعه گسترده‌تر از مشاوران بالقوه با تخصص مربوطه دسترسی داشته باشند, که ممکن است برای کسانی که در مناطق بسیار روستایی یا آن‌هایی که دارای مشاغل بسیار تخصصی هستند, مهم باشند (Kuhn و گالووی, 2015). " "اما اکنون رسانه‌های اجتماعی و دیگر اَشکال ارتباط آنلاین به صاحبان کسب‌وکار اجازه می‌دهند که به یک مجموعه گسترده‌تر از مشاوران بالقوه با تخصص مربوطه دسترسی داشته باشند, که ممکن است برای کسانی که در مناطق روستایی یا آن‌هایی که دارای مشاغل بسیار تخصصی هستند, مهم باشند (Kuhn و گالووی, 2015). " 95 95 95 95.0 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8793996474712794 0.04838709677419355 419 "Social psychologists have found that computer-mediated communication impedes the development of trust (e.g., Rockmann and Northcraft, 2008; Wilson et al., 2006), making it challenging to develop high-quality interpersonal relationships. " "روان شناسان اجتماعی دریافته اند که ارتباطات با واسطه کامپیوتر مانع توسعه اعتماد می‌شود (به عنوان مثال، Rockmann و Northcraft، ۲۰۰۸؛ ویلسون و همکاران، ۲۰۰۶)، ایجاد روابط بین فردی با کیفیت بالا را چالش برانگیز ساخته‌است. " "روان شناسان اجتماعی دریافته‌اند که ارتباطات با واسطه کامپیوتر مانع توسعه اعتماد می‌شود (به عنوان مثال، Rockmann و Northcraft، ۲۰۰۸؛ ویلسون و همکاران، ۲۰۰۶)، ایجاد روابط بین فردی با کیفیت بالا را چالش برانگیز ساخته‌است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04347826086956522 420 "We ask more detailed questions about that relationship in order to explore factors shaping what small business owners value in advisors. " "ما سوالات مفصل تری در مورد رابطه به منظور بررسی عواملی که ارزش صاحبان کسب‌وکار کوچک در مشاوران را شکل می‌دهند، می‌پرسیم. " "ما سؤالات مفصل تری در مورد این رابطه می خواهیم تا به بررسی عواملی بپردازیم که صاحبان مشاغل کوچک در مشاوران چه چیزی را ارزیابی می کنند. " 89 83 80 84.0 0.3816446126050966 0.2394261383255647 -0.07378987611921424 0.1824269582704824 0.5357142857142857 421 "We consider network breadth as a possible influence, testing whether those with narrow networks rely more heavily on one source for multiple types of advice compared to those with broader networks. " "ما وسعت شبکه را به عنوان یک تاثیر احتمالی در نظر می‌گیریم، آزمودن اینکه آیا شبکه‌های با شبکه‌های باریک به شدت بر یک منبع برای چندین نوع مشاوره در مقایسه با شبکه‌های با شبکه‌های وسیع‌تر تکیه دارند. " "ما وسعت شبکه را به عنوان یک تأثیر احتمالی در نظر می گیریم ، آزمایش می کنیم که افرادی که دارای شبکه های باریک هستند برای انواع مختلفی از مشاوره در مقایسه با کسانی که دارای شبکه های گسترده تر هستند ، بیشتر به یک منبع متکی هستند. " 89 65 79 77.66666666666667 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.1396149217206545 -0.1926506208320108 0.4897959183673469 422 "The sample examined in this study comprises the 528 respondents (53% men, 47% women) who owned a currently operating business with fewer than 250 employees. " "نمونه مورد بررسی در این مطالعه شامل ۵۲۸ نفر (۵۳ % مرد، ۴۷ % زن) است که در حال حاضر صاحب کسب‌وکار فعال کم‌تر از ۲۵۰ کارمند هستند. " "نمونه مورد بررسی در این مطالعه شامل 528 پاسخ دهنده (53٪ مرد ، 47٪ زن) است که دارای مشاغل فعلی در حال کار با کمتر از 250 کارمند بودند. " 95 94 94 94.33333333333333 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.8477607623009498 0.8378393046466134 0.3235294117647059 423 "Thirty-eight percent were categorized as new owners with less than five years' experience running the business. " "سی و هشت درصد به عنوان مالکان جدید با تجربه کم‌تر از پنج سال سابقه کار در این کسب‌وکار طبقه‌بندی شدند. " "سی و هشت درصد به عنوان صاحبان جدید با تجربه کمتر از پنج سال در زمینه اداره مشاغل طبقه بندی شدند. " 95 92 94 93.66666666666667 0.7789152017151906 0.7691299841785842 0.8477607623009498 0.7986019827315749 0.3636363636363636 424 "The median age of respondents was about 50 years old, and almost all had some post-high school education. " "متوسط سن پاسخ دهندگان حدود ۵۰ سال بود و تقریباً همگی دارای تحصیلات دبیرستانی بودند. " "سن متوسط ​​پاسخ دهندگان حدود 50 سال بود و تقریباً همه تحصیلات بعد از دبیرستان داشتند. " 89 70 92 83.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.7161106710980693 0.1906845482284934 0.4736842105263158 425 "Respondents could also select ""other"" and describe that source. " "پاسخ دهندگان همچنین می‌توانند ""دیگری"" را انتخاب کرده و آن منبع را توصیف کنند. " "پاسخ دهندگان همچنین می توانند گزینه‌ی <<سایر>> را انتخاب کرده و آن منبع را توصیف کنند. " 90 85 97 90.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 1.045235899105271 0.6167434602109099 0.3181818181818182 426 "Fourteen percent named one of several public support agencies (either the SBA, SBDC, one of several state-specific agencies, or a public university extension service) and another 14% chose their professional trade association. " "چهارده درصد به عنوان یکی از چندین نهاد پشتیبانی دولتی (اعم از SBA - SBDC، یکی از چندین موسسه دولتی خاص، یا خدمات توسعه دانشگاه دولتی) و ۱۴ درصد دیگر ارتباط حرفه‌ای آن‌ها را انتخاب کردند. " "چهارده درصد یکی از چندین آژانس پشتیبانی عمومی (یا SBA ، SBDC ، یکی از چندین آژانس خاص دولتی یا یک سرویس گسترش دانشگاه های دولتی) را نام برده و 14 درصد دیگر اتحادیه صنفی حرفه ای خود را انتخاب کردند. " 80 70 78 76.0 -0.2142612710600443 -0.5257016390176857 -0.2054399673220948 -0.3151342924666083 0.4772727272727273 427 "Notably, the number of respondents whose best and most helpful source was ""other business owners via online forum/chat room,"" was about the same (12%) as those who selected their local chamber of commerce or local business networking club. " "قابل‌ذکر است، تعداد پاسخ دهندگانی که بهترین و most منبع آن‌ها ""دیگر صاحبان کسب‌وکار از طریق اتاق نشیمن / گپ آنلاین"" بود، در حدود (۱۲ درصد) به عنوان کسانی بود که اتاق بازرگانی داخلی یا باشگاه تجارت محلی خود را انتخاب کردند. " "قابل توجه است ، تعداد پاسخ دهندگان که بهترین و مفیدترین منبع آنها ""سایر صاحبان مشاغل از طریق انجمن آنلاین / اتاق چت"" بود ، تقریباً مشابه (12٪) با کسانی بود که اتاق بازرگانی محلی یا باشگاه شبکه های تجاری محلی خود را انتخاب می کردند. " 75 75 87 79.0 -0.5453200953184559 -0.2314217246548971 0.3869854430908678 -0.1299187922941617 0.4230769230769231 428 "Almost half (45%) had consulted one or more other sources equally as often as their most valued advisor, and 19% of respondents had utilized at least one source more often than they did their most valued advisor. " "تقریباً نیمی (۴۵ درصد) با یک یا چند منبع دیگر به همان اندازه مشاور خود مشورت کرده بودند و ۱۹ درصد پاسخ دهندگان حداقل یک منبع را بیشتر از بهترین مشاوران خود بکار برده‌اند. " "تقریباً نیمی (45٪) با یک یا چند منبع دیگر به همان اندازه و بیشتر با ارزش ترین مشاور خود مشورت کرده بودند ، و 19٪ از پاسخ دهندگان حداقل از یک منبع بیشتر از آنچه که بیشترین مشاور خود را داشتند ، استفاده کرده بودند. " 94 92 92 92.66666666666667 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.7161106710980693 0.7326480307133872 0.4 429 "For example, one respondent reported consulting a professional trade organization twice and chose it as the most helpful source, although he also had consulted both family/friends and his chamber of commerce/local club four or more times. " "برای مثال، یک پاسخ‌دهنده گزارش داد که یک سازمان تجاری حرفه‌ای دوبار مشاوره کرده‌است و آن را به عنوان مهم‌ترین منبع انتخاب کرده‌است، هر چند که او هم با خانواده / دوستان و اتاق بازرگانی / باشگاه محلی چهار یا چند بار مشورت کرده بود.* " "به عنوان مثال ، یکی از پاسخ دهندگان دو بار از مشاوره با یک سازمان تجارت حرفه ای خبر داد و آن را به عنوان مفیدترین منبع انتخاب کرد ، اگرچه او چهار بار یا بیشتر با خانواده یا دوستان و اتاق بازرگانی خود / باشگاه محلی نیز مشورت کرده بود. " 95 93 89 92.33333333333333 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.7085122343533602 0.5576923076923077 430 "Table 3 presents the multivariate analyses of variance used to examine the effects of business and owner characteristics, network breadth, online communication usage, and advisor source category on receipt of each of the four types of assistance. " "جدول ۳ تجزیه و تحلیل‌های چند متغیره واریانس مورد استفاده برای بررسی اثرات خصوصیات تجاری و مالک، پهنای شبکه، کاربرد ارتباطات آنلاین و مقوله منبع در دریافت هر یک از چهار نوع کمک را نشان می‌دهد. " "جدول 3 تجزیه و تحلیل چند متغیره از واریانس مورد استفاده برای بررسی اثرات ویژگی های تجاری و مالک ، وسعت شبکه ، استفاده از ارتباطات آنلاین و دسته منبع مشاور در دریافت هر یک از چهار نوع کمک را ارائه می دهد. " 94 91 94 93.0 0.7127034368635082 0.7102740013060265 0.8477607623009498 0.7569127334901614 0.2045454545454546 431 "This finding suggests something of a paradox, as women reported receiving more emotional support and used online communication methods more often, even though the level of online communication was negatively associated with degree of emotional support received. " "این یافته چیزی از یک پارادوکس را نشان می‌دهد، همان گونه که زنان حمایت عاطفی بیشتری را دریافت می‌کنند و اغلب از روش‌های ارتباطی آنلاین استفاده می‌کنند، حتی اگر سطح ارتباط آنلاین با درجه حمایت عاطفی به طور منفی در ارتباط باشد. " "این یافته چیزی از یک پارادوکس را نشان می‌دهد، همان گونه که زنان حمایت عاطفی بیشتری را دریافت می‌کنند و اغلب از روش‌های ارتباطی آنلاین استفاده می‌کنند، حتی اگر سطح ارتباط آنلاین با درجه حمایت عاطفی به طور منفی در ارتباط باشد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 432 "Accordingly, we re-ran the analyses of variance for the three types of advice and for emotional support (presented in Table 3) with the addition of an interaction term between gender and level of online communication. " "بر این اساس، ما تجزیه و تحلیل واریانس برای سه نوع توصیه و برای حمایت عاطفی (ارایه‌شده در جدول ۳) را با افزودن یک عبارت تعاملی بین جنسیت و سطح ارتباط آنلاین انجام می‌دهیم. " "بر این اساس، ما تجزیه و تحلیل واریانس برای سه نوع توصیه و برای حمایت عاطفی (ارایه‌شده در جدول ۳) را با افزودن یک عبارت تعاملی بین جنسیت و سطح ارتباط آنلاین انجام می‌دهیم. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 433 "DiscussionSmall business owners have many formal and informal sources from whom they can seek advice. " "بحثصاحبان تجارت‌های کوچک منابع رسمی و غیررسمی بسیاری دارند که از آن‌ها می‌توانند به دنبال مشاوره باشند. " "بحث صاحبان مشاغل کوچک منابع رسمی و غیر رسمی زیادی دارند که از آنها می توانند مشاوره بگیرند. " 92 94 97 94.33333333333333 0.5802799071601435 0.8868419499236997 1.045235899105271 0.8374525853963712 0.5789473684210527 434 "But we know relatively little about whether, and why, owner-managers benefit more from some of these relationships than others. " "اما ما نسبتاً کمی در مورد این مساله می‌دانیم که، و چرا، مدیران مالک بیشتر از برخی از این روابط سود می‌برند. " "اما ما اطلاعات نسبتاً کمی در این مورد داریم که چرا مدیران-مالک از برخی از این روابط بیشتر از سایرین بهره مند هستند. " 89 85 88 87.33333333333333 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.4528104886923081 0.397197735122695 0.5769230769230769 435 "In this study most owners identified one particular source of advice as having been the most helpful. " "در این مطالعه، اغلب مالکان یک منبع خاص از مشاوره را به عنوان بیش‌ترین کمک شناسایی کرده‌اند. " "در این تحقیق ، بیشتر صاحبان یک منبع خاص مشاوره را مفیدترین عامل معرفی کرده اند. " 85 87 87 86.33333333333333 0.1167975531983673 0.4748500698157956 0.3869854430908678 0.3262110220350102 0.5882352941176471 436 "These questions are important avenues for future research. " "این سوالات راه‌های مهم برای تحقیقات آتی هستند. " "این سؤالات راه‌های مهمی برای تحقیقات آینده است. " 99 96 98 97.66666666666667 1.04376226112192 1.004553915668815 1.111060944706711 1.053125707165815 0.4 437 "Similar to previous studies of networking activity (Watson, 2012), in our sample more educated owners and those with growing businesses sought advice from a greater variety of sources, and men and women owners did not differ in their network breadth after controlling for these and other factors. " "مشابه مطالعات پیشین در مورد فعالیت شبکه, در نمونه ما صاحبان تحصیل‌کرده و افرادی با کسب و کاره‌ای در حال رشد به دنبال مشاوره از طیف گسترده‌ای از منابع بودند, و مردان و صاحبان زنان پس از کنترل این عوامل و عوامل دیگر در پهنای شبکه خود تفاوتی نداشتند. " "مشابه مطالعات قبلی درباره فعالیت شبکه (واتسون ، 2012) ، در نمونه ما صاحبان تحصیل کرده و افرادی که مشاغل در حال رشد دارند ، از منابع مختلف بیشتری مشاوره می گرفتند و مالکان زن و مرد بعد از کنترل این عوامل و عوامل دیگر در وسعت شبکه خود فرقی نکردند. " 62 65 69 65.33333333333333 -1.406073038390326 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -1.007973323168619 0.5925925925925926 438 "In this study it was not feasible to collect detailed information about the types of advice and support received from every network contact, but future research including these comparisons would be useful. " "در این مطالعه، جمع‌آوری اطلاعات مفصل در مورد انواع توصیه‌ها و پشتیبانی دریافت‌شده از هر تماس شبکه امکان پذیر نبود، اما تحقیقات آتی از جمله این مقایسه‌ها مفید خواهد بود. " "در این مطالعه جمع آوری اطلاعات دقیق در مورد انواع مشاوره و پشتیبانی دریافت شده از هر مخاطب شبکه امکان پذیر نبود ، اما تحقیقات آینده از جمله این مقایسه ها مفید خواهد بود. " 92 90 90 90.66666666666667 0.5802799071601435 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.605386168496267 0.1714285714285714 439 "Future research to determine the extent to which this pattern is owner-driven (i.e., growth-oriented owners seek out advisors who provide growth advice) or advisor-driven (some advisors are more likely to provide growth advice) is needed, particularly since this may interact with characteristics of the owner. " "تحقیقات آینده برای تعیین حدی که این الگو مالک است (به عنوان مثال، صاحبان رشد محور به دنبال مشاوران هستند که توصیه‌های رشد ارایه می‌دهند) یا مشاور (برخی مشاوران به احتمال زیاد توصیه‌های رشد را ارایه می‌دهند)، به خصوص از آنجا که این امر ممکن است با خصوصیات مالک تعامل داشته باشد. " "تحقیقات آینده برای تعیین میزان دستیابی به این الگوی از مالکیت (به عنوان مثال ، مالکان رشدمحور به دنبال مشاورانی هستند که مشاوره رشدمحور ارائه می‌دهند) یا مشاورمحور (برخی از مشاوران احتمال بیشتری برای ارائه مشاوره در زمینه رشد دارند) لازم است ، به خصوص از آنجا که این ممکن است با مشخصات مالک تعامل داشته باشد. " 70 72 72 71.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.4079896732725703 -0.6003902409307366 -0.6282529445933914 0.4444444444444444 440 "One intriguing finding is the strong association between emotional support and advice, bolstering the argument that small business owners are more likely to perceive advice as high quality if they also receive support and encouragement from that source. " "یک یافته جذاب، ارتباط قوی بین حمایت عاطفی و مشاوره، تقویت این استدلال است که صاحبان تجارت‌های کوچک به احتمال زیاد توصیه‌هایی را به عنوان کیفیت بالا درک می‌کنند اگر آن‌ها حمایت و تشویق از آن منبع را دریافت کنند. " "یکی از یافته های جالب ، ارتباط قوی بین حمایت عاطفی و مشاوره است ، این استدلال را تقویت می کند که صاحبان مشاغل کوچک در صورت دریافت پشتیبانی و تشویق از آن منبع ، احتمالاً مشاوره را با کیفیت بالا درک می کنند. " 79 87 82 82.66666666666667 -0.2804730359117266 0.4748500698157956 0.05786021508366634 0.08407908299591177 0.6 441 "Our results also show that greater usage of online tools to communicate with an advisor may hamper the perception of emotional support, particularly for women. " "نتایج ما همچنین نشان می‌دهد که استفاده بیشتر از ابزارهای آنلاین برای ارتباط با مشاور ممکن است درک حمایت عاطفی، به ویژه برای زنان را مختل کند. " "نتایج ما همچنین نشان می دهد که استفاده بیشتر از ابزارهای آنلاین برای برقراری ارتباط با یک مشاور ممکن است مانع از درک عاطفی ، به ویژه برای زنان شود. " 93 91 94 92.66666666666667 0.6464916720118259 0.7102740013060265 0.8477607623009498 0.7348421452062673 0.2580645161290323 442 "Whether initiatives to promote the provision of such support could improve the perceived quality and/or uptake of advice from these formal sources is an important question for future research. " "این که آیا ابتکار برای ارتقا ارایه چنین حمایتی می‌تواند کیفیت درک شده و / یا جذب توصیه از این منابع رسمی را بهبود بخشد، یک سوال مهم برای تحقیقات آینده است. " "این که آیا ابتکارات برای ارتقاء چنین پشتیبانی می تواند کیفیت درک شده و یا دریافت مشاوره از این منابع رسمی را بهبود بخشد ، یک سوال مهم برای تحقیقات آینده است. " 89 88 89 88.66666666666667 0.3816446126050966 0.5337060526883534 0.5186355342937483 0.4779953998623994 0.2121212121212121 443 "While being recognised as being important for the development of innovations and technologies of small- and medium-sized firms and for the innovation/technology strategies of large firms, inter-organisational relationships in terms of networks and alliances have received inadequate research attention in the context of corporate entrepreneurship in general and in corporate technological entrepreneurship in particular. " "در حالی که به عنوان مهم برای توسعه نوآوری‌ها و فناوری‌های شرکت‌های کوچک و متوسط شناخته می‌شود و برای استراتژی‌های نوآوری / فن‌آوری شرکت‌های بزرگ, روابط بین سازمانی از نظر شبکه‌ها و اتحادیه‌ها در زمینه کارآفرینی سازمانی به طور کلی و در کارآفرینی فناورانه سازمانی به طور خاص, مورد توجه ناکافی قرار گرفته‌اند. " "در حالی که برای توسعه نوآوری‌‌‌ها و فناوری‌‌‌های شرکت‌‌‌های کوچک و متوسط​​، و برای راهبردهای نوآوری و فناوری شرکت‌‌‌های بزرگ مهم شناخته می‌‌شود، روابط بین‌سازمانی از نظر شبکه‌‌‌ها و اتحادها در بین محققان کارآفرینی شرکتی به طور کلی و مخصوصا در کارآفرینی فناورانۀ شرکتی به میزان کافی مورد توجه قرار نگرفته‌اند. " 45 45 50 46.66666666666666 -2.531673040868926 -1.997101210831629 -2.048541244162423 -2.192438498620992 0.40625 444 "In industries with high technological opportunities, for a firm to succeed it is important to engage in corporate entrepreneurship and take risks and at the same time make investments in developing products and technologies (Zahra and Covin, 1995). " "در صنایعی با فرصت‌های تکنولوژیکی بالا، برای یک شرکت برای موفقیت، درگیر کارآفرینی شرکتی و ریسک‌پذیری می‌باشد و در همان زمان سرمایه‌گذاری در توسعه محصولات و فن‌آوری را انجام می‌دهد (زهرا و Covin، ۱۹۹۵). " "در صنایعی که از فرصت‌‌‌های فناوری بالایی برخوردار هستند، برای موفقیت در یک شرکت، مشارکت در کارآفرینی شرکت‌‌‌ها و ریسک پذیری و در عین حال سرمایه‌گذاری در توسعه محصولات و فناوری‌‌‌ها مهم است (زهرا و کوین، 1995). " 89 79 80 82.66666666666667 0.3816446126050966 0.004002206835333798 -0.07378987611921424 0.1039523144404054 0.5106382978723404 445 "For a firm it is beneficial to use its internal and external sources in the pursuit of a competitive advantage by being effective and timely in the commercialisation of new technology (Zahra and Nielsen, 2002). " "برای شرکتی مفید است که از منابع داخلی و خارجی خود در پی‌گیری مزیت رقابتی با موثر بودن و به موقع در تجاری سازی فن‌آوری جدید استفاده کنیم (زهرا و نیلسن، ۲۰۰۲). " "برای برخی از موارد سودمند است که از منابع داخلی و خارجی خود در جستجوی مزیت رقابتی مؤثر و به موقع در تجاری سازی فناوری جدید استفاده کنید (زهرا و نیلسون، 2002). " 85 82 84 83.66666666666667 0.1167975531983673 0.180570155453007 0.1895103062865469 0.1622926716459737 0.3611111111111111 446 "Theory and hypothesesCorporate entrepreneurship, also referred to as corporate venturing, internal corporate entrepreneurship (Jones and Butler, 1992) or intrapreneurship (Pinchot, 1985), is defined as entrepreneurship within an existing organisation, including emergent behavioural intentions and behaviours of an organisation related to departures from the customary " "تئوری و فرضیهکارآفرینی شرکتی (Vesper، ۱۹۹۰) یا as (Butler، ۱۹۸۵) یا intrapreneurship (Pinchot، ۱۹۸۵)، به عنوان کارآفرینی در یک سازمان موجود، از جمله مفاهیم رفتاری نوظهور، نوآوری فرآیند / خدمات، نوآوری فرآیند، renewal و پرخاشگری رقابتی تعریف می‌شود. " "نظریه و فرضیه کارآفرینی شرکتی، که سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی، کارآفرینی شرکتی داخل‌سازمانی (جونز و باتلر، 1992) یا درون‌کارآفرینی (پینچوت، 1985) نیز نام دارد، کارآفرینی در یک سازمان موجود، از جمله نیات رفتاری و رفتار‌‌های خارج از عرف سازمان است. " 39 25 37 33.66666666666666 -2.928943629979019 -3.174220868282783 -2.904266836981146 -3.00247711174765 0.7407407407407407 447 "Zahra (1993) wrote about technological entrepreneurship and considered it as one of the innovative aspects of manufacturing firms. " "زهرا (1993) درباره کارآفرینی تکنولوژیکی مطالبی نوشت و آن را به عنوان یکی از جنبه‌های خلاقانه شرکت‌های تولیدی در نظر گرفت. " "زهرا (1993) در مورد کارآفرینی فناورانه نوشت و آن را به عنوان یکی از جنبه‌‌‌های ابتکاری تولید محصولات در نظر گرفت. " 90 92 89 90.33333333333333 0.447856377456779 0.7691299841785842 0.5186355342937483 0.5785406319763705 0.32 448 "Dorf and Byers (2005) defined technological entrepreneurship as a style of business leadership that involves identifying high-potential, technology-intensive commercial opportunities, gathering resources such as talent and capital and managing rapid growth and significant risk using principled decisionmaking skills. " "Dorf و Byers (2005) کارآفرینی تکنولوژیکی را به عنوان سبک رهبری کسب‌وکار تعریف کردند که شامل شناسایی فرصت‌های تجاری بالا, فن‌آوری - فشرده تجاری, جمع‌آوری منابع مانند استعداد و سرمایه و مدیریت رشد سریع و ریسک قابل‌توجه با استفاده از مهارت‌های تصمیم‌گیری اصولی است. " "دورف و بایرز (2005) کارآفرینی فناورانه را به عنوان سبکی برای رهبری مشاغل تعریف کرد که شامل شناسایی فرصت‌‌‌های تجاری با پتانسیل بالا، پیشرفته، جمع‌آوری منابعی همچون استعداد و سرمایه و مدیریت رشد سریع و ریسک‌‌‌های مهم با استفاده از مهارت‌‌‌های تصمیم گیری اصولی است. " 85 85 92 87.33333333333333 0.1167975531983673 0.3571381040706801 0.7161106710980693 0.3966821094557056 0.3703703703703703 449 "Technology ventures exploit breakthrough advancements in science and engineering to develop better products and services for customers. " "شرکت‌های تازه‌تاسیس تکنولوژی پیشرفت‌های موفق در علوم و مهندسی را برای توسعه محصولات و خدمات بهتر برای مشتریان, بهره‌برداری می‌کنند. " "سرمایه‌گذاری‌‌‌های فناوری از پیشرفت‌‌‌های در علوم و مهندسی بهره می‌‌برد تا محصولات و خدمات بهتری را برای مشتریان به وجود آورد. " 85 75 84 81.33333333333333 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 0.1895103062865469 0.02496204494333905 0.5769230769230769 450 "The leaders of technology ventures demonstrate focus, passion and an unrelenting will to succeed. " "رهبران سرمایه‌گذاری فن‌آوری تمرکز, شور و اشتیاق شدید برای موفقیت را نشان می‌دهند. " "رهبران سرمایه‌گذاری‌‌‌های فناوری تمرکز، اشتیاق و اراده ای بی امان برای موفقیت را نشان می‌‌دهند. " 97 95 94 95.33333333333333 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.8477607623009498 0.9015991421719208 0.4 451 "Shane and Venkataraman (2003) defined technological entrepreneurship as the processes by which entrepreneurs assemble organisational resources and technical systems and the strategies used by entrepreneurial firms to pursue opportunities. " "شین و Venkataraman (2003) کارآفرینی تکنولوژیکی را به عنوان فرایندهایی تعریف کردند که در آن کارآفرینان منابع سازمانی و سیستم‌های فنی و استراتژی‌های مورد استفاده شرکت‌های کارآفرین برای پی‌گیری فرصت‌ها را جمع‌آوری می‌کنند. " "شین و ونکاتارامان (2003) کارآفرینی فناورانه را به عنوان فرآیندی تعریف کردند که توسط آنها کارآفرینان منابع سازمانی و سیستم‌‌های فنی و راهبرد‌‌هایی را که توسط کارآفرینی‌‌‌ها برای دستیابی به فرصتها استفاده می‌‌شود جمع‌آوری می‌‌کنند. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.4090909090909091 452 "Technological entrepreneurship (The Canadian Academy of Engineering, 1998) can be the innovative application of scientific and technical knowledge by one or several persons who start and operate a business and assume financial risks to achieve their vision and goals. " "کارآفرینی تکنولوژیکی (آکادمی مهندسی کانادا, 1998) می‌تواند کاربرد مبتکرانه دانش علمی و فنی توسط یک یا چند نفر باشد که یک کسب‌وکار را آغاز و راه‌اندازی می‌کنند و ریسک‌های مالی برای رسیدن به اهداف و اهداف خود در نظر می‌گیرند. " "کارآفرینی فنی (آکادمی مهندسی کانادا، 1998) می‌‌تواند یک کاربرد نوآورانه از دانش علمی و فنی توسط یک یا چند نفر باشد که یک کسب‌وکار را راه اندازی و اداره می‌‌کنند و خطرات مالی را برای دستیابی به چشم انداز و اهداف خود فرض می‌‌کنند. " 93 92 92 92.33333333333333 0.6464916720118259 0.7691299841785842 0.7161106710980693 0.7105774424294932 0.3269230769230769 453 "Corporate technological entrepreneurship can include new production methods and procedures (Schollhammer, 1982). " "کارآفرینی شرکتی می‌تواند شامل روش‌ها و رویه‌های تولید جدید باشد (Schollhammer، ۱۹۸۲). " "کارآفرینی فناورانه شرکت می‌‌تواند روش‌‌های جدید تولید را شامل شود (شولهامر، 1982). " 89 65 87 80.33333333333333 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 0.3869854430908678 -0.01711716589483662 0.6111111111111112 454 "The tendency of technological leadership has been considered important for the entrepreneurial posture (Covin and Slevin, 1991). " "گرایش رهبری تکنولوژیکی برای موقعیت کارآفرینی مهم تلقی می‌شود (Covin و Slevin، ۱۹۹۱). " "تمایل به رهبری فناوری برای وضعیت کارآفرینی مهم تلقی شده است (کوین و اسلوین، 1991). " 89 87 90 88.66666666666667 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.5844605798951886 0.480318420772027 0.4736842105263158 455 "Corporate technological entrepreneurship can be mostly concerned with technology-related innovation (process innovation) (Tushman and Anderson, 1997), where technology may be described as `the ensemble of theoretical and practical knowledge, knowhow, skills and artifacts that are used by the firm to develop, produce and deliver its products or servicesy(it) can be embodied in people, materials, facilities, procedures and in physical processes'. " "کارآفرینی شرکتی می‌تواند بیشتر مربوط به نوآوری مرتبط با فن‌آوری (نوآوری فرآیند) باشد (Tushman و اندرسون، ۱۹۹۷)، که در آن فن‌آوری می‌تواند به عنوان ""مجموعه دانش عملی و عملی، knowhow، مهارت‌ها و servicesy توصیف شود که توسط شرکت برای توسعه، تولید و تحویل محصولات آن بکار می‌رود"" " "کارآفرینی فناورانه شرکت می‌‌تواند بیشتر مربوط به نوآوری مرتبط با فناوری باشد (نوآوری فرایند) (توسن و اندرسون، 1997)، که در آن فناوری ممکن است به عنوان ""مجموع دانش تئوری و عملی، کاردانی، مهارت‌‌‌ها و مصنوعاتی که توسط شرکت برای توسعه، تولید و ارائه محصولات یا خدمات خود (این) می‌‌تواند در افراد، مواد، تجهیزات، رویه‌‌‌ها و فرآیند‌‌های طبیعی تجسم یابد، استفاده می‌‌شود"" توصیف شود. " 60 60 69 63.0 -1.538496568093691 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -1.150207804524004 0.4942528735632184 456 "Because a large field of expertise and a relatively high financial input are needed when the company is established and when it starts growing, a number of other experts from the technological entrepreneur's business networks and outside institutions should also be present during these processes. " "از آنجا که یک حوزه تخصص و یک ورودی مالی نسبتاً بالا زمانی مورد نیاز است که شرکت تاسیس شود و زمانی که شروع به رشد می‌کند، تعدادی از کارشناسان دیگر از شبکه‌های کسب‌وکار کارآفرین و موسسات خارجی نیز باید در طی این فرایندها حضور داشته باشند.* " "از آنجا که به هنگام تأسیس شرکت و شروع به رشد، به تخصص زیاد و ورود مالی نسبتاً بالایی نیاز است، تعدادی دیگر از کارشناسان شبکه‌‌‌های تجاری کارآفرین فناوری و موسسات خارج نیز باید در این فرآیند حضور داشته باشند. " 89 75 82 82.0 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 0.05786021508366634 0.06936103434462196 0.6590909090909091 457 "Kauser and Shaw (2004) found that the level of co-ordination (which is based on communication) between partners is higher in successful international strategic alliances than in less successful partnerships. " "Kauser و شاو (2004) دریافتند که سطح اعتماد میان شرکا در اتحادهای استراتژیک بین‌المللی موفق بیشتر از شراکت کم‌تر موفق است. " "كوزر و شاو (2004) دریافتند كه سطح هماهنگی (كه مبتنی بر ارتباطات است) بین شرکاء در اتحاد‌‌های موفقیت آمیز راهبردی بین‌المللی بالاتر از مشارکت‌‌های کمتر موفق است. " 65 60 79 68.0 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -0.1396149217206545 -0.8204380444330654 0.6285714285714286 458 "According to Das and Teng, `just as control mechanisms are meant to enhance the probability of having the desired behaviour, trust also is useful in enhancing the perceived probability of desired behaviour' (1998, p. 494). " "به گفته داس و تینگ, "" درست به عنوان مکانیزم‌های کنترل, به منظور افزایش احتمال داشتن رفتار مطلوب, اعتماد نیز در افزایش احتمال درک رفتار مطلوب مفید است "" (1998, ص. 494). " "طبق گفته‌‌‌های داس و تنگ، ""درست همانگونه كه سازوكار‌‌های كنترل به منظور تقویت احتمال داشتن رفتار مطلوب هستند، اعتماد نیز در تقویت احتمال درک شده رفتار مطلوب مفید است"" (1998، ص 494). " 70 70 80 73.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.4919568115712558 0.3809523809523809 459 "Weaver and Dickson (1998) considered trust to be a more appropriate assumption than opportunism in alliances among small and mediumsized enterprises. " "ویور و دیکسون (1998) به عنوان یک فرضیه مناسب‌تر از فرصت‌طلبی در اتحادهای میان شرکت‌های کوچک و mediumsized, مورد اعتماد قرار گرفتند. " "ویور و دیکسون (1998) اعتماد را یک فرض مناسب تر از فرصت طلبی در اتحاد بین شرکت‌‌‌های کوچک و متوسط ​​می دانستند. " 49 40 69 52.66666666666666 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -0.7978653777350574 -1.785357494797224 0.3928571428571428 460 "Although contracts are an important part of any interorganisational relationship, it is generally accepted that an informal understanding based on trust may prove even more powerful than contracts in assuring a successful relationship (Adobor, 2005). " "عموماً پذیرفته شده‌است که درک غیر رسمی مبنی بر اعتماد می‌تواند حتی قوی‌تر از قرارداد در تضمین یک رابطه موفق باشد (Adobor, 2005). " "اگرچه قراردادها بخش مهمی از هرگونه ارتباط بین سازمانی هستند، اما به طور کلی پذیرفته می‌‌شود که تفاهم غیررسمی مبتنی بر اعتماد ممکن است حتی بیشتر از قراردادها در تضمین یک رابطه موفق اثبات شود (ادوبور، 2005). " 39 30 40 36.33333333333334 -2.928943629979019 -2.879940953919994 -2.706791700176826 -2.838558761358613 0.6976744186046512 461 "Trust may be associated with the length of the relationship in strategic alliances (Parkhe, 1993). " "اعتماد می‌تواند با طول رابطه در اتحادهای استراتژیک مرتبط باشد (Parkhe, 1993). " "اعتماد ممکن است با طول رابطه در اتحاد‌‌های راهبردی همراه باشد (پارکه، 1993). " 92 90 94 92.0 0.5802799071601435 0.6514180184334688 0.8477607623009498 0.6931528959648542 0.4444444444444444 462 "Saxton argued that `a high level of mutual involvement acts as both a signaling and a monitoring mechanism by establishing and building trust and commitment' (1997, p. 446). " "Saxton استدلال می‌کند که "" سطح بالای مشارکت متقابل هم به عنوان علامت دهی و هم یک مکانیزم کنترل از طریق ایجاد و ایجاد اعتماد و تعهد عمل می‌کند "" (1997, ص. 446). " "ساکستون استدلال کرد که ""سطح بالایی از درگیری متقابل هم با ایجاد اعتماد و تعهد، هم به عنوان یک سیگنالینگ و هم یک مکانیسم نظارت عمل می‌‌کند"" (1997، ص 446). " 89 88 87 88.0 0.3816446126050966 0.5337060526883534 0.3869854430908678 0.4341120361281059 0.5 463 "Kauser and Shaw (2004) found that the level of trust between partners tends to be greater in successful international strategic alliances than in less successful partnerships. " "Kauser و شاو (2004) دریافتند که سطح اعتماد میان شرکا در اتحادهای استراتژیک بین‌المللی موفق بیشتر از شراکت کم‌تر موفق است. " "كوزر و شاو (2004) دریافتند كه سطح اعتماد بین شركا در اتحاد‌‌های موفقیت آمیز استراتژیک بین‌المللی بیشتر از مشاركت‌‌‌های کمتر موفق است. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.4285714285714285 464 "Trust was also found to be related to the success of vertical partnerships (Mohr and Spekman, 1994) and of the development of a new programme. " "همچنین مشخص شد که اعتماد مربوط به موفقیت شراکت‌های عمودی (موهر و Spekman, 1994) و توسعه یک برنامه جدید است. " "اعتماد نیز به موفقیت مشارکت‌‌های عمودی و توسعه یك برنامه جدید مرتبط بود (مهر و اسپكمن، 1994). " 88 80 87 85.0 0.3154328477534143 0.06285818970789152 0.3869854430908678 0.2550921601840579 0.8181818181818182 465 "It can also be seen as an essential prerequisite for technological innovation that comes from inter-firm R&D collaboration (Hausler et al., 1994) and appears to be a crucial component in the persistence of networks of innovators (Saxenian, 1991). " "همچنین می‌تواند به عنوان پیش‌نیاز اساسی برای نوآوری‌های تکنولوژیکی باشد که از هم‌کاری R & D درونی شرکت نشات می‌گیرد (Hausler و همکاران, 1994) و به نظر می‌رسد که یک مولفه حیاتی در تداوم شبکه نوآوران است (ساکسنیان 1). " "همچنین می‌‌تواند به عنوان یک پیش شرط اساسی برای نوآوری فناوری دیده شود که از همکاری بین تحقیق و توسعه (هوسلر و همکاران، 1994) ناشی می‌‌شود و به نظر می‌‌رسد یک مؤلفه مهم در ماندگاری شبکه‌‌‌های مبتکران باشد (ساکسنیان، 1991). " 87 83 84 84.66666666666667 0.249221082901732 0.2394261383255647 0.1895103062865469 0.2260525091712812 0.5882352941176471 466 "The next hypothesis follows from this discussion:Hypothesis 2b. " "فرضیه بعدی از این بحث تبعیت می‌کند:فرضیه ۲ (ب). " "فرضیه بعدی از این بحث نتیجه می‌‌گیرد:فرضیه 2b. " 97 90 97 94.66666666666667 0.9113387314185553 0.6514180184334688 1.045235899105271 0.8693308829857648 0.5 467 "Commitment indicates the willingness of alliance partners to exert effort in the relationship (Porter et al., 1974; Mohr and Spekman, 1994) and was found to be related to the success of vertical partnerships (Mohr and Spekman, 1994). " "تعهد نشان می‌دهد که تمایل شرکای متحد برای اعمال تلاش در رابطه (پورتر و همکاران، ۱۹۷۴، موهر و Spekman ۱۹۹۴) و به موفقیت شراکت‌های عمودی مرتبط هستند (موهر و Spekman، ۱۹۹۴). " "تعهد نشانگر تمایل شرکای اتحاد برای انجام تلاش در رابطه است (پورتر و همکاران، 1974 ؛ مهر و اسپکمن، 1994) و مشخص شد که به موفقیت مشارکت‌‌های عمودی مرتبط است (محر و اسپکمن، 1994). " 90 82 90 87.33333333333333 0.447856377456779 0.180570155453007 0.5844605798951886 0.4042957042683248 0.4651162790697674 468 "In networks, like in a firm, some permeability of boundaries is needed for fostering innovation (Jones et al., 1997). " "در شبکه‌ها، مانند یک شرکت، مقداری نفوذپذیری برای تقویت نوآوری مورد نیاز است (Jones et al.، ۱۹۹۷). " "در شبکه ها، همانند شرکت ها، نفوذ برخی از مرزها برای تقویت نوآوری لازم است (جونز و همکاران، 1997). " 89 93 89 90.33333333333333 0.3816446126050966 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.5760887046499956 0.56 469 "Gudmundson et al.'s (2003) study indicates that the initiation and implementation of innovation are related to aspects of culture and ownership. " "مطالعه Gudmundson و همکاران (۲۰۰۳) نشان می‌دهد که آغاز و اجرای نوآوری مربوط به جنبه‌های فرهنگ و مالکیت هستند. " "مقاله گودموندسون و همكاران (2003) نشان می‌‌دهد كه شروع و اجرای نوآوری با جنبه‌‌‌های فرهنگ و مالکیت مرتبط است. " 89 90 91 90.0 0.3816446126050966 0.6514180184334688 0.6502856254966289 0.5611160855117315 0.4166666666666667 470 "Management and organisational support are somewhat blurred with values that refer to cognitive evaluations of appropriate behaviour but, in contrast to organisational values, support is more tangible. " "مدیریت و حمایت سازمانی تا حدی با ارزش‌هایی که به ارزیابی‌های شناختی رفتار مناسب اشاره دارند، مبهم هستند، اما در مقایسه با ارزش‌های سازمانی، حمایت ملموستری‌ است. " "مدیریت و پشتیبانی سازمانی تا حدی با ارزش‌‌‌هایی که به ارزیابی‌‌‌های شناختی از رفتار مناسب اشاره دارد مبهم است، اما بر خلاف ارزش‌‌‌های سازمانی، حمایت از آن محسوس تر است. " 85 78 89 84.0 0.1167975531983673 -0.05485377603722393 0.5186355342937483 0.1935264371516306 0.3333333333333333 471 "Support can be expressed through a commitment to inter-organisational relationships in the form of time and resources such as management time commitment, employee rewards and time availability for inter-firm collaboration. " "پشتیبانی را میتوان‌ از طریق تعهد به روابط بین سازمانی به شکل زمان و منابعی مانند تعهد زمان مدیریت، پاداش کارمند و در دسترس بودن زمان برای هم‌کاری بین شرکت بیان کرد. " "حمایت می‌‌تواند از طریق تعهد به روابط بین سازمانی در قالب زمان و منابعی مانند تعهد زمان مدیریت، پاداش کارمندان و در دسترس بودن زمان برای همکاری‌‌‌های بین‌المللی بیان شود. " 89 83 87 86.33333333333333 0.3816446126050966 0.2394261383255647 0.3869854430908678 0.3360187313405097 0.2857142857142857 472 "In high-technology industries, such as biotechnology, innovation may be primarily dependant on organisational learning through inter-organisational collaboration (Powell et al., 1996). " "در صنایع با تکنولوژی بالا, مانند بیوتکنولوژی, نوآوری می‌تواند در درجه اول به یادگیری سازمانی از طریق هم‌کاری بین سازمانی بستگی داشته باشد (پاول و همکاران, 1996). " "در صنایع فناوری پیشرفته، مانند بیوفناوری، نوآوری ممکن است در درجه اول به یادگیری سازمانی از طریق همکاری بین سازمانی وابسته باشد (پاول و همکاران، 1996). " 90 95 92 92.33333333333333 0.447856377456779 0.9456979327962574 0.7161106710980693 0.7032216604503686 0.40625 473 "Centrality in a network can be important for the diffusion of innovations (Pitt et al., 2006). " "Centrality در یک شبکه می‌تواند برای انتشار نوآوری مهم باشد (پیت و همکاران, 2006). " "مرکزیت در یک شبکه می‌‌تواند برای انتشار نوآوری‌‌‌ها مهم باشد (پیت و همکاران، 2006). " 89 70 92 83.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.7161106710980693 0.1906845482284934 0.15 474 "Deeds and Hill (1996) found a positive relationship between the use of alliances and new product development. " "Deeds و Hill (1996) یک رابطه مثبت بین استفاده از پیمان‌ها و توسعه محصول جدید یافتند. " "دیدز و هیل (1996)بین استفاده از اتحادها و توسعه محصول جدید رابطه مثبتی پیدا کرد. " 95 93 94 94.0 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.8477607623009498 0.8182206436890942 0.5263157894736842 475 "Similarly, Rothaermel and Deeds' (2006) findings, based on a study of 325 biotechnology firms, provide broad support for the suggestion that the relationship between alliances and new product development is inverted U-shaped regardless of the alliance type (upstream, horizontal and downstream alliances). " "به طور مشابه, Rothaermel و Deeds (2006) براساس مطالعه ۳۲۵ شرکت بیوتکنولوژی, حمایت گسترده‌ای را برای این پیشنهاد فراهم می‌کنند که رابطه بین اتحاد و توسعه محصول جدید بدون در نظر گرفتن نوع اتحاد (پیمان‌های رو به بالا, افقی و پایین‌دست) معکوس شده‌است. " "به همین ترتیب، نتایج دیدز و روتیرمل بر اساس مطالعه 325 مورد بیوفناوری، حمایت گسترده ای از این پیشنهاد ارائه می‌‌دهند که رابطه بین اتحادها و توسعه محصول جدید بدون توجه به نوع اتحاد (اتحادهای بالادست ، افقی و پایین دستی) U شکل معکوس است. " 69 65 70 68.0 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.8315375233142137 0.6078431372549019 476 "Deeds and Hill (1996) found that at low levels the relationship is positive but at high levels of strategic alliances the costs of additional alliances outweigh the benefits, causing the rate of new product development to decrease. " "Deeds و Hill (1996) دریافتند که در سطوح پایین رابطه مثبت است اما در سطوح بالای پیمان‌های راهبردی هزینه‌های پیمان‌های اضافی بیشتر از مزایای آن است که باعث کاهش نرخ رشد محصول جدید می‌شود. " "دیدز و هیل (1996) دریافتند که در سطوح پایین رابطه مثبت است اما در سطح بالایی از اتحاد‌‌های راهبردی هزینه اتحاد‌‌های اضافی از مزایا بیشتر است و باعث می‌‌شود نرخ توسعه محصول جدید کاهش یابد. " 92 90 90 90.66666666666667 0.5802799071601435 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.605386168496267 0.3902439024390244 477 "Inter-organisational networks tend to contribute to the diffusion and acceleration of technological innovation (Park, 1996; Robertson et al., 1996). " "شبکه‌های بین سازمانی تمایل دارند به انتشار و تسریع نوآوری تکنولوژیکی کمک کنند (پارک, 1996; Robertson و همکاران, 1996). " "شبکه‌‌‌های بین سازمانی تمایل دارند به انتشار و تسریع نوآوری‌‌‌های فناوری کمک کنند (پارک، 1996 ؛ رابرتسون و همکاران، 1996). " 89 87 88 88.0 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.4528104886923081 0.4364350570377334 0.2222222222222222 478 "In addition, Ritter and Gemunden (2004) found a positive relationship between the degree of a company's innovation success and its level of network competence. " "به علاوه, ریتر و Gemunden (2004) رابطه‌ای مثبت بین درجه موفقیت نوآوری شرکت و سطح شایستگی شبکه خود یافتند. " "علاوه بر این، ریتر و گموندن (2004) بین درجه موفقیت در نوآوری یک شرکت و سطح شایستگی شبکه آن رابطه مثبتی پیدا کردند. " 94 90 92 92.0 0.7127034368635082 0.6514180184334688 0.7161106710980693 0.6934107087983487 0.5185185185185185 479 "Companies reported answers for the past 3-year period. " "شرکت‌ها پاسخ‌هایی را برای دوره ده‌ساله گذشته گزارش کرده‌اند. " "شرکت‌‌‌ها پاسخ‌‌‌هایی را برای دوره 3 ساله گذشته گزارش دادند. " 69 65 78 70.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.2054399673220948 -0.6560040683770396 0.2307692307692308 480 "Trust was measured by scales adopted from Mohr and Spekman (1994) (three items on perceived trust) and from Weaver and Dickson (1998) (three items on perceived opportunistic behaviour). " "اعتماد با مقیاس‌های اقتباس شده از مهر و Spekman (۱۹۹۴) (سه مورد در مورد اعتماد درک شده) و از ویور و دیکسون (۱۹۹۸) (سه مورد در رفتار فرصت‌طلبانه مطرح شد) اندازه‌گیری شد. " "اعتماد با مقياس هاي پذيرفته شده از محر و اسپكمن (1994) (سه مورد در اعتماد ادراك شده) و از ويور و ديكسون (1998) اندازه گيري شد (سه مورد در رفتار فرصت طلبانه ادراك شده). " 90 90 78 86.0 0.447856377456779 0.6514180184334688 -0.2054399673220948 0.2979448095227177 0.3953488372093023 481 "The organisational support dimension was operationalised by using three items adapted from Hornsby et al. (1993) and one item adapted from Mohr and Spekman (1994). " "بعد پشتیبانی سازمانی با استفاده از سه مورد سازگار از hornsby و همکاران (۱۹۹۳) و یک مورد برگرفته از موهر و Spekman (۱۹۹۴) مورد استفاده قرار گرفت. " "بعد پشتیبانی سازمانی با استفاده از سه مورد اقتباس از هورنسبی و همكاران (1993) و یک مورد اقتباسی از مهر و اسپکمن (1994) عملیاتی شد. " 89 90 90 89.66666666666667 0.3816446126050966 0.6514180184334688 0.5844605798951886 0.5391744036445848 0.4 482 "In contrast to the study of Deeds and Hill (1996), who used the number of alliances with different types of firms, the number of alliances was assessed according to different alliance types such as customer - supplier relationships, licensing, technology-sharing, joint development and equity joint ventures, as well as by the overall level. " "در مقابل مطالعه of و هیل (۱۹۹۶)، که از تعداد پیمان‌های با انواع مختلف شرکت‌ها استفاده کرد، تعداد پیمان‌ها براساس انواع مختلف اتحاد مثل روابط مشتری - تامین‌کننده، مجوز، به اشتراک گذاری فن‌آوری، توسعه مشترک و سرمایه‌گذاری مشترک ارزیابی شد، و همچنین در سطح کلی. " "بر خلاف مطالعه دیدز و هیل (۱۹۹۶) که تعداد اتحادها را با انواع مختلفی از اوراق بهادار به کار برد، تعداد اتحادها با توجه به انواع مختلف اتحادها از جمله روابط مشتری - تأمین کننده، مجوز، اشتراک فناوری، توسعه و سرمایه‌گذاری‌‌های مشترک با سهام و همچنین در سطح کلی مورد ارزیابی قرار گرفت. " 69 65 69 67.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.8534792051813604 0.532258064516129 483 "More importantly, by using alliancetype-specific questions the measure may be more precise and therefore better understood by managers as well. " "مهم‌تر از همه، با استفاده از سوالات خاص alliancetype، اندازه‌گیری ممکن است دقیق‌تر بوده و بنابراین بهتر است توسط مدیران درک شود. " "مهمتر از همه، ممکن است با استفاده از سؤالات مشخص از اتحاد، این معیار دقیق تر و در نتیجه بهتر توسط مدیران نیز درک شود. " 70 60 78 69.33333333333333 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -0.2054399673220948 -0.7320267848807419 0.5 484 "3.2. Data collection, sample and data analysisQuestionnaire data were collected from the top executives of selected firms in Slovenia. " "جمع‌آوری داده‌ها، نمونه و آنالیز داده‌هاداده‌های پرسشنامه از مدیران ارشد شرکت‌های منتخب در اسلوونی جمع‌آوری شدند. " "3.2 جمع‌آوری داده ها، نمونه و آنالیز داده ها داده‌‌‌های پرسشنامه از مدیران ارشد شرکت‌‌‌های منتخب اسلوونی جمع‌آوری شد. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.2 485 "A representative random sample with 226 usable responses was obtained from a mail survey data from a sample of manufacturing firms with 30 and more employees. " "نمونه تصادفی نماینده با ۲۲۶ پاسخ قابل‌استفاده از داده‌های نظرسنجی از یک نمونه از شرکت‌های تولیدی با ۳۰ و چند کارمند به دست آمد. " "نمونه تصادفی نماینده ای با 226 پاسخ قابل استفاده از داده‌‌‌های پیمایشی نامه از نمونه کارخانه‌‌‌های تولیدی با 30 کارمند و بیشتر بدست آمد. " 90 91 89 90.0 0.447856377456779 0.7102740013060265 0.5186355342937483 0.5589219710188512 0.3703703703703703 486 "Thus, the findings of this study may be generalisable to some extent to transition economies (economies with a relatively shorter tradition of a market-based economic system, for example, the countries of Central and Eastern Europe which have transitioned from a planned to a market-based system in the past two decades or so) and to developed economies (economies with a long tradition of a market-based economy, such as, for example, the countries of Western Europe and North America). " "بنابراین, یافته‌های این مطالعه ممکن است تا حدی به اقتصادهای در حال گذار (اقتصاد با یک سنت نسبتاً کوتاه‌تر از یک سیستم اقتصادی مبتنی بر بازار, به عنوان مثال, کشورهای اروپای مرکزی و شرقی) و اقتصادهای توسعه‌یافته (اقتصاد با یک سنت طولانی از اقتصاد مبتنی بر بازار) تبدیل شده‌است (مانند مثال, کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی). " "بنابراین، نتایج این مطالعه ممکن است تا حدی برای اقتصاد‌‌های در حال تحول قابل تعویض باشد (اقتصاد‌‌هایی با سنت نسبتاً کوتاه سیستم اقتصادی مبتنی بر بازار، به عنوان مثال، کشور‌‌های اروپای مرکزی و شرقی که از یک سیستم برنامه ریزی شده به مبتنی بر بازار در دو دهه گذشته تبدیل شده اند) و هم چنین اقتصاد‌‌های توسعه یافته (اقتصاد‌‌هایی با سنت طولانی اقتصاد مبتنی بر بازار، مثلاً کشور‌‌های اروپای غربی و آمریکای شمالی). " 65 60 64 63.0 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -1.126990605742259 -1.149563272440267 0.5113636363636364 487 "On the basis of the findings based on the model estimations the study pinpoints the alliance element selection strategies with the purpose of developing corporate technological entrepreneurship that may be the most beneficial for the performance of the firm. " "براساس یافته‌های به‌دست‌آمده از این مدل، مطالعه به راهبردهای انتخاب آلمان متحد با هدف توسعه کارآفرینی تکنولوژیکی شرکت اشاره دارد که ممکن است برای عملکرد شرکت سودمند باشد. " "بر اساس نتایج به دست آمده بر اساس برآورد‌‌های مدل، این مقاله راهبرد‌‌‌های انتخاب عنصر اتحاد را با هدف توسعه کارآفرینی فناورانه سازمانی که ممکن است مهمترین مزیت برای عملکرد شرکت باشد، مشخص می‌‌کند. " 69 60 69 66.0 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -0.9515725099689568 0.625 488 "The most important alliance elements in the development of corporate technological entrepreneurship were found: the number of alliances (U-shaped relationship), organisational support and value congruence. " "مهم‌ترین عناصر ائتلاف در توسعه کارآفرینی تکنولوژیکی شرکت کشف شد: تعداد پیمان‌های (رابطه U شکل)، پشتیبانی سازمانی و همخوانی ارزش. " "مهم‌ترین عناصر اتحاد در توسعه کارآفرینی فناورانه شرکت‌‌‌های بزرگ یافت شد: تعداد اتحاد (رابطه U شکل)، حمایت سازمانی و تناسب ارزش. " 94 92 94 93.33333333333333 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.8477607623009498 0.7765313944476807 0.2857142857142857 489 "The key limitations of the study are: the use of perceptual measures, the use of only one predictor (corporate technological entrepreneurship) of performance, and the estimation of the model on a sample of manufacturing firms in only one country. " "محدودیت‌های کلیدی مطالعه عبارتند از: استفاده از معیارهای ادراکی، استفاده از تنها یک پیش‌بینی‌کننده (کارآفرینی تکنولوژیکی شرکتی) عملکرد، و برآورد مدل در یک نمونه از شرکت‌های تولیدی در یک کشور. " "محدودیت‌‌های کلیدی مطالعه عبارتند از: استفاده از معیارهای ادراکی، استفاده از تنها یک پیش‌بینی‌کننده (کارآفرینی فناورانه شرکت) از عملکرد و تخمین مدل در یک نمونه از شرکت‌های تولیدی تنها در یک کشور. " 94 90 94 92.66666666666667 0.7127034368635082 0.6514180184334688 0.8477607623009498 0.7372940725326421 0.1463414634146341 490 "Relying on a multi-disciplinary and multi-level approach, the framework highlights a number of internal processes and external network attributes, their interactions and moderating relationships as related to their impact on Chinese enterprises technological entrepreneurship capabilities and their contributions to business performance. " "چارچوب مبتنی بر یک رویکرد چند سطحی و چند سطحی، تعدادی از فرآیندهای داخلی و ویژگی‌های شبکه خارجی، تعاملات آن‌ها و روابط تعدیل‌کننده آن‌ها را به عنوان تاثیر آن‌ها بر قابلیت‌های کارآفرینی فن‌آوری شرکت‌های چینی و سهم آن‌ها در عملکرد کسب‌وکار نشان می‌دهد. " "این چارچوب با تکیه بر رویکرد چندرشته‌ای و چندسطحی، تعدادی از فرآیندهای داخلی و ویژگی‌های شبکه خارجی، تعامل و تعدیل روابط آنها را در رابطه با تأثیرشان بر قابلیت‌های کارآفرینی فن‌آوری شرکت‌های چینی و سهم آنها در عملکرد کسب‌وکار برجسته می‌کند. " 89 70 80 79.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.07261563417726778 0.4705882352941176 491 "The paper provides an integrated multi-disciplinary and multi-level research framework that organizes the body of knowledge, scattered in different literature and contexts, in a state-of-the-art piece of the research into technology entrepreneurship capabilities, as well as to identify more specific research questions, model, testable hypothesis and related studies that build on and add value to previous research. " "در متون و متون مختلف, در یک قطعه هنری از تحقیقات در زمینه قابلیت‌های کارآفرینی فناورانه, و همچنین برای شناسایی بیشتر سوالات تحقیق, مدل, فرضیه قابل آزمودن و مطالعات مرتبط که بر روی تحقیق قبلی ایجاد و اضافه می‌شوند. " "این مقاله یک چارچوب تحقیقاتی یکپارچه چندرشته‌ای و چندسطحی را ارائه می‌دهد که بدنه‌ی دانشی را که در منابع و متون مختلف پراکنده است، در یک اثر تحقیقاتی در مورد قابلیت‌های کارآفرینی فناوری، سازماندهی می‌کند، همچنین سؤالات تحقیقاتی خاص‌تر، مدل، فرضیه قابل آزمایش و مطالعات مرتبط با آن را، که بر تحقیقات قبلی تکیه می‌کند و ارزش افزوده‌ای دارد، شناسایی می‌کند. " 49 40 44 44.33333333333334 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -2.443491517771065 -2.333899541475893 0.7307692307692307 492 "The key challenge for enterprises is rather how to best exploit and transform the promising technologies into new products and processes (Zahra and Covin, 1993) and expedite the introduction of new products to the market (Stevens et al., 1999). " "چالش اصلی برای شرکت‌ها این است که بهترین بهره‌برداری و تبدیل فن‌آوری‌های نویدبخش به محصولات و فرآیندهای جدید (زهرا و Covin، ۱۹۹۳) و تسریع معرفی محصولات جدید به بازار است (استیونز و همکاران، ۱۹۹۹). " "چالش اساسی برای شرکت‌ها، چگونگی بهره‌برداری و تبدیل فناوری‌های نویدبخش به محصولات و فرآیندهای جدید (کاوین و زهرا، 1993) و تسریع در معرفی محصولات جدید به بازار (استیونز و همکاران ، 1999) به بهترین شکل ممکن است. " 85 80 89 84.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.5186355342937483 0.232763759066669 0.3404255319148936 493 "Technologies are only more likely to contribute to value creation when they are successfully commercialized, and only when the capabilities to successfully commercialize those technologies are heterogeneously distributed across firms (Barney, 1991). " "فن‌آوری‌ها تنها به احتمال زیاد به ایجاد ارزش کمک می‌کنند و تنها زمانی که قابلیت تجاری سازی موفقیت‌آمیز این تکنولوژی‌ها در بین شرکت‌ها توزیع شده‌باشد (Barney، ۱۹۹۱). " "فن‌آوری‌ها تنها هنگامی که با موفقیت تجاری شوند، و در مواقعی که توانایی‌های تجاری‌سازی موفقیت‌آمیز آن فناوری‌ها به طور ناهمگن در شرکت‌ها توزیع می‌شود (بارنی ، 1991) به ایجاد ارزش کمک می‌کنند. " 65 60 70 65.0 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -0.7320403321336171 -1.017913181237386 0.4888888888888889 494 "Technological entrepreneurship capabilities in this paper are defined as the capabilities to identify and exploit technological opportunities to create new or significantly improved products and to successfully commercialize them. " "قابلیت‌های کارآفرینی تکنولوژیکی در این مقاله به عنوان قابلیت‌هایی برای شناسایی و بهره‌برداری از فرصت‌های فن‌آوری برای ایجاد محصولات جدید یا به طور قابل‌توجهی بهبود یافته و تجاری سازی آن‌ها تعریف شده‌است. " "قابلیت‌های کارآفرینی فناوری در این مقاله به عنوان قابلیت‌هایی برای شناسایی و بهره‌برداری از فرصت‌های تکنولوژیکی برای ایجاد محصولات جدید یا بهبودیافته و تجاری‌سازی آنها با موفقیت تعریف شده است. " 95 93 94 94.0 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.8477607623009498 0.8182206436890942 0.3333333333333333 495 "We believe that realizing the key role of technology in fostering entrepreneurship is only the first step, working out the analytical logic of its commercialization process and explicating the underlying mechanism come next, and this second step is more crucial for us to have a deeper understanding of the nature of the technological entrepreneurship. " "ما معتقدیم که درک نقش کلیدی تکنولوژی در تقویت کارآفرینی تنها مرحله اول است، که از منطق تحلیلی فرآیند تجاری سازی آن استفاده می‌کند و مکانیزم اساسی بعدی است، و این گام دوم برای ما اهمیت بیشتری دارد تا درک عمیق‌تری از ماهیت کارآفرینی تکنولوژیکی داشته باشیم. " "ما معتقدیم که تحقق نقش اصلی فن‌آوری در تقویت کارآفرینی تنها اولین گام است، کار کردن با منطق تحلیلی روند تجاری‌سازی آن و توضیح مکانیسم زمینه‌ساز بعدی، و این مرحله دوم برای درک اساسی‌تر ما از ماهیت کارآفرینی فناوری بسیار مهم است. " 75 65 78 72.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.8199815533804743 -0.2054399673220948 -0.523580538673675 0.5714285714285714 496 "Then, after a review of the current status of innovation capabilities in Chinese enterprises, factors influencing specifically technological entrepreneurship capabilities in Chinese firms will be discussed. " "سپس, پس از بررسی وضعیت فعلی قابلیت‌های نوآوری در شرکت‌های چینی, عوامل موثر بر قابلیت‌های کارآفرینی فناورانه در شرکت‌های چینی مورد بحث قرار خواهند گرفت. " "سپس، پس از بررسی وضعیت فعلی توانایی‌های نوآوری در شرکت‌های چینی، عوامل مؤثر بر ویژگی‌های کارآفرینی فناوری در شرکت‌های چینی مورد بحث قرار خواهد گرفت. " 97 95 97 96.33333333333333 0.9113387314185553 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.967424187773361 0.21875 497 "More in detail: the stronger role of governmental research institutions, the so-called transnational communities (Saxenian, 2002) and foreign enterprises in innovation and entrepreneurship activities. " "جزئیات بیشتر: نقش قوی‌تر موسسات تحقیقاتی دولتی, به اصطلاح جوامع فراملی (ساکسنیان 71) و شرکت‌های خارجی در فعالیت‌های نوآوری و کارآفرینی. " "با جزئیات بیشتر: نقش قوی‌تر مؤسسات تحقیقاتی دولتی، به اصطلاح جوامع فراملی (Saxenian ، 2002) و شرکت‌های خارجی در نوآوری و فعالیت‌های کارآفرینی. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.1935483870967742 498 "For example, the peculiar relationship between government, science and industry inherited from the pre-opening reform period and, more in general, the strong drive of central and local governmental agencies. " "برای مثال, رابطه خاص بین دولت, علم و صنعت از دوره اصلاحات قبل از افتتاح و به طور کلی, محرک قوی سازمان‌های دولتی مرکزی و محلی است. " "به عنوان مثال، رابطه ویژه‌ی دولت، علم و صنعت که از دوره اصلاحات پیش‌از آغاز به کار گرفته شده و به طور کلی، محرک قوی دستگاه‌های دولتی مرکزی و محلی است. " 89 92 92 91.0 0.3816446126050966 0.7691299841785842 0.7161106710980693 0.6222950892939166 0.3947368421052632 499 "The system for technological entrepreneurship in ChinaAs a matter of fact, enterprises provide about the 70 percent of R&D expenditure and about one-third of higher education and research institutes R&D spending (Schaaper, 2009). " "benchmarksشرکت‌های چینی(SoEs، خصوصی)سیستم فن‌آوریکارآفرینی در چیندر حقیقت, شرکت‌ها ۷۰ درصد هزینه‌های R & D را تامین می‌کنند و حدود یک سوم هزینه‌های آموزش عالی و موسسات تحقیقاتی را برای هزینه‌های R & D ارایه می‌دهند (Schaaper, 2009). " "شکل 2.سیستمی برای کارافرینی فناورانه در چین در حقیقت ، شرکتها حدود 70 درصد از هزینه های تحقیق و توسعه و تقریباً یک سوم موسسه های آموزش عالی و تحقیقاتی را صرف هزینه های تحقیق و توسعه می کنند (شاپر ، 2009). " 69 60 69 66.0 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -0.9515725099689568 0.8636363636363636 500 "This is alleged to be as one of the main weaknesses of the Chinese technology enterprises that hinder their entering the international arena as well as domestic high-end markets. " "این امر به عنوان یکی از نقاط ضعف شرکت‌های فن‌آوری چین است که مانع ورود آن‌ها به عرصه بین‌المللی و بازارهای داخلی داخلی می‌شود. " "گفته می شود که این یکی از اصلی ترین نقاط ضعف شرکت های فناوری چینی است که مانع ورود آنها به عرصه های بین المللی و همچنین بازارهای سطح بالا داخلی می شود. " 89 70 80 79.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.07261563417726778 0.4705882352941176 501 "Even so, those technological innovations will still need to be brought to the market and successfully commercialized to create the benefits expected. " "حتی با این وجود, آن نوآوری‌های تکنولوژیکی باید به بازار آورده شوند و با موفقیت تجاری شوند تا مزایای مورد انتظار را ایجاد کنند. " "با این وجود ، آن نوآوریهای فناوری هنوز هم باید به بازار بیایند و با موفقیت تجاری شوند تا مزایای مورد انتظار را ایجاد کنند. " 94 91 94 93.0 0.7127034368635082 0.7102740013060265 0.8477607623009498 0.7569127334901614 0.3076923076923077 502 "That is why to address the challenges rose above, the identification of factors weakening or boosting Chinese enterprises capabilities to fully realize the market potential of technological innovations - , i.e. their technological entrepreneurship capabilities - is a first necessary step. " "به همین دلیل برای پرداختن به چالش‌های مطرح در بالا, شناسایی عوامل تضعیف یا تقویت قابلیت‌های شرکت‌های چینی برای درک کامل پتانسیل بازار نوآوری‌های تکنولوژیکی - - اولین قدم ضروری است. " "به همین دلیل برای پرداختن به چالش های مطرح شده در بالا ، شناسایی عوامل تضعیف یا تقویت کننده توانایی های شرکت های چینی برای تحقق کامل پتانسیل بازار نوآوری های فناوری - یعنی توانایی های کارآفرینی فناوری آنها - اولین گام ضروری است. " 89 60 70 73.0 0.3816446126050966 -1.114261467743263 -0.7320403321336171 -0.4882190624239278 0.2888888888888889 503 "Social capital-related literature focuses on external networks characteristics that allows the identification of particular network configurations that might be more conducive to enterprise's technological entrepreneurship capabilities, as well as other environmental factors moderating the relationships between those configurations and competitive advantage and also, more relevant for this study, the acquisition of competitive capabilities. " "ادبیات اجتماعی مرتبط با سرمایه اجتماعی بر روی ویژگی‌های شبکه‌های خارجی تمرکز می‌کند که امکان شناسایی پیکر بندی شبکه خاص را فراهم می‌کند که ممکن است برای قابلیت‌های کارآفرینی تکنولوژیکی شرکت مساعد باشد و همچنین سایر عوامل محیطی که روابط بین این پیکره بندی‌های و مزیت رقابتی را تعدیل می‌کنند و همچنین برای این مطالعه، به دست آوردن قابلیت‌های رقابتی، مناسب‌تر هستند. " "منابع مربوط به سرمایه اجتماعی بر ویژگی های شبکه های خارجی متمرکز شده است که امکان شناسایی پیکربندی های شبکه خاص را فراهم می کند که می تواند منجر به قابلیت های کارآفرینی تکنولوژیکی سازمان شود ، و همچنین سایر عوامل محیطی تعدیل کننده روابط بین آن تنظیمات و مزیت رقابتی و همچنین ، بیشتر مرتبط با این مطالعه ، کسب قابلیت های رقابتی است. " 75 75 74 74.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.2314217246548971 -0.468740149727856 -0.4151606565670696 0.5151515151515151 504 "The general lack of moderating effect of partnership-based linkages (apart from linkages with venture capital companies) and political networking in the relationship between product strategy and performance, and the negative moderating effect of technological turbulence between marketing capabilities and performance in strategic management surveyed literature, both results found in Chinese enterprises. " "فقدان کلی اثر واسطه‌ای روابط مبتنی بر شراکت (جدا از ارتباطات با شرکت‌های سرمایه‌گذاری مخاطره پذیر) و شبکه‌های سیاسی در رابطه بین استراتژی محصول و عملکرد، و اثر منفی تعدیل‌کننده آشفتگی تکنولوژیکی بین قابلیت‌های بازاریابی و عملکرد در ادبیات تحقیق مدیریت استراتژیک، هر دو نتایج در شرکت‌های چینی یافت می‌شوند. " "فقدان عمومی اثر تعدیل کننده پیوندهای مبتنی بر مشارکت (جدا از پیوند با شرکتهای سرمایه گذاری) و شبکه های سیاسی در رابطه بین استراتژی محصول و عملکرد و تأثیر تعدیل منفی تلاطم تکنولوژیکی بین قابلیت های بازاریابی و عملکرد در منابع مورد بررسی در مدیریت استراتژیک ، هر دو نتیجه در شرکتهای چینی یافت شد. " 89 87 84 86.66666666666667 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.1895103062865469 0.3486683295691464 0.4137931034482759 505 "The contingent effects of most of the network characteristics advocated in most of the studies as related in particular to environmental uncertainty in social capital surveyed literature, that might be also applicable to Chinese enterprises. " "اثرات مشروط بیشتر ویژگی‌های شبکه در اکثر مطالعات به خصوص در ارتباط با عدم قطعیت محیطی در ادبیات اجتماعی مورد بررسی مورد حمایت قرار گرفته‌است که ممکن است برای شرکت‌های چینی نیز قابل‌اجرا باشد. " "تأثیرات احتمالی بسیاری از خصوصیات شبکه در بیشتر مطالعات که به ویژه به عدم اطمینان محیطی در منابع مورد بررسی سرمایه اجتماعی مربوط می شود ، حمایت می شود ، که ممکن است در مورد شرکت های چینی نیز کاربرد داشته باشد. " 85 86 82 84.33333333333333 0.1167975531983673 0.4159940869432379 0.05786021508366634 0.1968839517417572 0.5813953488372093 506 "Those are not only institutional factors,inparticular as related to government specific industry or technology and entrepreneurship policies, and more in general institutional support when and where available, but also enterprise level factors such as integration capabilities and learning prowess. " "این موارد تنها عوامل نهادی، inparticularasrelated، سیاست‌های کارآفرینی و کارآفرینی خاص، و بیشتر در حمایت نهادی عمومی وقتی و در کجا موجود هستند وجود ندارد، بلکه عوامل سطح شرکت مثل قابلیت‌های یکپارچه‌سازی و مهارت یادگیری نیز وجود دارد. " "اینها نه تنها عوامل نهادی است ، به ویژه که مربوط به صنعت یا فناوری خاص دولت و سیاستهای کارآفرینی و موارد دیگر در حمایت از نهادی عمومی در مواقع موجود و در کجا در دسترس است ، بلکه فاکتورهای سطح شرکت اقتصادی مانند قابلیتهای ادغام و مهارت یادگیری نیز هستند. " 49 45 49 47.66666666666666 -2.266825981462196 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -2.126097827352563 0.5961538461538461 507 "Those network attributes include the mix of strong and weak ties, network position or density. " "این ویژگی‌های شبکه شامل ترکیبی از روابط قوی و ضعیف، موقعیت شبکه یا چگالی است. " "این ویژگی های شبکه شامل ترکیبی از پیوندهای قوی و ضعیف ، موقعیت شبکه یا تراکم است. " 97 92 94 94.33333333333333 0.9113387314185553 0.7691299841785842 0.8477607623009498 0.8427431592993632 0.1111111111111111 508 "Moreover, in countries like China, business environments tend to be highly turbulent and uncertain, caused mostly by policy ambiguity, government intervention and institutional transition. " "علاوه بر این، در کشورهایی مانند چین، محیط‌های تجاری به شدت آشفته و نامطمئن هستند، که بیشتر به واسطه ابهام سیاستی، مداخله دولت و گذار سازمانی است. " "علاوه بر این ، در کشورهایی مانند چین ، محیط های تجاری بسیار آشفته و نامشخص هستند که بیشتر ناشی از ابهام سیاست ، مداخله دولت و انتقال نهادی است. " 92 95 92 93.0 0.5802799071601435 0.9456979327962574 0.7161106710980693 0.7473628370181568 0.2903225806451613 509 "Those factors include the IPR regime, environmental turbulence or munificence and other institutional elements. " "آن عوامل عبارتند از رژیم IPR، آشفتگی محیطی و یا munificence و سایر عوامل سازمانی. " "این عوامل شامل رژیم IPR ، آشفتگی محیط زیست یا مهمات و سایر عناصر نهادی است. " 74 70 70 71.33333333333333 -0.6115318601701382 -0.5257016390176857 -0.7320403321336171 -0.623091277107147 0.5294117647058824 510 "This last category of factors has been often used as moderators of the relationships between enterprises' internal and external characteristics and dependent variables such as overall firm performance, new product development performance, acquisition of competitive capabilities, innovation capabilities and so on. " "این مقوله اخیر اغلب به عنوان moderators رابطه بین ویژگی‌های داخلی و خارجی شرکت‌ها و متغیرهای وابسته مثل عملکرد کلی شرکت، عملکرد توسعه محصول جدید، دستیابی به قابلیت‌های رقابتی، قابلیت‌های نوآوری و غیره مورد استفاده قرار گرفته‌است. " "این آخرین طبقه از عوامل اغلب به عنوان تعدیل کننده روابط بین خصوصیات داخلی و خارجی شرکتها و متغیرهای وابسته مانند عملکرد کلی شرکت ، عملکرد توسعه محصول جدید ، دستیابی به قابلیت های رقابتی ، قابلیت های نوآوری و غیره استفاده می شود. " 80 70 78 76.0 -0.2142612710600443 -0.5257016390176857 -0.2054399673220948 -0.3151342924666083 0.3555555555555556 511 "As a matter of fact, technological opportunities can be identified internally, mainly with R&D activities, as well as from a number of external sources. " "در حقیقت, موقعیت‌های تکنولوژیکی را میتوان‌ در درون, عمدتاً با فعالیت‌های r & d و همچنین از تعدادی منابع خارجی شناسایی کرد. " "در حقیقت ، فرصتهای فن آوری را می توان در داخل ، عمدتاً با فعالیتهای تحقیق و توسعه و همچنین تعدادی از منابع خارجی شناسایی کرد. " 60 68 69 65.66666666666667 -1.538496568093691 -0.6434136047628012 -0.7978653777350574 -0.9932585168638498 0.5925925925925926 512 "Some of the relationships hypothesized have been tested on Chinese sample, or in other settings, but most of them are referring to theoretical arguments or propositions that have not been found to be tested (at least in the Chinese context) or to hypothesis tested but resulted controversial. " "برخی از روابط فرض شده بر روی نمونه چینی، یا در سایر زمینه‌ها مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، اما بسیاری از آن‌ها به مباحث نظری یا پیشنهاداتی اشاره می‌کنند که یافت‌شده در بافت چینی مورد آزمایش قرار نگرفتند و یا فرضیه مورد آزمایش قرار گرفتند اما منجر به بحث و بحث شدند. " "برخی از روابط فرض شده بر روی نمونه چینی ، یا در تنظیمات دیگر آزمایش شده است ، اما بیشتر آنها به استدلال های نظری یا گزاره هایی مراجعه می کنند که به اثبات نرسیده اند (حداقل در زمینه چینی) یا به فرضیه آزمایش شده اما نتیجه‌ی بحث برانگیز گرفته اند. " 90 80 82 84.0 0.447856377456779 0.06285818970789152 0.05786021508366634 0.1895249274161123 0.6181818181818182 513 "The framework developed has the potential to give more comprehensive explications of the phenomena under scrutiny, but at the same time cannot explain in details all the possible relationships between its components as a number of separate studies on single components. " "چارچوب توسعه داده‌شده پتانسیل ایجاد explications جامع‌تری از پدیده تحت بررسی دقیق را دارد، اما در عین حال نمی‌تواند تمام روابط ممکن بین اجزای آن را به عنوان تعدادی از مطالعات جداگانه بر روی اجزای واحد توضیح دهد. " "چارچوب توسعه یافته این پتانسیل را دارد که توضیحات جامع تری درباره پدیده های مورد بررسی داشته باشد ، اما در عین حال نمی تواند به تفصیل کلیه روابط احتمالی بین اجزای آن را به عنوان تعدادی مطالعه جداگانه در مورد اجزای منفرد توضیح دهد. " 89 70 87 82.0 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.3869854430908678 0.08097613889275956 0.4130434782608696 514 "To overcome these limitations, two different directions are now being pursued. " "برای غلبه بر این محدودیت‌ها دو جهت مختلف در حال حاضر تحت تعقیب هستند. " "برای غلبه بر این محدودیت ها ، اکنون دو جهت مختلف دنبال می شود. " 94 95 94 94.33333333333333 0.7127034368635082 0.9456979327962574 0.8477607623009498 0.8353873773202384 0.5333333333333333 515 "In this paper, we propose a kind of distortion measurement that is not only based on the discrimination effects after flipping the pixels but also depends on the visual effects of flipping corresponding pixels, which is called joint distortion measurement. " "در این مقاله، ما نوعی اندازه‌گیری اعوجاج را پیشنهاد می‌کنیم که نه تنها براساس اثرات تبعیض‌آمیز بعد از چرخش پیکسل است بلکه بستگی به اثرات دیداری of متناظر دارد، که اندازه‌گیری اعوجاج مشترک نامیده می‌شود. " "در این مقاله، ما نوعی اندازه‌گیری اعوجاج را پیشنهاد می‌کنیم که نه تنها براساس اثرات نابرابر بعد از چرخش پیکسل است، بلکه به اثرات بصری چرخش پیکسل متناظر بستگی دارد که اندازه‌گیری اعوجاج مشترک نامیده می‌شود. " 85 65 84 78.0 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 0.1895103062865469 -0.1712245646318533 0.1627906976744186 516 "Therefore, when embedding secret messages into a binary image, we must change the state by flipping some suitable pixels. " "بنابراین, هنگام تعبیه پیغام‌های محرمانه به یک تصویر دودویی, باید با تغییر دادن برخی از پیکسل مناسب, وضعیت را تغییر دهیم. " "بنابراین هنگام تعبیه پیغام‌های محرمانه به یک تصویر دودویی باید با تغییر دادن برخی از پیکسل‌های مناسب، وضعیت را تغییر دهیم. " 100 96 99 98.33333333333333 1.109974025973602 1.004553915668815 1.176885990308151 1.097137977316856 0.16 517 "Yang and Kot [6] define a connectivity-preserving criterion for 3 3 patterns to determine the distortion so that image quality can be preserved while pixels are flipped. " "یانگ و کوت [6] یک معیار حفظ اتصال را برای ۳ الگوی ۳ برای تعیین اعوجاج تعریف می‌کنند تا کیفیت تصویر حفظ شود در حالی که پیکسل برگردانده می‌شوند. " "یانگ و کوت [6] به منظور تعیین اعوجاج، یک معیار حفظ اتصال را برای الگوی ۳ در ۳ تعریف می‌کنند تا کیفیت تصویر در حالی که پیکسل برگردانده می‌شود، حفظ گردد. " 95 90 89 91.33333333333333 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.6496562514808025 0.2631578947368421 518 "The aim of the proposed method is to create practical algorithm form embedding m bits in n elements cover. " "هدف از روش پیشنهادی ایجاد یک الگوریتم عملی است که embedding m را در پوشش n عنصر تعبیه کند. " "هدف از روش پیشنهادی ایجاد یک الگوریتم عملی است که m بیت را در پوشش n عنصر تعبیه کند. " 89 85 84 86.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.1895103062865469 0.3094310076541079 0.1 519 "In addition, the maximum length of embeded messages does not depend on the content of the image, which is different from the methods mentioned above. " "به علاوه, حداکثر طول پیام‌های embeded بستگی به محتوای تصویر ندارد, که با روش‌های ذکر شده در بالا متفاوت است. " "به علاوه، حداکثر طول پیام‌های تعبیه شده بستگی به محتوای تصویر ندارد که با روش‌های ذکر شده در بالا متفاوت است. " 89 80 92 87.0 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.7161106710980693 0.3868711578036858 0.16 520 "In Section 5, Comparison experiments among different distortion measurements and among different steganographic schemes are reported. " "در بخش ۵، آزمایش‌ها مقایسه بین اندازه‌گیری‌های مختلف اعوجاج و در بین طرح‌های مختلف steganographic گزارش شده‌است. " "در بخش ۵، آزمایش‌های مقایسه‌ای بین اندازه‌گیری‌های مختلف اعوجاج و در بین طرح‌های مختلف نهان‌نگاری گزارش شده‌است. " 70 66 90 75.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.7611255705079166 0.5844605798951886 -0.3510146367298652 0.1538461538461539 521 "Inspired by LBP, local texture pattern (LTP) is developed to describe the texture of binary image. " "با الهام از LBP, الگوی بافت محلی (LTP) برای توصیف بافت تصویر دودویی توسعه‌یافته است. " "با الهام از LBP، الگوی بافت محلی (LTP) برای توصیف بافت تصویر دودویی توسعه‌یافته است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.05 522 "We can find out that the range of LTPs is from 0 to 511. " "می‌توانیم بفهمیم که محدوده LTPs از ۰ تا ۵۱۱ است. " "می‌توانیم بفهمیم که محدوده LTPها از ۰ تا ۵۱۱ است. " 89 90 92 90.33333333333333 0.3816446126050966 0.6514180184334688 0.7161106710980693 0.5830577673788783 0.08333333333333333 523 "We think that if the smoothness of images is improved, the quality of images we generate can be also effectively improved. " "ما فکر می‌کنیم اگر یکنواختی تصاویر بهبود یابد, کیفیت تصاویری که تولید می‌کنیم نیز می‌تواند به طور موثر بهبود یابد. " "ما فکر می‌کنیم اگر یکنواختی تصاویر بهبود یابد، کیفیت تصاویری که تولید می‌کنیم نیز می‌تواند به طور موثر بهبود یابد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04 524 "Theoretically, the basic distortion may have the ability to avoid this situation, which means that it will measure shape like Fig. 2(b) as a high value. " "از نظر تیوری, اعوجاج پایه می‌تواند توانایی جلوگیری از این وضعیت را داشته باشد, که به این معنی است که شکل ۲ (b) را به عنوان یک مقدار بالا اندازه‌گیری می‌کند. " "از نظر نظری، ممکن است اعوجاج پایه توانایی جلوگیری از این وضعیت را داشته باشد، به این معنی که مانند شکل 2 (ب) شکل را به عنوان یک مقدار بالا اندازه‌گیری می‌کند. " 92 93 82 89.0 0.5802799071601435 0.8279859670511419 0.05786021508366634 0.4887086964316505 0.2564102564102564 525 "It demonstrates that the joint distortion measurement brings big benefit to the security of our method. " "آننشان می‌دهد که اندازه‌گیری انحراف مشترک مزایای بزرگی را برای امنیت روش ما به ارمغان می‌آورد. " "این امر نشان می‌دهد که اندازه‌گیری اعوجاح مشترک مزایای زیادی برای امنیت روش ما به ارمغان می‌آورد. " 89 83 80 84.0 0.3816446126050966 0.2394261383255647 -0.07378987611921424 0.1824269582704824 0.2857142857142857 526 "Conclusion In this paper, we proposed a joint distortion measurement that release steganography scheme from dividing images into blocks and select appropriate pixels to embed secret message. " "نتیجه‌گیریدر این مقاله, ما یک اندازه‌گیری انحراف مشترک را پیشنهاد کردیم که طرح steganography را از تقسیم کردن تصاویر به بلوک‌ها و انتخاب پیکسل مناسب برای درج پیام مخفی پیشنهاد کرد. " "نتیجه‌گیری در این مقاله ما یک اندازه‌گیری اعوجاج مشترک را پیشنهاد کردیم که طرح پویده نویسی را از تقسیم کردن تصاویر به بلوک‌ها و انتخاب پیکسل مناسب برای درج پیام مخفی پیشنهاد کرد. " 85 70 84 79.66666666666667 0.1167975531983673 -0.5257016390176857 0.1895103062865469 -0.07313125984425717 0.1621621621621622 527 "Yang and Kot [6] define a connectivity-preserving criterion for 3 3 patterns to determine the distortion so that image quality can be preserved while pixels are flipped. " "یانگ و کوت [6] یک معیار حفظ اتصال را برای ۳ الگوی ۳ برای تعیین اعوجاج تعریف می‌کنند تا کیفیت تصویر حفظ شود در حالی که پیکسل برگردانده می‌شوند. " "یانگ و کوت [6] به منظور تعیین اعوجاج، یک معیار حفظ اتصال را برای الگوی ۳ در ۳ تعریف می‌کنند تا کیفیت تصویر در حالی که پیکسل برگردانده می‌شود، حفظ گردد. " 95 93 89 92.33333333333333 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.7085122343533602 0.2631578947368421 528 "In addition, the maximum length of embeded messages does not depend on the content of the image, which is different from the methods mentioned above. " "به علاوه, حداکثر طول پیام‌های embeded بستگی به محتوای تصویر ندارد, که با روش‌های ذکر شده در بالا متفاوت است. " "به علاوه، حداکثر طول پیام‌های تعبیه شده بستگی به محتوای تصویر ندارد، که با روش‌های ذکر شده در بالا متفاوت است. " 89 70 92 83.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.7161106710980693 0.1906845482284934 0.1538461538461539 529 "In Section 5, Comparison experiments among different distortion measurements and among different steganographic schemes are reported. " "در بخش ۵، آزمایش‌ها مقایسه بین اندازه‌گیری‌های مختلف اعوجاج و در بین طرح‌های مختلف steganographic گزارش شده‌است. " "در بخش ۵، آزمایش‌های مقایسه‌ای بین اندازه‌گیری‌های مختلف اعوجاج و در بین طرح‌های مختلف نهان‌نگاری گزارش شده‌است. " 70 67 90 75.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.7022695876353588 0.5844605798951886 -0.3313959757723459 0.1538461538461539 530 "Inspired by LBP, local texture pattern (LTP) is developed to describe the texture of binary image. " "با الهام از LBP, الگوی بافت محلی (LTP) برای توصیف بافت تصویر دودویی توسعه‌یافته است. " "با الهام از LBP، الگوی بافت محلی (LTP) برای توصیف بافت تصویر دودویی توسعه‌یافته است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.05 531 "However, if we flip too many pixels continuously, it will destroy the texture and bring great distortion of a binary image. " "با این حال, اگر ما پیکسل زیادی به طور پیوسته تغییر دهیم, بافت را از بین خواهد برد و اعوجاج عظیم یک تصویر دودویی را به ارمغان خواهد آورد. " "با این حال اگر ما پیکسل های زیادی را به طور پیوسته تغییر دهیم، بافت را از بین خواهد برد و اعوجاج عظیم یک تصویر دودویی را به ارمغان خواهد آورد. " 100 95 99 98.0 1.109974025973602 0.9456979327962574 1.176885990308151 1.077519316359337 0.1212121212121212 532 "Instead of dividing image into blocks, we think that proper design of distortion map can also avoid flipping too many pixels continuously. " "به جای تقسیم تصویر به بلوک‌های, ما فکر می‌کنیم که طراحی مناسب نقشه تحریف نیز می‌تواند از تغییر پیوسته پیکسل ها جلوگیری کند. " "ما فکر می‌کنیم که به جای تقسیم تصویر به بلوک‌هایی، طراحی مناسب نقشه اعوجاج نیز می‌تواند از تغییر پیوسته پیکسل های زیادی جلوگیری کند. " 85 80 94 86.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.8477607623009498 0.3424721684024029 0.2068965517241379 533 "We think that if the smoothness of images is improved, the quality of images we generate can be also effectively improved. " "ما فکر می‌کنیم اگر یکنواختی تصاویر بهبود یابد, کیفیت تصاویری که تولید می‌کنیم نیز می‌تواند به طور موثر بهبود یابد. " "ما فکر می‌کنیم اگر یکنواختی تصاویر بهبود یابد، کیفیت تصاویری که تولید می‌کنیم نیز می‌تواند به طور موثر بهبود یابد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04 534 "More specifically, when looking into the image, for example Fig. 2(a) the change of the center pixels is so abrupt, which makes the shape of the small block totally change and damage the connectivity of pixels. " "برای مثال شکل ۲ (a) تغییر نقطه مرکزی بسیار ناگهانی است, که شکل بلوک کوچک را به طور کامل تغییر داده و اتصال pixels را خراب می‌کند. " "به طور خاص هنگامی که به تصویر نگاه می‌کنیم، برای مثال شکل ۲ (a) تغییر پیکسل های مرکزی بسیار ناگهانی است که شکل بلوک کوچک را به طور کامل تغییر داده و اتصال پیکسل‌ها را خراب می‌کند. " 59 60 80 66.33333333333333 -1.604708332945373 -1.114261467743263 -0.07378987611921424 -0.9309198922692833 0.3636363636363636 535 "However, for Fig. 2(b), the change of center pixels does not make big change of its shape but presever the connectivity. " "با این حال, برای شکل ۲ (b), تغییر پیکسل‌های مرکز تغییر بزرگی از شکل آن نمی‌کند بلکه اتصال را تغییر می‌دهد. " "با این حال, برای شکل ۲ (b) تغییر پیکسل‌های مرکزی تغییر بزرگی در شکل آن ایجاد نمی‌کند بلکه اتصال را تغییر می‌دهد. " 100 93 90 94.33333333333333 1.109974025973602 0.8279859670511419 0.5844605798951886 0.8408068576399775 0.1379310344827586 536 "Theoretically, the basic distortion may have the ability to avoid this situation, which means that it will measure shape like Fig. 2(b) as a high value. " "از نظر تیوری, اعوجاج پایه می‌تواند توانایی جلوگیری از این وضعیت را داشته باشد, که به این معنی است که شکل ۲ (b) را به عنوان یک مقدار بالا اندازه‌گیری می‌کند. " "از نظر نظری، ممکن است اعوجاج پایه توانایی جلوگیری از این وضعیت را داشته باشد، به این معنی که شکلی مانند شکل 2 (ب) را به عنوان یک مقدار بالا اندازه‌گیری می‌کند. " 92 80 82 84.66666666666667 0.5802799071601435 0.06285818970789152 0.05786021508366634 0.2336661039839004 0.2307692307692308 537 "Fig. 3 shows the comparison of flipping 800 pixels, which have the lowest distortion values, of an image according to the basic distortion measurement in Section 2 and the joint distortion measurement in this section. " "شکل ۳ مقایسه of ۸۰۰ نقطه را نشان می‌دهد، که دارای پایین‌ترین مقادیر اعوجاج، از یک تصویر با توجه به اندازه‌گیری اعوجاج پایه در بخش ۲ و اندازه‌گیری اعوجاج مشترک در این بخش است. " "شکل ۳ مقایسه ۸۰۰ نقطه را نشان می‌دهد که دارای پایین‌ترین مقادیر اعوجاج، از یک تصویر با توجه به اندازه‌گیری اعوجاج پایه در بخش ۲ و اندازه‌گیری اعوجاج مشترک در این بخش است. " 93 90 92 91.66666666666667 0.6464916720118259 0.6514180184334688 0.7161106710980693 0.6713401205144547 0.05128205128205128 538 "For example, the rabbit's ear is not quite smooth in the Fig. 3(a) compared to Fig. 3 (b) which generated by joint distortion measurement. " "به عنوان مثال، گوش خرگوش در شکل ۳ (a) در مقایسه با شکل ۳ (b) کاملاً صاف نیست (b) که با اندازه‌گیری اعوجاج مشترک ایجاد می‌شود. " "به عنوان مثال، گوش خرگوش در شکل ۳ (a) در مقایسه با شکل ۳ (b) که با اندازه‌گیری اعوجاج مشترک ایجاد شده است، کاملاً صاف نیست. " 95 94 87 92.0 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.3869854430908678 0.684247531576586 0.2058823529411765 539 "Different from the previous work, we use the whole image as our massage carrier, which is free from the selection of suitable area. " "متفاوت از کار قبلی, از کل تصویر به عنوان حامل ماساژ استفاده می‌کنیم, که از انتخاب ناحیه مناسب آزاد است. " "متفاوت از کار قبلی، از کل تصویر به عنوان حامل پیام استفاده می‌کنیم که مستقل از انتخاب ناحیه مناسب است. " 70 65 80 71.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.590050116358852 0.2173913043478261 540 "In fact, in the previous work, one of important reasons of selecting area to construct message carrier is in order to get rid of some area that may be not suitable to embed messages. " "در حقیقت, در کار قبلی, یکی از دلایل مهم انتخاب ناحیه برای ساخت حامل پیام به منظور خلاص شدن از برخی از مناطقی است که برای تعبیه پیام‌ها مناسب نیست. " "در حقیقت در کار قبلی یکی از دلایل مهم انتخاب ناحیه برای ساخت حامل پیام به منظور خلاص شدن از برخی از مناطقی است که ممکن است برای تعبیه پیام‌ها مناسب نباشد. " 95 92 98 95.0 0.7789152017151906 0.7691299841785842 1.111060944706711 0.8863687102001618 0.1470588235294118 541 "The datasets used is BIVC (Binary Images comprised of Various Contents) [9] which consists of 5000 binary images with size 256 256 varied from cartoons, CAD graphs, handwritings, textures, documents and masks. " "مجموعه داده‌هایی که استفاده می‌شود is (تصاویر دودویی متشکل از محتویات مختلف) [۹] است که شامل ۵۰۰۰ تصویر دودویی با اندازه ۲۵۶ تصویر مختلف از کارتون‌ها، نمودارهای CAD، handwritings، بافت‌ها، اسناد و ماسک‌ها است. " "مجموعه داده‌هایی که استفاده می‌شود BIVC (تصاویر دودویی متشکل از محتویات مختلف) [۹] است که شامل ۵۰۰۰ تصویر دودویی با اندازه ۲۵۶ در ۲۵۶، از کارتون‌ها، نمودارهای CAD، دست خط‌ها، بافت‌ها، اسناد و روپوش‌ها است. " 85 60 87 77.33333333333333 0.1167975531983673 -1.114261467743263 0.3869854430908678 -0.2034928238180093 0.1568627450980392 542 "It demonstrates that the joint distortion measurement brings big benefit to the security of our method. " "آننشان می‌دهد که اندازه‌گیری انحراف مشترک مزایای بزرگی را برای امنیت روش ما به ارمغان می‌آورد. " "این امر نشان می‌دهد که اندازه‌گیری اعوجاح مشترک مزایای زیادی برای امنیت روش ما به ارمغان می‌آورد. " 89 92 80 87.0 0.3816446126050966 0.7691299841785842 -0.07378987611921424 0.3589949068881556 0.2857142857142857 543 "As part of its role in ensuring effective investment of taxpayer resources, NIGMS conducted an evaluation of its SBIR/STTR grants since inception of the program. " "NIGMS به عنوان بخشی از نقش خود در تضمین سرمایه‌گذاری موثر از منابع مالیات دهندگان, از زمان آغاز این برنامه, یک ارزیابی از کمک‌های مالی SBIR / STTR خود انجام داد. " "به عنوان بخشی از نقش خود در تضمین سرمایه‌گذاری مؤثر در منابع مالیات دهنده، NIGMS ارزیابی از کمک‌های مالی SBIR / STTR خود را از زمان آغاز این برنامه انجام داد. " 95 93 78 88.66666666666667 0.7789152017151906 0.8279859670511419 -0.2054399673220948 0.467153733814746 0.2571428571428571 544 "The overarching mission of the SBIR/STTR programs is ""to support scientific excellence and technological innovation through the investment of federal research funds in critical American priorities to build a strong national economy."" " "ماموریت فراگیر برنامه‌های SBIR / STTR "" برای پشتیبانی از برتری علمی و نوآوری‌های تکنولوژیکی از طریق سرمایه‌گذاری بودجه‌های تحقیقاتی فدرال در اولویت‌های حیاتی آمریکا برای ایجاد یک اقتصاد ملی قوی "" است. " "مأموریت اصلی برنامه‌های SBIR / STTR، حمایت از تعالی علمی و نوآوری فناوری از طریق سرمایه‌گذاری صندوق‌های تحقیقاتی فدرال در اولویت‌های مهم آمریکایی برای ایجاد یک اقتصاد ملی قوی است. " 96 93 89 92.66666666666667 0.8451269665668729 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.7305828226372544 0.3333333333333333 545 "Of the 27 institutes and centers that make up the NIH, NIGMS has the fourth-largest SBIR/STTR grant program (NIGMS does not fund SBIR/STTR contracts) ([dataset] National Institutes of Health, 2017). " "از ۲۷ موسسه و مراکز که موسسه ملی بهداشت را تشکیل می‌دهند، NIGMS، چهارمین برنامه کمک بلاعوض SBIR / STTR را دارد (NIGMS موسسه ملی بهداشت، ۲۰۱۷). " "از میان ۲۷ مؤسسه و مراكزی كه NIH را تشکیل می‌دهند، NIGMS چهارمین برنامه اعطای SBIR / STTR را دارد (NIGMS بودجه SBIR / STTR را تأمین نمی‌كند) ([مجموعه داده] مؤسسات ملی بهداشت ، ۲۰۱۷). " 95 55 60 70.0 0.7789152017151906 -1.408541382106052 -1.39029078814802 -0.673305656179627 0.5555555555555556 546 "The size of the set-asides used to fund the SBIR/STTR programs has grown with each Congressional reauthorization of the programs. " "اندازه the که برای تامین بودجه برنامه‌های SBIR / STTR مورد استفاده قرار می‌گیرد، با هر اجازه عضو کنگره از برنامه‌ها افزایش می‌یابد. " "اندازه مجدد مبلغی که برای تأمین اعتبار برنامه‌های SBIR / STTR استفاده می‌شود با مجوز مجدد هر برنامه در کنگره افزایش یافته است. " 89 85 84 86.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.1895103062865469 0.3094310076541079 0.6153846153846154 547 "What began in 1983 as a small $639,000 program at NIGMS had increased to become a major $82.5 million investment by the Institute by 2017. " "آنچه در سال ۱۹۸۳ آغاز شد به عنوان یک برنامه small دلاری در NIGMS افزایش یافت تا ۸۲.۵ میلیون دلار به سوی موسسه تا سال ۲۰۱۷ تبدیل شود. " "آنچه در سال ۱۹۸۳ به عنوان یک برنامه 639 هزار دلاری کوچک در NIGMS آغاز شد تا سال 2017 به یک سرمایه‌گذاری بزرگ ۸۲.۵ میلیون دلاری توسط مؤسسه تبدیل شود. " 65 65 50 60.0 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -2.048541244162423 -1.358653513792725 0.46875 548 "From the programs' inception through fiscal year 2017, NIGMS SBIR/STTR funding totaled more than $1 billion. " "از آغاز تا سال مالی ۲۰۱۷، بودجه NIGMS SBIR / STTR بالغ بر ۱ میلیارد دلار بود. " "از زمان شروع برنامه‌ها تا سال مالی ۲۰۱۷، بودجه NIGMS SBIR / STTR بیش از ۱ میلیارد دلار بود. " 89 95 84 89.33333333333333 0.3816446126050966 0.9456979327962574 0.1895103062865469 0.5056176172293003 0.2727272727272727 549 "The primary source of such information has been surveys of past recipients of SBIR/STTR funding, which in most cases had very low response rates (Onken, Aragon, & Calcagno, 2019; National Institutes of Health, Office of Extramural Research, 2003). " "منبع اولیه چنین اطلاعاتی، بررسی کنندگان گذشته اعتبارات SBIR / STTR بوده‌است که در اغلب موارد نرخ‌های پاسخ بسیار پایینی (Onken، آراگون، & Calcagno، ۲۰۱۹)، و موسسات ملی بهداشت، دفتر تحقیقات extramural، ۲۰۰۳) وجود دارد. " "منبع اصلی چنین اطلاعاتی نظرسنجی از دریافت‌کنندگان قبلی از بودجه SBIR / STTR است که در اکثر موارد نرخ پاسخگویی بسیار کمی داشتند (اونکن ، آراگون و کالکانیو ، 2019 ؛ مؤسسات ملی بهداشت ، دفتر تحقیقات برون دهی ، 2003). " 69 80 68 72.33333333333333 -0.9425906844285499 0.06285818970789152 -0.8636904233364977 -0.5811409726857187 0.6 550 "In this paper, instead of surveys we rely on existing databases as the primary source of information to examine the outcomes of NIGMS SBIR/STTR funding. " "در این مقاله به جای بررسی, ما بر پایگاه‌داده‌های موجود به عنوان منبع اصلی اطلاعات برای بررسی پیامدهای of SBIR / STTR تکیه می‌کنیم. " "در این مقاله ، به جای بررسی‌ها، ما به پایگاه داده‌های موجود به عنوان منبع اصلی اطلاعات برای بررسی نتایج بودجه NIGMS SBIR / STTR تکیه می‌کنیم. " 80 70 80 76.66666666666667 -0.2142612710600443 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.2712509287323148 0.21875 551 "Each of these indicators is described in more detail in section 2.0, and comparisons to other SBIR/STTR and small business data are present in section 3.0.2. " "هر یک از این شاخص‌ها با جزییات بیشتر در بخش ۲ توضیح داده می‌شود, و مقایسه با سایر SBIR / STTR و داده‌های تجاری کوچک در بخش ۳.۰. ارایه شده‌است.* " "هر یک از این شاخص‌ها در بخش 2.0 با جزئیات بیشتری توضیح داده شده است، و مقایسه با سایر SBIR / STTR و داده‌های تجارت کوچک در بخش 3.0.2 ارائه شده است. " 90 85 88 87.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.4528104886923081 0.419268323406589 0.3611111111111111 552 "Previous research has shown patent activity to be an adequate surrogate for more nuanced measures of innovation, and patents are frequently a good predictor of technological and economic performance measured in other ways. " "تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که فعالیت حق ثبت برای معیارهای دقیق‌تر نوآوری جایگزین مناسبی برای عملکرد اقتصادی و اقتصادی است. " "تحقیقات قبلی نشان داده است که فعالیت‌های ثبت اختراع به عنوان یک جانشین مناسب برای اقدامات دقیق‌تر نوآوری و اختراعات ثبت شده غالباً پیش‌بینی‌کننده خوبی برای عملکرد فناوری و اقتصادی است که از روش‌های دیگر اندازه‌گیری می‌شود. " 50 50 77 59.0 -2.200614216610514 -1.70282129646884 -0.2712650129235351 -1.391566842000963 0.6222222222222222 553 "While the number of forward citations a patent receives has been used in many previous studies to measure economic value or an invention's impact, several investigators have noted the limitations of this measure. " "در حالی که تعداد citations رو به جلو در بسیاری از مطالعات گذشته برای اندازه‌گیری ارزش اقتصادی و یا تاثیر اختراع مورد استفاده قرار گرفته‌است، چندین محقق به محدودیت‌های این اندازه‌گیری اشاره کرده‌اند. " "در حالی که تعداد استنادهای پیش رو که یک حق ثبت اختراع دریافت می کند در بسیاری از مطالعات قبلی برای اندازه گیری ارزش اقتصادی یا تأثیر اختراع مورد استفاده قرار گرفته است ، محققان متعددی محدودیت های این اقدام را ذکر کرده اند. " 80 65 72 72.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.8199815533804743 -0.6003902409307366 -0.5448776884570851 0.4222222222222222 554 "The merger or acquisition of a former grantee also is an indication that the firm was successful in developing intellectual property or products of value. " "ادغام یا اکتساب یک grantee سابق نشانه این است که شرکت در توسعه دارایی و یا محصولات فکری موفق بوده‌است. " "ادغام یا دستیابی به یک سرمایه دار سابق نیز نشانگر آن است که این شرکت در توسعه مالکیت معنوی یا محصولات با ارزش موفق بوده است. " 85 50 84 73.0 0.1167975531983673 -1.70282129646884 0.1895103062865469 -0.465504478994642 0.4444444444444444 555 "Crunchbase is a crowd-sourced service that provides information on companies, investments, industry trends, and news about public and private companies. " "Crunchbase یک سرویس crowd است که اطلاعات مربوط به شرکت‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها، رونده‌ای صنعت، و اخبار مربوط به شرکت‌های دولتی و خصوصی را تامین می‌کند. " "Crunchbase یک سرویس با جمعیت است که اطلاعاتی در مورد شرکت ها ، سرمایه گذاری ها ، روند صنعت و اخبار مربوط به شرکت های دولتی و خصوصی ارائه می دهد. " 85 72 89 82.0 0.1167975531983673 -0.4079896732725703 0.5186355342937483 0.07581447140651511 0.34375 556 "Text mining of the Government Interests section of awarded patents identified 299 patents citing NIGMS SBIR/STTR grant support. " "استخراج متن فهرست منافع دولت به ثبت امتیاز ۲۹۹ حق امتیاز مربوط به حمایت از کمک بلاعوض NIGMS / STTR اشاره دارد. " "استخراج متن بخش منافع دولت از ثبت اختراعات اعطا شده ، 299 اختراع ثبت شده با استناد به پشتیبانی مالی NIGMS SBIR / STTR را شناسایی کرد. " 85 80 80 81.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.0352886222623482 0.6785714285714286 557 "There are few such studies -- mostly singlesector studies or reports by industrial associations and estimates vary greatly by technology field. " "تعداد کمی از این مطالعات - عمدتاً مطالعات singlesector یا گزارش توسط انجمن‌های صنعتی وجود دارد و برآوردها تا حد زیادی با حوزه فن‌آوری متفاوت هستند. " "چنین مطالعات کمی وجود دارد - عمدتا مطالعات مجرد یا گزارش های انجمن های صنعتی و تخمین ها در زمینه فناوری بسیار متفاوت است. " 49 70 69 62.66666666666666 -2.266825981462196 -0.5257016390176857 -0.7978653777350574 -1.196797666071646 0.68 558 "For all small businesses (regardless of technology sector), R&D spending per patent was $4.5 million. " "هزینه R & D برای هر اختراع ۴.۵ میلیون دلار بود. " "برای کلیه مشاغل کوچک (صرف نظر از بخش فناوری) ، هزینه تحقیق و توسعه برای هر حق ثبت اختراع ۴.۵ میلیون دلار بود. " 40 45 42 42.33333333333334 -2.862731865127337 -1.997101210831629 -2.575141608973945 -2.478324894977637 0.6923076923076923 559 "When these duplicates were removed, there were 3776 unique patents that cited one or more SBIR/STTR supported patents, resulting in an average of 11 unique downstream patents for each SBIR/STTR patent. " "هنگامی که این تکرارها حذف شدند، ۳۷۷۶ ثبت اختراع منحصر به فرد وجود داشت که به یک یا چند اختراع ثبت‌شده SBIR / STTR اشاره می‌کرد که به طور متوسط ۱۱ امتیاز انحصاری برای هر ثبت اختراع ثبت‌شده برای هر اختراع SBIR / STTR را نشان می‌داد. " "هنگامی که این کپی ها برداشته شدند ، 3776 اختراع ثبت شده منحصر به فرد وجود داشت که یک یا چند اختراع ثبت شده با پشتیبانی SBIR / STTR را ذکر کردند ، و در نتیجه به طور متوسط ​​11 اختراع منحصر به فرد پایین دستی برای هر حق ثبت اختراع SBIR / STTR ثبت شده است. " 82 80 82 81.33333333333333 -0.08183774135667964 0.06285818970789152 0.05786021508366634 0.01296022114495941 0.4310344827586207 560 "Status was available for 1160 firms (97 percent) in at least one of these data sources, and status was available from at least two sources for 900 firms (75 percent). " "وضعیت برای شرکت‌های ۱۱۶۰ (۹۷ درصد) در حداقل یکی از این منابع اطلاعاتی در دسترس بود، و وضعیت از حداقل دو منبع برای ۹۰۰ شرکت (۷۵ درصد) موجود بود. " "وضعیت حداقل برای یکی از این منابع داده برای 1160 بنگاه (97 درصد) در دسترس بود و وضعیت حداقل از دو منبع برای 900 شرکت (75 درصد) در دسترس بود. " 89 85 72 82.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.6003902409307366 0.04613082524834674 0.3428571428571429 561 "Survival curves of active firms and those active, acquired, or merged with another firm, are shown in Fig. 7 and compared to a survival curve of all small businesses in the U.S. provided by the SBA. " "منحنی‌های بقای شرکت‌های فعال و آن‌هایی که فعال هستند، یا با یک شرکت دیگر ادغام‌شده، در شکل ۷ نشان‌داده شده‌اند و در مقایسه با منحنی بقا همه شرکت‌های کوچک در ایالات‌متحده ارائه‌شده توسط اداره تجارت کوچک ایالات‌متحده. " "منحنی های بقای شرکتهای فعال و آنهایی که فعال ، اکتسابی یا ادغام شده با یک شرکت دیگر هستند ، در شکل 7 نشان داده شده است و با یک منحنی بقا از کلیه مشاغل کوچک در ایالات متحده که توسط SBA ارائه شده مقایسه شده است. " 65 50 87 67.33333333333333 -1.207437743835279 -1.70282129646884 0.3869854430908678 -0.8410911990710838 0.4375 562 "Additional data from the Bureau of Labor Statistics suggest that survival in the professional, scientific, and technical services industry does not differ markedly from the survival rate of all private firms (Bureau of Labor Statistics, 2017). " "داده‌های اضافی از دفتر آمار نیروی کار نشان می‌دهد که بقا در صنعت خدمات فنی، علمی، و فنی از نرخ بقا همه شرکت‌های خصوصی تفاوت چندانی ندارد (اداره آمار کار، ۲۰۱۷). " "داده های اضافی از دفتر آمار کار نشان می دهد که بقا در صنعت خدمات حرفه ای ، علمی و فنی تفاوت چندانی با میزان بقای کلیه بنگاه های خصوصی ندارد (دفتر آمار کار ، ۲۰۱۷). " 90 90 89 89.66666666666667 0.447856377456779 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.539303310061332 0.282051282051282 563 "The results of this study included several measures of innovation, commercialization, and survival of businesses that were recipients of funding from NIGMS. " "نتایج این تحقیق شامل چندین معیار نوآوری، تجاری سازی، و بقای کسب‌وکار بود که دریافت کنندگان سرمایه از NIGMS بودند. " "نتایج این تحقیق شامل اقدامات مختلفی از نوآوری ، تجاری سازی و بقای مشاغل دریافت کننده بودجه از NIGMS بود. " 90 87 92 89.66666666666667 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.7161106710980693 0.5462723727902147 0.5238095238095238 564 "The use of extant data allows for full coverage of all firms, but similarly suffers from missing data. " "استفاده از داده‌های موجود اجازه پوشش کامل همه شرکت‌ها را می‌دهد، اما به طور مشابه از داده‌های از دست رفته رنج می‌برد. " "استفاده از داده های موجود امکان پوشش کامل همه شرکت ها را فراهم می کند ، اما به همین ترتیب از داده های از دست رفته رنج می برد. " 90 94 94 92.66666666666667 0.447856377456779 0.8868419499236997 0.8477607623009498 0.7274863632271428 0.1666666666666667 565 "Our approach to identifying patents is a more conservative one, designed to ensure that the attribution to NIGMS funding occurs only when NIGMS has been directly acknowledged by the inventor(s). " "رویکرد ما برای شناسایی patents یک روش محافظه کارانه تر است، طراحی‌شده برای اطمینان از اینکه نسبت دادن بودجه به NIGMS تنها زمانی رخ می‌دهد که NIGMS مستقیماً توسط مخترع تایید شده‌است. " "رویکرد ما برای شناسایی حق ثبت اختراع بسیار محافظه کارانه تر است ، به گونه ای طراحی شده است که اطمینان حاصل شود که انتساب بودجه NIGMS تنها زمانی اتفاق می افتد که NIGMS مستقیماً توسط مخترع (مخترعان) تأیید شده باشد. " 82 85 80 82.33333333333333 -0.08183774135667964 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.06717016219826209 0.4545454545454545 566 "In addition to patent-related metrics, a firm's transition from Phase I to Phase II SBIR/STTR funding was considered as a proxy for both survival and the ability of a firm to further commercialization efforts. " "علاوه بر معیارهای ثبت اختراع, انتقال یک شرکت از فاز i به فاز ii فاز دوم به عنوان شاخصی برای بقا و توانایی یک شرکت برای تلاش‌های تجاری سازی بیشتر در نظر گرفته شد. " "علاوه بر معیارهای مربوط به ثبت اختراع ، انتقال یک شرکت از فاز اول به فاز دوم بودجه SBIR / STTR به عنوان واسطه برای بقا و توانایی یک شرکت در تلاش برای تجاری سازی بیشتر در نظر گرفته شد. " 70 65 87 74.0 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 0.3869854430908678 -0.4364583432888247 0.2926829268292683 567 "These indicators, while not direct evidence of commercialization of technologies in the marketplace, point to the fact that the NIGMS SBIR/ STTR program has been successful in developing the commercial potential for the technologies supported by the grants. " "این شاخص‌ها، در حالی که مدرک مستقیمی از تجاری سازی فن‌آوری در بازار ندارند، به این حقیقت اشاره می‌کنند که برنامه NIGMS / STTR در توسعه پتانسیل تجاری تکنولوژی‌های پشتیبانی شده توسط کمک‌های مالی موفق بوده‌است. " "این شاخص ها ، در حالی که شواهد مستقیمی در مورد تجاری سازی فناوری های موجود در بازار نیستند ، به این واقعیت اشاره دارند که برنامه NIGMS SBIR / STTR در توسعه پتانسیل تجاری فناوری های پشتیبانی شده توسط کمک های مالی موفق بوده است. " 90 91 90 90.33333333333333 0.447856377456779 0.7102740013060265 0.5844605798951886 0.5808636528859981 0.2553191489361702 568 "As a result, establishing firm status requires external sources, and missing data in these sources can be the result of a firm being acquired, shuttered, or simply not being easily found. " "در نتیجه, ایجاد یک وضعیت شرکت نیاز به منابع خارجی دارد و داده‌های از دست رفته در این منابع می‌تواند نتیجه یک شرکت به دست گرفته‌شده, بسته و یا به سادگی یافت نشود. " "در نتیجه ، تأسیس وضعیت شرکت به منابع خارجی احتیاج دارد و داده های گمشده در این منابع می تواند نتیجه دستیابی ، بسته شدن و یا به سادگی یافت نشدن یک شرکت باشد. " 85 80 85 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.144997031598082 0.4857142857142857 569 "Such surveys are costly to administer, and response rates have typically been very low, making non-response bias a potential threat to the validity of those results. " "این بررسی‌ها هزینه‌بر است و نرخ پاسخ‌گویی به‌طور معمول بسیار پایین بوده و برای اعتبار این نتایج یک تهدید بالقوه محسوب می‌شود. " "این نظرسنجی ها برای اجرا هزینه بالایی دارند ، و معمولاً میزان پاسخگویی بسیار پایین بوده است ، و این باعث می شود که سوگیری بدون پاسخ تهدید بالقوه ای برای اعتبار آن نتایج باشد. " 75 73 87 78.33333333333333 -0.5453200953184559 -0.3491336904000125 0.3869854430908678 -0.1691561142092002 0.6666666666666666 570 "In this setting, we investigate what effective mechanism can be utilized to motivate the supplier and the e-tailer to share their information and also eliminate information distortion simultaneously, and how the e-tailer's return policy impacts the value of information sharing. " "در این زمینه، ما تحقیق می‌کنیم که چه مکانیسم موثر می‌تواند برای ایجاد انگیزه بخشیدن به تامین کنندگان و نیز از بین بردن اعوجاج اطلاعات به طور همزمان استفاده شود، و چگونه سیاست بازگشت الکترونیکی بر ارزش به اشتراک گذاری اطلاعات تاثیر می‌گذارد. " "در این زمینه، ما تحقیق می‌کنیم که چه مکانیسم موثری را می‌توان برای ایجاد انگیزه برای تامین کنندگان و خرده فروشان بکار گرفت تا به اطلاعاتشان را به اشتراک گذارند و به طور همزمان از اعوجاج اطلاعات جلوگیری به عمل آوریم و همچنین این موضوع که چگونه سیاست بازگشت خرده فروش الکترونیکی بر ارزش اشتراک گذاری اطلاعات تاثیر می‌گذارد را بررسی می کنیم. " 55 50 89 64.66666666666667 -1.869555392352102 -1.70282129646884 0.5186355342937483 -1.017913718175731 0.4705882352941176 571 "However, the cooperative wholesale price with profit sharing is an effective mechanism to be utilized to motivate the supplier and the e-tailer to share their information truthfully and create a win-win solution. " "با این حال، قیمت عمده‌فروشی تعاونی با به اشتراک گذاری سود، یک مکانیزم موثر است که میتوان‌ از آن برای انگیزه بخشیدن به تامین کنندگان و tailer استفاده کرد تا صادقانه اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند و یک راه‌حل برد - برد ایجاد کنند. " "با این حال، قیمت عمده‌فروشی تعاونی با به اشتراک گذاری سود یک مکانیزم موثر است که میتوان‌ از آن برای انگیزه بخشیدن به تامین کنندگان و خرده فروشان الکترونیکی برای به اشتراک گذاری صادقانه اطلاعات و ارائه یک راه‌حل برد - برد استفاده کرد. " 69 70 92 77.0 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 0.7161106710980693 -0.2507272174493888 0.25 572 "As online shopping becomes more commonplace, the return policy is a critical part of doing business in the market today. " "همانطور که خرید آنلاین رایج‌تر می‌شود، سیاست بازگشت بخش مهمی از انجام کسب‌وکار در بازار است. " "همانطور که خرید آنلاین رایج‌تر می‌شود، امروزه سیاست بازگشت بخش مهمی از انجام کسب‌وکار در بازار است. " 92 90 97 93.0 0.5802799071601435 0.6514180184334688 1.045235899105271 0.7589779415662944 0.04545454545454546 573 "For example, sellers delivered the wrong product, the products turned out to be different from what was described, the product is defective or became damaged during shipping, the risk (e.g. performance risk, financial risk, and social risk) of keeping the product is perceived to be high, or the consumers change their minds after buying. " "به عنوان مثال، فروشنده‌ها محصولات اشتباه را تحویل دادند، محصول ناقص یا آسیب‌دیده در طول حمل و نقل، ریسک (به عنوان مثال خطر عملکرد، ریسک مالی، و ریسک اجتماعی) حفظ محصول به عنوان بالا تلقی می‌شود، یا مصرف کنندگان تصمیم خود را پس از خرید تغییر می‌دهند. " "به عنوان مثال، فروشنده‌ها محصولات اشتباهی را تحویل داده اند، مشخص می شود که محصول از آنچه در سایت نمایش داده شده متفاوت است، محصول ناقص است یا در طول حمل و نقل آسیب‌دیده است، ریسک (به عنوان مثال ریسک عملکرد، ریسک مالی، و ریسک اجتماعی) حفظ محصول بالا تلقی می‌شود، یا مصرف کنندگان تصمیم خود را پس از خرید تغییر می‌دهند. " 64 60 82 68.66666666666667 -1.273649508686961 -1.114261467743263 0.05786021508366634 -0.7766835871155194 0.3157894736842105 574 "However, product returns also increase monetary costs for companies. " "با این حال، بازده محصول همچنین هزینه‌های پولی برای شرکت‌ها را افزایش می‌دهد. " "با این حال، بازگشت محصول همچنین هزینه‌های پولی شرکت‌ها را افزایش می‌دهد. " 49 30 93 57.33333333333334 -2.266825981462196 -2.879940953919994 0.7819357166995095 -1.454943739560894 0.1176470588235294 575 "However, accurate demand information is essential to firm performance since it contributes to higher firm profit (Taylor & Xiao 2010). " "با این حال، اطلاعات دقیق تقاضا برای عملکرد شرکت ضروری است چون به سود بنگاه بالاتر کمک می‌کند (Taylor & Xiao، ۲۰۱۰). " "با این حال، اطلاعات دقیق تقاضا برای عملکرد شرکت ضروری است چون به سود بالاتر منجر می شود(تیلور و ژیانو، ۲۰۱۰). " 75 80 94 83.0 -0.5453200953184559 0.06285818970789152 0.8477607623009498 0.1217662855634618 0.2222222222222222 576 "Hence, information accuracy about product demand becomes critically important to firms. " "از این رو، دقت اطلاعات در مورد تقاضای محصول به شدت برای شرکت‌ها اهمیت دارد. " "از این رو، دقت اطلاعات در مورد تقاضای محصول به شدت برای شرکت‌ها اهمیت دارد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 577 "Industries without information relating to market conditions would have firms behave in a trial and error process. " "صنایع بدون اطلاعات مربوط به شرایط بازار باید در فرآیند آزمایش و خطا رفتار کنند. " "صنایع بدون اطلاعات مربوط به شرایط بازار ممکن است شرکت هایی را داشته باشند که به صورت آزمایش و خطا رفتار کنند. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.4347826086956522 578 "As an effective mechanism to improve information accuracy, information collaboration and sharing between different firms have been recognized as a strategic part of senior managers' agendas for improving firm performance (Willams and Moore, 2007). " "به عنوان یک مکانیزم موثر برای بهبود دقت اطلاعات، هم‌کاری و اشتراک گذاری اطلاعات بین بنگاه‌های مختلف به عنوان بخشی استراتژیک از دستور کار مدیران ارشد برای بهبود عملکرد شرکت شناخته شده‌است (Willams و مور، ۲۰۰۷). " "به عنوان یک مکانیزم موثر برای بهبود دقت اطلاعات، تعاونی و اشتراک گذاری اطلاعات بین بنگاه‌های مختلف به عنوان بخشی استراتژیک از دستور کار مدیران ارشد برای بهبود عملکرد شرکت شناخته شده‌است (ولیامز و مور، ۲۰۰۷). " 92 96 97 95.0 0.5802799071601435 1.004553915668815 1.045235899105271 0.8766899073114097 0.06976744186046512 579 "When information sharing arrangements are implemented, different signals can be pooled to yield more accurate information. " "هنگامی که تنظیمات به اشتراک گذاری اطلاعات اجرا می‌شوند، سیگنال‌های مختلف می‌توانند برای بدست آوردن اطلاعات دقیق‌تر ترکیب شوند. " "هنگامی که تنظیمات به اشتراک گذاری اطلاعات پیاده سازی شد، سیگنال‌های مختلف می‌توانند برای بدست آوردن اطلاعات دقیق‌تر ادغام شوند. " 89 95 97 93.66666666666667 0.3816446126050966 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.7908594815022082 0.16 580 "It has been acknowledged that accurate information helps firms improve the decision-making, thus eliminating the need for a costly trial and error process; this leads to higher profitability (Taylor & Xiao, 2010). " "تایید شده‌است که اطلاعات دقیق به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تصمیم‌گیری را بهبود بخشد، در نتیجه نیاز به یک فرآیند پرهزینه و خطا را حذف می‌کند؛ این منجر به سودآوری بیشتر می‌شود (Taylor & Xiao، ۲۰۱۰). " "تایید شده‌است که اطلاعات دقیق به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تصمیم‌گیری را بهبود بخشند، در نتیجه نیاز به یک فرآیند پرهزینه آزمون و خطا را حذف می‌کند؛ این منجر به سودآوری بیشتر می‌شود (ژیانو و تیلور، ۲۰۱۰). " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.1020408163265306 581 "For example, Amazon benefits from sharing its information with suppliers about the product sales, product availability, and order processing (Chopra & Meindl, 2001). " "به عنوان مثال، آمازون از به اشتراک گذاری اطلاعات خود با تامین کنندگان در مورد فروش محصول، در دسترس بودن محصول و پردازش سفارش سود می‌برد (Chopra & Meindl، ۲۰۰۱). " "به عنوان مثال، آمازون از به اشتراک گذاری اطلاعات خود با تامین کنندگان در مورد فروش محصول، در دسترس بودن محصول و پردازش سفارش سود می‌برد (کوپرا و مندل، ۲۰۰۱). " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.08108108108108109 582 "However, if a cooperative wholesale price with profit sharing mechanism is employed, both the supplier and the e-tailer would always like to share their information truthfully and thus a Pareto result can be achieved. " "با این حال، اگر یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود به کار گرفته شود، هم تامین‌کننده و هم شرکت الکترونیکی همیشه دوست دارند اطلاعات خود را صادقانه به اشتراک بگذارند و بنابراین نتیجه پارتو را میتوان‌ به دست آورد. " "با این حال، اگر یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود به کار گرفته شود، هم تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیکی همیشه دوست دارند اطلاعات خود را صادقانه به اشتراک بگذارند و بنابراین نتیجه پارتو را میتوان‌ به دست آورد. " 85 76 98 86.33333333333333 0.1167975531983673 -0.1725657417823394 1.111060944706711 0.351764252040913 0.04081632653061224 583 "The importance of return policy on the value of information sharing is studied in Section 5. " "اهمیت سیاست بازگشت به ارزش به اشتراک گذاری اطلاعات در بخش ۵ مطالعه شده‌است. " "اهمیت سیاست بازگشت بر ارزش به اشتراک گذاری اطلاعات در بخش ۵ مطالعه شده‌است. " 90 99 99 96.0 0.447856377456779 1.181121864286488 1.176885990308151 0.9352880773504729 0.0625 584 "For example, Marvel and Peck (1995) investigated retail price and return policy for firms and illustrated that an offered return policy increases a product's retail price. " "به عنوان مثال, Marvel و پک (1995) قیمت خرده‌فروشی را بررسی کرده و سیاست بازگشت را برای شرکت‌ها بررسی کردند و نشان دادند که یک سیاست بازگشت پیشنهاد شده قیمت خرده‌فروشی product's را افزایش می‌دهد. " "به عنوان مثال، مارول و پک (1995) قیمت خرده‌فروشی و سیاست بازگشت را برای شرکت‌ها بررسی کردند و نشان دادند که یک سیاست بازگشت پیشنهادی قیمت خرده‌فروشی محصول را افزایش می‌دهد. " 89 70 94 84.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.8477607623009498 0.2345679119627869 0.2564102564102564 585 "Emmons and Gilbert (1998) studied how uncertain demand is in relation to return policies and illustrated that uncertain demand may lead to higher retail price and that both the supplier and the retailer can profit from a generous return policy that the supplier offered. " "Emmons و گیلبرت (1998) چگونگی تقاضا در رابطه با سیاست‌های بازگشت را مورد مطالعه قرار دادند و نشان دادند که تقاضای نامشخص ممکن است منجر به افزایش قیمت خرده‌فروشی شود و هم فروشنده و هم فروشنده می‌توانند از سیاست بازگشت سخاوتمندانه ای که تامین‌کننده ارائه می‌دهد سود ببرند. " "امونز و گیلبرت (1998) نشان دادند که چگونه تقاضای غیرقطعی با سیاست‌های بازگشت در ارتباط است و همچنین نشان دادند که تقاضای غیرقطعی ممکن است منجر به افزایش قیمت خرده‌فروشی شود و هم فروشنده و هم خرده فروش می‌توانند از سیاست بازگشت سخاوتمندانه ای که تامین‌کننده ارائه می‌دهد سود ببرند. " 75 70 84 76.33333333333333 -0.5453200953184559 -0.5257016390176857 0.1895103062865469 -0.2938371426831983 0.2586206896551724 586 "Yao et al. (2005) found that the supplier's return policy impacts the product price, order quantity, and profit reallocation in a supplier - two retailer supply chain. " "یائو و سایرین (2005) دریافتند که سیاست بازگشت supplier's بر قیمت محصول, کمیت سفارش, و تخصیص مجدد سود در زنجیره تامین خرده‌فروشی دو خرده‌فروش تاثیر می‌گذارد. " "یائو و همکاران او (2005) دریافتند که سیاست بازگشت تامین کننده بر قیمت محصول, کمیت سفارش و تخصیص مجدد سود در یک زنجیره تامین تامین - کننده- دو خرده‌فروش تاثیر می‌گذارد. " 70 60 89 73.0 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 0.5186355342937483 -0.4906682843421274 0.2702702702702703 587 "Wood (2001) investigated the effect of a retailer's return policy on an online consumer's purchase decision, and found that a generous return policy motivates a consumer to place an online order. " "وود (2007) تاثیر سیاست بازگشت یک خرده‌فروش بر تصمیم خرید آنلاین را بررسی کرد و دریافتند که سیاست بازگشت سخاوتمندانه به مصرف‌کننده انگیزه می‌دهد تا سفارش آنلاین را اجرا کند. " "وود (2007) تاثیر سیاست بازگشت یک خرده‌فروش بر تصمیم خرید آنلاین مشتری را بررسی کرد و دریافت که سیاست بازگشت سخاوتمندانه به مصرف‌کننده انگیزه می‌دهد تا سفارش آنلاین را اجرا کند. " 90 87 85 87.33333333333333 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3926805997201872 0.05405405405405406 588 "Lee et al. (2000) revealed that a two-level supply chain can benefit from information sharing through reduced inventory and cost. " "لی و همکاران (2000) آشکار کردند که یک زنجیره تامین دو سطحی می‌تواند از به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق کاهش موجودی و هزینه سود ببرد. " "لی و همکاران (2000) آشکار کردند که یک زنجیره تامین دو سطحی می‌تواند از به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق کاهش موجودی و هزینه سود ببرد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 589 "Guo and Iyer (2010) showed that a voluntary sharing mechanism motivates the supplier to acquire more information about consumer preferences and demands. " "گیو و Iyer (2010) نشان دادند که یک مکانیزم اشتراک داوطلبانه به تامین‌کننده انگیزه می‌دهد تا اطلاعات بیشتری در مورد ترجیحات و خواسته‌های مصرف‌کننده بدست آورد. " "گیو و ایر (2010) نشان دادند که یک مکانیزم اشتراک گذاری داوطلبانه به تامین‌کننده انگیزه می‌دهد تا اطلاعات بیشتری در مورد ترجیحات و خواسته‌های مصرف‌کننده بدست آورد. " 97 96 90 94.33333333333333 0.9113387314185553 1.004553915668815 0.5844605798951886 0.833451075660853 0.05882352941176471 590 "Yan (2010) used an analytical model to illustrate that the supplier and the e-tailer can achieve a Pareto result through the strategies of cooperative advertising and strategic alliance. " "یان (2010) از یک مدل تحلیلی برای نشان دادن اینکه تامین‌کننده و e - tailer می‌توانند به یک نتیجه پارتو از طریق استراتژی‌های تبلیغات تعاونی و اتحاد استراتژیک دست یابند, استفاده کردند. " "یان (2010) از یک مدل تحلیلی برای نشان دادن اینکه تامین‌کننده و خرده فروش می‌توانند به یک نتیجه پارتو از طریق استراتژی‌های تبلیغات تعاونی و اتحاد استراتژیک دست یابند، استفاده کردند. " 69 70 89 76.0 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 0.5186355342937483 -0.3165522630508291 0.1052631578947368 591 "Yan and Cao (2017) employed analytical and empirical models to show that revenue sharing can help all supply chain players achieve a win-win situation when the product return uncertainty is considered. " "یان و کایو (2017) مدل‌های تحلیلی و تجربی را به کار گرفتند تا نشان دهند که به اشتراک گذاری درآمد می‌تواند به همه بازیکنان زنجیره تامین کمک کند تا به موقعیت برد - برد دست یابند که عدم قطعیت برگشت محصول در نظر گرفته می‌شود. " "یان و کایو (2017) مدل‌های تحلیلی و تجربی را به کار گرفتند تا نشان دهند زمانی که عدم قطعیت برگشت محصول در نظر گرفته می‌شود، به اشتراک گذاری درآمد می‌تواند به همه بازیکنان زنجیره تامین کمک کند تا به موقعیت برد - برد دست یابند. " 60 60 80 66.66666666666667 -1.538496568093691 -1.114261467743263 -0.07378987611921424 -0.9088493039853893 0.0576923076923077 592 "To the best of our knowledge, our paper is the first one to consider the online product demand uncertainty and the e-tailer's full return policy simultaneously in the supplier - e-tailer supply chain to study the strategic value of information sharing in the extant literature. " "به عنوان بهترین دانش ما, مقاله ما اولین کسی است که به بررسی عدم اطمینان محصول آنلاین و سیاست بازده کامل الکترونیکی در زنجیره تامین تامین‌کننده برای مطالعه ارزش استراتژیک اشتراک اطلاعات در ادبیات موجود می‌پردازد. " "تا جاییکه می دانیم، مقاله ما اولین مقاله ای است که به بررسی عدم اطمینان تقاضای محصول آنلاین و سیاست بازگشت کامل خرده فروش الکترونیکی در زنجیره تامین تامین‌کننده - خرده فروش برای مطالعه ارزش استراتژیک اشتراک اطلاعات در ادبیات موجود می‌پردازد. " 60 55 69 61.33333333333334 -1.538496568093691 -1.408541382106052 -0.7978653777350574 -1.2483011093116 0.3260869565217391 593 "Further, our research also is the first one to propose how a cooperative wholesale price with profit sharing mechanism can be utilized not only as an incentive mechanism to motivate the supplier and the e-tailer to share their private information voluntarily, but also to help the supplier and the e-tailer eliminate any possible information distortion while they are sharing their information. " "علاوه بر این, پژوهش ما نیز اولین کسی است که پیشنهاد می‌کند چگونه یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود می‌تواند نه تنها به عنوان یک مکانیزم انگیزشی برای انگیزه دادن به تامین‌کننده و شرکت الکترونیکی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات خصوصی خود, " "علاوه بر این، پژوهش ما نیز اولین مقاله ای است که پیشنهاد می‌کند چگونه یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود می‌تواند نه تنها به عنوان یک مکانیزم انگیزشی برای انگیزه دادن به تامین‌کننده و خرده - فروش الکترونیکی برای به اشتراک گذاشتن داوطلبانه اطلاعات خصوصی شان, بلکه برای کمک به تامین کننده و خرده فروش در حذف هرگونه تحریف اطلاعات ممکن در حین به اشتراک گذاشتن اطلاعات بکارگرفته شود. " 49 40 64 51.0 -2.266825981462196 -2.291381125194417 -1.126990605742259 -1.895065904132958 0.4 594 "Thus the consumer's consumption value of the product when purchased through online is v(1 − g)(q = kd). " "بنابراین ارزش مصرفی مصرف‌کننده از محصول در زمان خریداری‌شده از طریق اینترنت آنلاین (g = kd) (q = kd). " "بنابراین ارزش مصرفی مصرف‌کننده از محصول در زمان خرید از طریق اینترنت v(1−g)(q=kd) است. " 75 65 80 73.33333333333333 -0.5453200953184559 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.4796971749393815 0.2692307692307692 595 "A generous return policy provides consumers less risks to buy (i.e. consumers can receive full refund from product returns due to wrong product, defective product, changing mind, higher price, damaged product during shipping, and others) and thus consumers would have stronger motivation to purchase this product. " "ای. r = p). یک سیاست بازگشت سخاوتمندانه برای مصرف کنندگان خطرات کمتری را برای خرید فراهم می‌کند (به عنوان مثال مصرف کنندگان می‌توانند به دلیل محصول غلط، محصول معیوب، قیمت بالاتر، قیمت بالاتر، محصول آسیب‌دیده در طول حمل و نقل و غیره) بازپرداخت کامل داشته باشند و در نتیجه مصرف کنندگان انگیزه بیشتری برای خرید این محصول داشته باشند. " "یک سیاست بازگشت سخاوتمندانه برای مصرف کنندگان ریسک کمتری را برای خرید فراهم می‌کند (به عنوان مثال مصرف کنندگان می‌توانند به دلیل دریافت محصول غلط، محصول معیوب،عوض شدن نظرشان، قیمت بالاتر، محصول آسیب‌دیده در طول حمل و نقل و غیره بازپرداخت کامل داشته باشند) و در نتیجه مصرف کنندگان انگیزه بیشتری برای خرید این محصول داشته باشند. " 69 60 88 72.33333333333333 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 0.4528104886923081 -0.5346805544931683 0.1764705882352941 596 "In other words, a generous return policy increases demand but higher retail price decreases the demand. " "به عبارت دیگر، یک سیاست بازگشت سخاوتمندانه تقاضا را افزایش می‌دهد اما قیمت خرده‌فروشی بالاتر تقاضا را کاهش می‌دهد. " "به عبارت دیگر، یک سیاست بازگشت سخاوتمندانه تقاضا را افزایش می‌دهد اما قیمت خرده‌فروشی بالاتر تقاضا را کاهش می‌دهد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 597 "One might anticipate that the greater the value of b, the more beneficial the return policy and thus the more the consumers are willing to buy. " "می‌توان پیش‌بینی کرد که هر چه مقدار b بیشتر باشد، سیاست بازگشت سودمند است و بنابراین مشتریان تمایل به خرید دارند. " "می‌توان پیش‌بینی کرد که هر چه مقدار b بیشتر باشد، سیاست بازگشت سودمندتر بوده است و بنابراین مشتریان تمایل بیشتری به خرید دارند. " 90 70 98 86.0 0.447856377456779 -0.5257016390176857 1.111060944706711 0.344405227715268 0.1111111111111111 598 "Then the e-tailer (follower) sets the optimal retail price and return policy to maximize its profit, based on its forecast and the supplier's wholesale price. " "سپس e - tailer (پیرو) قیمت خرده‌فروشی بهینه و سیاست بازگشت را برای به حداکثر رساندن سود خود براساس پیش‌بینی آن و قیمت عمده‌فروشی supplier's تعیین می‌کند. " "سپس خرده فروش (پیرو) قیمت خرده‌فروشی بهینه و سیاست بازگشت را برای به حداکثر رساندن سود خود براساس پیش‌بینی اش و قیمت عمده‌فروشی تامین کننده تعیین می‌کند. " 70 63 90 74.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.9376935191255897 0.5844605798951886 -0.4098706196024229 0.2058823529411765 599 "1) The wholesale price decreases with the product returns but the retail price would not be impacted by the product returns. " "۱) قیمت عمده‌فروشی با بازده محصول کاهش می‌یابد، اما قیمت خرده‌فروشی تحت‌تاثیر بازده محصول نخواهد بود. " "۱) قیمت عمده‌فروشی با بازگشت محصول کاهش می‌یابد، اما قیمت خرده‌فروشی تحت‌تاثیر بازگشت محصول نخواهد بود. " 49 65 94 69.33333333333333 -2.266825981462196 -0.8199815533804743 0.8477607623009498 -0.7463489241805735 0.08695652173913043 600 "The reason is that if the retail price increases with the product turns, fewer consumers would like to buy the product due to higher price. " "دلیل آن این است که اگر قیمت خرده‌فروشی با افزایش محصول افزایش یابد، مصرف کنندگان کمتری تمایل خواهند داشت که محصول را به دلیل قیمت بالاتر بخرند. " "دلیل آن این است که اگر قیمت خرده‌فروشی با افزایش بازگشت محصول افزایش یابد، مصرف کنندگان کمتری تمایل خواهند داشت که محصول را به دلیل قیمت بالاتر آن بخرند. " 69 70 94 77.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 0.8477607623009498 -0.2068438537150953 0.0625 601 "Doing so would make the consumers realize that the perceived cost of returning the purchased product is high, and thus it is not beneficial to perform fraudulent returns. " "انجام این کار باعث خواهد شد که مصرف کنندگان متوجه شوند که هزینه ادراک‌شده بازگشت محصول خریداری‌شده بالا است و بنابراین انجام بازده‌های متقلبانه مفید نیست. " "انجام این کار باعث خواهد شد که مصرف کنندگان متوجه شوند که هزینه ادراک‌شده بازگشت محصول خریداری‌شده بالا است و بنابراین انجام بازگشت - های متقلبانه به صرفه نیست. " 65 67 94 75.33333333333333 -1.207437743835279 -0.7022695876353588 0.8477607623009498 -0.3539821897232294 0.0967741935483871 602 "When the full return policy is offered to consumers, consumers have least risk to buy from online and thus they have strong motivation to buy. " "وقتی سیاست بازگشت کامل به مصرف کنندگان ارائه می‌شود، مصرف کنندگان کم‌ترین ریسک را برای خرید آنلاین دارند و بنابراین انگیزه قوی برای خرید دارند. " "وقتی سیاست بازگشت کامل به مصرف کنندگان ارائه می‌شود، مصرف کنندگان کم‌ترین ریسک را برای خرید آنلاین دارند و بنابراین انگیزه قوی برای خرید دارند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 603 "Therefore, the important managerial implication is that although the full return policy is a very generous return policy and could bring high return cost to the e-tailer, it is a valuable strategy to be utilized to help improve the performances of both the supplier and the e-tailer and create a win-win situation for all parties. " "بنابراین، مفهوم مدیریتی مهم این است که اگر چه سیاست بازگشت کامل یک سیاست بازگشت بسیار سخاوتمندانه است و می‌تواند هزینه بازگشت بالا را به دولت الکترونیک بازگرداند، این یک استراتژی ارزشمند برای کمک به بهبود عملکرد هر دو تامین‌کننده و ایجاد یک موقعیت برد - برد برای همه طرفین است. " "بنابراین، مفهوم مدیریتی مهم در اینجا این است که اگر چه سیاست بازگشت کامل یک سیاست بازگشت بسیار سخاوتمندانه است و می‌تواند هزینه بازگشت بالا را به خرده فروش اعمال کند ، ولی این سیاست یک استراتژی ارزشمند برای کمک به بهبود عملکرد هر دو طرف تامین‌کننده وخرده فروش است و یک موقعیت برد - برد برای همه طرفین مهیا می کند. " 65 60 67 64.0 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -0.929515468937938 -1.083738226838827 0.2424242424242424 604 "There is an incentive for both the supplier and the e-tailer to have full information sharing, since full information sharing brings the most accurate information to each player (Vives, 1984). " "یک انگیزه برای هم برای عرضه‌کننده و هم برای اشتراک گذاری اطلاعات کامل وجود دارد، چرا که اشتراک اطلاعات کامل، دقیق‌ترین اطلاعات را برای هر بازیکن به ارمغان می‌آورد (ویوس، ۱۹۸۴). " "هم برای عرضه‌کننده و هم خرده - فروش یک انگیزه برای اشتراک گذاری کامل اطلاعات وجود دارد، چرا که اشتراک کامل اطلاعات، دقیق‌ترین اطلاعات را برای هر بازیکن به ارمغان می‌آورد (ویوس، ۱۹۸۴). " 65 60 69 64.66666666666667 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -1.039854863104533 0.1428571428571428 605 "However, is information sharing always profitable? " "با این حال، اشتراک اطلاعات همیشه سودآور است؟ " "با این حال،آیا اشتراک اطلاعات همیشه سودآور است؟ " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.09090909090909091 606 "we thus investigate if it is beneficial for both the supplier and the e-tailer to implement an information sharing arrangement through a two-part tariff mechanism, since information sharing among supply chain players has been recognized as a strategic approach to help improve supply chain performance (Willams and Moore, 2007). " "بنابراین بررسی می‌کنیم که آیا برای هم عرضه‌کننده و هم دولت الکترونیک برای پیاده‌سازی یک قرارداد به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق یک مکانیسم دو جانبه، مفید است، زیرا تقسیم اطلاعات بین فعالان زنجیره تامین به عنوان یک رویکرد راهبردی جهت کمک به بهبود عملکرد زنجیره تامین شناخته شده‌است (Willams و مور، ۲۰۰۷). " "بنابراین بررسی می‌کنیم که آیا هم برای تامین کننده وهم خرده فروش الکترونیک پیاده‌سازی یک قرارداد به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق یک مکانیسم دوبخشی، مفید است، زیرا اشتراک گذاری اطلاعات بین فعالان زنجیره تامین به عنوان یک رویکرد راهبردی جهت کمک به بهبود عملکرد زنجیره تامین شناخته شده‌است (ولیامز و مور، ۲۰۰۷). " 70 70 72 70.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.5257016390176857 -0.6003902409307366 -0.6674902665084299 0.1774193548387097 607 "When a full return policy is offered to consumers and the supplier utilizes a two-part tariff mechanism to seek sharing the e-tailer's private information about online product demand, both the supplier and the e-tailer agree to implement an information sharing arrangement only if the forecasted online product demand from the supplier is greater than the forecasted online product demand from the e-tailer. " "وقتی یک سیاست بازگشت کامل به مصرف کنندگان ارائه می‌شود و تامین‌کننده از یک مکانیزم دو قسمتی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی در مورد تقاضای محصول آنلاین استفاده می‌کند، هم تامین‌کننده و هم the برای اجرای یک چیدمان به اشتراک گذاری اطلاعات توافق دارند، تنها در صورتی که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده بزرگ‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از the باشد. " "وقتی یک سیاست بازگشت کامل به مصرف کنندگان پیشنهاد می‌شود و تامین‌کننده از یک مکانیزم دو قسمتی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی خرده فروش در رابطه با تقاضای آنلاین محصول استفاده می کند، هم تامین‌کننده و هم خرده فروش برای پیاده سازی یک محیط به اشتراک گذاری اطلاعات تنها اگر تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از طرف تامین‌کننده بزرگ‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از طرف خرده فروش باشد، توافق می کنند. " 65 55 68 62.66666666666666 -1.207437743835279 -1.408541382106052 -0.8636904233364977 -1.159889849759276 0.2738095238095238 608 "However, if the forecasted online product demand from the supplier is smaller and the forecasted online product demand from the e-tailer is greater, the supplier would charge the e-tailer a higher wholesale price when the supplier and the e-tailer share their information; and this may lead to higher retail price and thus decreased market demand. " "با این حال، اگر تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده کوچک‌تر باشد و تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از e - tailer بزرگ‌تر باشد، فروشنده قیمت عمده‌فروشی بالاتر را زمانی که تامین‌کننده و e - tailer اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند، شارژ می‌کند؛ و این ممکن است منجر به افزایش قیمت خرده‌فروشی شود و در نتیجه تقاضای بازار را کاهش دهد. " "با این حال، اگر تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده کوچک‌تر باشد و تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده ازخرده فروش بزرگ‌تر باشد، فروشنده قیمت عمده‌فروشی بالاتر را زمانی که تامین‌کننده و خرده فروش اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند، شارژ می‌کند؛ و این ممکن است منجر به افزایش قیمت خرده‌فروشی شود و در نتیجه تقاضای بازار را کاهش دهد. " 70 70 74 71.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.5257016390176857 -0.468740149727856 -0.6236069027741364 0.0945945945945946 609 "Thus the supplier always benefits from information sharing. " "بنابراین فروشنده همیشه از به اشتراک گذاری اطلاعات سود می‌برد. " "بنابراین تامین کننده همیشه از به اشتراک گذاری اطلاعات سود می‌برد. " 90 90 84 88.0 0.447856377456779 0.6514180184334688 0.1895103062865469 0.4295949007255982 0.1538461538461539 610 "In addition, the whole supply chain profit decreases when the forecasted online product demand from the supplier is smaller than the forecasted online product demand from the e-tailer. " "به علاوه، کل سود زنجیره تامین زمانی کاهش می‌یابد که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده کوچک‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از the باشد. " "علاوه براین، کل سود زنجیره تامین زمانی کاهش می‌یابد که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از طرف تامین‌کننده کوچک‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از خرده فروش باشد. " 59 65 69 64.33333333333333 -1.604708332945373 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -1.074185088020301 0.1388888888888889 611 "Otherwise, information sharing equilibrium cannot be reached. " "در غیر این صورت، تعادل اشتراک اطلاعات را نمیتوان‌ به دست آورد. " "در غیر این صورت، تعادل اشتراک اطلاعات را نمیتوان‌ به دست آورد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 612 "Knowing that the e-tailer would like to share its information with the supplier only if the forecasted online product demand from the etailer is lower than the forecasted online product demand from the supplier, the supplier may have a strong motivation to overstate its forecast information rather than reveal it to the e-tailer truthfully. " "باتوجه به اینکه e - tailer مایل است اطلاعات خود را با تامین‌کننده به اشتراک بگذارد، تنها در صورتی که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از the کم‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از سوی تامین‌کننده باشد، ممکن است تامین‌کننده انگیزه قوی برای اغراق در مورد اطلاعات پیش‌بینی خود داشته باشد تا اینکه آن را به حقیقت tailer نشان دهد. " "باتوجه به اینکه تنها در صورتی که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از طرف خرده فروش کم‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از سوی تامین‌کننده باشد خرده فروش مایل است اطلاعات خود را با تامین‌کننده به اشتراک بگذارد، ممکن است تامین‌کننده انگیزه قوی برای اغراق در مورد اطلاعات پیش‌بینی خود داشته باشد تا اینکه بخواهد واقعیت آن را به خرده فروش ارائه کند. " 65 45 49 53.0 -1.207437743835279 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.772968414810257 0.2328767123287671 613 "The logic is that when the supplier overstates its forecast information and thus shares this information with the e-tailer, the increased profit due to information sharing will offset the profit loss due to a lower charged wholesale price. " "منطق این است که زمانی که تامین‌کننده اطلاعات پیش‌بینی خود را برآورده می‌کند و در نتیجه این اطلاعات را با e - tailer به اشتراک می‌گذارد، سود بیشتر ناشی از به اشتراک گذاری اطلاعات، ضرر سود را به دلیل قیمت پایین قیمت پایین جبران می‌کند. " "منطق این است که زمانی که تامین‌کننده اطلاعات پیش‌بینی خود را بزرگنمایی می کند و در نتیجه این اطلاعات را با خرده فروش به اشتراک می‌گذارد، سود بیشتر ناشی از به اشتراک گذاری اطلاعات، ضرر ناشی از قیمت پایینتر عمده فروشی را جبران می‌کند. " 70 60 69 66.33333333333333 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -0.9295019216850626 0.2156862745098039 614 "However, as seen in real businesses, definite benefits from information sharing exist for all parties in the supply chain management. " "با این حال، همانطور که در کسب و کاره‌ای واقعی دیده می‌شود، منافع قطعی از اشتراک گذاری اطلاعات برای همه طرفین در مدیریت زنجیره تامین وجود دارد. " "با این حال، همانطور که در کسب و کار های واقعی دیده می‌شود، منافع قطعی از اشتراک گذاری اطلاعات برای همه طرفین در مدیریت زنجیره تامین وجود دارد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0625 615 "Hence, the important question is if there is any effective mechanism(s) which can be utilized by the supplier and the e-tailer to implement an information sharing arrangement, so that both of them can share their information voluntarily all the time. " "از این رو، سوال مهم این است که آیا مکانیزم موثری وجود دارد که می‌تواند توسط تامین‌کننده و دولت الکترونیک برای اجرای یک چیدمان به اشتراک گذاری اطلاعات استفاده شود، به طوری که هر دوی آن‌ها می‌توانند اطلاعات خود را بطور داوطلبانه در تمام مدت به اشتراک بگذارند. " "از این رو، سوال مهم این است که آیا مکانیزم(های) موثری وجود دارد که بتواند توسط تامین‌کننده وخرده فروش الکترونیک برای اجرای یک محیط به اشتراک گذاری اطلاعات استفاده شود، به طوری که هر دوی آن‌ها بتوانند اطلاعات خود را بطور داوطلبانه در تمام مدت به اشتراک بگذارند. " 69 70 72 70.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 -0.6003902409307366 -0.6895608547923241 0.1785714285714286 616 "In the meantime, any possible information distortion also can be eliminated and thus truthful information can be shared. " "در این میان، هر گونه تحریف اطلاعات ممکن نیز می‌تواند حذف شود و در نتیجه اطلاعات واقعی می‌تواند به اشتراک گذاشته شود. " "در این میان، هر گونه تحریف اطلاعات ممکن نیز می‌تواند حذف شود و در نتیجه اطلاعات واقعی می‌تواند به اشتراک گذاشته شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 617 "In other words, the supplier and the e-tailer can utilize a cooperative wholesale price with profit sharing as an effective mechanism to share their information. " "به عبارت دیگر، تامین‌کننده و دولت الکترونیک می‌توانند از یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با به اشتراک گذاری سود به عنوان یک مکانیزم موثر برای به اشتراک گذاری اطلاعات خود استفاده کنند. " "به عبارت دیگر، تامین‌کننده و خرده فروش الکترونیک می‌توانند از یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با به اشتراک گذاری سود به عنوان یک مکانیزم موثر برای به اشتراک گذاری اطلاعات خود استفاده کنند. " 69 70 78 72.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.5257016390176857 -0.2054399673220948 -0.5579107635894435 0.05405405405405406 618 "Prior research (e.g. Amrouche and Yan, 2015; Ingene and Parry, 1995) shows that cooperative wholesale price effectively coordinates channel distributions in a supplier - retailer supply chain. " "تحقیقات قبلی (به عنوان مثال Amrouche و یان، ۲۰۱۵؛ Ingene and Parry، ۱۹۹۵) نشان می‌دهد که قیمت عمده‌فروشی تعاونی به طور موثر توزیع کانالی را در یک زنجیره تامین خرده‌فروشی هماهنگ می‌کند. " "تحقیقات قبلی (مانند آمروچ و یان، ۲۰۱۵، اینجن و پاری ، ۱۹۹۵) نشان می‌دهد که قیمت عمده‌فروشی تعاونی به طور موثر توزیعات کانال را در یک زنجیره تامین کننده- خرده‌فروشی هماهنگ می‌کند. " 89 75 82 82.0 0.3816446126050966 -0.2314217246548971 0.05786021508366634 0.06936103434462196 0.2682926829268293 619 "However, it has not been explored in the extant literature whether the cooperative wholesale price can be utilized as an effective mechanism to help motivate the supply chain players to share their information and in the meantime, eliminate the information distortion in a supplier - e-tailer supply chain. " "با این حال، در ادبیات موجود بررسی نشده است که آیا قیمت عمده‌فروشی تعاونی را میتوان‌ به عنوان یک مکانیزم موثر برای کمک به بازیگران زنجیره تامین برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات آن‌ها مورد استفاده قرار داد و در عین حال، تحریف اطلاعات را در زنجیره تامین تامین‌کننده الکترونیک از بین برد. " "با این حال، در ادبیات موجود بررسی نشده است که آیا قیمت عمده‌فروشی تعاونی را میتوان‌ به عنوان یک مکانیزم موثر برای کمک به تحریک طرفین زنجیره تامین برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات آن‌ها مورد استفاده قرار داد و در عین حال، تحریف اطلاعات را در زنجیره تامین تامین‌کننده - خرده فروش الکترونیک نادیده گرفت. " 65 67 74 68.66666666666667 -1.207437743835279 -0.7022695876353588 -0.468740149727856 -0.7928158270661646 0.1311475409836066 620 "Furthermore, we also examine how the cooperative wholesale price influences the profits of both the supplier and the e-tailer through comparing their profits under different scenarios. " "علاوه بر این, ما همچنین بررسی می‌کنیم که چگونه قیمت عمده‌فروشی تعاونی بر سود هر دو تامین‌کننده و دولت الکترونیک از طریق مقایسه سود آن‌ها تحت سناریوهای مختلف تاثیر می‌گذارد. " "علاوه بر این، ما همچنین از طریق مقایسه سود آن‌ها تحت سناریوهای مختلف بررسی می‌کنیم که چگونه قیمت عمده‌فروشی تعاونی بر سود هم تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیک تاثیر می‌گذارد. " 69 65 69 67.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.8534792051813604 0.1842105263157895 621 "Hence, the supplier also needs to ask the e-tailer to implement another coordination mechanism - profit sharing - while employing cooperative wholesale price as a coordination mechanism to implement information sharing arrangement. " "از این رو, تامین‌کننده باید از دولت الکترونیک درخواست کند تا مکانیزم هماهنگی دیگری را اجرا کند - به اشتراک گذاری سود - در حالی که قیمت عمده‌فروشی تعاونی به عنوان یک مکانیزم هماهنگی برای پیاده‌سازی ترتیبات اشتراک اطلاعات بکار می‌رود. " "از این رو,،تامین‌کننده باید از خرده فروش الکترونیک درخواست کند تا مکانیزم هماهنگی دیگری را پیاده سازی کند - به اشتراک گذاری سود - در حالی که قیمت عمده‌فروشی تعاونی به عنوان یک مکانیزم هماهنگی برای پیاده‌سازی محیط اشتراک اطلاعات بکار می‌رود. " 89 70 78 79.0 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -0.2054399673220948 -0.1164989979115613 0.12 622 "Hence, they have a strong motivation to share their information voluntarily all the time. " "از این رو، آن‌ها انگیزه قوی برای تقسیم کردن اطلاعات خود به طور داوطلبانه در تمام زمان‌ها دارند. " "از این رو، آن‌ها انگیزه قوی برای تقسیم کردن اطلاعات خود به طور داوطلبانه در تمام زمان‌ها دارند. " 100 100 98 99.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 1.111060944706711 1.153670939279786 0.0 623 "The rationale is that when the supplier uses the two-part tariff mechanism to seek sharing the e-tailer's private information, each party behaves independently to maximize their own profits. " "منطق این است که زمانی که تامین‌کننده از مکانیسم تعرفه دو قسمتی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی tailer's استفاده می‌کند، هر یک از طرفین مستقل رفتار می‌کنند تا سود خود را به حداکثر برسانند. " "منطق این است که زمانی که تامین‌کننده از مکانیسم تعرفه دو قسمتی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی خرده فروش استفاده می‌کند، هر یک از طرفین مستقل به گونه ای رفتار می‌کنند تا سود خود را به حداکثر برسانند. " 89 70 85 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 0.03709277515846602 0.1363636363636364 624 "However, when the supplier utilizes the cooperative wholesale price mechanism to seek sharing the e-tailer's private information, the supplier cooperates with the e-tailer to maximize the whole supply chain profit and thus lead to a higher profit for the whole supply chain. " "با این حال، زمانی که تامین‌کننده از مکانیسم قیمت عمده‌فروشی تعاونی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی e استفاده می‌کند، تامین‌کننده با e - tailer هم‌کاری می‌کند تا کل سود زنجیره تامین را به حداکثر برساند و در نتیجه منجر به سود بیشتر برای کل زنجیره تامین شود. " "با این حال، زمانی که تامین‌کننده از مکانیسم قیمت عمده‌فروشی تعاونی برای به اشتراک گذاری اطلاعات خصوصی خرده فروش استفاده می‌کند، تامین‌کننده با خرده فروش هم‌کاری می‌کند تا سود کل زنجیره تامین را به حداکثر برساند و در نتیجه منجر به سود بیشتر برای کل زنجیره تامین شود. " 85 70 80 78.33333333333333 0.1167975531983673 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.1608979873128442 0.1052631578947368 625 "When the cooperative wholesale price mechanism generates a higher profit for the whole supply chain, each of supply chain players would benefit from this increased profit through profit sharing. " "زمانی که مکانیسم قیمت عمده‌فروشی تعاونی سود بیشتری را برای کل زنجیره تامین تولید می‌کند، هر یک از بازیکنان زنجیره تامین از این افزایش سود از طریق به اشتراک گذاری سود بهره‌مند خواهند شد. " "زمانی که مکانیسم قیمت عمده‌فروشی تعاونی سود بیشتری را برای کل زنجیره تامین تولید می‌کند، هر یک از بازیکنان زنجیره تامین از این افزایش سود از طریق به اشتراک گذاری سود بهره‌مند خواهند شد. " 100 100 90 96.66666666666667 1.109974025973602 1.239977847159046 0.5844605798951886 0.9781374843426122 0.0 626 "The reason is that the offered full return policy impacts online product demand, thus the supplier and the etailer need to obtain more accurate information about online product demand (through information sharing) to make optimal decisions. " "دلیل آن این است که سیاست بازگشت کامل، تقاضای محصول آنلاین را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، بنابراین تامین‌کننده و the باید اطلاعات دقیق‌تری در مورد تقاضای محصول آنلاین (از طریق به اشتراک گذاری اطلاعات) کسب کنند تا تصمیمات بهینه بگیرند. " "دلیل آن این است که سیاست بازگشت کامل، تقاضای محصول آنلاین را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، بنابراین تامین‌کننده و خرده فروش باید اطلاعات دقیق‌تری در مورد تقاضای محصول آنلاین (از طریق به اشتراک گذاری اطلاعات) کسب کنند تا تصمیمات بهینه بگیرند. " 89 70 85 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 0.03709277515846602 0.04081632653061224 627 "The important managerial implication is that when the e-tailer sells products via online and offers a full return policy to consumers, implementing an information sharing arrangement should become an important strategic consideration for both the supplier and the e-tailer since it is a vital approach to help enhance the performances of both supply chain players. " "مفهوم مدیریتی مهم این است که هنگامی که e - tailer محصولات را از طریق اینترنت می‌فروشد و یک سیاست بازگشت کامل را به مصرف کنندگان ارائه می‌دهد، اجرای یک چیدمان به اشتراک گذاری اطلاعات باید به یک بررسی استراتژیک مهم برای هم تامین‌کننده و هم شرکت الکترونیک تبدیلشود، زیرا این یک رویکرد حیاتی برای کمک به افزایش عملکرد هر دو بازیکن زنجیره تامین است. " "مفهوم مدیریتی مهم در اینجا این موضوع است که هنگامی که خرده فروش محصولات را از طریق اینترنت می‌فروشد و یک سیاست بازگشت کامل را به مصرف کنندگان ارائه می‌دهد، اجرای یک محیط به اشتراک گذاری اطلاعات باید یک موضوع استراتژیک مهم هم برای تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیک باشد، زیرا این یک رویکرد حیاتی برای کمک به افزایش بازدهی برای هر دو بازیکن زنجیره تامین است. " 85 70 90 81.66666666666667 0.1167975531983673 -0.5257016390176857 0.5844605798951886 0.0585188313586234 0.2027027027027027 628 "Based on this background, we examine how information sharing equilibrium can be reached, how information distortion can be eliminated, and how the e-tailer's full return policy impacts the motivations of both the supplier and the e-tailer to engage in information sharing. " "براساس این پیش‌زمینه، ما بررسی می‌کنیم که چگونه تعادل اشتراک اطلاعات را میتوان‌ به دست آورد، چگونه اعوجاج اطلاعات می‌تواند حذف شود، و چگونه سیاست بازگشت کامل به انگیزه‌های هر دو تامین‌کننده و دولت الکترونیک برای مشارکت در به اشتراک گذاری اطلاعات تاثیر می‌گذارد. " "براساس این پیش‌زمینه، ما بررسی می‌کنیم که چگونه تعادل اشتراک اطلاعات را میتوان‌ کسب کرد، چگونه اعوجاج اطلاعات می‌تواند حذف شود، و چگونه سیاست بازگشت کامل به انگیزه‌های هر دو طرف تامین‌کننده و خرده - فروش الکترونیک برای مشارکت در به اشتراک گذاری اطلاعات تاثیر می‌گذارد. " 89 70 70 76.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -0.7320403321336171 -0.2920324528487354 0.125 629 "Our results show that when a two-part tariff mechanism is implemented, both the supplier and the e-tailer would share their information voluntarily only if the forecasted online product demand from the supplier is greater than the forecasted online product demand from the e-tailer. " "نتایج ما نشان می‌دهد که زمانی که یک مکانیسم تعرفه دو قسمتی اجرا می‌شود، هم تامین‌کننده و هم شرکت الکترونیک می‌توانند اطلاعات خود را به طور داوطلبانه در صورتی به اشتراک بگذارند که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده بزرگ‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از the باشد. " "نتایج ما نشان می‌دهد که زمانی که یک مکانیسم تعرفه دوبخشی اجرا می‌شود، هم تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیک می‌توانند اطلاعات خود را به طور داوطلبانه تنها در صورتی به اشتراک بگذارند که تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده از تامین‌کننده بزرگ‌تر از تقاضای محصول آنلاین پیش‌بینی‌شده ازطرف خرده فروش باشد. " 89 70 89 82.66666666666667 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.5186355342937483 0.1248595026270531 0.1290322580645161 630 "However, if a cooperative wholesale price with profit sharing mechanism is employed, both the supplier and the e-tailer would always like to share their information truthfully and thus a Pareto result can be achieved. " "با این حال، اگر یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود به کار گرفته شود، هم تامین‌کننده و هم شرکت الکترونیکی همیشه دوست دارند اطلاعات خود را صادقانه به اشتراک بگذارند و بنابراین نتیجه پارتو را میتوان‌ به دست آورد. " "با این حال، اگر یک قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود به کار گرفته شود، هم تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیکی همیشه دوست دارند اطلاعات خود را صادقانه به اشتراک بگذارند و بنابراین نتیجه پارتو را میتوان‌ به دست آورد. " 90 70 90 83.33333333333333 0.447856377456779 -0.5257016390176857 0.5844605798951886 0.168871772778094 0.04081632653061224 631 "In addition, our results also indicate that both the supplier and the e-tailer have a stronger motivation to engage in information sharing when a return policy is offered. " "علاوه بر این، نتایج ما همچنین نشان می‌دهد که هم عرضه‌کننده و هم دولت الکترونیک انگیزه قوی‌تری برای مشارکت در اشتراک گذاری اطلاعات در زمان ارائه یک سیاست بازگشت دارند. " "علاوه بر این، نتایج ما نشان می‌دهند که هم تامین‌کننده و هم خرده فروش الکترونیک انگیزه قوی‌تری برای مشارکت در اشتراک گذاری اطلاعات در زمان ارائه یک سیاست بازگشت دارند. " 90 70 75 78.33333333333333 0.447856377456779 -0.5257016390176857 -0.4029151041264157 -0.1602534552291075 0.1428571428571428 632 "Our research investigates important business issues and provides valuable findings and managerial implications for firms. " "تحقیق ما مسایل مهم تجاری را بررسی می‌کند و یافته‌های ارزشمندی و مفاهیم مدیریتی را برای شرکت‌ها فراهم می‌کند. " "تحقیق ما مسایل مهم تجاری را بررسی می‌کند و یافته‌های ارزشمند و مفاهیم مدیریتی را برای شرکت‌ها فراهم می‌کند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04166666666666666 633 "As a result, accurate information about online product demand plays a critical role in firms' performances. " "در نتیجه, اطلاعات دقیق در مورد تقاضای محصول آنلاین نقش مهمی در عملکرد شرکت‌ها ایفا می‌کند. " "در نتیجه، اطلاعات دقیق در مورد تقاضای محصول آنلاین نقش مهمی در عملکرد شرکت‌ها ایفا می‌کند. " 100 100 97 99.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.045235899105271 1.131729257412639 0.05 634 "Our paper thus addresses the strategic importance of information sharing about online product demand in the supplier-e-tailer supply chain where the offered full return policy becomes a core and mandatory factor in stimulating online sales. " "بنابراین مقاله ما به اهمیت استراتژیک اشتراک اطلاعات در مورد تقاضای فروش آنلاین در زنجیره تامین تامین‌کننده خارجی می‌پردازد که در آن یک سیاست بازگشت کامل به یک عامل اصلی و اجباری در تحریک فروش آنلاین تبدیل می‌شود. " "بنابراین مقاله ما به اهمیت استراتژیک اشتراک اطلاعات در مورد تقاضای محصول آنلاین در زنجیره تامین تامین‌کننده - خرده فروش می‌پردازد که در آن یک سیاست بازگشت کامل به یک عامل اصلی و اجباری در تحریک فروش آنلاین تبدیل می‌شود. " 85 65 70 73.33333333333333 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.478408110771908 0.09090909090909091 635 "Nowadays e-commerce is becoming increasingly popular due to new technologies and fast shipping methods, information sharing between the supply chain players has been employed widely. " "امروزه تجارت الکترونیک به دلیل تکنولوژی‌های جدید و روش‌های سریع حمل و نقل، محبوبیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند، به اشتراک گذاری اطلاعات بین بازیگران زنجیره تامین به طور گسترده به کار گرفته شده‌است. " "امروزه تجارت الکترونیک به دلیل تکنولوژی‌های جدید و روش‌های سریع حمل و نقل، محبوبیت فزاینده‌ای پیدا کرده است، به اشتراک گذاری اطلاعات بین طرفین زنجیره تامین به طور گسترده به کار گرفته شده‌است. " 94 95 90 93.0 0.7127034368635082 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.7476206498516514 0.075 636 "Information sharing helps firms make informed decisions and thus eliminate the need for a costly trial and error process. " "به اشتراک گذاری اطلاعات به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند و بنابراین نیاز به یک فرآیند پرهزینه و خطا را حذف کنند. " "به اشتراک گذاری اطلاعات به شرکت‌ها کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند و بنابراین نیاز به یک فرآیند پرهزینه آزمون و خطا را حذف می کند. " 89 65 80 78.0 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.170708938964864 0.1 637 "We thus propose that cooperative wholesale price with profit sharing mechanism can be utilized to motivate the supplier and the e-tailer to implement information sharing and collaboration and achieve a Pareto result. " "بنابراین پیشنهاد می‌کنیم که قیمت عمده‌فروشی تعاونی با مکانیزم به اشتراک گذاری سود می‌تواند برای ایجاد انگیزه بخشیدن به تامین‌کننده و سازمان الکترونیکی برای پیاده‌سازی اشتراک اطلاعات و هم‌کاری و دستیابی به نتایج پارتو استفاده شود. " "بنابراین پیشنهاد ما این است که قیمت عمده‌فروشی تعاونی همراه با مکانیزم به اشتراک گذاری سود می‌تواند برای انگیزه بخشیدن به تامین‌کننده وخرده فروش الکترونیکی برای پیاده‌سازی اشتراک اطلاعات و هم‌کاری و دستیابی به نتایج پارتو استفاده شود. " 90 70 85 81.66666666666667 0.447856377456779 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 0.05916336344236014 0.1590909090909091 638 "In this paper, our analysis is based on an analytical model. " "در این مقاله، تحلیل ما براساس یک مدل تحلیلی است. " "در این مقاله، تحلیل ما براساس یک مدل تحلیلی است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 639 "The concept of well-being at work is also receiving attention. " "مفهوم رفاه در کار نیز مورد توجه قرار گرفته‌است. " "مفهوم رفاه در کار نیز مورد توجه قرار گرفته‌است. " 100 100 95 98.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 0.9135858079023901 1.087845893678346 0.0 640 "Key components of well-being relate to being valued, having opportunities to engage in decision-making and being able to work productively and creatively. " "مولفه‌های کلیدی مرتبط با ارزش, داشتن فرصت برای مشارکت در تصمیم‌گیری و قادر بودن به کار مولد و خلاقانه. " "مؤلفه های اصلی رفاه به ارزشمند بودن ، داشتن فرصتهایی برای مشارکت در تصمیم گیری و توانایی کار مولد و خلاقانه مربوط می شود. " 69 50 55 58.0 -0.9425906844285499 -1.70282129646884 -1.719416016155221 -1.454942665684204 0.52 641 "Working environments may also pose risks for mental well-being. " "محیط‌های کاری ممکن است ریسک‌هایی برای رفاه ذهنی ایجاد کنند. " "محیط‌های کاری ممکن است ریسک‌هایی برای رفاه ذهنی ایجاد کنند. " 100 100 95 98.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 0.9135858079023901 1.087845893678346 0.0 642 "A small random sample of 20 subjects from the city will be checked for infection. " "یک نمونه تصادفی کوچک از ۲۰ سوژه از این شهر برای عفونت بررسی خواهد شد. " "یک نمونه تصادفی کوچک از ۲۰ سوژه از شهر برای عفونت بررسی خواهد شد. " 98 90 95 94.33333333333333 0.9775504962702375 0.6514180184334688 0.9135858079023901 0.8475181075353655 0.06666666666666667 643 "You should choose an analysis that answers your specific research questions. " "شما باید تحلیلی را انتخاب کنید که به سوالات تحقیق خاص شما پاسخ می‌دهد. " "شما باید تحلیلی را انتخاب کنید که به سوالات خاص تحقیق‌تان پاسخ ‌دهد. " 99 98 95 97.33333333333333 1.04376226112192 1.122265881413931 0.9135858079023901 1.026537983479413 0.2 644 "Bayesian and frequentist approaches have very different philosophies about what is considered fixed and, therefore, have very different interpretations of the results. " "approaches Bayesian و frequentist فلسفه‌های بسیار متفاوتی در مورد آنچه که ثابت در نظر گرفته شده‌است و % ۲ c دارای تفسیرهای بسیار متفاوتی از نتایج هستند، دارند. " "رویکردهای بیسی و فرینکوئیست فلسفه‌های بسیار متفاوتی درباره آنچه که ثابت تلقی شده دارند، بنابراین، تفسیرهای بسیار متفاوتی درباره نتایج دارند. " 69 45 50 54.66666666666666 -0.9425906844285499 -1.997101210831629 -2.048541244162423 -1.662744379807534 0.68 645 "The frequentist approach assumes that the observed data are a repeatable random sample and that parameters are unknown but fixed and constant across the repeated samples. " "رویکرد frequentist فرض می‌کند که داده‌های مشاهده‌شده یک نمونه تصادفی تکراری هستند و این پارامترها نامعلوم اما ثابت و ثابت در طول نمونه‌های تکراری ثابت و ثابت هستند. " "رویکرد فرینکوئیست فرض می‌ کند که داده‌های مشاهده‌شده یک نمونه تصادفی تکراری هستند و این پارامترها نامعلوم اما ثابت و در بین نمونه‌های تکراری نیز ثابت هستند. " 89 83 78 83.33333333333333 0.3816446126050966 0.2394261383255647 -0.2054399673220948 0.1385435945361888 0.1612903225806452 646 "This assumption may not always be feasible. " "این فرض ممکن است همیشه امکان پذیر نباشد. " "این فرض ممکن است همیشه امکان پذیر نباشد. " 100 100 95 98.33333333333333 1.109974025973602 1.239977847159046 0.9135858079023901 1.087845893678346 0.0 647 "On the other hand, Bayesian analysis provides a more robust estimation approach by using not only the data at hand but also some existing information or knowledge about model parameters. " "از سوی دیگر، تجزیه Bayesian ۲ c یک روش برآورد قوی با استفاده از نه تنها داده‌ها در دست، بلکه برخی اطلاعات یا دانش موجود در مورد پارامترهای مدل را فراهم می‌کند. " "از سوی دیگر، تحلیل بیسی روش برآورد قوی‌تر با استفاده از نه تنها داده‌های در دست، بلکه برخی اطلاعات یا دانش موجود درباره پارامترهای مدل فراهم می‌کند. " 79 65 70 71.33333333333333 -0.2804730359117266 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.6108316404752726 0.303030303030303 648 "The exact sampling distributions are rarely known and are often approximated by a large-sample normal distribution. " "توزیع دقیق نمونه‌برداری به ندرت شناخته می‌شود و اغلب با توزیع نرمال نمونه کامل تقریب زده می‌شود. " "توزیع دقیق نمونه‌برداری به ندرت شناخته می‌شود و اغلب با توزیع نرمال نمونه بزرگ تقریب زده می‌شود. " 90 93 85 89.33333333333333 0.447856377456779 0.8279859670511419 0.2553353518879872 0.5103925654653027 0.04761904761904762 649 "Bayesian inference is based on the posterior distribution of the parameters and provides summaries of this distribution including posterior means and their MCMC standard errors (MCSE) as well as credible intervals. " "استنتاج Bayesian براساس توزیع بعدی پارامترها و ارائه خلاصه‌ای از این توزیع شامل روش‌های عقبی و خطای استاندارد MCMC آن‌ها (MCSE) و همچنین فواصل معتبر است. " "استنتاج بیسی براساس توزیع پسین پارامترها است و خلاصه‌ای از این توزیع شامل میانگین‌های پسین و خطای استاندارد MCMC آن‌ها (MCSE) و همچنین فواصل معتبر را فراهم می کند. " 80 75 80 78.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.2314217246548971 -0.07378987611921424 -0.1731576239447186 0.2857142857142857 650 "Although exact posterior distributions are known only in a number of cases, general posterior distributions can be estimated via, for example, Markov chain Monte Carlo (MCMC) sampling without any large-sample approximation. " "اگرچه توزیع‌های دقیق عقبی تنها در تعدادی از موارد شناخته‌شده هستند % ۲ c c را میتوان‌ از طریق نمونه ۲ c c برای مثال % ۲ c زنجیره مارکوف مونت کارلو (MCMC) بدون هیچ تخمین نمونه بزرگ تخمین زد. " "اگرچه توزیع‌ دقیق پسین تنها در چند مورد شناخته‌ شده‌اند، توزیع پسین عمومی را می‌توان به وسیله، مثلاً، نمونه‌برداری زنجیره مارکوف مونت کارلو (MCMC) بدون هیچ تخمین نمونه بزرگی برآورد کرد. " 55 50 60 55.0 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.39029078814802 -1.654222492322988 0.625 651 "For example, the interpretation of a 95% confidence interval is that if we repeat the same experiment many times and compute confidence intervals for each experiment, then 95% of those intervals will contain the true value of the parameter. " "برای مثال ۲ c تفسیر یک فاصله اطمینان ۹۵ % این است که اگر همان آزمایش را بارها تکرار کنیم و فواصل اطمینان را برای هر آزمایش % ۲ تکرار کنیم، آنگاه ۹۵ % از این فواصل شامل مقدار حقیقی پارامتر خواهد بود. " "برای مثال، تفسیر فاصله اطمینان ۹۵% به این شرح است که اگر آزمایشی مشابه را بارها تکرار کنیم و فواصل اطمینان را برای هر آزمایش محاسبه کنیم، آنگاه ۹۵% این فواصل شامل مقدار حقیقی پارامتر خواهد بود. " 75 75 70 73.33333333333333 -0.5453200953184559 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.5029273840356567 0.2619047619047619 652 "The posterior model describes the probability distribution of all model parameters conditional on the observed data and some prior knowledge. " "مدل عقبی توزیع احتمال تمام پارامترهای مدل مشروط به داده‌های مشاهده‌شده و برخی از دانش قبلی را توضیح می‌دهد. " "مدل پسین توزیع احتمال تمام پارامترهای مدل را مشروط به داده‌های مشاهده‌شده و مقداری دانش قبلی توضیح می‌دهد. " 95 94 90 93.0 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.5844605798951886 0.7500725771780262 0.1818181818181818 653 "If the integration cannot be performed analytically to obtain a closed-form solution, sampling techniques such as Monte Carlo integration and MCMC and numerical integration are commonly used. " "اگر یکپارچه‌سازی نمی‌تواند به صورت تحلیلی انجام شود تا یک راه‌حل شکل بسته % ۲ c به دست آید، تکنیک‌های نمونه‌گیری مونت کارلو و MCMC و انتگرال گیری عددی معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرند. " "اگر یکپارچه‌سازی به لحاظ تحلیلی برای به دست آوردن راه‌حل شکل بسته قابل اجرا نباشد، تکنیک‌های نمونه‌گیری مانند ادغام مونت کارلو و MCMC و انتگرال‌گیری عددی معمولاً استفاده می‌شوند. " 90 92 90 90.66666666666667 0.447856377456779 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.6004823138435174 0.4594594594594595 654 "The idea behind posterior predictive checking is the comparison of various aspects of the distribution of the observed data with those of the replicated data. " "ایده پشت کنترل پیش‌بین بعدی مقایسه جنبه‌های مختلف توزیع داده‌های مشاهده‌شده با داده‌های تکرار شده می‌باشد. " "ایده پشت کنترل پیش‌بین پسین مقایسه جنبه‌های مختلف توزیع داده‌های مشاهده‌شده با داده‌های تکرار شده است. " 99 98 95 97.33333333333333 1.04376226112192 1.122265881413931 0.9135858079023901 1.026537983479413 0.1363636363636364 655 "In an interval-hypothesis testing, the probability that a parameter or a set of parameters belongs to a particular interval or intervals is computed. " "در یک آزمون فرضیه ۲ c احتمال اینکه یک پارامتر یا مجموعه‌ای از پارامترها به یک فاصله یا فواصل معین تعلق داشته باشد محاسبه می‌شود. " "در آزمون فرضیه-فاصله‌ای، این احتمال که پارامتر یا مجموعه پارامترهایی متعلق به فاصله‌ یا فواصل خاص باشند محاسبه می شود. " 85 70 75 76.66666666666667 0.1167975531983673 -0.5257016390176857 -0.4029151041264157 -0.2706063966485781 0.6 656 "Most of these methods such as MCMC are stochastic by nature and do not comply with the natural expectation from a user of obtaining deterministic results. " "اکثر این روش‌ها از قبیل MCMC تصادفی توسط طبیعت تصادفی هستند و با انتظارات طبیعی از کاربر به دست آوردن نتایج قطعی سازگاری ندارند. " "اغلب این روش‌ها نظیر MCMC دارای ماهیت تصادفی هستند و با انتظار طبیعی کاربر برای کسب نتایج قطعی تطابق ندارند. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.5454545454545454 657 "The flexibility of choosing the prior freely is one of the main controversial issues associated with Bayesian analysis and the reason why some practitioners view the latter as subjective. " "انعطاف‌پذیری انتخاب آزادی پیش از این یکی از موضوعات بحث‌برانگیز اصلی مرتبط با آنالیز Bayesian و دلیل آن است که چرا برخی افراد حرفه‌ای آن‌ها را به عنوان ذهنی می‌بینند. " "انعطاف‌پذیری انتخاب پیشین به صورت آزادانه یکی از مسائل اصلی بحث‌برانگیز مرتبط با تحلیل بیسی است و به همین دلیل است که برخی افراد حرفه‌ای موضوع دوم را ذهنی تلقی می‌کنند. " 55 50 53 52.66666666666666 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.851066107358102 -1.807814265393015 0.5 658 "Their choice is desirable from technical and computational standpoints but may not necessarily provide a realistic representation of the model parameters. " "انتخاب آن‌ها از دیدگاه فنی و محاسباتی مطلوب است، اما لزوماً نشان‌دهنده یک نمایش واقعی از پارامترهای مدل نیست. " "انتخاب آنها از دیدگاه فنی و محاسباتی مطلوب است اما لزوماً بازنمایی واقعی از پارامترهای مدل فراهم نمی کند. " 96 95 97 96.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.945353599489467 0.5 659 "Computational approaches for calculating HPD are described in Chen and Shao (1999) and Eberly and Casella (2003). " "رویکردهای محاسباتی برای محاسبه HPD در چن و شایو (۱۹۹۹) و Eberly و Casella (۲۰۰۳) توصیف شده‌اند. " "رویکردهای محاسباتی برای محاسبه HPD در چن و شائو (۱۹۹۹) و ایبرلی و کاسلا (۲۰۰۳) شرح داده شده‌اند. " 89 85 84 86.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.1895103062865469 0.3094310076541079 0.2083333333333333 660 "Rejection sampling techniques serve as basic tools for generating samples from a general probability distribution. " "تکنیک‌های نمونه‌گیری به عنوان ابزار اصلی تولید نمونه‌ها از توزیع احتمال عمومی استفاده می‌شود. " "تکنیک‌های نمونه‌برداری نفی به عنوان ابزارهای اصلی برای تولید نمونه‌ها از توزیع احتمال عمومی عمل می‌کنند. " 55 50 53 52.66666666666666 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.851066107358102 -1.807814265393015 0.2857142857142857 661 "When the acceptance rate is close to 0, then most of the proposals are rejected, which means that the chain failed to explore regions of appreciable posterior probability. " "هنگامی که نرخ پذیرش نزدیک به ۰ % ۲ باشد، آنگاه بسیاری از پیشنهادها رد می‌شوند: ۲ c که به این معنی است که این زنجیره برای اکتشاف مناطق احتمال عقبی موفق نبوده است. " "وقتی میزان پذیرش نزدیک به صفر باشد، آنگاه اغلب پیشنهادها رد می‌شوند، یعنی زنجیره قادر به بررسی مناطق احتمال پسین سنجش‌پذیر نیست. " 80 85 83 82.66666666666667 -0.2142612710600443 0.3571381040706801 0.1236852606851066 0.08885403123191415 0.8888888888888888 662 "The other extreme is when the acceptance probability is close to 1, in which case the chain stays in a small region and fails to explore the whole posterior domain. " "حد دیگر زمانی است که احتمال پذیرش نزدیک به ۱ % ۲ باشد که در آن زنجیره در یک منطقه کوچک باقی می‌ماند و نمی‌تواند کل دامنه عقبی را بررسی کند. " "غایت دیگر زمانی است که احتمال پذیرش نزدیک به 1 است، که در آن مورد زنجیره در منطقه‌ای کوچک می‌ماند و قادر به بررسی کل حوزه پسین نیست. " 90 92 91 91.0 0.447856377456779 0.7691299841785842 0.6502856254966289 0.6224239957106641 0.5 663 "An efficient MCMC has an acceptance rate that is neither too small nor too large and also has small autocorrelation. " "یک MCMC کارآمد نرخ پذیرش دارد که نه خیلی کوچک است و نه زیاد بزرگ و دارای خودهمبستگی کوچک نیز می‌باشد. " "یک MCMC کارآمد میزان پذیرشی دارد که نه خیلی کوچک است نه خیلی بزرگ و خودهمبستگی کوچکی نیز دارد. " 98 95 93 95.33333333333333 0.9775504962702375 0.9456979327962574 0.7819357166995095 0.9017280485886681 0.4 664 "All MCMC methods share some limitations and potential problems. " "تمامی روش‌های MCMC برخی محدودیت‌ها و مشکلات بالقوه را به اشتراک می‌گذارند. " "تمام روش‌های MCMC محدودیت‌ها و مسائل بالقوه مشترک دارند. " 85 83 87 85.0 0.1167975531983673 0.2394261383255647 0.3869854430908678 0.2477363782049332 0.6666666666666666 665 "Bayesian inference based on an MCMC sample is valid only if the Markov chain has converged and the sample is drawn from the desired posterior distribution. " "استنتاج Bayesian براساس یک نمونه MCMC تنها در صورتی معتبر است که زنجیره مارکف همگرا باشد و نمونه از توزیع قبلی مورد نظر کشیده شده‌باشد. " "استنتاج بیسی برطبق یک نمونه MCMC تنها در صورتی معتبر است که زنجیره مارکوف همگرا باشد و نمونه از توزیع پسین مطلوب گرفته شده باشد. " 89 92 87 89.33333333333333 0.3816446126050966 0.7691299841785842 0.3869854430908678 0.5125866799581829 0.2692307692307692 666 "Below we show autocorrelation plots for the same four parameters using the same MCMC samples. " "در ادامه، طرح‌های خود همبستگی را برای چهار پارامتر با استفاده از نمونه MCMC نشان می‌دهیم. " "در زیر طرح‌های خودهمبستگی را برای چهار پارامتر یکسان با استفاده از نمونه‌های MCMC یکسان نشان می‌دهیم. " 89 88 85 87.33333333333333 0.3816446126050966 0.5337060526883534 0.2553353518879872 0.3902286723938124 0.3333333333333333 667 "Bayesian analysis is a statistical procedure that answers research questions by expressing uncertainty about unknown parameters using probabilities. " "آنالیز بیزی یک روش آماری است که سوالات تحقیق را با بیان عدم اطمینان در مورد پارامترهای مجهول با استفاده از احتمالات پاسخ می‌دهد. " "تحلیل بیزی روشی آماری است که به سوالات تحقیق با بیان عدم‌ قطعیت درباره پارامترهای نامعلوم با استفاده از احتمالات پاسخ می‌دهد. " 95 93 94 94.0 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.8477607623009498 0.8182206436890942 0.375 668 "The prior distribution is constructed based on the prior (before observing the data) scientific knowledge and results from previous studies. " "توزیع قبلی براساس قبل (قبل از مشاهده داده‌ها) و نتایج مطالعات قبلی ساخته شده‌است. " "توزیع پیشین برطبق دانش علمی پیشین (قبل از مشاهده داده‌ها) و نتایج مطالعات قبلی ساخته شده‌است. " 90 65 80 78.33333333333333 0.447856377456779 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.1486383506809698 0.2380952380952381 669 "Many posterior distributions do not have a closed form and must be simulated using MCMC methods such as MH methods or the Gibbs method or sometimes their combination. " "بسیاری از توزیع‌ها شکل بسته ندارند و باید با استفاده از روش‌های MCMC مانند روش‌های MH یا روش گیبس و یا برخی اوقات ترکیب آن‌ها شبیه‌سازی شوند. " "بسیاری از توزیع‌های پیشین شکل بسته ندارند و باید با استفاده از روش‌های MCMC نظیر روش‌های MH یا روش گیبس یا گاهی‌اوقات ترکیب‌شان شبیه‌سازی شوند. " 89 70 75 78.0 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 -0.4029151041264157 -0.1823240435130016 0.21875 670 "He was admitted to the Royal Society in 1742 and never published thereafter. " "او در سال ۱۷۴۲ به انجمن سلطنتی پذیرفته شد و پس از آن هرگز منتشر نشد. " "او در سال ۱۷۴۲ در انجمن سلطنتی پذیرفته شد و پس از آن هرگز کتابی منتشر نکرد. " 89 97 92 92.66666666666667 0.3816446126050966 1.063409898541373 0.7161106710980693 0.7203883940815129 0.1666666666666667 671 "Markov attended St. Petersburg University, where he studied under Pafnuty Chebyshev and later joined the physicomathematical faculty. " "مارکوف در دانشگاه سنت پیترزبورگ در ۲ c که در آن تحت لیسانس Pafnuty تحصیل کرد و بعدها به هییت علمی physicomathematical پیوست، شرکت کرد. " "مارکوف در دانشگاه سنت پترزبورگ حضور یافت، که در آن تحت نظر پافناتی چیبیشف تحصیل کرد و در ادامه به هیات علمی فیزیک ریاضی پیوست. " 80 78 83 80.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.05485377603722393 0.1236852606851066 -0.04847659547072052 0.5185185185185185 672 "A large and influential body of work followed, including applications of the weak law of large numbers and what are now known as Markov processes and Markov chains. " "یک بدنه بزرگ و تاثیر گذار کار به دنبال از جمله کاربردهای قانون ضعیف اعداد بزرگ و آنچه در حال حاضر به عنوان فرایندهای مارکوف و زنجیره‌های مارکوف شناخته می‌شود. " "بدنه تاثیرگذار و بزرگ کاری وی در ادامه شکل گرفت، شامل کاربرد قانون ضعیف اعداد بزرگ و آنچه اکنون به عنوان فرایندهای مارکوف و زنجیره‌های مارکوف شناخته می‌شوند. " 67 65 64 65.33333333333333 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -1.126990605742259 -1.007328791084882 0.46875 673 "In 1908, he resigned from his teaching position in response to a government requirement that professors report on students' efforts to organize protests in the wake of the student riots earlier that year. " "در ۱۹۰۸ از جایگاه تدریس خود در واکنش به نیاز دولت استعفا داد که استادان روی دانش آموزان گزارش می‌دهند برای سازماندهی تظاهرات در پی شورش‌های دانشجویی در اوایل همان سال. " "در سال ۱۹۰۸، او از جایگاه تدریس خود در پاسخ به الزام دولت مبنی بر گزارش استادها درباره فعالیت‌های دانشجویان برای سازمان‌دهی اعتراضات به خاطر آشوب‌های دانشجویی اوایل آن سال استعفا داد. " 80 73 75 76.0 -0.2142612710600443 -0.3491336904000125 -0.4029151041264157 -0.3221033551954908 0.5945945945945946 674 "Upon graduation, he began working for the Italian Central Statistical Institute and later moved to Trieste to work as an actuary. " "پس از فارغ‌التحصیلی شروع به کار برای موسسه آماری مرکزی ایتالیا کرد و سپس به تریست رفت تا به عنوان یک actuary کار کند. " "بعد از فارغ‌التحصیلی، شروع به کار برای موسسه آمار مرکزی ایتالیا کرد و بعداً به تریستی رفت تا به عنوان کارشناس بیمه کار کند. " 85 66 73 74.66666666666667 0.1167975531983673 -0.7611255705079166 -0.5345651953292962 -0.3929644042129485 0.2592592592592592 675 "You can use bayestest model to test hypotheses by comparing posterior probabilities of models. " "شما می‌توانید از مدل bayestest برای آزمایش فرضیه‌ها با مقایسه احتمالات کلی مدل‌ها استفاده کنید. " "می‌توانید از مدل bayestest برای آزمون فرضیه‌ها با مقایسه احتمالات پسین مدل‌ها استفاده کنید. " 89 83 85 85.66666666666667 0.3816446126050966 0.2394261383255647 0.2553353518879872 0.2921353676062162 0.1666666666666667 676 "Confidence intervals are popular alternatives to p-values that eliminate some of the p-value shortcomings. " "فاصله‌های اطمینان گزینه‌های محبوب برای p - ارزش‌هایی هستند که برخی از کاستی‌های ارزش p را حذف می‌کند. " "فاصله‌های اطمینان جایگزین های محبوب برای مقادیر p هستند که برخی از کاستی‌های مقدار p را حذف می‌کنند. " 89 73 76 79.33333333333333 0.3816446126050966 -0.3491336904000125 -0.3370900585249754 -0.1015263787732971 0.3181818181818182 677 "An acceptance rate of 0.14 in our example means that 14% out of 10,000 proposal parameter values were accepted by the algorithm. " "یک نرخ پذیرش ۰.۱۴ در نمونه ما به این معنی است که ۱۴ % از ۱۰ درصد از مقادیر پارامتر پیشنهاد c۰۰۰ توسط الگوریتم پذیرفته شده‌است. " "نرخ پذیرش ۰.۱۴ در مثال‌مان بدان معنی است که ۱۴% از ۱۰۰۰۰ مقدار پارامتر پیشنهادی توسط الگوریتم پذیرفته می‌شود. " 85 60 81 75.33333333333333 0.1167975531983673 -1.114261467743263 -0.007964830517773953 -0.3351429150208898 0.5652173913043478 678 "Efficiencies below 1% may be a source of concern. " "کم‌تر شدن زیر ۱ % ممکن است منبع نگرانی باشد. " "کارآمدی‌های زیر ۱ % می‌تواند منبع نگرانی باشد. " 69 69 64 67.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.5845576218902434 -1.126990605742259 -0.8847129706870174 0.4545454545454545 679 "Increasing the MCMC sample size should decrease these numbers. " "افزایش اندازه نمونه MCMC باید این تعداد را کاهش دهد. " "افزایش اندازه نمونه MCMC باید این اعداد را کاهش دهد. " 100 95 90 95.0 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.880044179555016 0.09090909090909091 680 "The strength is that if we have reliable prior knowledge about the distribution of a parameter, incorporating this in our model will improve results and potentially make certain analysis that would not be possible to perform in the frequentist domain feasible. " "قدرت این است که اگر دانش قبلی موثق در مورد توزیع یک پارامتر داشته باشیم که این مساله در مدل ما نتایج را بهبود می‌بخشد و به طور بالقوه تجزیه و تحلیل خاصی را ایجاد می‌کند که امکان اجرای آن در حوزه frequentist امکان پذیر نیست. " "قدرت این است که اگر دانش قبلی قابل‌اعتماد در مورد توزیع یک پارامتر داشته باشیم، با استفاده از این مساله در مدل ما نتایج را بهبود خواهد بخشید و بطور بالقوه تجزیه و تحلیل ویژه‌ای ایجاد خواهد کرد که امکان اجرای آن در حوزه فراوانی‌گرا امکان پذیر نخواهد بود. " 89 69 73 77.0 0.3816446126050966 -0.5845576218902434 -0.5345651953292962 -0.2458260682048143 0.3333333333333333 681 "The weakness is that a strong incorrect prior may lead to results that are not supported by the observed data. " "ضعف این است که یک اشتباه قوی قبلی ممکن است منجر به نتایجی شود که توسط داده‌های مشاهده‌شده پشتیبانی نمی‌شوند. " "ضعف این است که یک اشتباه قوی قبلی ممکن است منجر به نتایجی شود که توسط داده‌های مشاهده‌شده پشتیبانی نمی‌شوند. " 100 100 97 99.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.045235899105271 1.131729257412639 0.0 682 "bayesgraph provides a variety of graphs. " "bayesgraph مجموعه‌ای از نمودارها را ارایه می‌دهد. " "bayesgraph مجموعه‌ای از نمودارها را ارایه می‌دهد. " 100 100 96 98.66666666666667 1.109974025973602 1.239977847159046 0.9794108535038304 1.109787575545493 0.0 683 "Do not expect to see values close to the MCMC sample size with the MH algorithm, but values below 1% of the MCMC sample size are certainly red flags. " "انتظار نداشته باشید که مقادیر نزدیک به اندازه نمونه MCMC با الگوریتم MH = ۲ c را ببینید، اما مقادیر زیر ۱ % از حجم نمونه MCMC قطعاً پرچم قرمز هستند. " "انتظار نداشته باشید که مقادیر نزدیک به اندازه نمونه MCMC با الگوریتم MH را ببینید، اما مقادیر زیر ۱ % از حجم نمونه MCMC قطعا پرچم قرمز هستند. " 90 85 83 86.0 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.1236852606851066 0.3095599140708553 0.1333333333333333 684 "This option may be repeated. " "این گزینه ممکن است تکرار شود. " "این گزینه ممکن است تکرار شود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 685 "Model parameters with the same prior specifications are placed in a separate block. " "پارامترهای مدل با همان مشخصات قبلی در یک بلوک جداگانه قرار داده می‌شوند. " "پارامترهای مدل با همان مشخصات قبلی در یک بلوک جداگانه قرار داده می‌شوند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 686 "Model parameters may be scalars or matrices, but both types may not be combined in one prior statement. " "پارامترهای مدل ممکن است scalars یا ماتریس‌های % ۲ باشند اما هر دو نوع ممکن است در یک شرح قبلی ترکیب شوند. " "پارامترهای مدل ممکن است اسکالرها یا ماتریس‌ها باشند اما هر دو نوع ممکن است در یک شرح قبلی ترکیب نشوند. " 75 81 77 77.66666666666667 -0.5453200953184559 0.1217141725804492 -0.2712650129235351 -0.2316236452205139 0.2272727272727273 687 "You must specify at least two chains. " "باید حداقل دو زنجیر را مشخص کنید. " "باید حداقل دو زنجیر را مشخص کنید. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 688 "The table includes six columns and reports the following statistics using the MCMC simulation results: posterior mean, posterior standard deviation, MCMC standard error or MCSE, posterior median, and credible intervals. " "این جدول شامل شش ستون است و آمار زیر را با استفاده از نتایج شبیه‌سازی مبتنی بر ام‌سی‌ام‌سی گزارش می‌کند: میانگین خلفی، انحراف معیار عقبی، خطای استاندارد MCMC، میانه عقبی و فواصل معتبر. " "این جدول شامل شش ستون است و آمار زیر را با استفاده از نتایج شبیه‌سازی مبتنی‌بر MCMC گزارش می‌کند: میانگین پسینی، انحراف معیار پسینی، خطای استاندارد MCMC یا MCSE، میانه پسینی و فواصل معتبر. " 90 65 86 80.33333333333333 0.447856377456779 -0.8199815533804743 0.3211603974894275 -0.01698825947808928 0.2142857142857143 689 "If feasible initial values are not found after k attempts, an error will be issued. " "اگر مقادیر اولیه امکان پذیر بعد از k بار تلاش پیدا نشدند، یک خطا صادر خواهد شد. " "اگر مقادیر اولیه امکان‌پذیر بعد از k بار تلاش پیدا نشدند، یک خطا صادر خواهد شد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 690 "In this case, if the specified initial vector does not correspond to a feasible state, an error will be issued. " "در این حالت، اگر بردار اولیه مشخص‌شده متناظر با حالت امکان پذیر نباشد، یک خطا صادر خواهد شد. " "در این حالت، اگر بردار اولیه مشخص‌شده متناظر با یک حالت امکان‌پذیر نباشد، یک خطا صادر خواهد شد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04347826086956522 691 "Also see command-specific entries for the naming convention of additional parameters such as cutpoints with ordinal models or overdispersion parameters with negative binomial models. " "همچنین ورودی‌های خاص دستور برای نامگذاری پارامترهای اضافی مانند مدل‌های ترتیبی یا پارامترهای غیر خطی با مدل‌های دوجمله‌ای منفی را مشاهده کنید. " "همچنین ورودی‌های خاص دستور برای کنوانسیون نامگذاری پارامترهای اضافی مانند کات‌پوینت‌ها با مدل‌های ترتیبی یا پارامترهای بیش‌پراکنش با مدل‌های دو جمله‌ای منفی را مشاهده کنید. " 75 60 86 73.66666666666667 -0.5453200953184559 -1.114261467743263 0.3211603974894275 -0.4461403885240971 0.2727272727272727 692 "The reason for this choice is that the cutpoint parameters are sensitive to the range of the outcome variables, which is usually unknown a priori. " "دلیل این انتخاب این است که پارامترهای cutpoint نسبت به طیف وسیعی از متغیرهای خروجی حساس هستند، که معمولاً به صورت قبلی شناخته‌نشده است. " "دلیل این انتخاب این است که پارامترهای کات‌پوینت نسبت به طیف وسیعی از متغیرهای خروجی حساس هستند، که معمولاً از قبل شناخته‌نشده است. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.1851851851851852 693 "We can fit this model using the regress command. " "می‌توانیم این مدل را با استفاده از فرمان برگشتی تطبیق دهیم. " "می‌توانیم این مدل را با استفاده از فرمان برگشتی تطبیق دهیم. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 694 "Because the bayes prefix is simulation based, we set a random-number seed to get reproducible results. " "از آنجا که پیشوند bayes مبتنی بر شبیه‌سازی است، یک دانه عدد تصادفی برای بدست آوردن نتایج قابل تکرار قرار دادیم. " "از آنجا که پیشوند بیز مبتنی بر شبیه‌سازی است، یک دانه عدد تصادفی برای بدست آوردن نتایج قابل تکرار قرار دادیم. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.04166666666666666 695 "This may not always be true. " "این ممکن است همیشه درست نباشد. " "این ممکن است همیشه درست نباشد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 696 "Although these predictors cannot be identified using the likelihood alone, they can be identified, potentially, in a posterior model with an informative prior. " "اگر چه این predictors را نمیتوان‌ تنها با استفاده از احتمال تنها شناسایی کرد، آن‌ها را میتوان‌ به طور بالقوه، در یک مدل اولیه با یک مدل آموزنده تشخیص داد. " "اگر چه این پیش‌بین‌ها را نمی‌توان‌ تنها با استفاده از احتمال تنها شناسایی کرد، آن‌ها را می‌توان‌ به طور بالقوه، در یک مدل اولیه با یک مدل آموزنده تشخیص داد. " 89 70 85 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 0.03709277515846602 0.1842105263157895 697 "Multilevel models introduce effects at different levels of hierarchy such as hospital effects and doctor-nested-within-hospital effects, which are often high-dimensional. " "مدل‌های Multilevel اثراتی را در سطوح مختلفی از سلسله‌مراتب نظیر اثرات بیمارستانی و اثرات پزشکی در داخل بیمارستان، که اغلب ابعادی بالا هستند، معرفی می‌کنند. " "مدل‌های چندسطحی اثراتی را در سطوح مختلفی از سلسله‌مراتب نظیر اثرات بیمارستانی و اثرات پزشکی در داخل بیمارستان، که اغلب دارای ابعاد بالایی هستند، معرفی می‌کنند. " 89 70 85 81.33333333333333 0.3816446126050966 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 0.03709277515846602 0.125 698 "The results of a scenario-based survey in the context of academic advisement suggest that students vary in their attribution of failures to themselves and to the advisor based on their propensity to participate. " "نتایج یک تحقیق مبتنی بر سناریو در زمینه مطالعات آکادمیک نشان می‌دهد که دانش آموزان در نسبت عدم موفقیت خود نسبت به خودشان و مشاور براساس تمایل خود برای مشارکت تغییر می‌کنند. " "نتایج یک تحقیق مبتنی بر سناریو در زمینه مطالعات آکادمیک نشان می‌دهد که دانش آموزان در انتساب شکست به خودشان و مشاور بر اساس میل باطنی به مشارکت متفاوت هستند. " 97 95 93 95.0 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.7819357166995095 0.8796574603047741 0.40625 699 "In addition to delineating the theoretical significance of the findings, the paper provides guidance to educators in achieving higher student satisfaction, which in turn can lead to greater levels of retention and on-time graduation. " "علاوه بر توصیف اهمیت نظری یافته‌ها % ۲ این مقاله، راهنمایی را برای مربیان در دستیابی به رضایت بالاتر دانش‌آموز ۲ c ارایه می‌دهد که به نوبه خود می‌تواند منجر به سطوح بالاتر حفظ و فارغ‌التحصیلی در زمان شود. " "علاوه بر مشخص کردن اهمیت نظری یافته‌ها، این مقاله برای مربیان در جهت دستیابی به رضایت بالاتر دانش‌جویان راهنمایی ارائه می‌دهد که به نوبه خود می‌تواند منجر به و فارغ‌التحصیلی به‌موقع و سطح بالاتری از یادسپاری شود. " 70 88 87 81.66666666666667 -0.8763789195768675 0.5337060526883534 0.3869854430908678 0.01477085873411788 0.4444444444444444 700 "While there is overall agreement that students are participants in the co-creation of their educational experiences (e.g., Gasiewski et al. 2012; Graeff 2010; Kember et al. 2007; Meyer 2012; Ross Wooldridge 2008), the effect of student participation on satisfaction continues to be an under-developed area within higher education literature. " "در حالی که توافق کلی وجود دارد که دانشجویان در ایجاد تجارب تحصیلی خود شرکت می‌کنند تاثیر مشارکت دانش آموزان بر رضایت به یک منطقه تحت توسعه در ادبیات آموزش عالی ادامه می‌دهد. " "در حالی که توافق کلی وجود دارد که دانشجویان در ایجاد مشترک تجارب تحصیلی خود شرکت می‌کنند، تاثیر مشارکت دانش‌جویان بر رضایت در یک منطقه درحال‌توسعه در ادبیات مربوط به آموزش عالی ادامه می‌یابد. " 80 88 85 84.33333333333333 -0.2142612710600443 0.5337060526883534 0.2553353518879872 0.1915933778387654 0.2 701 "Even though important inroads have been made in understanding participation, research on co-creation is marked with a considerable number of mixed and contradictory findings, which range from suggesting a positive link, no link, or even a negative link between participation and satisfaction. " "حتی اگر چه پیشرفت مهمی در درک مشارکت در زمینه خلق مشترک صورت‌گرفته است، با تعداد قابل‌توجهی از یافته‌های ترکیبی و متناقض مشخص شده‌است که از پیشنهاد یک پیوند مثبت و یا حتی یک پیوند منفی بین مشارکت و رضایت. " "اگر چه پیشرفت‌های مهمی در درک مشارکت صورت‌گرفته، تحقیقات در زمینه هم‌آفرینی با یافته‌های ترکیبی و متناقض برجسته شده‌اند که از اشاره به یک پیوند مثبت، نبود پیوند و یا حتی یک پیوند منفی بین مشارکت و رضایت متغیر هستند. " 70 65 60 65.0 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.028883753701787 0.4166666666666667 702 "On the one hand, some studies find evidence of a self-serving bias, which attenuates the positive, and accentuates the negative, effects of participation on satisfaction. " "از یک طرف، برخی مطالعات شواهدی را در رابطه با گرایش self پیدا کرده‌اند که نتایج مثبت را نشان می‌دهد و تاثیر منفی را بر مشارکت در رضایت تاکید می‌کند. " "از یک طرف، برخی مطالعات شواهدی را در رابطه با گرایش سوگیری خودسود یافته‌اند که تأثیرات مثبت را بر رضایت ضعیف و تاثیرات منفی را تقویت می‌کند. " 65 50 65 60.0 -1.207437743835279 -1.70282129646884 -1.061165560140819 -1.323808200148312 0.4193548387096774 703 "There are indications in prior research that student propensity to participate (SPTP) influences the relationship between participation and satisfaction as well as the strength and locus of attribution. " "نشانه‌هایی در تحقیقات قبلی وجود دارد که تمایل دانش آموزان برای مشارکت (SPTP) بر رابطه بین مشارکت و رضایت و همچنین قدرت و مکان تخصیص تاثیر می‌گذارد. " "نشانه‌هایی در تحقیقات قبلی وجود دارد که تمایل باطنی دانش آموزان برای مشارکت (SPTP) بر رابطه بین مشارکت و رضایت و همچنین قدرت و مکان تخصیص تاثیر می‌گذارد. " 85 95 95 91.66666666666667 0.1167975531983673 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.6586937646323383 0.0303030303030303 704 "Elliott and Shin (2002) suggest that three of thirteen highly significant variables that impact satisfaction with college performance are advisor knowledge, approachability, and availability. " "الیوت و شین (۲۰۰۲) پیشنهاد می‌کنند که سه مورد از سیزده متغیر بسیار قابل‌توجه که رضایت از عملکرد کالج را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند، advisor % ۲ c approachability % ۲ c و در دسترس بودن هستند. " "الیوت و شین (۲۰۰۲) اظهار می‌کنند که سه مورد از سیزده متغیر بسیار قابل‌توجه که رضایت از عملکرد کالج را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند، دانش، قابلیت تقرب و در دسترس بودن او می‌باشد. " 60 65 60 61.66666666666666 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.249589636540728 0.2857142857142857 705 "The former view entails the advisor providing information and telling students what to do with very little participation of their own. " "دیدگاه قبلی مستلزم این است که مشاور اطلاعات را تامین کرده و به دانش آموزان بگوید که با مشارکت بسیار کمی از خودشان چه کار کنند. " "دیدگاه قبلی مستلزم این است که مشاور اطلاعات را تامین کرده و به دانش آموزان بگوید که با مشارکت بسیار کمی از خودشان چه کار کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 706 "Similarly, Clayson and Haley (2005) advocate the view of students as partners rather than consumers willing to take responsibility for their education. " "به طور مشابه % ۲ c clayson و هالی (۲۰۰۵) از دیدگاه دانشجویان به عنوان شریک و نه مصرف کنندگان مایل به پذیرش مسئولیت آموزش آن‌ها حمایت می‌کنند. " "به طور مشابه کلیسون و هالی (۲۰۰۵) از دیدگاه دانشجویان به عنوان شریک و نه مصرف کنندگانی که به خاطر تحصیل مایل به پذیرش مسئولیت هستند دفاع می‌کنند. " 70 80 82 77.33333333333333 -0.8763789195768675 0.06285818970789152 0.05786021508366634 -0.2518868382617699 0.40625 707 "Moreover, Gremler and McCollough (2002) find student overall course evaluations to depend more on their evaluation of the instructor than themselves. " "علاوه بر این، % ۲ c Gremler و McCollough (۲۰۰۲) ارزیابی کلی دانشجویان را برای اطمینان بیشتر به ارزیابی خود از مربی در مقایسه با خودشان، پیدا کردند. " "علاوه بر این، گرملر و مک‌کلو (۲۰۰۲) دریافتند که ارزیابی کلی دانشجویان از دوره بیشتر به ارزیابی از مربی مبتنی است تا خودشان. " 85 75 70 76.66666666666667 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.2822215011967156 0.6428571428571429 708 "Although the relationship between student participation and satisfaction has not been studied empirically in higher education literature, the preceding paragraphs comprise a case for such exploration. " "اگرچه رابطه بین مشارکت دانشجو و رضایت به طور تجربی در ادبیات آموزش عالی مورد مطالعه قرار نگرفته است، در پاراگراف‌های قبلی شامل یک مورد برای چنین اکتشاف می‌باشد. " "اگرچه رابطه بین مشارکت دانشجو و رضایت به طور تجربی در ادبیات آموزش عالی مورد مطالعه قرار نگرفته است، در پاراگراف‌های قبلی شامل موضوعی برای چنین اکتشافی می‌باشد. " 90 96 95 93.66666666666667 0.447856377456779 1.004553915668815 0.9135858079023901 0.7886653670093281 0.09375 709 "To begin this exploration, we look to research on participation behavior in other literatures such as psychology and marketing, where satisfaction is viewed as both an affective and cognitive evaluation of the service. " "برای شروع این اکتشاف به تحقیق در مورد رفتار شرکت در ادبیات دیگر مانند روانشناسی و بازاریابی می‌پردازیم که در آن رضایت به عنوان یک ارزیابی موثر و شناختی از خدمات مشاهده می‌شود. " "برای شروع این اکتشاف، ما به تحقیق دربارهٔ رفتار مشارکتی در نوشتجات دیگر مانند روانشناسی و بازاریابی می‌پردازیم که در آن رضایت به عنوان یک ارزیابی موثر و شناختی از خدمات مشاهده می‌شود. " 87 80 85 84.0 0.249221082901732 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.1891382081658702 0.1621621621621622 710 "On the contrary, Roter (1977) finds that patients who participate more in their care (i.e., by asking more direct questions) are less satisfied than patients who participate less. " "برعکس Roter (۱۹۷۷) دریافته است که بیمارانی که بیشتر در مراقبت خود مشارکت می‌کنند (یعنی با پرسیدن سوالات مستقیم بیشتر) کم‌تر از بیمارانی که کم‌تر مشارکت می‌کنند راضی هستند. " "برعکس راتر (۱۹۷۷) دریافته است بیمارانی که بیشتر در مراقبت خود مشارکت می‌کنند (یعنی با پرسیدن سوالات مستقیم بیشتر) کم‌تر از بیمارانی که کم‌تر مشارکت می‌کنند راضی هستند. " 95 94 95 94.66666666666667 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.9135858079023901 0.8597809865137601 0.05405405405405406 711 "The self-serving bias suggests that the individual has the tendency to assert more responsibility than a partner for a successful outcome and less responsibility for an unsuccessful one (Campbell and Sedikides 1999). " "تعصب - نشان می‌دهد که فرد تمایل دارد نسبت به یک شریک برای یک نتیجه موفق و مسیولیت کم‌تر برای یک نتیجه ناموفق، مسیولیت بیشتری داشته باشد (کمپبل و Sedikides ۱۹۹۹). " "سوگیری خودسود نشان می‌دهد که فرد تمایل دارد برای یک نتیجه موفق مسئولیت بیشتری و برای یک نتیجه ناموفق مسئولیت کم‌تر نسبت به شریک خود، داشته باشد (کمپبل و سدیکیدز ۱۹۹۹). " 65 71 65 67.0 -1.207437743835279 -0.466845656145128 -1.061165560140819 -0.9118163200404085 0.3513513513513514 712 "Bendapudi and Leone (2003) show that the self-serving bias has important implications for satisfaction with a service outcome. " "Bendapudi و سیرالئون (۲۰۰۳) نشان می‌دهند که جانبداری خود - خدمت، پیامدهای مهمی برای رضایت از یک پیامد خدماتی دارد. " "بنداپودی و لئون (۲۰۰۳) نشان می‌دهند که سوگیری خود سود، پیامدهای مهمی برای رضایت از یک پیامد خدماتی دارد. " 90 87 85 87.33333333333333 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3926805997201872 0.2083333333333333 713 "Early literature suggests that participation may differ not only across service industries but also across consumers. " "ادبیات اولیه نشان می‌دهد که مشارکت ممکن است نه تنها در سراسر صنایع خدماتی بلکه در میان مصرف کنندگان متفاوت باشد. " "نوشتجات اولیه نشان می‌دهد که مشارکت ممکن است نه تنها در سراسر صنایع خدماتی بلکه در میان مصرف کنندگان متفاوت باشد. " 91 98 99 96.0 0.5140681423084613 1.122265881413931 1.176885990308151 0.9377400046768477 0.04347826086956522 714 "Those designated as high SPTP are students characterized by a strong tendency to participate in their educational experiences, whereas those designated as low-SPTP are students whose such tendencies are significantly lower or minimal. " "آن‌هایی که به عنوان highSPTP انتخاب می‌شوند، دانشجویان هستند که با تمایل قوی برای مشارکت در تجارب تحصیلی خود در ۲ c مشخص می‌شوند، در حالی که آن‌هایی که به عنوان SPTP پایین شناخته می‌شوند، دانشجویانی هستند که این گرایش‌ها به میزان قابل‌توجهی کم‌تر یا حداقل هستند. " "آن‌هایی که به عنوان SPTP بالا انتخاب می‌شوند، دانشجویانی هستند که با تمایل قوی برای مشارکت در تجارب تحصیلی مشخص می‌شوند، در حالی که آن‌هایی که به عنوان SPTP پایین شناخته می‌شوند، دانشجویانی هستند که این گرایش‌ها در آن ها به میزان قابل‌توجهی کم‌تر یا حداقل هستند. " 87 90 96 91.0 0.249221082901732 0.6514180184334688 0.9794108535038304 0.626683318279677 0.1525423728813559 715 "As required participation increases, relative to low-SPTP consumers, those with high levels of SPTP will likely derive greater enjoyment from participation and relationship building with a service employee (relational value), and by extension greater service quality, customization, and increased control. " "همانطور که مشارکت مورد نیاز، % ۲ c را نسبت به مصرف کنندگان کم‌درآمد % ۲ افزایش می‌دهد، افراد با سطوح بالای of احتمالاً از مشارکت و ایجاد رابطه با یک کارمند خدمات (ارزش رابطه‌ای) % ۲ c و با افزایش کیفیت خدمات بزرگ‌تر ۲ c c و افزایش کنترل بهره می‌برند. " "همانطور که مشارکت مورد نیاز افزایش می‌یابد، در مقایسه مصرف کنندگانی با SPTP پایین، افراد با سطوح بالای SPTP احتمالاً از مشارکت و ایجاد رابطه با یک کارمند خدمات (ارزش رابطه‌ای)، و با افزایش کیفیت خدمات بیشتر، تطبیق انفرادی و افزایش کنترل لذت بیشتری می برند. " 65 50 49 54.66666666666666 -1.207437743835279 -1.70282129646884 -2.114366289763863 -1.674875110022661 0.4545454545454545 716 "Psychological reactance theory suggests that limited freedom results in frustration and hostile attitudes towards the origin of the limitation, and thus the blame goes to the service provider. " "نظریه واکنش روانی نشان می‌دهد که آزادی محدود منجر به سرخوردگی و نگرش‌های خصمانه نسبت به منشا محدودیت و در نتیجه تقصیر به ارایه‌دهنده خدمات می‌شود. " "نظریه واکنش روانی نشان می‌دهد که آزادی محدود منجر به سرخوردگی و نگرش‌های خصمانه نسبت به منشا محدودیت شده و در نتیجه سرزنش‌ها به ارایه‌دهنده خدمات روانه می‌شوند. " 60 77 85 74.0 -1.538496568093691 -0.1137097589097816 0.2553353518879872 -0.4656236583718285 0.1470588235294118 717 "This study focuses on academic advisement as a distinct service episode/encounter that may require varying degrees of participation from the student. " "این مطالعه بر روی advisement دانشگاهی به عنوان یک قسمت خدمات متمایز تمرکز می‌کند که ممکن است نیازمند درجات مختلفی از مشارکت دانشجویان باشد. " "این مطالعه بر روی مشاوره علمی به عنوان یک قسمت از خدمات / برخورد متمایز تمرکز می‌کند که ممکن است نیازمند درجات مختلفی از مشارکت دانشجویان باشد. " 65 62 73 66.66666666666667 -1.207437743835279 -0.9965495019981475 -0.5345651953292962 -0.9128508137209076 0.1724137931034483 718 "We generated items based on the actor-observer asymmetry (Jones and Nisbett 1972), which is a useful guide for differentiating between students with different degrees of SPTP. " "ما موارد را براساس تقارن ناظر و مشاهده کردیم (Jones و Nisbett ۱۹۷۲) % ۲ c که راهنمای مفیدی برای افتراق بین دانش آموزان با درجات مختلف of است. " "ما موارد را براساس عدم تقارن ناظر و کنش‌گر ایجاد کردیم (جونز و نیسبت ۱۹۷۲) که راهنمای مفیدی برای تمایز بین دانش‌جویان با درجات مختلف SPTP است. " 65 45 49 53.0 -1.207437743835279 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.772968414810257 0.375 719 "The survey was administered to 78 undergraduate students attending a public university in the Southwest United States. " "این نظرسنجی به ۷۸ دانشجوی دوره لیسانس که در یک دانشگاه دولتی در جنوب غربی ایالات‌متحده شرکت داشتند، انجام شد. " "این نظرسنجی روی ۷۸ دانشجوی دوره لیسانس اجرا شد که در یک دانشگاه دولتی در جنوب غربی ایالات‌متحده شرکت داشتند. " 100 91 97 96.0 1.109974025973602 0.7102740013060265 1.045235899105271 0.9551613087949664 0.2272727272727273 720 "The sample consisted of 64.4 % males and 35.6 % females. " "نمونه شامل ۶۴.۴ % نر و ۳۵.۶ % ماده بود. " "این نمونه شامل ۶۴.۴ % مرد و ۳۵.۶ % زن بود. " 100 90 89 93.0 1.109974025973602 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.7600091929002731 0.1818181818181818 721 "81.1 % of the respondents were single. " "۸۱.۱ % از پاسخ دهندگان مجرد بودند. " "۸۱.۱ % از پاسخ دهندگان مجرد بودند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 722 "The highest completed educational degree was a high school diploma with 88.8 %. " "بالاترین درجه تحصیلی تکمیل‌شده، دیپلم دبیرستان با ۸۸.۸ % بود. " "بالاترین درجه تحصیلی تکمیل‌شده، دیپلم دبیرستان با ۸۸.۸ % بود. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 723 "The majority of the individuals (71.9 %) earned below $40,000 annually. " "اکثر افراد (۷۱.۹ درصد) سالانه کم‌تر از ۴۰ درصد درآمد دارند. " "اکثر افراد (۷۱.۹ درصد) سالانه کم‌تر از چهل هزار دلار درآمد دارند. " 100 48 49 65.66666666666667 1.109974025973602 -1.820533262213956 -2.114366289763863 -0.9416418420014055 0.1875 724 "In an EGA respondents would be selected based on having very high or very low scores on SPTP (Preacher et al. 2005). " "در یک پاسخ دهندگان EGA براساس داشتن نمرات بسیار بالا یا خیلی پایین در SPTP انتخاب می‌شوند. " "در یک EGA پاسخ دهندگان براساس داشتن نمرات بسیار بالا یا خیلی پایین در SPTP انتخاب می‌شوند. " 70 87 87 81.33333333333333 -0.8763789195768675 0.4748500698157956 0.3869854430908678 -0.004847802223401383 0.05263157894736842 725 "However, EGA also implies that data are only collected from students that are very low in SPTP and from those that are high in SPTP to determine its relationship with attribution. " "با این حال، % ۲ c EGA همچنین نشان می‌دهد که داده‌ها فقط از دانش آموزانی که در SPTP بسیار پایین هستند جمع‌آوری می‌شوند و از آن‌هایی که در SPTP بالا هستند تا ارتباط آن با اسناد را تعیین کنند. " "با این حال، EGA همچنین نشان می‌دهد که داده‌ها فقط از دانش آموزانی که در SPTP بسیار پایین هستند و از آن‌هایی که در SPTP بالا هستند جمع‌آوری می‌شوند تا ارتباط آن با اسناد را تعیین کنند. " 85 85 80 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.1333819270499444 0.09090909090909091 726 "According to Cohen (1983) this approach provides the best result in dichotomizing continuous variables that are normally distributed, which is the case for SPTP. " "طبق گفته کوهن (۱۹۸۳) این رویکرد بهترین نتیجه را در dichotomizing متغیرهای پیوسته ارایه می‌دهد که به طور معمول در توزیع شده‌اند که در مورد SPTP صدق می‌کند. " "طبق گفته کوهن (۱۹۸۳) این رویکرد بهترین نتیجه را در دوبخشی کردن متغیرهای پیوسته ارائه می‌دهد که به طور معمول توزیع شده‌اند که در مورد SPTP صدق می‌کند. " 65 65 69 66.33333333333333 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.9417615583169369 0.1176470588235294 727 "Standardizing the indicators helps reduce multicollinearity issues by lowering the correlations between product indicators and their individual components. " "Standardizing شاخص‌ها به کاهش مشکلات multicollinearity با کاهش همبستگی بین شاخص‌های محصول و اجزای منفرد آن‌ها کمک می‌کند. " "استاندارد کردن شاخص‌ها به کاهش مشکلات همخطی چندگانه با کاهش همبستگی بین شاخص‌های محصول و اجزای منفرد آن‌ها کمک می‌کند. " 60 63 69 64.0 -1.538496568093691 -0.9376935191255897 -0.7978653777350574 -1.091351821651446 0.16 728 "Table 4 reports the standardized path coefficients and t-values for the tested models. " "جدول ۴ ضرایب مسیر استاندارد شده و مقادیر t برای مدل‌های تست را گزارش می‌دهد. " "جدول ۴ ضرایب مسیر استاندارد شده و مقادیر t برای مدل‌های تست شده را گزارش می‌دهد. " 95 96 95 95.33333333333333 0.7789152017151906 1.004553915668815 0.9135858079023901 0.8990183084287985 0.05263157894736842 729 "Specifically, satisfaction with academic advising is of great importance as it increases on-time graduation rates. " "به طور خاص رضایت از مشاوره دانشگاهی از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که نرخ فارغ‌التحصیلی در زمان فارغ‌التحصیلی را افزایش می‌دهد. " "به طور خاص رضایت از مشاوره دانشگاهی از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که نرخ فارغ‌التحصیلی به‌موقع را افزایش می‌دهد. " 85 82 89 85.33333333333333 0.1167975531983673 0.180570155453007 0.5186355342937483 0.2720010809817076 0.1666666666666667 730 "While there is general consensus that students take a participative role in their educational experience, the relationship between student participation and satisfaction has not been examined empirically in higher education literature. " "در حالی که اتفاق‌نظر عمومی وجود دارد که دانشجویان نقش مشارکتی را در تجربه آموزشی خود به دست می‌گیرند، رابطه بین مشارکت دانشجویان و رضایت از لحاظ تجربی در ادبیات آموزش عالی مورد بررسی قرار نگرفته است. " "در حالی که اتفاق‌نظر عمومی وجود دارد که دانشجویان نقش مشارکتی را در تجربه آموزشی خود به دست می‌گیرند، رابطه بین مشارکت دانشجویان و رضایت از لحاظ تجربی در نوشته‌های مربوط به آموزش عالی مورد بررسی قرار نگرفته است. " 95 88 93 92.0 0.7789152017151906 0.5337060526883534 0.7819357166995095 0.6981856570343511 0.09090909090909091 731 "The former compels the student to blame the provider (e.g., faculty advisor) for negative outcomes, which will potentially lead to lower levels of satisfaction (e.g., Bendapudi and Leone 2003). " "اولی دانشجو را موظف به سرزنش ارایه‌دهنده (به عنوان مثال مشاور هیات‌علمی) برای پیامدهای منفی می‌کند که به طور بالقوه منجر به سطوح پایین‌تر رضایت خواهد شد. " "اولی دانشجو را ملزم به سرزنش ارائه‌دهنده (به عنوان مثال مشاور هیات‌علمی) برای پیامدهای منفی می‌کند که به طور بالقوه منجر به سطوح پایین‌تر رضایت خواهد شد. " 92 98 99 96.33333333333333 0.5802799071601435 1.122265881413931 1.176885990308151 0.9598105929607419 0.05882352941176471 732 "To better understand under which circumstances each of these biases might be salient, this study introduces SPTP as a student characteristic. " "برای درک بهتر، تحت کدام شرایط هر یک از این biases ممکن است برجسته باشند، این مطالعه SPTP را به عنوان یک مشخصه دانشجو معرفی می‌کند. " "برای درک بهتر اینکه تحت چه شرایطی هر یک از این سوگیری‌ها ممکن است برجسته باشند، این مطالعه SPTP را به عنوان یک مشخصه دانشجویی معرفی می‌کند. " 65 65 79 69.66666666666667 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -0.1396149217206545 -0.7223447396454693 0.1935483870967742 733 "On the contrary, this study indicates that educators should strive to account for individual differences in providing services to students. " "برعکس این مطالعه نشان می‌دهد که مربیان باید تلاش کنند تا تفاوت‌های فردی را در ارایه خدمات به دانش آموزان در نظر بگیرند. " "برعکس این مطالعه نشان می‌دهد که مربیان باید تلاش کنند تا تفاوت‌های فردی را در ارائه خدمات به دانش آموزان در نظر بگیرند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.03846153846153846 734 "The findings in this study suggest that universities should not only strive to utilize either prescriptive or developmental advising approaches but also take into consideration that certain students will favor one over the other. " "یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که دانشگاه‌ها نه تنها باید تلاش کنند که از رویکردهای مشاوره‌ای تجویزی یا توسعه‌ای استفاده کنند (crookston et al., اسمیت and allen), اما باید توجه داشته باشند که برخی از دانش آموزان از یک طرف نسبت به یکدیگر خوششان خواهد آمد. " "یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که دانشگاه‌ها نه تنها باید تلاش کنند که از رویکردهای مشاوره‌ای تجویزی یا توسعه‌ای استفاده کنند، بلکه باید توجه داشته باشند که برخی از دانش آموزان یکی را بر دیگری ترجیح می دهند. " 75 80 85 80.0 -0.5453200953184559 0.06285818970789152 0.2553353518879872 -0.07570885124085908 0.4666666666666667 735 "Advisors need to be equipped with tools, which allow them to determine the individual advising needs of students after a few initial meetings. " "مشاوران باید مجهز به ابزارها باشند, که به آن‌ها اجازه می‌دهد تا پس از چند جلسه اولیه, نیازهای مشاوره فردی را تعیین کنند. " "مشاوران باید مجهز به ابزارها باشند، که به آن‌ها اجازه می‌دهد تا پس از چند جلسه اولیه، نیازهای مشاوره فردی را تعیین کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.07142857142857142 736 "Despite diminishing resources, the number of centralized advising units has been growing in academic institutions and increasingly includes professional non-faculty staff members. " "علی‌رغم کاهش منابع تعداد واحدهای مشاوره متمرکز در موسسات آکادمیک رو به رشد بوده‌است و به طور فزاینده‌ای شامل اعضای هیات‌علمی غیر هیات‌علمی حرفه‌ای می‌شود. " "علی‌رغم کاهش منابع، تعداد واحدهای مشاوره متمرکز در موسسات آکادمیک رو به رشد بوده‌است و به طور فزاینده‌ای شامل اعضای حرفه‌ای غیر هیات‌علمی می‌شود. " 100 60 89 83.0 1.109974025973602 -1.114261467743263 0.5186355342937483 0.1714493641746958 0.125 737 "You set up an appointment and meet with your designated advisor to find an elective course that matches your interests. " "شما یک قرار ملاقات تنظیم کردید و با مشاور مشخص‌شده خود ملاقات کردید تا یک مسیر انتخابی پیدا کنید که مطابق با علایق شما باشد. " "یک قرار ملاقات تنظیم کردید و با مشاور مشخص‌شده خود ملاقات کردید تا یک مسیر انتخابی پیدا کنید که مطابق با علایق شما باشد. " 100 97 98 98.33333333333333 1.109974025973602 1.063409898541373 1.111060944706711 1.094814956407229 0.03846153846153846 738 "After listening to you, the advisor reviews your academic record and then looks for possible electives in the course catalogue. " "بعد از گوش دادن به شما % ۲، مشاور سابقه تحصیلی تان را بررسی می‌کند و سپس به دنبال electives احتمالی در کاتالوگ دوره می‌گردد. " "بعد از گوش دادن به شما ، مشاور سابقه تحصیلی تان را بررسی می‌کند و سپس به دنبال گزینش احتمالی در کاتالوگ دوره می‌گردد. " 65 65 69 66.33333333333333 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.9417615583169369 0.1111111111111111 739 "The advisor further reviews the descriptions of several courses and evaluates their content in respect to your interests. " "مشاور همچنین شرح دوره‌های مختلف را بررسی کرده و محتوای آن‌ها را در رابطه با علایق شما ارزیابی می‌کند. " "مشاور همچنین شرح دوره‌های مختلف را بررسی کرده و محتوای آن‌ها را با توجه به علایق شما ارزیابی می‌کند. " 85 97 98 93.33333333333333 0.1167975531983673 1.063409898541373 1.111060944706711 0.7637561321488171 0.1304347826086956 740 "Psychological implications of customer participation in co-production. " "پیامدهای روانی مشارکت مشتری در تولید. " "پیامدهای روانی مشارکت مشتری در تولید مشترک. " 70 70 85 75.0 -0.8763789195768675 -0.5257016390176857 0.2553353518879872 -0.3822484022355221 0.125 741 "Customer contributions and roles in service delivery. " "نقش و نقش‌های مشتری در تحویل خدمات. " "مشارکت ها و نقش‌های مشتری در تحویل خدمات. " 65 65 80 70.0 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.7004030577783226 0.2 742 "David Ricardo developed a dynamic model of corn and velvet production, with corn produced by land and labor and velvet produced with labor alone. " "دیوید ریکاردو، مدل دینامیک تولید ذرت و مخمل با ذرت تولید شده توسط زمین و نیروی کار و مخمل تولید شده با نیروی کار را توسعه داد. " "دیوید ریکاردو، مدل دینامیک تولید ذرت و مخمل که در آن ذرت توسط زمین و نیروی کار تولید شده و مخمل تنها با نیروی کار تولید شده را توسعه داد. " 80 92 93 88.33333333333333 -0.2142612710600443 0.7691299841785842 0.7819357166995095 0.4456014766060165 0.1875 743 "Ricardo showed that in autarky the gradual expansion of the wage fund and growth of velvet production would lower its relative price, until a long-run equilibrium was reached. " "ریکاردو اظهار داشت که در autarky گسترش تدریجی صندوق دست‌مزد و رشد تولید مخمل، قیمت نسبی خود را کاهش می‌دهد تا زمانی که تعادل طولانی‌مدت به دست آید. " "ریکاردو اظهار داشت که در خودکفایی اقتصادی گسترش تدریجی صندوق دست‌مزد و رشد تولید مخمل، قیمت نسبی آن را کاهش می‌دهد تا زمانی که تعادل طولانی‌مدت به دست آید. " 65 65 70 66.66666666666667 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.9198198764497901 0.08823529411764706 744 "In the context of trade reform it allows us to estimate the extent to which trade liberalization has led to a reduction in markups by firms facing import competition. " "در زمینه اصلاحات تجاری به ما اجازه می‌دهد تا حدی را برآورد کنیم که در آن آزادسازی تجارت منجر به کاهش in توسط شرکت‌هایی شده‌است که با رقابت وارداتی مواجه هستند. " "این روش در زمینه اصلاحات تجاری به ما اجازه می‌دهد تا حدی را برآورد کنیم که در آن آزادسازی تجارت منجر به کاهش اضافه بها توسط شرکت‌هایی شده‌ است که با رقابت وارداتی مواجه هستند. " 87 65 65 72.33333333333333 0.249221082901732 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.5439753435398537 0.1052631578947368 745 "She also finds that reduced tariffs are associated with lower price-cost ratios, but that result is only significant at the 15% level. " "او همچنین دریافته است که کاهش تعرفه‌ها با نسبت‌های قیمت کم‌تر - هزینه % ۲ در ارتباط است، اما این نتیجه فقط در سطح ۱۵ % قابل‌توجه است. " "او همچنین دریافته است که کاهش تعرفه‌ها با نسبت‌های قیمت - هزینه کم‌تر در ارتباط است، اما این نتیجه فقط در سطح ۱۵ % معنی دار است. " 85 65 70 73.33333333333333 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.478408110771908 0.15625 746 "With the initial production possibility frontier (PPF), the economy produces at point B and consumes at point C. " "با امکان تولید اولیه، مرز (PPF) % ۲ c در نقطه B تولید می‌شود و در نقطه C مصرف می‌شود. " "با مرز امکان تولید اولیه (PPF)، اقتصاد در نقطه B تولید می‌شود و در نقطه C مصرف می‌شود. " 65 45 49 53.0 -1.207437743835279 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.772968414810257 0.2083333333333333 747 "What is more surprising is that immiserizing growth can occur even when foreign demand is inelastic, but this requires that condition (b) hold, i.e. that growth reduces the output of the importable good. " "آنچه شگفت‌انگیز است این است که رشد immiserizing می‌تواند حتی زمانی رخ دهد که تقاضای خارجی، inelastic باشد، اما این امر نیازمند آن است که شرایط (ب) را نگه دارد، به عنوان مثال رشد خروجی کالای قابل واردات را کاهش می‌دهد. " "آنچه شگفت‌انگیز است این است که رشد ضعیف می‌تواند حتی زمانی رخ دهد که تقاضای خارجی بی کشش باشد، اما این امر نیازمند آن است که شرط (ب) برقرار باشد، به عنوان مثال رشد خروجی کالای قابل واردات را کاهش می‌دهد. " 60 62 69 63.66666666666666 -1.538496568093691 -0.9965495019981475 -0.7978653777350574 -1.110970482608965 0.1428571428571428 748 "Industry prices were treated as equal across countries (due to free trade), so it was the technology parameters and factor endowments that appeared in the GDP function. " "قیمت‌های صنعت نیز در میان کشورها برابر بودند (به دلیل تجارت آزاد) % ۲ c بنابراین پارامترهای فن‌آوری و endowments عاملی بود که در عملکرد تولید ناخالص داخلی ظاهر شدند. " "قیمت‌های صنعت نیز در میان کشورها برابر بودند (به دلیل تجارت آزاد)، بنابراین این پارامترهای فن‌آوری و ودیعه سپاری عاملی بودند که در عملکرد تولید ناخالص داخلی ظاهر شدند. " 60 65 69 64.66666666666667 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -1.052114499736408 0.2 749 "The price of the final good at each point in time is P(t). " "قیمت کالای نهایی در هر نقطه زمانی P (t) است. " "قیمت کالای نهایی در هر نقطه زمانی P (t) است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 750 "We have not yet determined whether trade will increase the growth rate of the large country, or slow down the growth rate of the small country. " "هنوز مشخص نکرده ایم که آیا تجارت نرخ رشد کشور بزرگ را ۲ درصد افزایش خواهد داد یا نرخ رشد کشور کوچک را کند خواهد کرد. " "هنوز مشخص نکرده ایم که آیا تجارت نرخ رشد کشور بزرگ را افزایش خواهد داد یا نرخ رشد کشور کوچک را کند خواهد کرد. " 80 65 69 71.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.6107027340585254 0.08 751 "They argue that growth in the former group is explained by openness and has particularly benefited the poor. " "آن‌ها استدلال می‌کنند که رشد در گروه قبلی با باز بودن توضیح داده می‌شود و به ویژه از فقرا سود برده‌است. " "آن‌ها استدلال می‌کنند که رشد در گروه قبلی با باز بودن توضیح داده می‌شود و به ویژه به سود فقرا بوده‌است. " 75 65 69 69.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.7210556754779959 0.1153846153846154 752 "Findlay (1996) argues that this framework may well be the most relevant one to analyze the growth experience of developing countries, and these articles are recommended for further reading. " "Findlay (۱۹۹۶) استدلال می‌کند که این چارچوب ممکن است مناسب‌ترین فرد برای تجزیه و تحلیل تجربه رشد کشورهای در حال توسعه باشد و این مقالات برای مطالعه بیشتر توصیه می‌شوند. " "فیندلی (۱۹۹۶) استدلال می‌کند که این چارچوب ممکن است مناسب‌ترین چارچوب برای تجزیه و تحلیل تجربه رشد کشورهای در حال توسعه باشد و این مقالات برای مطالعه بیشتر توصیه می‌شوند. " 95 90 85 90.0 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.5618895240122156 0.05555555555555555 753 "He finds that there is no significant relationship between TFP growth and R&D expenditures of partner countries. " "او دریافت که هیچ رابطه معناداری وجود نداردبین رشد TFP و هزینه‌های R & D در کشورهای شریک. " "او دریافت که هیچ رابطه معناداری بین رشد TFP و هزینه‌های تحقیق و توسعه در کشورهای شریک وجود ندارد. " 60 83 82 75.0 -1.538496568093691 0.2394261383255647 0.05786021508366634 -0.4137367382281533 0.2857142857142857 754 "Conversely, there is no evidence that American firms benefit from the R&D activities of the Japanese. " "در مقابل, هیچ مدرکی وجود ندارد که شرکت‌های آمریکایی از فعالیت‌های r & d ژاپن سود ببرند. " "در مقابل, هیچ مدرکی وجود ندارد که شرکت‌های آمریکایی از فعالیت‌های تحقیق و توسعه ژاپنی ها سود می برند. " 65 80 85 76.66666666666667 -1.207437743835279 0.06285818970789152 0.2553353518879872 -0.2964147340798001 0.3478260869565217 755 "We show that this measure of product variety is correlated with productivity growth. " "ما نشان می‌دهیم که این معیار تنوع محصول با رشد بهره‌وری همبستگی دارد. " "ما نشان می‌دهیم که این معیار تنوع محصول با رشد بهره‌وری همبستگی دارد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 756 "An essential assumption was that the fixed cost of inventing a new input is inversely related to the number of inputs already created. " "یک فرض مهم این بود که هزینه ثابت اختراع یک ورودی جدیددر حال حاضر تعداد of که در حال حاضر ایجاد شده‌اند می‌باشد. " "یک فرض مهم این بود که هزینه ثابت اختراع یک ورودی جدید رابطه ی معکوس با تعداد ورودی های از قبل ایجاد شده دارد. " 65 45 49 53.0 -1.207437743835279 -1.997101210831629 -2.114366289763863 -1.772968414810257 0.52 757 "Untoward sequelae of orbital fractures and periorbital injuries include serious injuries to the optic nerve, the globe, or both. " "orbit untoward sequelae از شکستگی orbital و آسیب‌های periorbital شامل آسیب‌های جدی به عصب بینایی، کره زمین و یا هر دو می‌شود. " "عوارض نامساعد شکستگی‌های چشم‌خانه‌ای و آسیب های اطراف چشم شامل آسیب‌های جدی به عصب بینایی، کره‌ی چشم یا هر دو است. " 55 50 52 52.33333333333334 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -1.916891152959542 -1.829755947260162 0.4642857142857143 758 "Early identification of the signs and symptoms of injuries to the globe and the optic nerve will lead to prompt emergency interventions that can preserve vision. " "تشخیص زودرس علایم و نشانه‌های آسیب‌های وارده به کره زمین و عصب بینایی, منجر به مداخلات اضطراری فوری می‌شود که می‌تواند چشم‌انداز را حفظ کند. " "تشخیص اولیه‌ی علائم و نشانه‌های آسیب های وارده به کره‌ی چشم و عصب بینایی، به مداخلات فوری‌ اورژانسی منجر می‌شود که می‌تواند بینایی را حفظ کند. " 60 60 69 63.0 -1.538496568093691 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -1.150207804524004 0.303030303030303 759 "Therefore, patients with suspected Ocular injury should be reassessed at regular intervals, especially if they are unconscious and unable to communicate the fact that their symptoms are worsening. " "بنابراین، بیمارانی با suspected ocular باید در فواصل منظم ارزیابی شوند، به خصوص اگر ناخودآگاه باشند و قادر به ارتباط دادن با این واقعیت نباشند که نشانه‌ها رو به وخامت است. " "بنابراین، بیماران مشکوک به آسیب چشمی باید در فواصل منظم مورد ارزیابی مجدد قرار گیرند، به خصوص اگر آنها ناهوشیار باشند و قادر به بیان این مسئله نباشند که علائم‌شان رو به وخامت است. " 60 63 49 57.33333333333334 -1.538496568093691 -0.9376935191255897 -2.114366289763863 -1.530185458994381 0.4473684210526316 760 "Injury to the optic nerve may be caused by many factors, including compression caused by retrobulbar hematoma or hemorrhage, traumatic optic neuropathy, and direct injuries. " "آسیب به عصب بینایی ممکن است ناشی از عوامل بسیاری باشد، از جمله فشرده‌سازی ناشی از retrobulbar hematoma یا خونریزی، ناخوشی بینایی، و آسیب‌های مستقیم. " "آسیب‌ به عصب بینایی ممکن است در اثر عوامل زیادی ایجاد شود، از جمله فشرده‌سازی ناشی از خونریزی یا هماتوم پشت کره چشمی، نوروپاتی اپتیک آسیب‌دیده و آسیب‌های مستقیم. " 65 65 60 63.33333333333334 -1.207437743835279 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.139236695121258 0.4285714285714285 761 "Microbial strain typing is increasingly important in routine clinical microbiology laboratories as a method to track hospital-acquired infections. " "تایپ کرنش Microbial به طور فزاینده‌ای در آزمایشگاه‌های میکروبیولوژی روتین بالینی به عنوان روشی برای ردیابی عفونت‌های اکتسابی در بیمارستان اهمیت بسیاری دارد. " "تعیین سویه میکروبی در آزمایشگاه‌های میکروبیولوژی بالینی معمول به عنوان روشی برای ردیابی عفونت‌های اکتسابی در بیمارستان از اهمیت بالایی برخوردار است. " 80 62 49 63.66666666666666 -0.2142612710600443 -0.9965495019981475 -2.114366289763863 -1.108392354274018 0.52 762 "this chapter focuses on one particular method used for typing of bacteria and fungi: repetitive sequence - based PCR (rep-PCR). " "این فصل بر روی یک روش خاص که برای تایپ از باکتری‌ها و قارچ‌ها استفاده می‌شود تمرکز می‌کند: PCR توالی تکراری (rep - PCR). " "این فصل بر روی یک روش خاص که برای تعیین باکتری‌ها و قارچ‌ها استفاده می‌شود، تمرکز دارد: PCR مبتنی بر توالی تکرارشونده (rep-PCR). " 70 75 70 71.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.6132803254551272 0.2727272727272727 763 "A number of valuable reviews are available for more in-depth discussion of other technologies. " "تعدادی از بررسی‌های ارزشمند برای بحث عمیق فن‌آوری‌های دیگر در دسترس هستند. " "تعدادی از بررسی‌های ارزشمند برای بحث‌های عمیق‌تر درباره فناوری‌های دیگر موجود است. " 85 80 85 83.33333333333333 0.1167975531983673 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.144997031598082 0.4117647058823529 764 "Additionally, we describe a comparison of the technologies, current applications in clinical microbiology laboratories, and future potential of rep-PCR as a routine clinical test. " "علاوه بر این, ما مقایسه‌ای از این فن‌آوری‌ها, کاربردهای فعلی در آزمایشگاه‌های میکروبیولوژی بالینی و پتانسیل آینده of - PCR را به عنوان یک تست بالینی معمولی توصیف می‌کنیم. " "علاوه بر این، ما مقایسه‌ای از فناوری‌ها، برنامه‌های کاربردی فعلی در آزمایشگاه‌های میکروبیولوژی بالینی و پتانسیل‌های بعدی rep-PCR را به عنوان یک آزمایش معمول بالینی توصیف می‌کنیم. " 82 75 85 80.66666666666667 -0.08183774135667964 -0.2314217246548971 0.2553353518879872 -0.01930803804119652 0.3684210526315789 765 "Strain typing is an extremely useful tool in tracking the spread of nosocomial infections. " "برای ردیابی گسترش عفونت nosocomial یک ابزار بسیار مفید است. " "تعیین سویه ابزاری بسیار مفید در ردیابی شیوع عفونت‌های بیمارستانی است. " 60 45 68 57.66666666666666 -1.538496568093691 -1.997101210831629 -0.8636904233364977 -1.466429400753939 0.6923076923076923 766 "In addition to tracking the source of hospital-associated infections, strain typing is useful for studying community-acquired infections, discriminating between recurrent infections caused by new exposure or by colonization, and investigations to determine the presence of single source; multiple-site infections or other environmental source. " "علاوه بر ردیابی منبع عفونت‌های مرتبط با بیمارستان، تایپ فشار برای مطالعه عفونت‌های مبتنی بر جامعه مفید است، تبعیض بین عفونت‌های مکرر ناشی از قرار گرفتن جدید یا توسط استعمار، و تحقیقات برای تعیین حضور یک منبع؛ عفونت‌های محل چندگانه یا دیگر منابع محیطی. " "علاوه بر پیگیری منبع عفونت‌های مرتبط با بیمارستان، تعیین سویه برای مطالعه عفونت‌های به دست آمده در جامعه، تمایز بین عفونت‌های مکرر ناشی از قرار گرفتن در معرض کلنی شدن جدید، و تحقیقات برای تعیین حضور منبع منفرد؛ عفونت‌های چندمکانی یا منبع محیطی دیگر مفید است. " 67 55 60 60.66666666666666 -1.075014214131915 -1.408541382106052 -1.39029078814802 -1.291282128128662 0.3636363636363636 767 "Finally, strain typing can be a useful tool to identify and pinpoint laboratory contamination. " "در نهایت، تایپ strain می‌تواند ابزار مفیدی برای شناسایی و تعیین دقیق آلودگی آزمایشگاهی باشد. " "سرانجام ، تعیین سویه می‌تواند ابزاری مفید برای شناسایی و مشخص کردن آلودگی آزمایشگاهی باشد. " 60 65 69 64.66666666666667 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -1.052114499736408 0.4705882352941176 768 "The fragment separation reveals a band indicating the quantity and size of each fragment, and the combined bands give a unique fingerprint pattern of the repetitive elements in the organism. " "تفکیک جزیی یک گروه نشان می‌دهد که تعداد و اندازه هر قطعه را نشان می‌دهد, و باندهای ترکیب‌شده الگوی انگشت‌نگاری منحصر به فردی از عناصر تکراری موجود در ارگانیسم را ارایه می‌دهند. " "جداسازی قطعه یک باند را نشان می‌دهد که مقدار و اندازه هر قطعه را مشخص می کند، و نوارهای ترکیبی الگوی اثر انگشت منحصر به فردی از عناصر تکراری در ارگانیسم را ارائه می‌دهند. " 70 75 79 74.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.2314217246548971 -0.1396149217206545 -0.4158051886508065 0.3947368421052632 769 "First reported in 1991, manual rep-PCR fingerprint patterns became an established approach for subspecies classification and strain delineation of bacteria. " "ابتدا در سال ۱۹۹۱ گزارش شد, الگوهای انگشت‌نگاری - PCR دستی به یک روش تثبیت‌شده برای طبقه‌بندی subspecies و تعیین کشش باکتری‌ها تبدیل شد. " "اولین بار در سال 1991 گزارش شد که الگوهای اثر انگشت rep-PCR دستی، به رویکردی برای طبقه‌بندی زیرگونه‌ها و تعیین سویه باکتری‌ها تبدیل شد. " 65 60 69 64.66666666666667 -1.207437743835279 -1.114261467743263 -0.7978653777350574 -1.039854863104533 0.4516129032258064 770 "The chromosomal locations of ERIC can differ in different species and have been demonstrated to be conserved throughout the eubacterial kingdom. " "موقعیت chromosomal "" اریک "" می‌تواند در گونه‌های مختلف متفاوت باشد و ثابت شده‌است که در سراسر پادشاهی eubacterial حفظ شده‌است. " "مکان‌های کروموزومی ERIC می‌توانند در گونه‌های مختلف متفاوت باشند و نشان داده شده است که در سراسر قلمرو اوباکتریال‌ها حفظ می‌شود. " 80 60 63 67.66666666666667 -0.2142612710600443 -1.114261467743263 -1.192815651343699 -0.8404461300490021 0.5185185185185185 771 "The first commercialized rep-PCR kit (manual), the rep-PRO DNA Fingerprinting Kit, provided primers targeted to various repetitive elements that required each user to optimize the assay for their organism of interest. " "اولین کیت commercialized - PCR (دفترچه راهنما)، the - DNA rep، primers را برای عناصر تکراری مختلفی که برای هر کاربر نیاز به بهینه‌سازی سنجش برای ارگانیسم their داشتند، فراهم کرد. " "اولین کیت rep-PCR تجاری (دفترچه راهنما) ، کیت مخصوص چاپ اثر انگشت rep-PRO DNA ، آغازگرهایی را برای عناصر مختلف تکراری فراهم می‌کند که به هر کاربر نیاز دارد تا سنجش را برای ارگانیسم مورد علاقه خود بهینه کند. " 65 55 49 56.33333333333334 -1.207437743835279 -1.408541382106052 -2.114366289763863 -1.576781805235065 0.5531914893617021 772 "Interpretation was either performed visually or using gel documentation analysis of scanned gel images. " "تفسیر یا به صورت بصری انجام می‌شود و یا با استفاده از آنالیز مستندسازی ژل تصاویر اسکن شده ژل به کار می‌رود. " "تفسیر به صورت بصری یا با استفاده از تجزیه و تحلیل اسناد تصاویر ژل اسکن‌شده انجام شد. " 92 75 70 79.0 0.5802799071601435 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.1277273832094569 0.6842105263157895 773 "During amplification, the specific rep-PCR primers found in each kit bind multiple repetitive DNA sequences that generate amplicons of different sizes. " "در طول تقویت، پرایمر های خاص PCR در هر کیت، توالی‌های DNA تکراری چندگانه را به هم متصل می‌کند که amplicons اندازه‌های مختلف را تولید می‌کند. " "در طول تقویت، آغازگرهای اختصاصی rep-PCR که در هر کیت وجود دارد، چندین توالی DNA تکراری را به هم متصل می‌کنند که باعث ایجاد آمپلیکون‌ها در اندازه‌های مختلف می‌شوند. " 80 70 70 73.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.5257016390176857 -0.7320403321336171 -0.4906677474037824 0.5 774 "Instead of using more traditional gel electrophoresis, amplicons are size fractionated using a disposable microfluidics chip. " "به جای استفاده از الکتروفورز ژل سنتی، amplicons با استفاده از یک تراشه microfluidics disposable اندازه fractionated هستند. " "به جای استفاده از الکتروفورز ژل سنتی‌تر، اندازه آمپلیکون‌ها با استفاده از یک تراشه میکروفلوئیدیک یکبار مصرف تقسیم می‌شوند. " 65 40 49 51.33333333333334 -1.207437743835279 -2.291381125194417 -2.114366289763863 -1.871061719597853 0.4166666666666667 775 "The dendrogram is a tree-like diagram that uses branching and branch length to indicate average percentages of similarities between samples and sample clusters that show like fingerprints. " "The یک نمودار درختی است که شاخه شاخه و طول شاخه را برای نشان دادن درصد متوسط تشابه‌ات بین نمونه‌ها و خوشه‌های نمونه که شبیه اثر انگشت هستند, به کار می‌برد. " "دندروگرام یک نمودار درختی است که از شاخه و طول شاخه استفاده می‌کند تا میانگین درصد شباهت‌ها بین نمونه‌ها و خوشه‌های نمونه را نشان دهد که مانند اثر انگشت هستند. " 60 65 68 64.33333333333333 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -0.8636904233364977 -1.074056181603554 0.5142857142857142 776 "Each dendrogram can include up to four demographic fields (such as species, strain, location, and date), one of which can be color-coded to reveal sample clustering. " "هر dendrogram می‌تواند شامل چهار میدان جمعیتی (مانند گونه‌ها, کرنش, مکان و تاریخ) باشد, که یکی از آن‌ها می‌تواند برای نشان دادن خوشه‌بندی نمونه کدگذاری شود. " "هر دندروگرام می‌تواند شامل چهار قسمت جمعیتی (از قبیل گونه‌ها، سویه، محل و تاریخ) باشد که یکی از آنها می‌تواند به صورت رنگی برای آشکارسازی خوشه‌بندی نمونه کدگذاری شود. " 80 78 75 77.66666666666667 -0.2142612710600443 -0.05485377603722393 -0.4029151041264157 -0.2240100504078947 0.4210526315789473 777 "The similarity matrix also allows an overlay of any two sample graphs to easily be generated for direct examination of the fingerprint pattern differences. " "ماتریس شباهت نیز امکان ایجاد هر دو نمودار نمونه را فراهم می‌کند تا به راحتی برای بررسی مستقیم تفاوت‌های الگوی اثر انگشت ایجاد شود. " "ماتریس شباهت همچنین اجازه می‌دهد تا یک بررسی از هر دو نمودار نمونه به راحتی برای بررسی مستقیم اختلافات الگوی اثر انگشت ایجاد شود. " 85 92 95 90.66666666666667 0.1167975531983673 0.7691299841785842 0.9135858079023901 0.5998377817597805 0.4230769230769231 778 "Current molecular typing methodologies, including manual rep-PCR, have limitations. " "متدهای سنتی تایپ مولکولی, از جمله rep دستی - PCR, محدودیت‌هایی دارند. " "روش‌های کنونی تعیین مولکولی، از جمله rep-PCR دستی، محدودیت‌هایی دارد. " 75 70 70 71.66666666666667 -0.5453200953184559 -0.5257016390176857 -0.7320403321336171 -0.6010206888232529 0.5294117647058824 779 "All manufactured kits are quality controlled and include positive and negative controls. " "همه کیت‌های تولید شده دارای کنترل کیفی بوده و شامل کنترل‌های مثبت و منفی هستند. " "همه کیت‌های تولید شده دارای کنترل کیفی بوده و شامل کنترل‌های مثبت و منفی هستند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 780 "Additionally, installation of the system includes on-site training, a certification panel for technical performance, and qualification for laboratory thermal cyclers. " "علاوه بر این، نصب این سیستم شامل آموزش سایت، یک پنل صدور گواهی‌نامه برای عملکرد فنی، و صلاحیت for حرارتی آزمایشگاه می‌باشد. " "علاوه بر این ، نصب سیستم شامل آموزش در محل ، پانل صدور گواهینامه برای عملکرد فنی و صلاحیت چرخه‌های حرارتی آزمایشگاهی است. " 60 68 69 65.66666666666667 -1.538496568093691 -0.6434136047628012 -0.7978653777350574 -0.9932585168638498 0.52 781 "Although, MLST can be used as a non - culturebased typing method, it can be labor intensive and costly. " "گرچه، MLST می‌تواند به عنوان یک روش تایپ غیر - استفاده شود، می‌تواند کار فشرده و پر هزینه باشد. " "اگرچه ، MLST می‌تواند به عنوان روشی برای تعیین کردن بدون کشت مورد استفاده قرار گیرد ، اما می‌تواند پرقدرت و پرهزینه باشد. " 60 65 60 61.66666666666666 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.249589636540728 0.5769230769230769 782 "Although standardized guidelines have been applied to PFGE (Tenover et al., 1995), this method is often time-consuming and difficult because it depends on visual analysis of the fingerprints. " "اگرچه دستورالعمل‌های استاندارد برای PFGE بکار رفته‌است (Tenover و همکاران، ۱۹۹۵)، این روش اغلب وقت گیر و دشوار است زیرا به آنالیز دیداری اثر انگشت بستگی دارد. " "اگرچه دستورالعمل‌های استاندارد برای PFGE اعمال شده است (تنور و همكاران، ۱۹۹۵) ، این روش اغلب وقت‌گیر و دشوار است زیرا به آنالیز بصری اثرانگشت بستگی دارد. " 80 97 98 91.66666666666667 -0.2142612710600443 1.063409898541373 1.111060944706711 0.6534031907293466 0.2121212121212121 783 "However, an interpretation guide is provided and the software provides a variety of analysis tools to assist the user. " "با این حال، یک راهنمای تفسیر ارایه شده‌است و نرم‌افزار ابزارهای تحلیلی متنوعی برای کمک به کاربر فراهم می‌کند. " "با این حال ، یک راهنمای تفسیر ارائه شده است و نرم‌افزار ابزارهای تحلیلی متنوعی برای کمک به کاربر فراهم می‌کند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.04166666666666666 784 "The Centers for Disease Control and Prevention (CDC) estimates that 2 million patients acquire nosocomial infections each year, and 90,000 of those patients die as a result of their infections. " "مرکز کنترل و پیش‌گیری بیماری‌ها (CDC) تخمین می‌زند که در هر سال ۲ میلیون بیمار مبتلا به عفونت nosocomial می‌شوند و ۹۰،۰۰۰ بیمار از این بیماران در نتیجه of می‌میرند. " "مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) تخمین می‌زند که در هر سال ۲ میلیون بیمار مبتلا به عفونت‌های بیمارستانی می‌شوند و ۹۰،۰۰۰ نفر از این بیماران در نتیجه عفونت‌های خود می‌میرند. " 65 63 70 66.0 -1.207437743835279 -0.9376935191255897 -0.7320403321336171 -0.9590571983648286 0.2142857142857143 785 "Although slightly less discriminating than PFGE, the interpretation is easier. " "اگرچه این تفسیر کمی کم‌تر از PFGE است، تفسیر آسان‌تر است. " "اگرچه کمی کمتر از PFGE متمایزکننده است، تفسیر آن آسان‌تر است. " 85 80 80 81.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.0352886222623482 0.4285714285714285 786 "As seen with other organisms, the combination of techniques increases knowledge of specific genotypes. " "همانطور که در ارگانیسم‌های دیگر دیده می‌شود، ترکیبی از تکنیک‌ها دانش of خاص را افزایش می‌دهد. " "همانطور که با ارگانیسم‌های دیگر مشاهده می‌شود ، ترکیب تکنیک‌ها دانش ژنوتیپ‌های خاص را افزایش می‌دهد. " 60 65 60 61.66666666666666 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.249589636540728 0.2727272727272727 787 "Candida has become one of the most common blood isolates, as well as one of the leading causes of nosocomial bloodstream infections. " "کاندیدا به یکی از معمول‌ترین isolates خونی تبدیل شده‌است و یکی از علل اصلی عفونت عروق خونی است. " "کاندیدا به یکی از شایع‌ترین ایزوله‌های خون و همچنین یکی از دلایل اصلی عفونت‌های خونی بیمارستانی تبدیل شده است. " 80 65 69 71.33333333333333 -0.2142612710600443 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.6107027340585254 0.391304347826087 788 "The use of a single method may not be optimal, and a combination of typing techniques is often required to provide a comprehensive assessment of the epidemiology of candidiasis. " "استفاده از یک روش منفرد ممکن است بهینه نباشد، و ترکیبی از تکنیک‌های تایپ اغلب برای ارایه یک ارزیابی جامع از the of. " "استفاده از یک روش واحد ممکن است بهینه نباشد، و اغلب ترکیبی از تکنیک‌های گروه بندی برای ارائه یک ارزیابی جامع از اپیدمیولوژی کاندیدیازیس لازم است. " 55 50 50 51.66666666666666 -1.869555392352102 -1.70282129646884 -2.048541244162423 -1.873639310994455 0.3103448275862069 789 "Automated rep-PCR was recently used to demonstrate discrimination of Fusarium species and strains. " "rep - PCR اخیراً برای نشان دادن تبعیض بین گونه‌ها و نژاده‌ای Fusarium مورد استفاده قرار گرفت. " "rep-PCR خودکار اخیرا برای نشان دادن تمایز گونه‌ها و سویه‌های فوساریوم مورد استفاده قرار گرفت. " 85 90 88 87.66666666666667 0.1167975531983673 0.6514180184334688 0.4528104886923081 0.4070086867747147 0.4 790 "Additionally, Zygomycetes are increasingly reported as causing lethal infections (Walsh and Groll, 1999). " "علاوه بر این، Zygomycetes به طور فزاینده‌ای به علت عفونت‌های مهلک گزارش شده‌اند. " "علاوه بر این ، قارچ‌های عفونی پوست به طور فزاینده‌ای به عنوان عامل ایجاد عفونت‌های کشنده گزارش شده‌اند. " 50 40 50 46.66666666666666 -2.200614216610514 -2.291381125194417 -2.048541244162423 -2.180178861989118 0.3478260869565217 791 "Automated rep-PCR also successfully grouped multiple Zygomycetes species. " "rep های خودکار - PCR، چندین گونه Zygomycetes را با موفقیت گروه‌بندی کردند. " "rep-PCR خودکار نیز با موفقیت چندین گونه‌ی قارچ عفونی پوست را گروه‌بندی کرد. " 60 65 60 61.66666666666666 -1.538496568093691 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.249589636540728 0.5555555555555556 792 "In order to understand the transmission and source of MRSA outbreaks, strain typing must be used to compare community-acquired and nosocomial pathogens at the genomic level (Stemper et al., 2004; Hanssen et al., 2005). " "به منظور درک انتقال و منبع شیوع MRSA، تایپ کرنش باید برای مقایسه عوامل پاتوژن ها و nosocomial در سطح ژنومی مورد استفاده قرار گیرد. " "به منظور درک انتقال و منبع شیوع MRSA، باید از تعیین سویه برای مقایسه پاتوژن‌های به دست آمده در جامعه و بیمارستانی در سطح ژنومی استفاده شود. " 56 60 62 59.33333333333334 -1.80334362750042 -1.114261467743263 -1.258640696945139 -1.392081930729608 0.5 793 "Reporting culture results and isolating colonized patients, as suggested by some guidelines, would have falsely suggested the success of such infection-control policies. " "گزارش فرهنگ گزارش و بیماران تحت استعمار، همانطور که توسط برخی از رهنمودها پیشنهاد شد، به اشتباه موفقیت چنین سیاست‌های کنترلی را پیشنهاد خواهد داد. " "گزارش نتایج فرهنگ و جداسازی بیماران کلونی‌شده، همانطور که توسط برخی از دستورالعملها پیشنهاد شده است، به اشتباه می‌تواند موفقیت چنین سیاست‌های کنترل عفونتی را نشان دهد. " 67 65 65 65.66666666666667 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.9853871092177359 0.4545454545454545 794 "Each method has advantages and disadvantages; therefore, no single method has emerged as ideal for investigation of IA case clustering or routine surveillance. " "هر روش دارای مزایا و معایب است; بنابراین, هیچ روش واحدی برای بررسی خوشه‌بندی مورد IA یا نظارت روتین ظاهر نشد. " "هر روش دارای مزایا و معایبی است؛ بنابراین ، هیچ روش واحدی به عنوان روش ایده‌آل برای تحقیق در مورد خوشه‌بندی موارد IA یا نظارت روتین ظاهر نشده است. " 60 63 70 64.33333333333333 -1.538496568093691 -0.9376935191255897 -0.7320403321336171 -1.069410139784299 0.4242424242424243 795 "One problem that the clinical laboratory can address for its own purposes of quality control is laboratory contamination. " "یک مشکل که آزمایشگاه بالینی می‌تواند برای اهداف خود از کنترل کیفیت انجام دهد آلودگی آزمایشگاهی است. " "یك مشكلی كه آزمایشگاه بالینی می‌تواند برای اهداف خود در كنترل كیفیت مرتفع كند، آلودگی آزمایشگاهی است. " 94 98 97 96.33333333333333 0.7127034368635082 1.122265881413931 1.045235899105271 0.9600684057942365 0.45 796 "Probiotics are generally safe and infections associated with probiotic strains of lactobacilli are extremely rare, but complications of probiotic use can occur. " "Probiotics به طور کلی ایمن هستند و عفونت‌های مرتبط با strains probiotic of بسیار نادر هستند، اما عوارض استفاده از probiotic می‌تواند رخ دهد. " "پروبیوتیک‌ها به طور کلی بی‌خطر هستند و عفونت‌های مرتبط با سویه‌های پروبیوتیکی لاکتوباسیل‌ها بسیار نادر هستند اما عوارض استفاده از پروبیوتیک می تواند رخ دهد. " 62 60 60 60.66666666666666 -1.406073038390326 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.303541764760537 0.3548387096774194 797 "Rep-PCR DNA fingerprinting analysis showed that the Lactobacillus strain isolated from blood samples was indistinguishable from the probiotic strain ingested by the patients. " "آنالیز fingerprinting DNA - PCR نشان داد که strain که از نمونه‌های خون جدا شده، از نژاد probiotic که توسط بیماران بلعیده شد قابل‌تشخیص نبود. " "آنالیز اثر انگشت DNA با استفاده از Rep-PCR نشان داد که سویه لاکتوباسیلوس جدا شده از نمونه‌های خون از سویه پروبیوتیکی که توسط بیماران مصرف شده قابل تشخیص نبود. " 67 65 60 64.0 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.09509551855347 0.4545454545454545 798 "αi is treated as random variable with specified probability distribution (usually normal, homoscedastic and independent of all measured variables) in case of random-effects model, whereas set of fixed parameters for fixed-effects model. " "αi به عنوان متغیر تصادفی با توزیع احتمال معین (معمولا نرمال، homoscedastic و مستقل از تمام متغیرهای اندازه‌گیری شده) در مدل اثرات تصادفی، در حالی که مجموعه‌ای از پارامترهای ثابت برای مدل اثرات ثابت درنظر گرفته می‌شود. " "αi به عنوان متغیر تصادفی با توزیع احتمال مشخص (معمولا نرمال، هم‌واریانس و مستقل از همه‌ی متغیرهای اندازه‌گیری‌شده) در مورد مدل اثرات تصادفی، در حالی كه مجموعه پارامترهای ثابت برای مدل اثرات ثابت در نظر گرفته می‌شود. " 63 65 63 63.66666666666666 -1.339861273538644 -0.8199815533804743 -1.192815651343699 -1.117552826087606 0.2340425531914894 799 "Multivariate t-distribution has been utilized as a natural extension of normal distribution in literature. " "توزیع t چندمتغیره به عنوان یک بسط طبیعی از توزیع نرمال در ادبیات مورد استفاده قرار گرفته‌است. " "توزیع t چند متغیره به عنوان یک بسط طبیعی توزیع نرمال در منابع مورد استفاده قرار گرفته است. " 94 85 70 83.0 0.7127034368635082 0.3571381040706801 -0.7320403321336171 0.1126004029335238 0.2105263157894737 800 "The ratio has consistently risen over the years for India. " "این نسبت به طور مداوم در طول سال‌ها برای هند افزایش‌یافته است. " "این نسبت به طور مداوم در طول سال‌ها برای هند افزایش یافته است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 801 "Afterwards, it has risen to 4.9 per cent in June 2015. " "پس از آن، در ژوئن ۲۰۱۵ به ۴.۹ درصد افزایش‌یافته است. " "پس از آن، در ژوئن ۲۰۱۵ به ۴.۹ درصد افزایش یافته است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 802 "Negative coefficient of ROA implies more profitability leading to reduction in stress that essentially provides room for banks to write-off bad assets through appropriations and retained earnings. " "ضریب منفی of حاکی از سوددهی بیشتری است که منجر به کاهش استرس می‌شود که اساساً برای بانک‌ها فراهم می‌کند تا دارایی‌های بد را از طریق تخصیص بودجه حذف کرده و درآمده‌ای خود را حفظ کنند. " "ضریب منفی ROA به معنای سودآوری بیشتر است که منجر به کاهش استرس می‌شود که اساساً امکان را برای بانک‌ها فراهم می‌کند تا دارایی‌های بد را از طریق تخصیص اعتبار و حفظ سود حذف کنند. " 89 50 60 66.33333333333333 0.3816446126050966 -1.70282129646884 -1.39029078814802 -0.903822490670588 0.35 803 "It points to vicious feedback mechanism wherein high level of bad assets not only leads to piling up of bad assets but is also harbinger of crisis. " "این امر به مکانیسم بازخورد معیوب اشاره می‌کند که در آن سطح بالایی از دارایی‌های بد نه تنها منجر به انباشته شدن دارایی‌های بد می‌شود، بلکه قاصد بحران نیز هست. " "این امر به سازوکار بازخورد معیوب اشاره می‌کند که در آن سطح بالای دارایی‌های بد نه تنها منجر به انباشته شدن دارایی‌های بد می‌شود بلکه قاصد بحران نیز هست. " 97 96 99 97.33333333333333 0.9113387314185553 1.004553915668815 1.176885990308151 1.030926212465174 0.1176470588235294 804 "Higher inflation is leading to weakening of debt repayment capacity leading to more defaults and higher bad loans for banks. " "تورم بالاتر منجر به تضعیف ظرفیت بازپرداخت بدهی می‌شود که منجر به پرداخت دیون بیشتر و وام‌های بد بیشتر برای بانک‌ها می‌شود. " "تورم بالاتر منجر به تضعیف ظرفیت بازپرداخت بدهی می‌شود که منجر به عدم پرداخت دیون بیشتر و وام‌های بد بیشتر برای بانک‌ها می‌شود. " 97 96 70 87.66666666666667 0.9113387314185553 1.004553915668815 -0.7320403321336171 0.3946174383179177 0.03571428571428571 805 "Growth in advances is leading to reduction in stressed assets both in Models 1 and 2. " "رشد در پیشرفت منجر به کاهش دارایی‌های تاکید شده در مدل‌های ۱ و ۲ می‌شود. " "رشد در پیشرفت‌ها منجر به کاهش دارایی‌های استرس‌زا در مدل‌های ۱ و ۲ می‌شود. " 70 68 70 69.33333333333333 -0.8763789195768675 -0.6434136047628012 -0.7320403321336171 -0.750610952157762 0.15 806 "While high growth rate is leading to reduction in stressed assets, high inflation is exacerbating it in both models. " "در حالی که نرخ رشد بالا منجر به کاهش دارایی‌های تاکید شده می‌شود، تورم بالا در هر دو مدل باعث تشدید آن می‌شود. " "در حالی که نرخ رشد بالا منجر به کاهش دارایی‌های استرس‌زا می‌شود، تورم بالا در هر دو مدل آن را تشدید می‌کند. " 70 68 69 69.0 -0.8763789195768675 -0.6434136047628012 -0.7978653777350574 -0.7725526340249087 0.1785714285714286 807 "Next, we scrutinize relation between ownership and problem loans. " "سپس، رابطه بین مالکیت و وام‌های مشکل را مورد بررسی قرار می‌دهیم. " "سپس، رابطه بین مالکیت و وام‌های مشکل را مورد بررسی قرار می‌دهیم. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 808 "However, between PVT and FB group, it is not clear which bank group has least NPL figures. " "با این حال بین گروه PVT و FB او مشخص نیست که کدام گروه بانکی حداقل figures را دارد. " "با این حال ، بین گروه PVT و FB مشخص نیست که کدام گروه بانکی حداقل رقم NPL را دارد. " 89 65 69 74.33333333333333 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.4120674395034783 0.1904761904761905 809 "However, again the difference is not significant between PVT and FB groups. " "با این حال، دوباره تفاوت بین گروه‌های PVT و FB تفاوت چندانی ندارد. " "با این حال، دوباره تفاوت بین گروه‌های PVT و FB معنی دار نیست. " 82 80 85 82.33333333333333 -0.08183774135667964 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.07878526674639968 0.1875 810 "Along with standard measures of asset quality, an additional variable is constructed that includes restructured advances, which portrays actual pressure on banks' balance sheet due to bad assets. " "همراه با معیارهای استاندارد کیفیت دارایی، یک متغیر اضافی ساخته می‌شود که شامل پیشرفت‌های بازسازی‌شده می‌باشد که نشان‌دهنده فشار واقعی بر روی برگه موجودی بانک‌ها به دلیل دارایی‌های بد است. " "همراه با معیارهای استاندارد کیفیت دارایی، متغیر دیگری ساخته شده است که شامل پیشرفت‌های بازسازی شده است که نشان دهنده‌ی فشار واقعی روی ترازنامه بانک‌ها به دلیل دارایی‌های بد است. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.2777777777777778 811 "Findings include strong legacy issue of bad assets due to piling up of bad loans. " "یافته‌ها شامل یک میراث غنی از دارایی‌های بد به دلیل انباشته شدن وام‌های بد است. " "یافته‌ها شامل مسئله میراث قوی دارایی‌های بد به دلیل انباشته شدن وام‌های بد است. " 80 80 82 80.66666666666667 -0.2142612710600443 0.06285818970789152 0.05786021508366634 -0.0311809554228288 0.1666666666666667 812 "In this article, we aim to review the available software packages for Bayesian multilevel modeling and therefore hope to promote the use of these packages in scientific research. " "در این مقاله، قصد داریم بسته‌های نرم‌افزاری موجود را برای مدلسازی چند سطحی چندگانه بررسی کنیم و بنابراین امیدواریم استفاده از این بسته‌ها را در تحقیقات علمی ارتقا دهیم. " "در این مقاله، قصد داریم بسته‌های نرم‌افزاری موجود را برای مدل‌سازی چند سطحی بیزی بررسی کنیم و بنابراین امیدواریم استفاده از این بسته‌ها را در تحقیقات علمی ارتقا دهیم. " 88 85 80 84.33333333333333 0.3154328477534143 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.1995936919016267 0.08571428571428572 813 "Then, we provide recommendations to practical users for the choice of difference packages and discuss directions for future development. " "سپس، ما توصیه‌هایی را به کاربران عملی برای انتخاب بسته‌های اختلاف و بحث در مورد جهت توسعه آینده ارائه می‌کنیم. " "سپس، توصیه‌هایی را به کاربران عملی برای انتخاب بسته‌های متفاوت ارائه می‌کنیم و در مورد مسیرهای توسعه آینده بحث می‌کنیم. " 89 92 79 86.66666666666667 0.3816446126050966 0.7691299841785842 -0.1396149217206545 0.3370532250210088 0.2692307692307692 814 "The results were based on a collection of 92 applied studies between 2012 and 2016. " "این نتایج براساس مجموعه‌ای از ۹۲ مطالعات کاربردی بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ بوده‌است. " "این نتایج براساس مجموعه‌ای از ۹۲ مطالعه کاربردی بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ ‌است. " 97 98 100 98.33333333333333 0.9113387314185553 1.122265881413931 1.242711035909591 1.092105216247359 0.1176470588235294 815 "About 26% of the studies developed their own programs to perform the analyses. " "حدود ۲۶ درصد از مطالعات برنامه‌های خود را برای انجام تجزیه و تحلیل‌ها توسعه دادند. " "حدود ۲۶ درصد از مطالعات برنامه‌های خود را برای انجام تجزیه و تحلیل‌ها توسعه دادند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 816 "The data in the table also suggested that Matlab programs were the major tools used in neuroscience studies. " "داده‌ها در این جدول همچنین نشان دادند که برنامه‌های Matlab ابزار اصلی مورد استفاده در مطالعات علوم اعصاب هستند. " "داده‌ها در این جدول همچنین نشان دادند که برنامه‌های Matlab ابزار اصلی مورد استفاده در مطالعات علوم اعصاب هستند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 817 "Each alternative of BUGS was developed with aims to improve the Bayesian algorithms and the computing speed, either by optimizing the algorithms themselves or implementing the algorithms in a faster language (see Table 2 for details). " "هر جایگزین of با هدف بهبود الگوریتم Bayesian و سرعت محاسبه, یا با بهینه‌سازی خودشان و یا اجرای الگوریتم‌ها در یک زبان سریع‌تر توسعه داده شد (جدول ۲ را برای جزییات بیشتر ببینید). " "هر جایگزین BUGS با هدف بهبود الگوریتم بیزی و سرعت محاسبه، یا با بهینه‌سازی خود الگوریتم‌ها یا اجرای الگوریتم‌ها در یک زبان سریع‌تر توسعه داده شد (جدول ۲ را برای جزییات بیشتر ببینید). " 85 92 79 85.33333333333333 0.1167975531983673 0.7691299841785842 -0.1396149217206545 0.2487708718854324 0.1463414634146341 818 "JAGS implements the BUGS algorithms with C++ language to improve the computing speed. " "jags الگوریتم‌های BUGS را با زبان C + + اجرا می‌کند تا سرعت محاسبه را بهبود بخشد. " "JAGS الگوریتم‌های BUGS را با زبان C++ اجرا می‌کند تا سرعت محاسبه را بهبود بخشد. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.0 819 "The data are based on a collection of 92 applied studies published between 2012 and 2016. " "این داده‌ها براساس مجموعه‌ای از ۹۲ مطالعه کاربردی که بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ منتشر شده‌اند، می‌باشند. " "این داده‌ها براساس مجموعه‌ای از ۹۲ مطالعه کاربردی که بین سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ منتشر شده‌اند، است. " 100 98 100 99.33333333333333 1.109974025973602 1.122265881413931 1.242711035909591 1.158316981099041 0.08695652173913043 820 "In a similar way, R-INLA adopts a non-MCMC algorithm to approximate Bayesian inference, the INLA approach. " "در یک روش مشابه، R - INLA یک الگوریتم non را به استنباط تقریبی Bayesian، رویکرد INLA اتخاذ می‌کند. " "در یک روش مشابه، R-INLA یک الگوریتم non-MCMC را برای تقریب استنباط بیزی، رویکرد INLA، استفاده می‌کند. " 90 65 70 75.0 0.447856377456779 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.3680551693524374 0.3461538461538461 821 "In general, the INLA approach can provide good or even exact approximation while reducing computational cost substantially. " "به طور کلی، رویکرد INLA می‌تواند تقریبی یا حتی دقیق را در هنگام کاهش هزینه محاسباتی، ارایه دهد. " "به طور کلی، رویکرد INLA می‌تواند تقریبی خوب یا حتی دقیق فراهم کند در حالی که هزینه محاسبات را به شدت کاهش می‌دهد. " 90 55 50 65.0 0.447856377456779 -1.408541382106052 -2.048541244162423 -1.003075416270565 0.4074074074074074 822 "In general, the general-purpose Bayesian software packages allow users to specify ""unlimited"" types of multilevel models and to flexibly customize the parameter priors of various distributions. " "In general, بسته‌های Bayesian software هدف کلی به کاربران این امکان را می‌دهد که انواع "" نامحدود "" مدل‌های چندسطحی را مشخص کنند و برای سفارشی کردن پارامترهای مختلف از توزیع‌های مختلف, انعطاف‌پذیر باشند. " "در کل، بسته‌های نرم‌افزاری بیزی همه‌منظوره به کاربران این امکان را می‌دهد که انواع "" نامحدود "" مدل‌های چندسطحی را مشخص کنند و به شکلی انعطاف‌پذیر پارامترهای قبلی توزیع‌های مختلف را سفارشی کنند. " 85 60 55 66.66666666666667 0.1167975531983673 -1.114261467743263 -1.719416016155221 -0.9056266435667056 0.4047619047619048 823 "Although R-INLA supports a large number of models (e.g., latent models including several spatial models) and allows specifying more complex models, R-INLA is not as flexible as BUGS or other MCMC software packages in using complex hierarchical prior structures or handling models with a large number of hyper-parameters. " "اگرچه R - INLA از تعداد زیادی از مدل‌ها (مثلا مدل‌های پنهان شامل چندین مدل فضایی) پشتیبانی می‌کند و اجازه می‌دهد که مدل‌های پیچیده‌تری , R - INLA با استفاده از ساختارهای پیچیده سلسله مراتبی قبلی یا مدلسازی با تعداد زیادی از پارامترها انعطاف‌پذیر باشد. " "اگرچه R-INLA از تعداد زیادی از مدل‌ها (مثلا مدل‌های پنهان شامل چندین مدل فضایی) پشتیبانی می‌کند و اجازه می‌دهد مدل‌های پیچیده‌تری تعیین شود، R-INLA به اندازه BUGS یا بسته‌های نرم‌افزاری دیگر MCMC در استفاده از ساختارهای پیچیده سلسله مراتبی قبلی یا رسیدگی به مدل‌ها با تعداد زیادی پارامترها انعطاف‌پذیر نیست. " 96 35 40 57.0 0.8451269665668729 -2.585661039557206 -2.706791700176826 -1.482441924389053 0.3382352941176471 824 "First, many of these software packages do not provide default model templates or prior types (as shown in Table 3). " "اول اینکه, بسیاری از این بسته‌های نرم‌افزاری, الگوهای پیش‌فرض مدل یا انواع قبلی را ارائه نمی‌کنند (همانطور که در جدول ۴ - ۱ نشان‌داده شده‌است). " "اول اینکه، بسیاری از این بسته‌های نرم‌افزاری، الگوهای پیش‌فرض مدل یا انواع قبلی ارائه نمی‌کنند (همانطور که در جدول ۳ نشان ‌داده شده است). " 90 65 68 74.33333333333333 0.447856377456779 -0.8199815533804743 -0.8636904233364977 -0.4119385330867311 0.1818181818181818 825 "Importantly, all the software packages in this category have outstanding documentations and good maintenance to aid the learning for new users. " "از همه مهم‌تر همه بسته‌های نرم‌افزاری موجود در این مقوله مستندات برجسته و نگهداری خوبی برای کمک به یادگیری کاربران جدید دارند. " "از همه مهم‌تر، همه بسته‌های نرم‌افزاری موجود در این دسته مستندات برجسته و نگهداری خوبی برای کمک به یادگیری کاربران جدید دارند. " 96 97 95 96.0 0.8451269665668729 1.063409898541373 0.9135858079023901 0.940707557670212 0.07407407407407407 826 "For example, brms that is based on Stan is more computationally efficient than MCMCglmm as shown in a simulation study. " "به عنوان مثال, brms که بر پایه استن قرار دارد از نظر محاسباتی کارآمدتر از MCMCglmm است که در یک مطالعه شبیه‌سازی نشان‌داده شده‌است. " "به عنوان مثال، brms که بر پایه استن قرار دارد از نظر محاسباتی کارآمدتر از MCMCglmm است همانطور که در یک مطالعه شبیه‌سازی نشان داده شده ‌است. " 97 95 90 94.0 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.8138324147033337 0.06666666666666667 827 "Most of these software packages only support a limited number of models. " "اکثر این بسته‌های نرم‌افزاری فقط از تعداد محدودی از مدل‌ها پشتیبانی می‌کنند. " "اکثر این بسته‌های نرم‌افزاری فقط از تعداد محدودی از مدل‌ها پشتیبانی می‌کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 828 "R2BayesX can handle generalized additive mixed models with a large number of parameters and large data sets (e.g., more than 1000 parameters and 200,000 observations). " "R۲BayesX می‌تواند مدل‌های ترکیبی را با تعداد زیادی از پارامترها و مجموعه‌های داده بزرگ انجام دهد (به عنوان مثال، بیش از ۱۰۰۰ پارامتر و ۲۰۰،۰۰۰ مشاهدات). " "R2BayesX می‌تواند مدل‌های ترکیبی افزودنی تعمیم‌یافته با تعداد زیادی از پارامترها و مجموعه‌ داده بزرگ را مدیریت کند (به عنوان مثال، بیش از ۱۰۰۰ پارامتر و ۲۰۰،۰۰۰ مشاهده). " 92 65 69 75.33333333333333 0.5802799071601435 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.345855674651796 0.2432432432432433 829 "Different from the software packages in category A, the software packages in category B are relatively easy to use for applied researchers (see Table 3). " "متفاوت از بسته‌های نرم‌افزاری در گروه A، بسته‌های نرم‌افزاری در گروه B نسبتاً برای محققان کاربردی نسبتاً آسان است (جدول ۳ را ببینید). " "متفاوت با بسته‌های نرم‌افزاری در گروه A، استفاده از بسته‌های نرم‌افزاری در گروه B نسبتاً برای محققان کاربردی آسان دارد (جدول ۳ را ببینید). " 89 93 90 90.66666666666667 0.3816446126050966 0.8279859670511419 0.5844605798951886 0.5980303865171424 0.15625 830 "First, all these software packages provide default model templates or routine functions for the convenience of users. " "اول، همه این بسته‌های نرم‌افزاری الگوهای مدل پیش‌گزیده و یا توابع روتین را برای راحتی کاربران فراهم می‌کنند. " "اول، همه این بسته‌های نرم‌افزاری برای راحتی کاربر الگوهای مدل پیش‌‌فرض یا توابع روتین فراهم می‌کنند. " 92 92 90 91.33333333333333 0.5802799071601435 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.6446234904113055 0.2727272727272727 831 "Some of these software packages employ lme4 or lme4-like formulas to specify models, which is definitely an advantage for users with experience using lme4, the most widely used R package for multilevel modeling. " "برخی از این بسته‌های نرم‌افزاری برای مشخص کردن مدل‌ها از lme۴ یا lme۴ استفاده می‌کنند که قطعاً یک مزیت برای کاربران با تجربه با استفاده از lme۴ است، که پرکاربردترین بسته R برای مدل‌سازی چندسطحی است. " "برخی از این بسته‌های نرم‌افزاری برای مشخص کردن مدل‌ها از فرمول‌های lme4 یا شبه lme4 استفاده می‌کنند که قطعاً یک مزیت برای کاربران با تجربه در استفاده از lme4 است، پرکاربردترین بسته R برای مدل‌سازی چندسطحی. " 89 65 70 74.66666666666667 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.3901257576363316 0.2045454545454546 832 "Third, most packages use default Bayesian algorithms that usually are optimized for certain types of models. " "سوم، اغلب بسته‌ها از الگوریتم Bayesian default استفاده می‌کنند که معمولاً برای انواع خاصی از مدل‌ها بهینه‌سازی می‌شوند. " "سوم، اغلب بسته‌ها از الگوریتم‌های بیزی پیش‌فرض استفاده می‌کنند که معمولاً برای انواع خاصی از مدل‌ها بهینه‌سازی شده‌اند. " 75 68 70 71.0 -0.5453200953184559 -0.6434136047628012 -0.7320403321336171 -0.6402580107382914 0.2222222222222222 833 "Most of the software packages have very good documentations, but they are not as good as packages in the other two categories in terms of updates and maintenance. " "اکثر بسته‌های نرم‌افزاری documentations بسیار خوبی دارند، اما آن‌ها به اندازه بسته‌های موجود در دو دسته دیگر از نظر به روز رسانی و نگهداری مناسب نیستند. " "اکثر بسته‌های نرم‌افزاری مستندات بسیار خوبی دارند، اما آن‌ها به اندازه بسته‌های موجود در دو دسته دیگر از نظر به روز رسانی و نگهداری خوب نیستند. " 89 65 65 73.0 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.4998341669720654 0.0625 834 "Instead, users should choose a program based on their research purpose. " "در عوض، کاربران باید برنامه‌ای را براساس اهداف تحقیقاتی خود انتخاب کنند. " "در عوض، کاربران باید براساس اهداف تحقیقاتی خود برنامه‌ای را انتخاب کنند. " 100 96 100 98.66666666666667 1.109974025973602 1.004553915668815 1.242711035909591 1.119079659184003 0.06666666666666667 835 "For example, if a user is interested in developing new multilevel models, learning how to use a general-purpose program, such as BUGS or Stan in category A might be beneficial in the long term. " "برای مثال، اگر یک کاربر علاقه‌مند به توسعه مدل‌های چندسطحی جدید باشد، یادگیری نحوه استفاده از یک برنامه هدف کلی مانند as یا استن در گروه A ممکن است در بلند مدت مفید باشد. " "برای مثال، اگر یک کاربر علاقه‌مند به توسعه مدل‌های چندسطحی جدید باشد، یادگیری نحوه استفاده از برنامه همه‌منظوره، مانند BUGS یا استن در گروه A ممکن است در بلند مدت مفید باشد. " 85 62 69 72.0 0.1167975531983673 -0.9965495019981475 -0.7978653777350574 -0.5592057755116125 0.1282051282051282 836 "This is because this type of programs allows the specification of new and innovative models beyond the existing ones. " "این به این دلیل است که این نوع برنامه‌ها اجازه می‌دهد تا مدل‌های جدید و مبتکرانه ای فراتر از مدل‌های موجود ارایه شوند. " "این به این دلیل است که این نوع برنامه‌ها اجازه می‌دهند تا مدل‌های جدید و مبتکرانه‌ای فراتر از مدل‌های موجود ارایه شوند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.03571428571428571 837 "On the other hand, if the purpose is to conduct a particular kind of multilevel analysis, a program in category B or C might be a better choice. " "از طرف دیگر، اگر هدف انجام یک نوع خاص از آنالیز چند سطحی است، یک برنامه در گروه B یا C می‌تواند گزینه بهتری باشد. " "از طرف دیگر، اگر هدف انجام نوع خاصی از تحلیل چند سطحی است، یک برنامه در گروه B یا C ممکن است گزینه بهتری باشد. " 99 98 98 98.33333333333333 1.04376226112192 1.122265881413931 1.111060944706711 1.092363029080854 0.1785714285714286 838 "In addition, many of the programs are R packages. " "بعلاوه، بسیاری از برنامه‌ها R هستند. " "به علاوه، بسیاری از برنامه‌ها بسته‌های R هستند. " 90 65 78 77.66666666666667 0.447856377456779 -0.8199815533804743 -0.2054399673220948 -0.1925217144152634 0.3333333333333333 839 "If one is already familiar with R, an R package for multilevel modeling is a natural choice. " "اگر کسی پیش از این با R آشنا باشد، یک بسته R برای مدل‌سازی چندسطحی یک انتخاب طبیعی است. " "اگر کسی پیش از این با R آشنا باشد، یک بسته R برای مدل‌سازی چندسطحی یک انتخاب طبیعی است. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 840 "We hope this review can help users choose the right packages for their research. " "امیدواریم این بررسی بتواند به کاربران کمک کند بسته‌های مناسب برای تحقیق خود انتخاب کنند. " "امیدواریم این بررسی بتواند به کاربران کمک کند بسته‌های مناسب برای تحقیق خود انتخاب کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 841 "The ""shrinkage"" posterior distributions of the study-specific parameters θi are also accessible from the bayesmeta() output. " "توزیع‌های عقبی ""انقباض"" پارامترهای خاص مورد مطالعه، همچنین از خروجی bayesmeta () نیز در دسترس هستند. " "توزیع‌های پسینی ""انقباض"" پارامترهای مخصوص مطالعه Ɵi از خروجی bayesmetha() نیز قابل دسترسی هستند. " 85 65 69 73.0 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.5003497926390548 0.35 842 "For example, one can illustrate the first study's (i = 1) input data (y1, σ1) and shrinkage estimate (θ1) in a single plot using the following code. " "برای مثال، یکی می‌تواند اولین مطالعه (i = ۱) داده ورودی (y۱، σ ۱) و برآورد انقباض (θ ۱) را در یک طرح واحد با استفاده از کد زیر نشان دهد. " "به عنوان مثال، می‌توان داده‌های ورودی (y1, σ1) اولین مطالعه (i=1) و برآورد انقباض (Ɵ1) را در یک نمودار واحد با استفاده از کد زیر نشان داد. " 96 90 85 90.33333333333333 0.8451269665668729 0.6514180184334688 0.2553353518879872 0.5839601122961097 0.4 843 "This mixture distribution can again be evaluated using the direct algorithm; this approach is implemented in the normalmixture() function. " "این توزیع مخلوط دوباره می‌تواند با استفاده از الگوریتم مستقیم ارزیابی شود؛ این روش در تابع normalmixture اجرا می‌شود. " "این توزیع ترکیبی می‌تواند دوباره با استفاده از الگوریتم مستقیم ارزیابی شود؛ این روش در تابع normalmixture پیاده‌سازی شده است. " 90 85 82 85.66666666666667 0.447856377456779 0.3571381040706801 0.05786021508366634 0.2876182322037085 0.25 844 "It may also make sense to consider empirical information for the setup of an informative heterogeneity prior, for example, when other evidence is extremely sparse. " "همچنین ممکن است منطقی باشد که اطلاعات تجربی را برای راه‌اندازی یک ناهماهنگی اطلاع‌رسانی قبل از، برای مثال، در زمانی که شواهد دیگر بسیار پراکنده هستند، در نظر بگیرید. " "همچنین ممکن است منطقی باشد که اطلاعات تجربی را برای راه‌اندازی ناهمگونی آموزنده پیشین در نظر بگیریم، به عنوان مثال، زمانی که شواهد دیگر بسیار پراکنده هستند. " 85 75 70 76.66666666666667 0.1167975531983673 -0.2314217246548971 -0.7320403321336171 -0.2822215011967156 0.3870967741935484 845 "In medical or psychological contexts, some evidence for certain types of endpoints may be found " "در زمینه‌های پزشکی و روانشناسی، برخی از شواهد برای انواع خاصی از نقاط نهایی را می‌توان یافت. " "در زمینه‌های پزشکی یا روانشناسی، ممکن است برخی از شواهد برای انواع خاصی از نقاط انتهایی یافت شود. " 89 85 90 88.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5844605798951886 0.4410810988569884 0.3809523809523809 846 "For our present example (a log-OR endpoint whose definition may be categorized as""surgical / device related success / failure"", and where the comparison is between pharmacological treatment and control), we can derive the prior simply. " "برای مثال فعلی ما (a log _ یا نقطه پایانی) که تعریف آن ممکن است به عنوان ""موفقیت یا موفقیت مرتبط با دستگاه"" طبقه‌بندی شود، و در جایی که مقایسه بین درمان دارویی و کنترل است)، ما می‌توانیم آن را به سادگی به دست آوریم. " "برای مثال فعلی ما (یک نقطه پایانی log-OR که تعریف آن ممکن است به عنوان ""موفقیت / عدم‌موفقیت مربوط به جراحی / دستگاه"" و جایی که مقایسه بین درمان دارویی و کنترل است، طبقه‌بندی شود)، می‌توانیم قبلی را به سادگی استخراج کنیم. " 89 55 70 71.33333333333333 0.3816446126050966 -1.408541382106052 -0.7320403321336171 -0.5863123672115239 0.3518518518518519 847 "The complete list of possible options is described in detail in the online documentation. " "فهرست کامل گزینه‌های ممکن به طور مفصل در اسناد آنلاین توضیح داده می‌شود. " "فهرست کامل گزینه‌های ممکن به تفصیل در مستندات آنلاین توضیح داده شده است. " 95 90 95 93.33333333333333 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.9135858079023901 0.7813063426836832 0.3333333333333333 848 "Since randomized studies are usually considered as evidence of higher quality, now suppose one was interested in combining the randomized studies only. " "از آنجا که مطالعات تصادفی معمولاً به عنوان مدرک کیفیت بالاتر در نظر گرفته می‌شوند، در حال حاضر فرض کنید که فرد علاقه‌مند به ترکیب مطالعات تصادفی بوده‌است. " "از آنجایی که معمولا مطالعات تصادفی به عنوان شواهدی از کیفیت بالاتر در نظر گرفته می‌شوند، اکنون فرض کنید که کسی فقط به ترکیب مطالعات تصادفی علاقه‌مند باشد. " 96 94 90 93.33333333333333 0.8451269665668729 0.8868419499236997 0.5844605798951886 0.7721431654619204 0.40625 849 "Based on these two studies only, we can now inspect e.g. the estimate of the overall effect σ comparing to the previous analysis (Figure 2), the (absolute) estimate is slightly larger, but the credible interval is wider. " "براساس این دو مطالعه، ما اکنون می‌توانیم به طور مثال برآورد تاثیر کلی σ را بررسی کنیم؛ مقایسه با تحلیل قبلی (شکل ۲)، برآورد (مطلق) کمی بزرگ‌تر است، اما فاصله معتبر بیشتر است. " "فقط بر اساس این دو مطالعه، ما اکنون می‌توانیم به طور مثال تخمین اثر کلی σ را در مقایسه با تحلیل قبلی (شکل ۲) ارزیابی کنیم، تخمین (مطلق) کمی بزرگتر است، اما بازه معتبر گسترده‌تر است. " 90 85 80 85.0 0.447856377456779 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.2437348684694149 0.3043478260869565 850 "The actualized value in the present data set (0.9975, vertical red line) is situated in the upper tail of the distribution of replicated statistics values, and the remaining tail area (horizontal green line) eventually defines the p-value. " "مقدار actualized در مجموعه داده‌های حاضر (۰.۹۹۷۵، خط قرمز عمودی) در دم بالای توزیع مقادیر آمار تکرار شده قرار دارد و ناحیه دم باقی مانده (خط سبز افقی) در نهایت مقدار p را تعریف می‌کند. " "مقدار واقعی در مجموعه داده حاضر (۰.۹۹۷۵، خط قرمز عمودی) در انتهای بالایی توزیع مقادیر آماری تکرارشده قرار دارد، و سطح دنباله‌ی باقی‌مانده (خط سبز افقی) درنهایت مقدار p را تعریف می‌دهد. " 90 80 80 83.33333333333333 0.447856377456779 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.1456415636818187 0.3333333333333333 851 "One may then argue that an overestimation of heterogeneity may be considered a conservative form of bias, so that, for example, among two exponential prior distributions the one with the larger expectation was ""more conservative"" in a certain sense. " "سپس می‌توان استدلال کرد که یک تخمین بیش از حد ناهمگونی را میتوان‌ به شکل محافظه کارانه از تعصب در نظر گرفت، به طوری که، برای مثال، در میان دو توزیع قبلی نمایی، یکی با انتظار بزرگ‌تر، ""محافظه‌کارتر"" بود. " "سپس می‌توان استدلال كرد كه یک تخمین بیش از حد ناهمگونی را میتوان شکل محافظه‌كارانه سوگیری در نظر گرفت، به طوری كه، برای مثال، در بین دو توزیع پیشین نمایی، توزیعی با انتظار بزرگتر به معنای خاصی ""محافظه‌کارتر"" بود. " 89 82 79 83.33333333333333 0.3816446126050966 0.180570155453007 -0.1396149217206545 0.1408666154458163 0.2653061224489796 852 "The aim of this section is to demonstrate that the bayesmeta implementation in fact yields consistent results. " "هدف این بخش نشان دادن این مساله است که پیاده‌سازی bayesmeta در واقع نتایج سازگار را به دست می‌دهد. " "هدف از این بخش نشان دادن این موضوع است که پیاده‌سازی bayesmeta در واقع نتایج سازگار را به همراه دارد. " 97 90 89 92.0 0.9113387314185553 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.6937974280485908 0.2272727272727273 853 "Sample sizes (k) here are varied between 2 and 20, and standard errors (σi) between 0.2 and 1.0. " "اندازه‌های نمونه (k) در اینجا بین ۲ تا ۲۰، و خطاهای استاندارد (σi) بین ۰.۲ و ۱.۰. " "در اینجا اندازه نمونه (k) بین ۲ تا ۲۰ و خطاهای استاندارد (σi) بین ۰.۲ و ۱.۰ متغیر است. " 90 80 78 82.66666666666667 0.447856377456779 0.06285818970789152 -0.2054399673220948 0.1017581999475252 0.2083333333333333 854 "From the time of their introduction in early 1970's seismic attributes gone a long way and they became a aid for geoscientists for reservoir characterization and also as a tool for quality control. " "از زمان معرفی آن‌ها در اوایل سال ۱۹۷۰، ویژگی‌های ارتعاشی در دهه ۱۹۷۰ به طول انجامید و آن‌ها به عنوان ابزاری برای کنترل کیفیت و نیز به عنوان ابزاری برای کنترل کیفیت به آن‌ها کمک کردند. " "از زمان معرفی آن‌ها در اوایل سال ۱۹۷۰، ویژگی‌های لرزه‌ای مسیر راهی طولانی را طی کرده‌اند و به کمکی برای زمین‌شناسان به منظور توصیف مخزن و نیز ابزاری برای کنترل کیفیت تبدیل شده است. " 79 60 62 67.0 -0.2804730359117266 -1.114261467743263 -1.258640696945139 -0.884458400200043 0.5609756097560976 855 "With the introduction of 3D seismic techniques and associated technologies and introduction of seismic sequence attributes, coherence technology in mid 1990's, and spectral decomposition in late 1990's has changed the seismic interpretation techniques and provided essential tools that were not available for geoscientists earlier. " "با معرفی تکنیک‌های ارتعاشی سه‌بعدی و فن‌آوری‌های مرتبط و معرفی ویژگی‌های توالی لرزه‌ای، تکنولوژی انسجام در اواخر دهه ۱۹۹۰، و تجزیه طیفی در اواخر دهه ۱۹۹۰، تکنیک‌های تفسیر لرزه‌ای را تغییر داده و ابزار لازم را ارایه داد که قبلابرایً geoscientists در دسترس نبودند. " "با معرفی تکنیک‌های لرزه‌ای سه‌بعدی و فن‌آوری‌های مرتبط و معرفی ویژگی‌های توالی لرزه‌ای، تکنولوژی انسجام در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰، و تجزیه طیفی در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰، تکنیک‌های تفسیر لرزه‌ای را تغییر داد و ابزارهای لازمی را فراهم کرد که پیش از آن در دسترس زمین‌شناسان نبود. " 89 65 87 80.33333333333333 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 0.3869854430908678 -0.01711716589483662 0.2580645161290323 856 "It has a low frequency appearance and only positive amplitudes. " "این یک ظاهر فرکانس پایین و تنها دامنه‌های مثبت دارد. " "این یک ظاهر فرکانس پایین و تنها دامنه‌های مثبت دارد. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 857 "It is better to show continuities Sequence boundaries. " "بهتر است مرزه‌ای توالی را نشان دهیم. " "بهتر است مرزهای توالی را نشان دهیم. " 100 100 99 99.66666666666667 1.109974025973602 1.239977847159046 1.176885990308151 1.175612621146933 0.25 858 "In most of the seven reviewed concepts, the protection of the agricultural production system itself is postulated as a major aim. " "در بسیاری از هفت مفهوم مورد بررسی, حفاظت از سیستم تولید محصولات کشاورزی هدف اصلی است. " "در بیشتر این هفت مفهوم مورد بررسی، حفاظت از خود سیستم تولید کشاورزی به عنوان هدف اصلی تلقی می‌شود. " 99 98 98 98.33333333333333 1.04376226112192 1.122265881413931 1.111060944706711 1.092363029080854 0.4545454545454545 859 "Goal-oriented concepts based on models for agronomy and management show a high potential to overcome these drawbacks and therefore represent a promising tool to bridge the gap between theory and practice of sustainability in agriculture. " "مفاهیم هدف محور بر پایه مدل‌های زراعی و مدیریتی پتانسیل بالایی برای غلبه بر این مشکلات دارند و بنابراین یک ابزار امیدوار کننده برای پل کردن شکاف بین تئوری و عمل پایداری در کشاورزی هستند. " "مفاهیم هدف‌گرای مبتنی‌بر مدل‌هایی برای کشاورزی و مدیریت، پتانسیل بالایی را برای غلبه بر این موانع نشان می‌دهد و بنابراین یک ابزار امیدبخش برای پر کردن شکاف بین تئوری و عمل توسعه‌ی پایدار در کشاورزی ارائه می‌دهد. " 89 80 83 84.0 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.1236852606851066 0.1893960209993649 0.4888888888888889 860 "Since production of agricultural goods strongly depends on natural settings, sociopolitical and agro-technical conditions, standardisation of evaluation methods or management advice is considerably more restricted than, e.g. for industrial production processes. " "از آنجا که تولید کالاهای کشاورزی به شدت وابسته به شرایط طبیعی، sociopolitical و شرایط فنی - فنی است، استانداردسازی روش‌های ارزیابی و یا مشاوره مدیریتی به طور قابل‌توجهی محدود از فرآیند تولید صنعتی است. " "از آنجا که تولید محصولات کشاورزی به شدت به محیط‌های طبیعی، سیاسی‌-اجتماعی و شرایط تکنیکی‌کشاورزی وابسته است، استانداردسازی روش‌های ارزیابی و یا مشاوره مدیریتی، به طور قابل‌توجهی از مثلا فرآیندهای تولید صنعتی محدودتر است. " 70 60 50 60.0 -0.8763789195768675 -1.114261467743263 -2.048541244162423 -1.346393877160851 0.3255813953488372 861 "For instance, sustainability assessment has to evaluate extremely divergent parameters, like science-based, quantitative data (e.g. data measured in field experiments or model-based prognosis) and normative settings (like aspirations of farmers or society, political threshold values or goals of landscape protection) which are mainly qualitatively described and strongly depend on actual sociopolitical conditions. " "برای مثال, ارزیابی پایداری به ارزیابی پارامترهای بسیار متنوع مانند داده‌های مبتنی بر علم, داده‌های کمی (داده‌های اندازه‌گیری شده در آزمایش‌های صحرایی یا پیش‌بینی مبتنی بر مدل) و تنظیمات هنجاری (مانند آرمان کشاورزان یا جامعه, ارزش‌های آستانه سیاسی یا اهداف حفاظت از منظر) می‌پردازد که عمدتاً به صورت کیفی تشریح و به شدت به شرایط واقعی سیاسی - اجتماعی بستگی دارد. " "برای مثال, ارزیابی توسعه‌ی پایدار باید پارامترهای بسیار متنوعی مانند داده‌های کمی مبتنی بر علم (داده‌های اندازه‌گیری‌شده در آزمایش‌های میدانی یا پیش‌بینی مبتنی بر مدل) و تنظیمات هنجاری (مانند آرمان‌های کشاورزان یا جامعه, ارزش‌های آستانه سیاسی یا اهداف حفاظت از مناظر طبیعی) را ارزیابی کند، که عمدتا به صورت کیفی تشریح و به شدت به شرایط واقعی سیاسی - اجتماعی بستگی دارند. " 75 70 80 75.0 -0.5453200953184559 -0.5257016390176857 -0.07378987611921424 -0.3816038701517853 0.2278481012658228 862 "In addition to the above, the successful application and implementation of sustainable farming systems requires the following: transparent concepts offering clear recommendations for implementation; extremely flexible and dynamic strategies of assessment and implementation showing a high transferability to manifold systems. " "علاوه بر موارد بالا، کاربرد موفق و اجرای سیستم‌های کشاورزی پایدار به موارد زیر نیاز دارد: مفاهیم شفافی که توصیه‌های روشنی برای اجرای آن ارائه می‌کنند؛روش‌های بسیار انعطاف‌پذیر و پویا ارزیابی و پیاده‌سازی نشان‌دهنده قابلیت انتقال پذیری بالا به سیستم‌های چند جانبه است. " "علاوه بر موارد بالا، کاربرد و اجرای موفق سیستم‌های کشاورزی پایدار به موارد زیر نیاز دارد: مفاهیم شفافی که توصیه‌های روشنی برای اجرای ارائه می‌کنند؛ روش‌های بسیار انعطاف‌پذیر و پویا برای ارزیابی و اجرا که نشان‌دهنده قابلیت انتقال بالا به سیستم‌های چندجانبه است. " 90 87 85 87.33333333333333 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3926805997201872 0.1481481481481481 863 "This approach allowed the identification of the potential and drawbacks of goal-oriented concepts and to point to future research needs. " "این رویکرد به شناسایی پتانسیل و اشکالات مفاهیم هدف محور و اشاره به نیازهای تحقیقاتی آینده می‌پردازد. " "این رویکرد امکان شناسایی پتانسیل و اشکالات مفاهیم هدف‌محور و اشاره به نیازهای تحقیقاتی آینده را فراهم می کند. " 89 93 89 90.33333333333333 0.3816446126050966 0.8279859670511419 0.5186355342937483 0.5760887046499956 0.1904761904761905 864 "Even though goal-oriented concepts notably differ in theoretical focus and methodological elements, fundamental features may be deduced which are common in all concepts. " "حتی اگر مفاهیم هدف گرا به طور قابل‌توجهی در کانون نظری و عناصر روش‌شناختی تفاوت داشته باشند، ویژگی‌های اساسی ممکن است استنتاج گردند که در همه مفاهیم رایج هستند. " "حتی اگر مفاهیم هدف‌گرا به طور قابل‌توجهی در کانون نظری و عناصر روش‌شناختی تفاوت داشته باشند، ممکن است ویژگی‌های اساسی استنتاج شود که در همه مفاهیم مشترک هستند. " 96 95 88 93.0 0.8451269665668729 0.9456979327962574 0.4528104886923081 0.7478784626851461 0.08823529411764706 865 "In general, authors first outline their perception of sustainability in the field of agriculture by defining a case-specific sustainability definition as well as distinct aims and systems of concern. " "به طور کلی، نویسندگان ابتدا درک خود از پایداری در زمینه کشاورزی را با تعریف یک تعریف پایداری خاص و نیز اهداف متمایز و سیستم‌های نگرانی، تشریح می‌کنند. " "به طور کلی، نویسندگان ابتدا درک خود از پایداری در زمینه کشاورزی را با تعریف یک پایداری موردی خاص و نیز اهداف متمایز و سیستم‌های مورد توجه، تشریح می‌کنند. " 86 87 85 86.0 0.1830093180500497 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.3043982465846108 0.1176470588235294 866 "The temporal scale ranges from short-term aspects including several days or weeks up to long-term aspects covering some years and longer. " "مقیاس زمانی از جنبه‌های کوتاه‌مدت شامل چند روز یا چند هفته تا جنبه‌های بلند مدت که چند سال و بیشتر طول می‌کشد, " "مقیاس زمانی از جنبه‌های کوتاه‌مدت شامل چند روز یا هفته تا جنبه‌های بلند مدت که چند سال و بیشتر را پوشش می‌دهند، متغیر است. " 70 65 60 65.0 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.028883753701787 0.2666666666666667 867 "These limits are determined either by estimation (e.g. resulting from expert interviews or referring to socio-political postulates for the reduction of emissions) or by scientific deduction (e.g. elaboration of critical loads/levels based on eco-toxicological experiments). " "این محدودیت‌ها یا به وسیله برآورده‌ای حاصل از مصاحبه‌های تخصصی یا اشاره به اصول اجتماعی - سیاسی برای کاهش انتشار آلاینده‌ها و یا با استنتاج علمی (تشریح باره‌ای بحرانی یا سطوح بحرانی براساس آزمایش‌های سم‌شناسی) تعیین می‌شوند. " "این محدودیت‌ها یا با تخمین (به عنوان مثال به‌دست‌آمده از مصاحبه های تخصصی یا ارجاع به اصول اجتماعی - سیاسی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای) و یا با استنتاج علمی (به عنوان مثال، تشریح بارها/سطوح بحرانی بر اساس آزمایش‌های زیست محیطی سم‌شناسی)تعیین می‌شوند. " 69 65 65 66.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.9412459326499475 0.4067796610169492 868 "Yet the study also reveals a positive relationship between investment size and financial professionals' decision-making effort. " "با این وجود، این مطالعه نشان می‌دهد که رابطه مثبتی بین اندازه سرمایه‌گذاری و تلاش تصمیم‌گیری متخصصان مالی وجود دارد. " "با این وجود، این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که رابطه مثبتی بین اندازه سرمایه‌گذاری و تلاش تصمیم‌گیری متخصصان مالی وجود دارد. " 96 94 97 95.66666666666667 0.8451269665668729 0.8868419499236997 1.045235899105271 0.9257349385319477 0.03846153846153846 869 "The current literature has not looked at these aspects of risk management, and no prior studies that we found use an experiment to consider the impact of ERM on individual decision making. " "تاریخچه فعلی به این جنبه‌های مدیریت خطر نگاه نمی‌کند، و هیچ مطالعات قبلی ای که ما از یک آزمایش برای بررسی تاثیر of بر تصمیم‌گیری فردی استفاده کردیم، وجود ندارد. " "ادبیات فعلی به این جنبه‌‌های مدیریت ریسک نگاه نکرده است، و هیچ یک از مطالعات قبلی که ما یافتیم از آزمایشی برای بررسی تأثیر ERM در تصمیم‌گیری‌‌های فردی استفاده نکرده است. " 70 65 60 65.0 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.028883753701787 0.4722222222222222 870 "We used a two-by-two experimental design with two RMP types (robust or ceremonial) and two financial risk levels (low or high) manipulated randomly between subjects. " "ما از یک طرح آزمایشی دو طرفه با دو نوع RMP (مقاوم یا تشریفاتی) و دو سطح ریسک مالی (پایین یا بالا) به طور تصادفی بین سوژه‌ها استفاده کردیم. " "ما از یک طرح آزمایشی دو به دو با دو نوع RMP (قوی یا تشریفاتی) و دو سطح ریسک مالی (پایین یا زیاد) که به طور تصادفی بین افراد دستکاری شده اند، استفاده کردیم. " 89 87 89 88.33333333333333 0.3816446126050966 0.4748500698157956 0.5186355342937483 0.4583767389048801 0.25 871 "The company operates in a relatively robust industry, and its financial performance and position are comparable to average companies in the industry. " "این شرکت در یک صنعت نسبتاً قوی عمل می‌کند و عملکرد مالی و موقعیت آن با شرکت‌های متوسط صنعت قابل‌مقایسه است. " "این شرکت در یک صنعت نسبتاً قوی فعالیت می‌‌کند و عملکرد و موقعیت مالی آن با شرکت‌‌های متوسط ​​در صنعت قابل مقایسه است. " 96 92 95 94.33333333333333 0.8451269665668729 0.7691299841785842 0.9135858079023901 0.8426142528826158 0.1785714285714286 872 "The company's five-year historical net sales, net income, and total assets were derived from industry benchmark data. " "فروش خالص ۵ ساله شرکت, سود خالص و کل دارایی‌های شرکت از داده‌های الگوبرداری صنعت استخراج شد. " "فروش خالص تاریخی پنج ساله شرکت، درآمد خالص و کل دارایی ها از داده‌‌های معیار صنعت استخراج شده است. " 89 86 85 86.66666666666667 0.3816446126050966 0.4159940869432379 0.2553353518879872 0.3509913504787739 0.4090909090909091 873 "Participants were experienced financial professionals who accessed the instrument through a link sent to them in three separate email requests from IMA's director of research. " "شرکت کنندگان, متخصصان مالی باتجربه بودند که از طریق یک لینک ارسالی به آن‌ها در سه درخواست ایمیل جداگانه از مدیر تحقیق, دسترسی پیدا کردند. " "شرکت‌کنندگان متخصصان مالی باتجربه بودند که از طریق لینکی که در سه درخواست ایمیل جداگانه از مدیر تحقیقات IMA به آنها ارسال شده بود، به این ابزار دسترسی پیدا کردند. " 86 55 75 72.0 0.1830093180500497 -1.408541382106052 -0.4029151041264157 -0.5428157227274725 0.5151515151515151 874 "We sent these email requests to IMA members who met the requisite experience and other selection criteria. " "ما این درخواست ایمیل را به افرادی که تجربه لازم و معیارهای انتخاب را داشتند فرستادیم. " "ما این درخواست‌‌های ایمیل را برای اعضای IMA که تجربه لازم و معیارهای انتخاب را داشتند فرستادیم. " 69 65 69 67.66666666666667 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.8534792051813604 0.2105263157894737 875 "Furthermore, they were told to assume that they report to the controller and that the degree of success of their investment recommendation is considered in their performance evaluation and in determining their base pay adjustments and incentive pay. " "علاوه بر این، به آن‌ها گفته شد که فرض کنند که آن‌ها به کنترل‌کننده گزارش می‌دهند و درجه موفقیت توصیه‌های سرمایه‌گذاری آن‌ها در ارزیابی عملکرد آن‌ها و تعیین مبنای پرداخت مبنای آن‌ها و پرداخت انگیزه در نظر گرفته می‌شود. " "علاوه بر این، به آنها گفته شد که فرض کنند که به کنترل کننده گزارش می‌‌دهند و میزان موفقیت توصیه سرمایه‌گذاری آنها در ارزیابی عملکردشان و در تعیین تعدیل پرداختی پایه و پرداخت تشویقی در نظر گرفته می شود. " 89 90 89 89.33333333333333 0.3816446126050966 0.6514180184334688 0.5186355342937483 0.517232721777438 0.4186046511627907 876 "The board of directors has directed management to establish an organization-wide risk management program (i.e., an enterprise risk management (ERM) program) primarily to ensure that the Company is effectively managing its risks. " "هیات‌مدیره به مدیریت دستور داده‌است تا یک برنامه مدیریت ریسک گسترده سازمان ایجاد نماید (به عنوان مثال, برنامه مدیریت ریسک شرکت) در درجه اول برای اطمینان از اینکه شرکت به طور موثر خطرات آن را مدیریت می‌کند. " "هیئت مدیره به مدیریت دستور داده‌است تا یک برنامه مدیریت ریسک در سطح سازمان (مثلا، یک برنامه مدیریت ریسک سازمانی (ERM)) را در درجه اول برای اطمینان از اینکه شرکت بطور موثر ریسک‌‌های خود را مدیریت می‌‌کند، ایجاد کند. " 89 85 89 87.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.5186355342937483 0.4191394169898417 0.4285714285714285 877 "SEC regulations mandate public company board members to disclose their risk oversight role. " "مقررات SEC، اعضای هیات‌مدیره شرکت را ملزم به افشای نقش نظارت بر ریسک خود می‌کند. " "مقررات SEC اعضای هیئت مدیره شرکت‌‌های دولتی را ملزم به افشای نقش نظارت بر ریسک خود می‌کند. " 85 65 80 76.66666666666667 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.07378987611921424 -0.2589912921004404 0.2 878 "In addition, New York Stock Exchange (NYSE) standards require that the Company's audit committee discuss the firm's risk management process and major financial risk exposures. " "به علاوه, استانداردهای بازار بورس نیویورک نیاز به این دارند که کمیته حسابرسی شرکت درباره فرآیند مدیریت ریسک شرکت و نوردهی‌های مالی بزرگ شرکت بحث و تبادل نظر کند. " "به علاوه، استانداردهای بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) مستلزم این است که کمیته حسابرسی شرکت درباره فرآیند مدیریت ریسک شرکت و قرار گرفتن در معرض ریسک بزرگ مالی بحث و تبادل نظر کند. " 85 65 67 72.33333333333333 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.5442331563733483 0.4054054054054054 879 "The full board and the audit committee have assumed an active role in providing risk oversight and have placed a high priority on giving attention to risk management. " "هیات‌مدیره کامل و کمیته حسابرسی, نقش فعالی در فراهم کردن نظارت بر ریسک و اولویت بالا در اولویت دادن به مدیریت ریسک قرار داده‌اند. " "هیات‌مدیره کامل و کمیته حسابرسی نقش فعالی در ارائه نظارت بر ریسک بر عهده گرفته اند و توجه به مدیریت ریسک را در اولویت بالایی قرار داده اند. " 89 88 89 88.66666666666667 0.3816446126050966 0.5337060526883534 0.5186355342937483 0.4779953998623994 0.4 880 "Management has appointed a Chief Risk Officer (CRO), who was previously employed as a CRO for a manufacturing company in a similar industry as the Company, to assume risk oversight responsibilities. " "مدیریت یک افسر ارشد ریسک (cro) را منصوب کرده‌است که قبلاً بعنوان یک شرکت تولیدی برای شرکت تولیدی در یک صنعت مشابه به عنوان شرکت استخدام شده‌بود تا مسیولیت نظارت بر ریسک را به عهده بگیرد. " "مدیریت، یک مدیر ارشد خطرات (CRO) را که قبلاً به عنوان CRO برای یک شرکت تولیدی در یک صنعت مشابه با این شرکت کار می‌‌کرد، منصوب کرده است تا مسئولیت‌‌های نظارت بر ریسک را بر عهده بگیرد. " 85 80 75 80.0 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.4029151041264157 -0.0744197870733856 0.3863636363636364 881 "The CRO, who has specialized risk management experience, meets with the CEO and the CFO to discuss the Company's risk exposures once each month. " "The cro که دارای تجربه مدیریتی ریسک تخصصی است، با مدیر عامل و CFO قرار ملاقات در مورد نوردهی خطر شرکت در هر ماه ملاقات می‌کند. " "CRO، که دارای تجربه تخصصی در زمینه مدیریت ریسک است، هر ماه یک بار با مدیرعامل و CFO ملاقات می‌‌کند تا درمورد مواجهه با ریسک شرکت صحبت کند. " 85 65 68 72.66666666666667 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -0.8636904233364977 -0.5222914745062015 0.59375 882 "The audit committee also meets with the CRO each quarter to engage in substantive risk management discussions about key financial, operational, and reputational risks. " "کمیته حسابرسی همچنین با the برای درگیر شدن در بحث‌های مدیریتی ریسک اساسی در مورد خطرات کلیدی مالی، عملیاتی و reputational تشکیل جلسه می‌دهد. " "کمیته حسابرسی همچنین هر سه ماه با CRO ملاقات می‌‌کند تا درمورد مباحث اساسی مدیریت ریسک در مورد خطرات کلیدی مالی، عملیاتی و اعتباری شرکت کند. " 69 63 60 64.0 -0.9425906844285499 -0.9376935191255897 -1.39029078814802 -1.09019166390072 0.5862068965517241 883 "The CRO's risk management recommendations are taken seriously and acted upon in a timely manner. " "توصیه‌های مدیریت ریسک cro به طور جدی گرفته می‌شوند و به موقع عمل می‌کنند. " "توصیه‌‌های مدیریت ریسک CRO جدی گرفته می‌‌شود و به موقع به آن عمل می‌‌شود. " 98 98 90 95.33333333333333 0.9775504962702375 1.122265881413931 0.5844605798951886 0.8947589858597856 0.2777777777777778 884 "The internal audit plan includes audits of the ERM program. " "طرح حسابرسی داخلی شامل حسابرسی‌های برنامه ERM می‌باشد. " "برنامه حسابرسی داخلی شامل حسابرسی‌های برنامه ERM می‌باشد. " 98 92 96 95.33333333333333 0.9775504962702375 0.7691299841785842 0.9794108535038304 0.9086971113175507 0.09090909090909091 885 "The internal audit staff receives continuing professional education in risk management practices. " "کارکنان حسابرسی داخلی ادامه آموزش حرفه‌ای در شیوه‌های مدیریت ریسک را دریافت می‌کنند. " "کارمندان حسابرسی داخلی آموزش حرفه ای مداومی را در زمینه شیوه های مدیریت ریسک دریافت می‌‌کنند. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.2777777777777778 886 "Capital budgeting project investment decisions fall under the Company's ERM program. " "تصمیمات سرمایه‌گذاری پروژه بودجه‌بندی سرمایه تحت برنامه ERM شرکت قرار می‌گیرند. " "تصمیمات مربوط به سرمایه‌گذاری پروژه برای بودجه بندی سرمایه تحت برنامه ERM شرکت قرار می‌‌گیرد. " 96 93 90 93.0 0.8451269665668729 0.8279859670511419 0.5844605798951886 0.7525245045044011 0.2222222222222222 887 "The CEO and CFO understand the board's intent of demonstrating compliance with regulations, and they do not support expending resources for an ERM program. " "مدیر عامل و CFO قصد هییت مدیره برای نشان دادن مطاوعت با مقررات را درک می‌کنند و آن‌ها از مصرف منابع برای برنامه ERM پشتیبانی نمی‌کنند. " "مدیر عامل و CFO قصد هیئت مدیره برای نشان دادن انطباق با مقررات را درک می‌‌کنند، و آن ها از مصرف منابع برای یک برنامه ERM پشتیبانی نمی‌‌کنند. " 95 90 87 90.66666666666667 0.7789152017151906 0.6514180184334688 0.3869854430908678 0.6057728877465091 0.125 888 "The Controller ensures that the matter of ""risk oversight"" appears in the board minutes once each calendar year by including this topic on the agenda of the annual meeting with the audit committee related to internal controls. " "کنترل‌کننده تضمین می‌کند که موضوع "" نظارت بر ریسک "" هر سال یکبار با گنجاندن این موضوع در دستور کار جلسه سالانه با کمیته حسابرسی مربوط به کنترل‌های داخلی به نظر می‌رسد. " "کنترل کننده تضمین می‌‌کند که موضوع ""نظارت بر ریسک"" هر سال یکبار در پیش نویس صفحه ظاهر می‌‌شود و این موضوع را در دستور کار جلسه سالانه با کمیته حسابرسی مربوط به کنترل‌‌های داخلی قرار می‌‌دهد. " 69 60 55 61.33333333333334 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.719416016155221 -1.258756056109011 0.2790697674418605 889 "Next, participants were randomly assigned to one of the two financial risk levels (high or low) and provided information describing a possible new product introduction. " "سپس, شرکت کنندگان به طور تصادفی به یکی از دو سطح ریسک مالی (بالا یا پایین) اختصاص داده شدند و اطلاعات مربوط به معرفی محصول جدید را ارایه کردند. " "سپس، شرکت‌کنندگان به طور تصادفی به یکی از دو سطح ریسک مالی (بالا یا پایین) تخصیص داده شدند و اطلاعاتی را در مورد معرفی احتمالی محصول جدید ارائه کردند. " 97 95 95 95.66666666666667 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9235408240390676 0.2352941176470588 890 "The financial-risk variable is included in the study to assess whether the effects of RMP type vary based on the riskiness of the investment that participants were considering. " "متغیر مالی - ریسک در این مطالعه برای ارزیابی اینکه آیا اثرات نوع RMP براساس the سرمایه‌گذاری که شرکت کنندگان در حال بررسی هستند متفاوت است یا خیر, گنجانده شده‌است. " "متغیر ریسک مالی در مطالعه گنجانده شده است تا ارزیابی کند که آیا تأثیرات نوع RMP براساس خطرپذیری سرمایه‌گذاری که شرکت‌کنندگان در نظر داشتند، متفاوت است یا خیر. " 89 65 69 74.33333333333333 0.3816446126050966 -0.8199815533804743 -0.7978653777350574 -0.4120674395034783 0.40625 891 "Participants had significant risk management expertise, with most having more than 15 years of professional business experience and specialized career experience relevant to the case. " "شرکت کنندگان مهارت مدیریت ریسک قابل‌توجهی داشتند, که بیشتر آن‌ها بیش از ۳۶ سال سابقه کار حرفه‌ای و تجربه حرفه‌ای مربوط به این پرونده داشتند. " "شرکت کنندگان مهارت مدیریت ریسک قابل‌توجهی داشتند، که بیشتر آنها بیش از ۱۵ سال سابقه تجاری حرفه ای و تجربه کاری تخصصی مربوط به پرونده داشتند. " 69 73 69 70.33333333333333 -0.9425906844285499 -0.3491336904000125 -0.7978653777350574 -0.6965299175212065 0.2758620689655172 892 "Fifty-one participants (85%) had at least one professional accounting or finance certification. " "پنجاه و یک شرکت‌کننده (۸۵ %) حداقل یک مدرک حسابداری حرفه‌ای یا مالی داشتند. " "پنجاه و یک شرکت‌کننده (۸۵ %) حداقل یک مدرک حسابداری حرفه‌ای یا مالی داشتند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 893 "To examine our research question, we ran four different analyses of variance (ANOVA) models. " "برای بررسی سوال تحقیق ما، چهار تحلیل مختلف از مدل‌های واریانس (ANOVA) را اجرا کردیم. " "برای بررسی سؤال مقاله، چهار تحلیل مختلف از مدل‌‌های واریانس (ANOVA) انجام دادیم. " 99 98 97 98.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.045235899105271 1.070421347213707 0.3333333333333333 894 "Table 3 presents the ANOVA model for the investment decision. " "جدول ۳ مدل ANOVA را برای تصمیم سرمایه‌گذاری نشان می‌دهد. " "جدول ۳ مدل ANOVA را برای تصمیم گیری سرمایه‌گذاری نشان می‌دهد. " 100 95 100 98.33333333333333 1.109974025973602 0.9456979327962574 1.242711035909591 1.099460998226484 0.07142857142857142 895 "The overall model is not significant, nor is RMP type. " "مدل کلی قابل‌توجه نیست و از نوع RMP نیز نیست. " "مدل کلی قابل توجه نیست و از نوع RMP نیز نمی‌‌باشد. " 99 98 100 99.0 1.04376226112192 1.122265881413931 1.242711035909591 1.136246392815147 0.1538461538461539 896 "Those in the robust RMP group had a mean of 40.64 compared to 39.63 in the ceremonial RMP group. " "آن‌هایی که در گروه RMP قوی بودند، در مقایسه با ۳۹.۶۳ در گروه RMP، میانگین of داشتند. " "آن‌هایی که در گروه RMP قوی بودند، در گروه RMP تشریفات میانگین ۴۰.۶۴ در مقایسه با ۳۹.۶۳ داشتند. " 49 45 48 47.33333333333334 -2.266825981462196 -1.997101210831629 -2.180191335365303 -2.148039509219709 0.1428571428571428 897 "We found what appear to be two ""good news"" results. " "ما متوجه شدیم که چه چیزی به نظر دو ""خبر خوب"" می‌رسد. " "ما آنچه به نظر دو نتیجه ""خبر خوب"" می‌‌رسد را متوجه شدیم. " 85 85 83 84.33333333333333 0.1167975531983673 0.3571381040706801 0.1236852606851066 0.1992069726513847 0.375 898 "First, a robust RMP caused the financial managers to feel more accountable to top managers for the risks related to the investment decision. " "اول اینکه، یک RMP قوی باعث شد که مدیران مالی برای ریسک‌های مرتبط با تصمیم سرمایه‌گذاری نسبت به مدیران ارشد پاسخگو باشند. " "اول، یک RMP قوی باعث شد که مدیران مالی نسبت به ریسک های مرتبط با تصمیم سرمایه‌گذاری، نسبت به مدیران ارشد احساس مسئولیت بیشتری کنند. " 85 87 85 85.66666666666667 0.1167975531983673 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.2823276583007167 0.2758620689655172 899 "Thus, a robust RMP appears to cause managers to think more carefully about their accountability to others for taking risk. " "بنابراین، یک RMP قوی به نظر می‌رسد که باعث می‌شود مدیران به دقت در مورد پاسخگویی شان نسبت به دیگران برای گرفتن ریسک فکر کنند. " "بنابراین، به نظر می‌‌رسد یک RMP قوی باعث می‌‌شود مدیران با دقت بیشتری در مورد مسئولیت پذیری خود نسبت به دیگران برای ریسک کردن فکر کنند. " 90 94 93 92.33333333333333 0.447856377456779 0.8868419499236997 0.7819357166995095 0.705544681359996 0.3 900 "For example, it could involve other key ERM corporate players as participants, such as board members, senior management, and auditors. " "برای مثال, می‌تواند شامل سایر بازیگران اصلی مدیریت ریسک به عنوان شرکت کنندگان, مانند اعضای هیات‌مدیره, مدیریت ارشد و حسابرسان باشد. " "برای مثال، این شرکت می‌‌تواند سایر بازیگران کلیدی ERM شرکت، مانند اعضای هیات‌مدیره، مدیریت ارشد و حسابرسان را به عنوان شرکت کنندگان درگیر کند. " 89 85 80 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.3571381040706801 -0.07378987611921424 0.2216642801855208 0.4333333333333333 901 "In this work, we apply the facial recognition into an attendance checking system that uses faces of registered people to check their attendance. " "در این کار، ما از تشخیص چهره در سیستم بررسی حضور استفاده می‌کنیم که از چهره‌های افراد ثبت‌نام‌شده برای بررسی حضور آن‌ها استفاده می‌کند. " "در این کار، ما از تشخیص چهره در یک سیستم بررسی حضور و غیاب استفاده می‌کنیم که از چهره‌های افراد ثبت نام شده برای بررسی حضور آن‌ها استفاده می‌کند. " 95 93 90 92.66666666666667 0.7789152017151906 0.8279859670511419 0.5844605798951886 0.7304539162205071 0.08571428571428572 902 "The core of the system is a deep facial recognition technique, which has four stages (e.g., removing motion-blur frames, detecting faces, removing non-frontal-view faces, and recognizing). " "هسته سیستم یک تکنیک تشخیص چهره عمیق است، که چهار مرحله دارد (به عنوان مثال، حذف فریم‌های تاری حرکتی، تشخیص چهره‌ها، حذف چهره بدون پیشانی، و تشخیص). " "هسته سیستم یک تکنیک تشخیص چهره عمیق است، که چهار مرحله دارد (به عنوان مثال، حذف فریم‌های تاری حرکتی، تشخیص چهره‌ها، حذف چهره های غیر از نمای روبه رو ، و بازشناسی). " 89 85 87 87.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.3869854430908678 0.3752560532555482 0.1707317073170732 903 "Also, we boost the performance of the system by utilizing hardware resources of users' computers. " "همچنین، ما عملکرد سیستم را با استفاده از منابع سخت‌افزاری کامپیوترهای کاربران افزایش می‌دهیم. " "همچنین، ما عملکرد سیستم را با استفاده از منابع سخت‌افزاری کامپیوترهای کاربران تقویت می‌کنیم. " 97 95 97 96.33333333333333 0.9113387314185553 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.967424187773361 0.1111111111111111 904 "With the rise of data-model, convolutional neural networks (CNN) achieve considerable accuracy in the number of computer vision tasks, especially face detection task. " "با ظهور مدل داده، شبکه‌های عصبی convolutional (سی ان ان) به دقت قابل‌توجهی در تعداد وظایف بینایی کامپیوتری، به خصوص کار تشخیص مواجه می‌شوند. " "با ظهور مدل داده، شبکه‌های عصبی کانولوشن (سی ان ان) به دقت قابل‌توجهی در تعدادی از وظایف بینایی کامپیوتری، به خصوص کار تشخیص چهره دست می یابند. " 80 67 77 74.66666666666667 -0.2142612710600443 -0.7022695876353588 -0.2712650129235351 -0.3959319572063127 0.1764705882352941 905 "In most cases, businesses understand why they need to build smart products and even know what they want to create. " "در بیشتر موارد، کسب و کارهادرک کنید که چرا آن‌ها نیاز دارند که محصولات هوشمند بسازند و حتی بدانند کهمی‌خواهند خلق کنند. " "در بیشتر موارد، کسب و کارها درک می‌کنند که چرا آن‌ها به ساخت محصولات هوشمند نیاز دارند و حتی می‌دانند که چه چیزی را می‌خواهند ایجاد کنند. " 89 80 80 83.0 0.3816446126050966 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.1235709753979247 0.4848484848484849 906 "First, time-to-market pressure only increases as customer expectations build and competition expands. " "اول، فشار به بازار فقط به عنوان مشتری افزایش می‌یابدانتظار ساخت و رقابت گسترش می‌یابد. " "اول، فشار زمان-به-بازار تنها با افزایش انتظارات مشتری گسترش رقابت افزایش می‌یابد. " 49 45 45 46.33333333333334 -2.266825981462196 -1.997101210831629 -2.377666472169624 -2.21386455482115 0.5789473684210527 907 "A modern, flexible development environment, like the Jama Software platform and open API, allows engineers to thrive using their preferred approach. " "توسعه انعطاف‌پذیر و انعطاف‌پذیرمحیط، مانند پلت فرم نرم‌افزار Jama و API باز، به مهندسین اجازه می‌دهد تا با استفاده از آن‌ها رشد کنند. " "یک محیط توسعه انعطاف‌پذیر مدرن، مانند پلت‌فرم نرم‌افزار جاما و API باز، به مهندسین اجازه می‌دهد تا با استفاده از رویکرد ترجیحی‌شان رشد کنند. " 69 60 60 63.0 -0.9425906844285499 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.149047646773278 0.28125 908 "From smart wristwatches to even smarter washing machines, from jet engines that signal when they need maintenance to jackhammers that detect when their users are tired, physical products in nearly every industry are being digitized with software. " "از ساعت مچی هوشمند گرفته تا ماشین‌های لباس‌شویی دقیق‌تر، از موتورهای جت تا زمانی که نیاز به تعمیر و نگهداری داشته باشند تا تشخیص دهند زمانی که مصرف کنندگان خسته می‌شوند، محصولات فیزیکی تقریباً هر صنعت با نرم‌افزار دیجیتالی می‌شوند. " "از ساعت‌های مچی هوشمند گرفته تا ماشین‌های لباس‌شویی هوشمند‌تر، از موتورهای جت که در زمان نیاز به تعمیر و نگهداری سیگنال دهند تا مته‌های دستی که تشخیص دهند که چه زمانی مصرف‌کنندگان خسته می‌شوند، محصولات فیزیکی تقریبا در هر صنعتی با نرم‌افزار دیجیتالی می‌شوند. " 66 65 65 65.33333333333333 -1.141225978983597 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -1.00745769750163 0.2857142857142857 909 "These are among the findings of a new Harvard Business Review Analytic Services survey of 285 business and IT leaders across a wide range of industries and locations worldwide, all of whom work for organizations that have either begun to digitize physical products or are planning to do so soon. " "این ها در میان یافته‌های یک بررسی تحلیلی تجاری هاروارد از ۲۸۵ نفر از رهبران کسب‌وکار و IT در گستره وسیعی از صنایع و مکان‌ها در سراسر جهان هستند که همگی آن‌ها برای سازمان‌هایی کار می‌کنند که یا شروع به دیجیتالی کردن محصولات فیزیکی کرده‌اند و یا قصد دارند این کار را به زودی انجام دهند. " "این‌ها در میان یافته‌های یک بررسی جدید خدمات تحلیلی بازبینی کسب و کار هاروارد روی ۲۸۵ نفر از رهبران کسب‌وکار و IT در گستره وسیعی از صنایع و مکان‌ها در سراسر جهان هستند که همگی آن‌ها برای سازمان‌هایی کار می‌کنند که یا شروع به دیجیتالی کردن محصولات فیزیکی کرده‌اند و یا قصد دارند این کار را به زودی انجام دهند. " 80 87 85 84.0 -0.2142612710600443 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.1719747168812461 0.1014492753623188 910 "The survey findings indicate that far greater collaboration and communication are needed to bridge the gap between those who design the physical product and those who design the digital features. " "یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که هم‌کاری و ارتباطات بیشتر برای اتصال شکاف بین کسانی که محصول فیزیکی را طراحی می‌کنند و آن‌هایی که ویژگی‌های دیجیتالی طراحی می‌کنند، مورد نیاز است. " "یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که همکاری و ارتباطات به مراتب بیشتری برای پر کردن شکاف بین کسانی که محصول فیزیکی را طراحی می‌کنند و آن‌هایی که ویژگی‌های دیجیتالی طراحی می‌کنند، مورد نیاز است. " 95 95 95 95.0 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8793996474712794 0.1666666666666667 911 "Frank says he expects these figures to rise in the next year or so as more organizations add software and services to their physical products. " "فرانک می‌گوید انتظار دارد این ارقام در سال آینده افزایش پیدا کند یا به این ترتیب سازمان‌های بیشتری نرم‌افزار و خدمات خود را به محصولات فیزیکی خود اضافه کنند. " "فرانک می‌گوید انتظار دارد این ارقام در سال آینده افزایش پیدا کند یا به این ترتیب سازمان‌های بیشتری نرم‌افزار و خدمات را به محصولات فیزیکی خود اضافه کنند. " 95 98 95 96.0 0.7789152017151906 1.122265881413931 0.9135858079023901 0.9382556303438371 0.03125 912 "A large majority (80 percent) said implementing digital technologies has either somewhat or significantly added pressure to increase time to market for products and services. " "اکثریت بزرگی (۸۰ درصد) اظهار داشتند که اجرای فن‌آوری‌های دیجیتال یا تا حدی فشار اضافه یا به طور قابل‌توجهی اضافه شده‌است تا زمان را برای محصولات و خدمات افزایش دهد. " "اکثریت بزرگی (۸۰ درصد) اظهار داشتند که پیاده سازی فن‌آوری‌های دیجیتال تا حدی یا به طور قابل توجهی فشار اضافه به همراه داشته تا زمان بازاریابی محصولات و خدمات را افزایش دهد. " 89 85 87 87.0 0.3816446126050966 0.3571381040706801 0.3869854430908678 0.3752560532555482 0.2432432432432433 913 "Even more (89 percent) expect that pressure to either significantly or somewhat increase in the future. " "حتی بیشتر (۸۹ درصد) انتظار دارند که فشار به طور قابل‌توجه یا تا حدی در آینده افزایش یابد. " "حتی بیشتر آنها (۸۹ درصد) انتظار دارند که آن فشار به طور قابل‌توجه یا تا حدی در آینده افزایش یابد. " 95 94 95 94.66666666666667 0.7789152017151906 0.8868419499236997 0.9135858079023901 0.8597809865137601 0.08333333333333333 914 "Hardware and most software projects have long used ""waterfall methodology,"" a sequential process with distinct steps, each of which must be completed before moving to the next. " "سخت‌افزار و اغلب پروژه‌های نرم‌افزاری مدت هاست که از ""روش آبشار"" استفاده می‌کنند، یک فرآیند متوالی با مراحل متمایز، که هر کدام باید قبل از حرکت به مرحله بعدی تکمیل شوند. " "پروژه‌های سخت‌افزاری و اغلب پروژه‌های نرم‌افزاری مدت‌هاست که از ""روش آبشار"" استفاده می‌کنند، یک فرآیند متوالی با مراحل متمایز، که هر کدام باید قبل از حرکت به مرحله بعدی تکمیل شوند. " 92 80 87 86.33333333333333 0.5802799071601435 0.06285818970789152 0.3869854430908678 0.3433745133196343 0.07142857142857142 915 "Hardware engineers and many software engineers have been trained to work this way. " "مهندسین سخت‌افزار و بسیاری از مهندسین نرم‌افزار برای کار به این روش آموزش‌دیده اند. " "مهندسین سخت‌افزار و بسیاری از مهندسین نرم‌افزار برای کار به این روش آموزش‌ دیده‌اند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 916 "It's commonly used by developers of web, cloud, and mobile apps who need quick results that can be updated frequently. " "این معمولاً توسط توسعه دهندگان وب، ابر، و برنامه‌های تلفن همراه استفاده می‌شود که به نتایج سریع نیاز دارند که اغلب می‌توانند به روز شوند. " "این معمولا توسط توسعه‌دهندگان برنامه های وب، ابری، و تلفن همراه استفاده می‌شود که به نتایج سریعی نیاز دارند که مرتبا می‌توانند به‌روز شوند. " 97 95 92 94.66666666666667 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.7161106710980693 0.8577157784376274 0.1612903225806452 917 "These developers start small, work fast, develop multiple modules simultaneously, and then build on them in a collaborative effort that produces results not in years but in mere weeks. " "این توسعه دهندگان به سرعت کار می‌کنند، سریع کار می‌کنند، ماژول های چندگانه را به طور همزمان توسعه می‌دهند، و سپس آن‌ها را در یک تلاش مشترک ایجاد می‌کنند که نه در طول سال‌ها بلکه در چند هفته منجر به ایجاد نتایجی می‌شود. " "این توسعه‌دهندگان کار کوچکی را شروع می‌کنند، سریع کار می‌کنند، ماژول‌های چندگانه را به طور همزمان توسعه می‌دهند، و سپس بر روی آن‌ها در یک تلاش مشترک ایجاد می‌کنند که نه در طول سال‌ها بلکه در چند هفته منجر به ایجاد نتایجی می‌شود. " 69 65 70 68.0 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.8315375233142137 0.1071428571428571 918 "Other top challenges of digitizing physical products include planning for diverse ecosystems, aligning traditional design methodologies with the more agile approaches required by digitization, hiring and training qualified staff, and managing and securing customer data. " "دیگر چالش‌های مهم برای دیجیتالی کردن محصولات فیزیکی شامل برنامه‌ریزی برای اکوسیستم‌های گوناگون، همسو کردن روش‌های طراحی سنتی با رویکردهای سریع‌تر مورد نیاز توسط دیجیتال سازی، استخدام و آموزش کارکنان واجد شرایط، و مدیریت و تضمین داده‌های مشتری است. " "دیگر چالش‌های مهم برای دیجیتالی کردن محصولات فیزیکی شامل برنامه‌ریزی برای اکوسیستم‌های گوناگون، همسو کردن روش‌های طراحی سنتی با رویکردهای چابک تر مورد نیاز توسط دیجیتال‌سازی، استخدام و آموزش کارکنان واجد شرایط، و مدیریت و ایمن کردن داده های مشتری است. " 95 96 95 95.33333333333333 0.7789152017151906 1.004553915668815 0.9135858079023901 0.8990183084287985 0.06 919 "Many companies now provide the platform and APIs (application programming interfaces) that allow environments to interface with whatever is needed in the future. " "اکنون بسیاری از شرکت‌ها پلت فرم و API های (رابط برنامه کاربردی) را فراهم می‌کنند که به محیط‌های اجازه می‌دهد تا با هر چیزی که در آینده مورد نیاز است، ارتباط برقرار کنند. " "اکنون بسیاری از شرکت‌ها پلت فرم و APIهای (رابط برنامه نویسی کاربردی) را فراهم می‌کنند که به محیط‌ها اجازه می‌دهد تا با هر چیزی که در آینده مورد نیاز است، ارتباط برقرار کنند. " 98 97 97 97.33333333333333 0.9775504962702375 1.063409898541373 1.045235899105271 1.028732097972294 0.0975609756097561 920 "More than half (52 percent) the respondents say they've partnered with software companies and others to improve their ability to implement digital technologies. " "بیش از نیمی (۵۲ درصد) پاسخ دهندگان می‌گویند که آن‌ها با شرکت‌های نرم‌افزاری و دیگران هم‌کاری کرده‌اند تا توانایی آن‌ها برای اجرای فن‌آوری‌های دیجیتال را بهبود بخشند. " "بیش از نیمی (۵۲ درصد) از پاسخ دهندگان می‌گویند که آن‌ها با شرکت‌های نرم‌افزاری و دیگران همکاری کرده‌اند تا توانایی آن ها برای پیاده سازی فن‌آوری‌های دیجیتال را بهبود بخشند. " 98 95 97 96.66666666666667 0.9775504962702375 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.9894947760572551 0.125 921 "More than a third (37 percent) have adopted the new development methodologies. " "بیش از یک سوم (۳۷ درصد) روش‌های جدید توسعه را اتخاذ کرده‌اند. " "بیش از یک سوم (۳۷ درصد) روش‌های جدید توسعه را اتخاذ کرده‌اند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 922 "But the chips' software developers face no such limit; they can continue to add, subtract, and debug pretty much forever. " "اما سازندگان نرم‌افزار چیپ ها با چنین حدی مواجه نیستند؛ آن‌ها می‌توانند به اضافه کردن، تفریق، و اشکال زدایی بسیار برای همیشه ادامه دهند. " "اما سازندگان نرم‌افزار چیپ‌ها با چنین محدودیتی مواجه نیستند؛ آن‌ها می‌توانند به اضافه کردن، تفریق، و اشکال‌زدایی تقریبا برای همیشه ادامه دهند. " 96 96 92 94.66666666666667 0.8451269665668729 1.004553915668815 0.7161106710980693 0.8552638511112524 0.06451612903225806 923 "In fact, deciding what data to collect, and for what purpose, should be among the first steps taken to design a digitized physical product. " "در حقیقت، تصمیم‌گیری در مورد این که چه اطلاعاتی جمع‌آوری می‌شود، و برای چه هدفی، باید در زمره اولین گام‌های برداشته‌شده برای طراحی یک محصول فیزیکی دیجیتالی باشد. " "در حقیقت، تصمیم‌گیری در مورد این که چه داده هایی جمع‌آوری شود، و برای چه هدفی، باید در زمره اولین گام‌های برداشته‌شده برای طراحی یک محصول فیزیکی دیجیتالی باشد. " 97 92 92 93.66666666666667 0.9113387314185553 0.7691299841785842 0.7161106710980693 0.7988597955650696 0.08108108108108109 924 "They need to get hardware and software engineers co-developing digitized physical products that are safe, secure, reliable, resilient, and able to protect privacy. " " آن‌ها نیاز دارند تا مهندسان نرم‌افزار و نرم‌افزار را با توسعه محصولاتی فیزیکی که ایمن, ایمن, قابل‌اعتماد, انعطاف‌پذیر و قادر به حفاظت از حریم خصوصی هستند, به دست آورند. " "آن‌ها نیاز دارند تا مهندسان نرم‌افزار و سخت‌افزار را برای توسعه مشترک محصولات فیزیکی دیجیتالی که ایمن, مطمئن، قابل‌اعتماد, انعطاف‌پذیر و قادر به حفاظت از حریم خصوصی هستند, به دست آورند. " 49 65 55 56.33333333333334 -2.266825981462196 -0.8199815533804743 -1.719416016155221 -1.602074516999297 0.1707317073170732 925 "But that's a major challenge, say more than half (54 percent) of the survey respondents. " "اما این یک چالش بزرگ است، بیش از نیمی (۵۴ درصد) از پاسخ دهندگان این نظرسنجی هستند. " "اما بیش از نیمی (۵۴ درصد) از پاسخ دهندگان نظرسنجی می گویند که این یک چالش بزرگ است. " 69 55 69 64.33333333333333 -0.9425906844285499 -1.408541382106052 -0.7978653777350574 -1.049665814756553 0.2857142857142857 926 "There, the company has access to a large pool of hardware and software engineers, a luxury most companies don't have. " "در آنجا، شرکت به مجموعه بزرگی از مهندسین سخت‌افزار و نرم‌افزار دسترسی دارد، که اغلب شرکت‌ها فاقد آن هستند. " "در آنجا، شرکت به مجموعه بزرگی از مهندسین سخت‌افزار و نرم‌افزار دسترسی دارد، نعمتی که اغلب شرکت‌ها فاقد آن هستند. " 94 91 92 92.33333333333333 0.7127034368635082 0.7102740013060265 0.7161106710980693 0.713029369755868 0.03846153846153846 927 "Getting these two types of engineers to work together can be the biggest hurdle of all. " "دریافت این دو نوع مهندس برای کار با هم می‌تواند بزرگ‌ترین مانع برای همه باشد. " "گرفتن این دو نوع مهندس برای کار با هم می‌تواند بزرگ‌ترین مانع همه باشد. " 95 95 95 95.0 0.7789152017151906 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8793996474712794 0.1176470588235294 928 "How to bring these two groups closer together? " "چگونه این دو گروه را به هم نزدیک‌تر کنیم؟ " "چگونه این دو گروه را به هم نزدیک‌تر کنیم؟ " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 929 "For example to detect adverse conditions, guide policy, shape strategy, and to explore new markets, products and services. " "برای مثال، شناسایی شرایط نامطلوب، هدایت سیاست، شکل استراتژی، و کشف بازارهای جدید، محصولات و خدمات. " "برای مثال برای شناسایی شرایط نامطلوب، سیاست راهنما، تشکیل استراتژی‌ و بررسی بازارها، محصولات و خدمات جدید. " 89 80 85 84.66666666666667 0.3816446126050966 0.06285818970789152 0.2553353518879872 0.2332793847336584 0.3809523809523809 930 "In the rectangular boxes, the elements of Slaughter's original definition can be found, and the circles show the corporate departments that typically are expected to produce the outcomes. " "در این جعبه‌های مستطیلی، عناصر تعریف اصلی کشتارگاه را میتوان‌ یافت، و دایره‌ها بخش‌های شرکتی را نشان می‌دهند که انتظار می‌رود نتایج را تولید کنند. " "در جعبه‌های مستطیلی، عناصر تعریف اصلی اسلاتر را می‌توان یافت، و دایره‌ها بخش‌های مختلف شرکتی را نشان می‌دهند که معمولاً پیش‌بینی می‌شود نتایج را ایجاد کنند. " 85 65 65 71.66666666666667 0.1167975531983673 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.5881165201076418 0.2777777777777778 931 "Slaughter's definition, we can conclude that strategic management can profit from future insights (i.e., the result of the interpretation of future-related information) to define future strategic directions; that corporate development and marketing can identify and explore new markets; that strategic controlling can identify future risks; and that innovation management can explore new products and services on the basis of these insights. " "از تعریف ""سلاخی""، ما می‌توانیم نتیجه بگیریم که مدیریت استراتژیک می‌تواند از بینش آتی سود ببرد (به عنوان مثال، نتیجه تفسیر اطلاعات مرتبط با آینده) برای تعریف بازارهای جدید؛ که کنترل استراتژیک می‌تواند ریسک‌های آینده را شناسایی کند؛ و مدیریت نوآوری می‌تواند محصولات و خدمات جدید را براساس این دیدگاه‌ها کشف کند. " "با توجه به تعریف اسلاتر، می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که مدیریت استراتژیک می‌تواند از بینش‌های آتی (یعنی نتیجه تفسیر اطلاعات مرتبط با آینده) برای تعریف جهت‌های استراتژیک آتی سود ببرد؛ که توسعه شرکتی و بازاریابی می‌تواند بازارهای جدید را شناسایی و بررسی کند؛ که کنترل استراتژیک می‌تواند ریسک‌های آتی را شناسایی کند؛ و اینکه مدیریت نوآوری می‌تواند محصولات و خدمات جدید را برمبنای این دیدگاه‌ها بررسی کند. " 60 60 60 60.0 -1.538496568093691 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.347682941328324 0.4096385542168675 932 "There are three primary perspectives from which research on corporate foresight has been conducted (see Fig. 2.2). " "سه perspec اولیه وجود دارد که از آن‌ها تحقیقات درباره پیش‌بینی شرکت انجام شده‌است (شکل ۲.۲ را ببینید). " "سه دیدگاه اولیه وجود دارد که از این میان تحقیقات درباره دوراندیشی شرکتی اجرا شده است (شکل 2.2 را ببینید). " 64 60 55 59.66666666666666 -1.273649508686961 -1.114261467743263 -1.719416016155221 -1.369108997528482 0.3043478260869565 933 "In 1980, Igor Ansoff presented an overview of the historic evolution of (strategic) management systems. " "در سال ۱۹۸۰، ایگور Ansoff مروری بر تحول تاریخی سیستم‌های مدیریت استراتژیک ارایه کرد. " "در سال ۱۹۸۰، ایگور آنسوف مرور کلی تکامل تاریخی سیستم‌های مدیریت (استراتژیک) را مطرح کرد. " 83 85 87 85.0 -0.01562597650499731 0.3571381040706801 0.3869854430908678 0.2428325235521835 0.4 934 "Many scholars have used his concept in the field of future research, most of them using the term issue management. " "بسیاری از محققان از مفهوم خود در زمینه تحقیقات آتی استفاده کرده‌اند که اغلب آن‌ها از اصطلاح مدیریت مساله استفاده می‌کنند. " "بسیاری از محققان از مفهوم وی در حوزه تحقیقات آتی استفاده کرده‌اند، اغلب آنها از عبارت مدیریت موضوع استفاده کرده‌اند. " 90 87 87 88.0 0.447856377456779 0.4748500698157956 0.3869854430908678 0.4365639634544808 0.375 935 "It was argued that only the top management is capable of triggering the appropriate responses when the discontinuous change affects the whole company or if it is a cross-divisional phenomenon " "اینگونه استدلال می‌شود که تنها مدیریت ارشد می‌تواند واکنش‌های مناسب را در زمانی که تغییر ناپیوسته بر کل شرکت تاثیر می‌گذارد یا در صورتی که این تغییر ناپیوسته بر کل شرکت تاثیر می‌گذارد یا اگر آن یک phe cross - divisional. " "اینگونه استدلال شد که تنها مدیریت ارشد قادر به پاسخ‌ دادن مناسب است در هنگامی که تغییر گسسته بر کل شرکت تاثیرگذار است یا اینکه آیا این پدیده میان‌بخشی هست یا خیر " 58 60 55 57.66666666666666 -1.670920097797055 -1.114261467743263 -1.719416016155221 -1.501532527231847 0.9393939393939394 936 "Indeed, the research question on how top management scans for changes in the environment has been researched to a point where additional research would not be expected to produce much more knowledge. " "در حقیقت، سوال تحقیق در مورد این که چگونه اسکن مدیریت ارشد برای تغییرات در محیط مورد تحقیق قرار گرفته‌است تا حدی مورد تحقیق قرار گرفته‌است که انتظار نمی‌رود تحقیقات بیشتر دانش بیشتری ایجاد کنند. " "در واقع، سوال تحقیقات درباره چگونگی پویش تغییرات محیط توسط مدیریت ارشد تا حدی مورد تحقیق قرار گرفته‌است که در آن انتظار نمی‌رود تحقیقات دیگر دانش بیشتری تولید کنند. " 62 60 65 62.33333333333334 -1.406073038390326 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.193833355424803 0.5757575757575758 937 "This led to the conclusion that - faced with discontinuous change - management is unable to accomplish an adequate adaptation in time. " "این امر منجر به نتیجه‌گیری شد که مواجهه با مدیریت تغییر ناپیوسته قادر به انجام یک سازگاری مناسب در زمان نیست. " "این مطلب منجر به این نتیجه‌گیری شد که - در مواجهه با تغییر گسسته - مدیریت قادر به انجام یک انطباق مناسب در زمان نیست. " 53 50 55 52.66666666666666 -2.001978922055467 -1.70282129646884 -1.719416016155221 -1.80807207822651 0.2962962962962963 938 "Following this line of argument, change in the economy as a whole occurs when firms are aware of changes in their environment and use different mechanisms to retain strategic flexibility and adapt to their environment. " "پس از این بحث، تغییر در اقتصاد به عنوان یک کل زمانی رخ می‌دهد که شرکت‌ها از تغییرات در محیط خود آگاهی دارند و از مکانیسم‌های مختلف برای حفظ انعطاف‌پذیری استراتژیک و انطباق با محیط خود استفاده می‌کنند. " "با تبعیت از این خط استدلال، تغییر در کل اقتصاد زمانی رخ می‌دهد که شرکت‌ها از تغییرات در محیط خود آگاه باشند و از مکانیسم‌های متفاوت برای حفظ انعطاف‌پذیری استراتژیک و انطباق با محیط خود استفاده کنند. " 82 80 82 81.33333333333333 -0.08183774135667964 0.06285818970789152 0.05786021508366634 0.01296022114495941 0.2790697674418605 939 "Such firms need to have the ability to (1) exploit current products and markets and (2) explore new products and markets that emerge when discontinuous change occurs. " "چنین شرکت‌هایی باید توانایی (۱) بهره‌برداری از محصولات و بازارها را داشته باشند و (۲) محصولات و بازارهای جدید را کشف کنند که وقتی تغییر ناپیوسته رخ می‌دهد. " "این شرکت‌ها نیاز به توانایی (۱) استفاده از محصولات و بازارهای فعلی و (۲) بررسی محصولات و بازارهای جدید دارند که وقتی تغییر گسسته رخ می‌دهد، ظاهر می‌شوند. " 97 95 87 93.0 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.3869854430908678 0.7480073691018935 0.5135135135135135 940 "Only some specific phenomena, such as the characteristics of corporate change, have been studied with deductive, econometric means. " "تنها برخی از پدیده‌های خاص مانند ویژگی‌های تغییر شرکت با روش‌های قیاسی, اقتصادسنجی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. " "تنها برخی پدیده‌های خاص، مانند ویژگی‌های تغییر شرکتی، با ابزارهای قیاسی، اقتصادسنجی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. " 100 97 95 97.33333333333333 1.109974025973602 1.063409898541373 0.9135858079023901 1.028989910805788 0.3043478260869565 941 "first finding of decision making research is that decisions tend not to be the outcome of linear, conscious, rational processes but the outcome of complex, multi- level information processing. " "اولین یافته تصمیم‌گیری این است که تصمیمات نتیجه فرآیندهای خطی، آگاهانه و منطقی نیستند بلکه نتیجه پردازش اطلاعات پیچیده، چند سطحی. " "اولین یافته تحقیقات تصمیم‌گیری به این شرح است که تصمیم‌گیری‌ها نتیجه فرایندهای خطی، آگاهانه و منطقی نیستند بلکه نتیجه پردازش اطلاعات پیچیده و چندسطحی هستند. " 85 88 80 84.33333333333333 0.1167975531983673 0.5337060526883534 -0.07378987611921424 0.1922379099225021 0.3333333333333333 942 "In situations in which companies use processes to ensure rational-comprehensive decision making, the success of these decisions is negatively influenced by environmental dynamism. " "در شرایطی که در آن com از فرایندهای برای اطمینان از تصمیم‌گیری جامع و منطقی استفاده می‌کند، فرآیند suc این تصمیمات تاثیر منفی بر پویایی محیطی دارد. " "در موقعیت‌هایی که در آنها شرکت‌ها از فرایندها برای اطمینان از تصمیم‌گیری جامع-معقول استفاده می‌کنند، پویاگرایی محیطی بر موفقیت این تصمیم‌گیری‌ها تاثیرگذاری منفی دارد. " 40 35 45 40.0 -2.862731865127337 -2.585661039557206 -2.377666472169624 -2.608686458951389 0.5294117647058824 943 "In this contingency model, the participation of stakeholders in the decision making process was found to be critical to the decision making success. " "در این مدل احتمالی، مشخص شد مشارکت سهامداران در فرآیند تصمیم‌گیری برای تصمیم‌گیری برای موفقیت مهم است. " "در این مدل احتمالی، مشارکت سهامداران در فرایند تصمیم‌گیری برای موفقیت تصمیم‌گیری حیاتی خواهد بود. " 97 95 90 94.0 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.8138324147033337 0.3684210526315789 944 "A previous study by Bourgeois and Eisenhardt found that in high-velocity environments, com- panies need to balance three paradoxes: (1) make major decisions carefully, but decide quickly " "مطالعه قبلی Bourgeois و Eisenhardt دریافتند که در محیط‌های دارای سرعت بالا نیاز به تعادل ۳ پارادوکس دارد: (۱) تصمیمات مهم را به دقت اتخاذ می‌کنند، اما به سرعت تصمیم‌گیری می‌کنند " "مطالعه قبلی توسط بورگاس و آیزنهاردت نشان داد که در محیط‌های دارای سرعت بالا، شرکت‌ها باید سه پارادوکس را متوازن کنند: (۱) تصمیمات مهم را به دقت انجام دهند، اما به سرعت تصمیم‌گیری کنند " 94 92 90 92.0 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.5844605798951886 0.6887646669790937 0.3809523809523809 945 "This leads to the conclusion that if corporate foresight plays the role of an adviser and provides information for decisions, then it can be expected to have an impact on the final decision and thus that it can contribute to the quality and success of a decision. " "این امر منجر به این نتیجه‌گیری می‌شود که اگر پیش‌بینی شرکت نقش یک مشاور را ایفا می‌کند و اطلاعات را برای تصمیم‌گیری فراهم می‌کند، آنگاه می‌توان انتظار داشت که بر تصمیم نهایی تاثیر گذارد و در نتیجه می‌تواند به کیفیت و موفقیت یک تصمیم کمک کند. " "این امر منجر به این نتیجه‌گیری می‌شود که اگر دوراندیشی شرکتی نقش یک مشاور را ایفا کند و اطلاعاتی برای تصمیم‌گیری فراهم کند، آنگاه می‌توان انتظار داشت که بر تصمیم نهایی تاثیرگذار باشد و در نتیجه می‌تواند در کیفیت و موفقیت تصمیم‌گیری نقش‌آفرین باشد. " 90 88 85 87.66666666666667 0.447856377456779 0.5337060526883534 0.2553353518879872 0.4122992606777065 0.2830188679245283 946 "For corporate foresight, it can be concluded that participation should increase the probability of usage of the foresight insights. " "برای پیش‌بینی شرکت، می‌توان نتیجه گرفت که مشارکت باید احتمال استفاده از بینش آینده‌نگری را افزایش دهد. " "برای دوراندیشی شرکتی، می‌توان نتیجه گرفت که مشارکت باید احتمال استفاده از بینش‌های دوراندیشی را افزایش دهد. " 90 88 88 88.66666666666667 0.447856377456779 0.5337060526883534 0.4528104886923081 0.4781243062791468 0.2380952380952381 947 "the overall question of innovation management Research is how companies should build structures and capabilities to continuously create new products, change internal processes, and develop new markets to ensure long-term competitiveness. " "پرسش کلی تحقیق مدیریت نوآوری این است که چگونه شرکت‌ها باید ساختارها و قابلیت‌هایی برای ایجاد مداوم محصولات، تغییر فرآیندهای داخلی، و توسعه بازارهای جدید برای تضمین رقابت طولانی‌مدت داشته باشند. " "پرسش کلی تحقیق مدیریت نوآوری این است که چگونه شرکت‌ها باید ساختارها و قابلیت‌ها را برای ایجاد مستمر محصولات جدید بسازند، فرایندهای داخلی را تغییر دهند و بازارهای جدید را برای اطمینان از رقابت‌پذیری بلندمدت توسعه دهند. " 90 94 89 91.0 0.447856377456779 0.8868419499236997 0.5186355342937483 0.617777953891409 0.4047619047619048 948 "In the following two chapters, the research on radical innovation and on disruptions will be analyzed to confirm the hypothesis that corporate foresight can indeed increase the chances that companies will create value from discontinuous change. " "در دو فصل بعد، تحقیقات روی نوآوری رادیکال و اختلالات در تایید این فرضیه تحلیل می‌شوند که پیش‌بینی شرکت می‌تواند در واقع احتمال ایجاد ارزش از سوی شرکت‌ها را افزایش دهد. " "در دو فصل بعد، تحقیقات درباره نوآوری بنیادین و اختلالات تحلیل خواهد شد تا این فرضیه تایید شود که دوراندیشی شرکتی در واقع می‌تواند این شانس را افزایش دهد که شرکت‌ها از تغییر گسسته ارزش‌ ایجاد می‌کنند. " 58 60 60 59.33333333333334 -1.670920097797055 -1.114261467743263 -1.39029078814802 -1.391824117896113 0.5476190476190477 949 "Richard Leifer calls innovations radical if they can deliver a fivefold to tenfold increase in product performance, if they introduce entirely new product performance measures, or if they introduce a cost reduction of at least 30%. " "ریچارد Leifer نوآوری‌ها را رادیکال می‌نامد اگر آن‌ها بتوانند یک پنج برابر را در عملکرد محصول به پنج برابر برسانند، اگر آن‌ها به طور کامل معیارهای عملکرد محصول را معرفی کنند، یا اگر یک کاهش هزینه حداقل ۳۰ % را معرفی کنند. " "ریچارد لیفر اگر نوآوری‌ها افزایش پنج یا ده برابری در عملکرد محصول داشته باشند، اگر معیارهای عملکرد محصولی کاملاً جدید معرفی کنند، یا اگر کاهش هزینه حداقل ۳۰ % ارائه کنند آن ها را بنیادین می نامد. " 62 60 65 62.33333333333334 -1.406073038390326 -1.114261467743263 -1.061165560140819 -1.193833355424803 0.6585365853658537 950 "Further research has shown that successful radical innovations in large companies are often achieved by committed individuals that can be described by traits (champions) or by their role and function (promoters). " "تحقیقات بیشتر نشان داده‌است که نوآوری‌های موفق رادیکال در شرکت‌های بزرگ اغلب با افراد متعهد حاصل می‌شود که میتوان‌ آن‌ها را توسط صفات (قهرمانان) یا نقش و عملکرد آن‌ها توصیف کرد. " "تحقیقات دیگر نشان دادند که نوآوری‌های بنیادین موفق در شرکت‌های بزرگ اغلب توسط افراد متعهد حاصل می‌شود که برحسب ویژگی‌ها (پیش‌آهنگها) یا نقش و کارکرد (ترویج‌دهنده‌ها) آنها می تواند توصیف شود. " 72 70 72 71.33333333333333 -0.7439553898735028 -0.5257016390176857 -0.6003902409307366 -0.6233490899406418 0.4883720930232558 951 "It was shown that a corporate mindset which is analytical, proactive, and aggressive positively influences the success of radical innovation projects. " "نشان‌داده شده‌است که یک ذهنیت سازمانی که تحلیلی, فعال و تهاجمی است بر موفقیت پروژه‌های نوآوری بنیادی تاثیر مثبت دارد. " "نشان داده شد که ذهنیت شرکتی که تحلیلی, فعال و تهاجمی است بر موفقیت پروژه‌های نوآوری بنیادین تاثیر مثبت دارد. " 97 95 89 93.66666666666667 0.9113387314185553 0.9456979327962574 0.5186355342937483 0.7918907328361869 0.2173913043478261 952 "But other aspects, such as organizational structures for the development of radical innova- tions, are still being studied with the help of qualitative and inductive means. " "اما جنبه‌های دیگر، مانند ساختارهای سازمانی برای توسعه نوآوری معکوس، هنوز با کمک روش‌های کیفی و استقرایی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. " "اما جنبه‌های دیگر، مانند ساختارهای سازمانی برای توسعه نوآوری‌های بنیادین، هنوز به کمک روش‌های کیفی و استقرایی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. " 67 65 85 72.33333333333333 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 0.2553353518879872 -0.5465534718748005 0.1071428571428571 953 "In the following years, Christensen's theory on disruption has achieved high popularity among managers, but it has also been criticized by scholars for its limited predictive capacity, and thus its limited usefulness in providing managerial guidance. " "در سال‌های بعد، تیوری کریستنسن در مورد اختلال در بین مدیران به محبوبیت بالایی دست یافته‌است، اما از سوی اندیشمندان برای ظرفیت پیش‌بینی محدود آن مورد انتقاد قرار گرفته‌است، و در نتیجه کارآیی محدود آن در ارایه راهنمایی مدیریتی مورد انتقاد قرار گرفته‌است. " "در سال‌های بعد، نظریه کریستنسن در مورد اختلال در بین مدیران به محبوبیت بالایی دست یافت، اما این نظریه از سوی برخی محققان نیز به خاطر قابلیت پیش‌بینی محدودش، و به همین ترتیب سودمندی محدودش در هدایت مدیریت، مورد انتقاد قرار گرفته‌است. " 88 85 92 88.33333333333333 0.3154328477534143 0.3571381040706801 0.7161106710980693 0.4628938743073879 0.46 954 "Christensen illustrated with cases the disruptive potential of emerging technologies. " "کریستنسن با موارد پتانسیل disruptive تکنولوژی‌های نوظهور نشان می‌دهد. " "کریستنسن با چند مثال پتانسیل مختل‌کننده فناوری‌های نوظهور را نشان داد. " 67 65 50 60.66666666666666 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -2.048541244162423 -1.314512337224937 0.5714285714285714 955 "From Table 2.6 on the following three pages, it can be seen that the maturity of research on disruptions is still in the inductive theory development stage. " "از جدول ۲.۶ در سه صفحه بعد می‌توان مشاهده کرد که بلوغ تحقیقات در خصوص اختلالات هنوز در مرحله توسعه نظریه استقرایی است. " "با توجه به جدول ۲.۶ در سه صفحه بعد، می‌توان مشاهده کرد که بلوغ تحقیقات درباره اختلالات هنوز در مرحله توسعه نظریه استقرایی است. " 100 95 85 93.33333333333333 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.2553353518879872 0.7703357702192822 0.2222222222222222 956 "Most research is still conducted by means of case studies or is purely conceptual. " "اکثر تحقیقات هنوز به وسیله مطالعات موردی انجام می‌شود یا صرفاً مفهومی است. " "اکثر تحقیقات هنوز به وسیله مطالعات موردی انجام می‌شوند یا صرفاً مفهومی هستند. " 97 100 100 99.0 0.9113387314185553 1.239977847159046 1.242711035909591 1.131342538162398 0.1333333333333333 957 "It is used as a term to describe the whole range of research conducted to help organizations, individuals, and governments explore, prepare for, and respond to changes in the environment. " "از آن به عنوان یک اصطلاح برای توصیف طیف وسیعی از تحقیقات انجام‌شده برای کمک به سازمان‌ها، افراد، و دولت‌ها برای بررسی، آماده‌سازی برای، و پاسخ به تغییرات در محیط استفاده می‌شود. " "از آن به عنوان یک عبارت برای شرح کل بازه تحقیقات انجام‌شده برای کمک به سازمان‌ها، افراد و دولت‌ها برای بررسی، آماده‌سازی و پاسخ به تغییرات در محیط استفاده می‌شود. " 85 88 89 87.33333333333333 0.1167975531983673 0.5337060526883534 0.5186355342937483 0.389713046726823 0.2105263157894737 958 "Many scholars have aimed to differentiate terms used in this broad field. " "بسیاری از محققان قصد دارند از واژه‌هایی که در این زمینه گسترده استفاده می‌شوند تمایز قایل شوند. " "بسیاری از محققان قصد دارند عبارت‌های استفاده شده در این حوزه گسترده را متمایز کنند. " 94 92 85 90.33333333333333 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.2553353518879872 0.5790562576433599 0.6470588235294118 959 "So far, the attempts to develop a common definition have not produced clarity, and many scholars use terms synonymously. " "تاکنون، تلاش برای توسعه یک تعریف رایج، وضوح تولید نشده است، و بسیاری از محققان از اصطلاح synonymously استفاده می‌کنند. " "تاکنون، تلاش‌ها برای ایجاد تعریف مشترک باعث شفافیت نشده است و بسیاری از محققان از عبارت‌های مترادف استفاده می کنند. " 60 63 67 63.33333333333334 -1.538496568093691 -0.9376935191255897 -0.929515468937938 -1.13523518538574 0.4583333333333333 960 "Table 2.7 does not aim to produce clarity on terminology but to provide some guidance for scholars willing to follow up on the literature in German, French, and English that I reference in this research. " "جدول ۲.۷ درصدد ایجاد وضوح در زمینه اصطلاحات نیست، بلکه برای ارائه راهنمایی برای محققانی که مایل به دنبال کردن ادبیات به زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی هستند که من در این تحقیق اشاره می‌کنم، ارایه می‌دهد. " "هدف جدول ۲.۷ ایجاد شفافیت درباره واژه‌شناسی نیست بلکه ارائه راهنمایی برای محققانی است که مایل به دنبال کردن منابع آلمانی، فرانسوی و انگلیسی اشاره شده در این تحقیق هستند. " 90 94 93 92.33333333333333 0.447856377456779 0.8868419499236997 0.7819357166995095 0.705544681359996 0.6666666666666666 961 "After the period of economic growth that followed the Second World War, many national governments were looking for ways to boost their national economies. " "پس از دوره رشد اقتصادی که بدنبال جنگ جهانی دوم بود، بسیاری از حکومت‌های ملی به دنبال راه‌هایی برای ارتقای اقتصاد ملی خود بودند. " "پس از دوره رشد اقتصادی که به دنبال جنگ جهانی دوم بود، بسیاری از حکومت‌های ملی به دنبال راه‌هایی برای ارتقای اقتصادهای ملی خود بودند. " 95 97 95 95.66666666666667 0.7789152017151906 1.063409898541373 0.9135858079023901 0.9186369693863178 0.103448275862069 962 "In the 1970s, the focus was on using mathematical modeling and trend extrapolation to make predictions about the evolution of technology. " "در دهه ۱۹۷۰, تمرکز بر استفاده از مدل‌سازی ریاضی و برون یابی روند برای پیش‌بینی تکامل تکنولوژی بود. " "در دهه ۱۹۷۰، تمرکز بر روی استفاده از مدل‌سازی ریاضی و برون‌یابی روند برای پیش‌بینی درباره تکامل فناوری بود. " 100 96 95 97.0 1.109974025973602 1.004553915668815 0.9135858079023901 1.009371249848269 0.1666666666666667 963 "This changed in the 1980s, when important limitations (particularly a weakness in identifying new technologies and disruptive change) of using past data and extrapolating them into the future became apparent. " "این تغییر در دهه ۱۹۷۰, زمانی که محدودیت‌های مهم (به ویژه ضعف در شناسایی فناوری‌های جدید و تغییرات مخرب) با استفاده از داده‌های گذشته و برون یابی آن‌ها به آینده آشکار شد, تغییر کرد. " "این موضوع در دهه ۱۹۸۰ تغییر کرد، زمانی که محدودیت‌های مهم (به ویژه ضعف در شناسایی فناوری‌های جدید و تغییر مخرب) استفاده از داده‌های قدیمی و برون‌یابی آنها به آینده آشکار شد. " 67 65 70 67.33333333333333 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -0.7320403321336171 -0.875678699882002 0.25 964 "Scholars report on the ongoing process of finding appropriate criteria for measuring the impact of foresight exercises. " "محققان در مورد فرآیند جاری یافتن معیارهای مناسب برای اندازه‌گیری تاثیر تمرین‌های پیش‌بینی تاکید کردند. " "محققان درباره فرایند مستمر یافتن معیارهای مناسب برای اندازه‌گیری تاثیرگذاری تمرین‌های دوراندیشی گزارش می‌دهند. " 68 65 67 66.66666666666667 -1.008802449280232 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.9194331571995482 0.5 965 "It can be concluded that the need for method development and the identification of best practices remains, before research will move toward theory development and subsequently to theory testing. " "می‌توان نتیجه گرفت که قبل از تحقیق, نیاز به توسعه روش و شناسایی بهترین تجارب, قبل از تحقیق به سمت توسعه تئوری و در نتیجه آزمون نظریه, باقی می‌ماند. " "می‌توان نتیجه گرفت که نیاز به توسعه روش و شناسایی بهترین شیوه‌های ممکن، قبل از آنکه تحقیقات به سمت توسعه نظریه و متعاقبا آزمون نظریه حرکت کند، همچنان باقی است. " 69 65 67 67.0 -0.9425906844285499 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.897362568915654 0.5428571428571428 966 "In their analysis, they show that the technology focus of corporate innovation management in the 1950s and 1960s was equally present in the way companies were exploring the future. " "در تجزیه و تحلیل آن‌ها, آن‌ها نشان می‌دهند که تمرکز تکنولوژی مدیریت نوآوری شرکت‌ها در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۰ به همان اندازه در شرکت‌های اکتشاف آینده وجود داشت. " "در تحلیلشان، آنها نشان دادند که کانون تکنولوژی مدیریت نوآوری شرکتی در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به شکلی برابر در روشی که شرکت‌ها به بررسی آینده می‌پرداختند وجود داشت. " 60 63 63 62.0 -1.538496568093691 -0.9376935191255897 -1.192815651343699 -1.223001912854327 0.6470588235294118 967 "Strategic management was primarily about planning how the company should be changed toward a desired new state and ensuring the transition by controlling the process. " "مدیریت استراتژیک در درجه اول در مورد برنامه‌ریزی این موضوع بود که چگونه شرکت باید به حالت جدید مورد نظر تغییر یابد و با کنترل فرآیند از گذار اطمینان حاصل کند. " "مدیریت استراتژیک در درجه اول در مورد برنامه‌ریزی این موضوع بود که چگونه شرکت باید به سمت وضعیت جدید مطلوب تغییر یابد و با کنترل فرایند از گذار اطمینان حاصل کند. " 100 95 95 96.66666666666667 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9897525888907498 0.1515151515151515 968 "Shell saw the future as something that can not be planned, recognizing that by nature the future is uncertain. " "شل آینده را به عنوان چیزی می‌بیند که نمی‌توان آن را برنامه‌ریزی کرد، تشخیص اینکه به وسیله طبیعت آینده نامطمئن است. " "شل آینده را به عنوان چیزی که نمی‌توان آن را برنامه‌ریزی کرد می دید، با تشخیص این مطلب که طبیعتا آینده نامطمئن است. " 67 65 85 72.33333333333333 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 0.2553353518879872 -0.5465534718748005 0.2962962962962963 969 "In consequence, Shell shifted its strategic planning toward scenario analysis, which makes it possible to identify different possible futures in order to be able to judge today's decisions based on their robustness in terms of success in the various possible futures. " "در نتیجه، شل برنامه‌ریزی استراتژیک خود را به سمت تحلیل سناریو تغییر داد، که امکان شناسایی آینده ممکن را برای اینکه بتواند تصمیمات امروز را براساس مقاومت آن‌ها بر حسب موفقیت در آینده ممکن ارزیابی کند. " "در نتیجه، شل برنامه‌ریزی استراتژیک خود را به سمت تحلیل سناریو تغییر داد، که شناسایی آینده‌های محتمل متفاوت را برای توانایی بر قضاوت تصمیم‌گیری‌های امروزی براساس قدرت‌شان برحسب موفقیت در آینده‌های محتمل مختلف ممکن می‌ساخت. " 85 88 85 86.0 0.1167975531983673 0.5337060526883534 0.2553353518879872 0.301946319258236 0.4444444444444444 970 "The foresighters are responsible for running foresight activities and facilitating the transition of weak signals to issues to recommendations and finally for triggering actions. " "The مسیول اجرای فعالیت‌های پیش‌بینی و تسهیل انتقال سیگنال‌های ضعیف به مسائل مربوط به توصیه‌ها و در نهایت برای شروع اقدامات هستند. " "دوراندیش‌ها مسئول اجرای فعالیت‌های دوراندیشی و تسهیل‌گر گذار از سیگنال‌های ضعیف به مسائلی برای توصیه و در نهایت تحریک اقدامات هستند. " 67 65 50 60.66666666666666 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -2.048541244162423 -1.314512337224937 0.5 971 "Past research has been either conceptual or inductive (see Table 2.10). " "تحقیقات قبلی یا مفهومی بوده یا استقرایی (جدول ۲.۱۰). " "تحقیقات گذشته یا مفهومی یا استقرایی بوده‌اند (جدول ۲.۱۰ را ببینید). " 82 85 87 84.66666666666667 -0.08183774135667964 0.3571381040706801 0.3869854430908678 0.2207619352682894 0.3333333333333333 972 "Schwarz (2007) used a Delphi analysis to capture experts' opinions on future directions in corporate foresight, and many other authors used case studies to broaden the knowledge about the configuration of corporate foresight systems. " "شوارتز (۲۰۰۷) از یک آنالیز دلفی برای ثبت نظرات متخصصان در جهات آینده در پیش‌بینی شرکت استفاده کرد، و بسیاری از نویسندگان دیگر مطالعات موردی را برای گسترش دانش در مورد پیکربندی سیستم‌های پیش‌بینی شرکت مورد استفاده قرار دادند. " "شوارز (۲۰۰۷) از یک آنالیز دلفی برای شناخت نظریات متخصصان درباره جهت‌گیری‌های آتی در دوراندیشی شرکتی استفاده کرد، و بسیاری از نویسندگان دیگر مطالعات موردی را برای گسترش دانش در مورد پیکربندی سیستم‌های دوراندیشی شرکتی مورد استفاده قرار دادند. " 78 80 85 81.0 -0.3466848007634089 0.06285818970789152 0.2553353518879872 -0.009497086389176734 0.2826086956521739 973 "These case studies have been conducted in the insurance industry and the airline industry and with cross-industry samples. " "این مطالعات موردی در صنعت بیمه و صنعت خطوط هوایی و با نمونه‌های سطح مقطع مورد استفاده قرار گرفته‌اند. " "این مطالعات موردی در صنعت بیمه و صنعت هوانوردی و همراه نمونه‌های فراصنعتی انجام شده‌اند. " 67 65 65 65.66666666666667 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -1.061165560140819 -0.9853871092177359 0.5 974 "Of the 14 empirical studies mentioned in Table 2.10, only two have used internal customers (i.e., the internal stakeholder, who uses the foresight insights for decision making or triggering managerial actions). " "از ۱۴ مطالعه تجربی که در جدول ۲.۱۰ ذکر شد، تنها دو نفر از مشتریان داخلی استفاده کرده‌اند (به عنوان مثال، سهامداران داخلی که از بینش آینده‌نگری برای تصمیم‌گیری یا ایجاد اقدامات مدیریتی استفاده می‌کنند). " "از میان ۱۴ مطالعه تجربی مذکور در جدول ۲.۱۰، تنها دو مورد از مشتریان داخلی استفاده کرده‌اند (یعنی ذینفع داخلی، که از بینش‌های دوراندیشی برای تصمیم‌گیری یا انجام اقدامات مدیریتی استفاده می‌کند). " 94 92 95 93.66666666666667 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.9135858079023901 0.7984730763148274 0.3414634146341464 975 "Such theoretical frames are also often referred to as theories, and they help guide and position the research. " "چنین چهارچوب‌های نظری اغلب به عنوان تئوری‌ها شناخته می‌شوند و به هدایت و موقعیت تحقیق کمک می‌کنند. " "چنین چهارچوب‌های نظری اغلب به عنوان تئوری‌ها نیز شناخته می‌شوند، و به هدایت و تعیین جایگاه تحقیقات کمک می‌کنند. " 92 95 95 94.0 0.5802799071601435 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.8131878826195971 0.2 976 "The idea originated with the work of Woodward, who argued that technologies directly determine differences in organizational attributes such as span of control, centralization of authority, and the formalization of rules and procedures. " "این ایده با اثر وودوارد، که استدلال می‌کند که تکنولوژی‌ها به طور مستقیم تفاوت‌ها در ویژگی‌های سازمانی همچون محدوده کنترل، تمرکز قدرت، و رسمی سازی قوانین و رویه‌ها را تعیین می‌کنند. " "ایده این کار از اثر وودوارد نشات گرفته است، که استدلال کرد فناوری‌ها به طور مستقیم تفاوت‌های ویژگی‌های سازمانی همچون محدوده کنترل، تمرکز قدرت و رسمی‌سازی قواعد و رویه‌ها را تعیین می‌کنند. " 100 94 70 88.0 1.109974025973602 0.8868419499236997 -0.7320403321336171 0.4215918812545616 0.3414634146341464 977 "This finding was revolutionary at a time when general management theory was dominated by the idea that given a certain goal there is one best way to organize a company. " "این یافته در زمانی انقلابی بود که تیوری مدیریت عمومی بر این ایده مسلط شد که به یک هدف خاص، یک راه برای سازماندهی یک شرکت وجود دارد. " "این یافته در زمانی انقلابی بود که نظریه مدیریت عمومی تحت تسلط این عقیده بود که با توجه به هدف خاص یک روش برتر برای سازمان‌دهی یک شرکت وجود دارد. " 40 37 45 40.66666666666666 -2.862731865127337 -2.467949073812091 -2.377666472169624 -2.569449137036351 0.4375 978 "This initial work triggered a whole school of thought in which scholars defined technology as the contingency factor and studied its impact on organizational factors. " "این کار اولیه باعث شد یک مکتب فکری به وجود آید که در آن محققان فن‌آوری را به عنوان فاکتور احتمالی تعریف کرده و تاثیر آن را بر عوامل سازمانی مطالعه کردند. " "این کار اولیه یک مکتب فکری کامل را ایجاد کرد که در آن محققان فناوری را به صورت عامل احتمالی تعریف کرده و تاثیر آن را بر عوامل سازمانی مطالعه کردند. " 100 96 95 97.0 1.109974025973602 1.004553915668815 0.9135858079023901 1.009371249848269 0.3125 979 "In this line of research, the books of Lawrence and Lorsch and Khandwalla are possibly the most prominent works. " "در این رشته از تحقیقات، کتاب‌های لارنس و Lorsch و Khandwalla احتمالاً برجسته‌ترین آثار هستند. " "در این خط تحقیقاتی، کتاب‌های لاورنس و لورچ و خاندوالا احتمالاً برجسته‌ترین آثار هستند. " 94 92 87 91.0 0.7127034368635082 0.7691299841785842 0.3869854430908678 0.6229396213776535 0.3333333333333333 980 "Particularly Lawrence and Lorsch expected the optimal organizational structure to be determined entirely through the contingency factors, excluding the possibility that the organization itself could change the contingency factors or that there is more than one optimal way. " "به خصوص لارنس و Lorsch انتظار دارند که ساختار سازمانی بهینه به طور کامل از طریق عوامل احتمالی (لاورنس و Lorsch ۱۹۶۷) تعیین شود، به جز احتمال اینکه خود سازمان می‌تواند عوامل احتمالی را تغییر دهد یا اینکه بیش از یک راه بهینه وجود دارد. " "به خصوص لاورنس و لورچ پیش‌بینی کردند ساختار سازمانی بهینه به طور کامل به واسطه عوامل احتمالی تعیین شود، صرف‌نظر از این که خود سازمان می‌تواند عوامل احتمالی را تغییر دهد ا اینکه بیش از یک راه بهینه وجود دارد. " 70 65 60 65.0 -0.8763789195768675 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.028883753701787 0.4 981 "For the development of the maturity model and the description of best practices, this leads to two conclusions. " "برای توسعه مدل بلوغ و توصیف بهترین تجارب, این امر منجر به دو نتیجه‌گیری می‌شود. " "برای توسعه مدل بلوغ و توصیف بهترین شیوه ها، این امر منجر به دو نتیجه‌گیری می‌شود. " 87 86 87 86.66666666666667 0.249221082901732 0.4159940869432379 0.3869854430908678 0.3507335376452792 0.15 982 "In addition, corporate foresight systems are rare, given the lack of successful implementation of corporate foresight systems. " "علاوه بر این، سیستم‌های پیش‌بینی شرکت‌ها کمیاب هستند، با توجه به عدم اجرای موفقیت‌آمیز سیستم‌های پیش‌بینی شرکت‌ها. " "علاوه بر این، سیستم‌های دوراندیشی شرکتی، با توجه به فقدان اجرای موفقیت‌آمیز سیستم‌های دوراندیشی شرکتی، کمیاب هستند. " 87 85 75 82.33333333333333 0.249221082901732 0.3571381040706801 -0.4029151041264157 0.06781469428199881 0.4166666666666667 983 "These conclusions can be used to define the current body of knowledge, identify the research gap, and guide the research design. " "این نتایج می‌توانند برای تعریف بدنه فعلی دانش, شناسایی شکاف تحقیق و راهنمایی طرح تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرند. " "این نتیجه‌گیری‌ها می‌توانند برای تعریف بدنه فعلی دانش، شناسایی شکاف تحقیقات و هدایت طرح تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرند. " 100 95 90 95.0 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.5844605798951886 0.880044179555016 0.25 984 "These 12 conclusions can be translated into two basic motivations for building corporate foresight systems, six guidelines for building corporate foresight systems, and the definition of the research gap. " "این ۱۲ نتیجه‌گیری را میتوان‌ به دو انگیزه اصلی برای ایجاد سیستم‌های پیش‌بینی سازمانی، شش دستورالعمل برای ایجاد سیستم‌های پیش‌بینی شرکت، و تعریف شکاف تحقیقاتی ترجمه کرد. " "این ۱۲ نتیجه‌گیری را می‌توان به دو انگیزه اساسی برای ایجاد سیستم‌های دوراندیشی شرکتی، شش دستورالعمل برای ایجاد سیستم‌های دوراندیشی شرکتی و تعریف شکاف تحقیقاتی تفسیر کرد. " 85 87 85 85.66666666666667 0.1167975531983673 0.4748500698157956 0.2553353518879872 0.2823276583007167 0.3333333333333333 985 "This could results in (1) overestimating the impact of corporate foresight and (2) limiting the ability to identify the whole range of benefits created by corporate foresight. " "این می‌تواند منجر به (۱) overestimating تاثیر پیش‌بینی شرکت و (۲) محدود کردن توانایی شناسایی کل دامنه منافع ایجاد شده توسط پیش‌بینی شرکت شود. " "این می‌تواند منجر به (۱) بیش‌برآورد تاثیر دوراندیشی شرکتی و (۲) محدود کردن توانایی شناسایی کل بازه مزایای ایجاد شده توسط دوراندیشی شرکتی شود. " 68 65 67 66.66666666666667 -1.008802449280232 -0.8199815533804743 -0.929515468937938 -0.9194331571995482 0.3225806451612903 986 "Particularly troubling is that in the only research on corporate foresight in which top management and the persons reporting directly to top management were questioned, the top management reported a limited use of foresight insights, and thus a limited impact of corporate foresight. " "خصوصاً در تحقیق در خصوص پیش‌بینی شرکتی که در آن مدیریت ارشد و افراد مستقیماً به مدیریت ارشد گزارش می‌دهند، مدیریت ارشد، استفاده محدود از بینش پیش‌بینی را گزارش می‌کند، و در نتیجه تاثیر محدودی از بینش سازمانی را گزارش می‌کند. " "خصوصاً نگران کننده این است که در تنها تحقیقات دوراندیشی شرکتی که در آنها از مدیریت ارشد و اشخاصی که مستقیم به مدیریت ارشد گزارش می‌دهند سوال شد، مدیریت ارشد استفاده محدود از بینش‌های دوراندیشی، و بنابراین تاثیر محدودی از دوراندیشی شرکتی، را گزارش کرد. " 60 55 55 56.66666666666666 -1.538496568093691 -1.408541382106052 -1.719416016155221 -1.555484655451655 0.5490196078431373 987 "In consequence, it neglected other elements such as actors (foresighters and their internal customers), information sources, and the cultural characteristics of a firm, which may have an important impact on the overall corporate foresight ability of a firm. " "در consequence، دیگر عناصر مانند بازیگران (foresighters و مشتریان داخلی آن‌ها)، منابع اطلاعاتی و ویژگی‌های فرهنگی یک شرکت را نادیده گرفت که ممکن است تاثیر مهمی بر توانایی پیش‌بینی کلی شرکت یک شرکت داشته باشد. " "در نتیجه، عناصر دیگر نظیر فعالان (دوراندیش‌ها و مشتریان داخلی آن ها)، منابع اطلاعاتی و ویژگی‌های فرهنگی یک شرکت را نادیده گرفته‌اند که ممکن است تاثیر مهمی بر کل توانایی دوراندیشی شرکتی داشته باشد. " 50 55 60 55.0 -2.200614216610514 -1.408541382106052 -1.39029078814802 -1.666482128954862 0.3571428571428572 988 "As the survival of a company relies on many factors and actions outside corporate foresight systems, empirical investigation would need to control most other variables to obtain sufficient effect strengths. " "همانطور که بقای یک شرکت بر بسیاری از عوامل و اقدامات خارج از سیستم‌های پیش‌بینی شرکت تکیه دارد، تحقیقات تجربی نیاز به کنترل بیشتر راه‌های مختلف برای به دست آوردن نقاط قوت اثر کافی دارند. " "همانطور که بقاء یک شرکت به عوامل و اقدامات زیادی خارج از سیستم‌های دوراندیشی شرکتی بستگی دارد، بررسی تجربی باید عمده متغیرهای دیگر را برای به دست آوردن نقاط قوت اثر کافی کنترل کند. " 85 80 80 81.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 0.0352886222623482 0.4864864864864865 989 "And how can these elements be made operational? " "و چگونه این عناصر می‌توانند عملیاتی شوند؟ " "و چگونه این عناصر می‌توانند عملیاتی شوند؟ " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 990 "Migration facilitated diffusion of advanced technological practices, but, since eighteenth- and nineteenth-century migration was uneven, so, too, was the diffusion of those practices. " "مهاجرت، انتشار شیوه‌های تکنولوژیکی پیشرفته را تسهیل کرد، اما، از قرن هجدهم و قرن نوزدهم، مهاجرت غیر یکنواخت بود، بنابراین، انتشار آن روش‌ها نیز بود. " "مهاجرت، انتشار شیوه‌های تکنولوژیکی پیشرفته را تسهیل کرد، اما، از قرن هجدهم و قرن نوزدهم، مهاجرت غیر یکنواخت بود، بنابراین، انتشار آن روش‌ها نیز همین‌طور. " 100 97 90 95.66666666666667 1.109974025973602 1.063409898541373 0.5844605798951886 0.9192815014700546 0.05714285714285714 991 "In contrast, migration pressures in the twenty-first century have increasingly come to be focused on Southern desires to move to the relative affluence and prosperity of the North. " "در مقابل، فشارهای مهاجرت در قرن بیست و یکم به طور فزاینده‌ای بر تمایلات جنوب متمرکز شده‌اند تا به وفور و رونق نسبی شمال حرکت کنند. " "در مقابل، فشارهای مهاجرت در قرن بیست و یکم به طور فزاینده‌ای بر تمایلات جنوبی‌ها برای حرکت به سمت رفاه و رونق نسبی شمال متمرکز شده است. " 100 94 87 93.66666666666667 1.109974025973602 0.8868419499236997 0.3869854430908678 0.7946004729960565 0.2580645161290323 992 "South and Central Americans want to live and work in North America. " "مردم آمریکای جنوبی و مرکزی می‌خواهند در آمریکای شمالی زندگی و کار کنند. " "مردم آمریکای جنوبی و مرکزی می‌خواهند در آمریکای شمالی زندگی و کار کنند. " 100 100 100 100.0 1.109974025973602 1.239977847159046 1.242711035909591 1.19755430301408 0.0 993 "Asians want to live and work in North America and Europe. " "آسیایی خواهان زندگی و کار در آمریکای شمالی و اروپا هستند. " "آسیایی‌ها خواهان زندگی و کار در آمریکای شمالی و اروپا هستند. " 97 95 97 96.33333333333333 0.9113387314185553 0.9456979327962574 1.045235899105271 0.967424187773361 0.07692307692307693 994 "Political and physical barriers to these movements have intensified as the pressures for migration out of the South have accelerated. " "موانع سیاسی و فیزیکی این جنبش‌ها در حالی که فشار برای مهاجرت از جنوب شدت گرفته‌است، شدت یافته‌است. " "موانع سیاسی و فیزیکی این جنبش‌ها با افزایش فشار برای مهاجرت از جنوب شدت گرفته‌است. " 100 93 85 92.66666666666667 1.109974025973602 0.8279859670511419 0.2553353518879872 0.7310984483042438 0.3888888888888889 995 "Africans and southwest Asians want to live and work in Europe. " "آفریقایی‌ها و اتباع آسیای جنوب غربی خواهان زندگی و کار در اروپا هستند. " "آفریقایی‌ها و آسیای جنوب غربی ها خواهان زندگی و کار در اروپا هستند. " 100 95 95 96.66666666666667 1.109974025973602 0.9456979327962574 0.9135858079023901 0.9897525888907498 0.1333333333333333 996 "To the extent that industrialization has been a major agent in bringing about environmental deterioration, Northerners will seek to persuade Southerners to forgo industrialization in order to head off further degradation; China, for instance, may shortly become the world's leading source of pollution. " "تا حدی که صنعتی شدن یک عامل مهم در ایجاد تخریب محیط‌زیست بوده‌است، Northerners به دنبال متقاعد کردن جنوبی‌ها برای صرف‌نظر کردن از صنعتی شدن به منظور جلوگیری از تخریب بیشتر است؛ به عنوان مثال، چین ممکن است به زودی تبدیل به منبع اصلی آلودگی شود. " "تا حدی که صنعتی شدن یک عامل مهم در ایجاد تخریب محیط‌زیست بوده‌است و کشورهای امریکای شمالی به دنبال متقاعد کردن جنوبی‌ها برای صرف‌نظر کردن از صنعتی شدن به منظور جلوگیری از تخریب بیشتر خواهند بود ؛ به عنوان مثال، چین ممکن است به زودی تبدیل به منبع اصلی آلودگی دنیا شود. " 70 67 69 68.66666666666667 -0.8763789195768675 -0.7022695876353588 -0.7978653777350574 -0.7921712949824279 0.1206896551724138 997 "Just who will win and lose as a consequence of climate change is not fully predictable. " "تنها کسی که به عنوان پیامد تغییر آب و هوا برنده و بازنده خواهد شد کاملاً قابل‌پیش‌بینی نیست. " "فقط کسی که به عنوان پیامد تغییر آب و هوا برنده و بازنده خواهد شد کاملاً قابل‌پیش‌بینی نیست. " 94 92 97 94.33333333333333 0.7127034368635082 0.7691299841785842 1.045235899105271 0.8423564400491209 0.04761904761904762 998 "I explore these claims, accepting some and challenging others, and consider how they may be addressed. " "من این ادعاها را بررسی کردم، برخی را پذیرفتم و برخی را به چالش کشیدم، و در نظر بگیرید که چگونه ممکن است مورد توجه قرار گیرد. " "من این ادعاها را بررسی می کنم، برخی را می پذیرم و برخی را به چالش می کشم، و در نظر می گیرم که چگونه ممکن است به آنها پرداخته شود. " 85 80 77 80.66666666666667 0.1167975531983673 0.06285818970789152 -0.2712650129235351 -0.03053642333909208 0.3529411764705883 999 "On this issue a paper on `Reflections on the field of educational management studies' is illuminating. " "در این مقاله، مقاله‌ای درباره ""Reflections در زمینه مطالعات مدیریت آموزشی"" روشن است. " "در این موضوع مقاله‌ای با عنوان ""تاملاتی در زمینه مطالعات مدیریت آموزشی"" روشنگر است. " 67 65 60 64.0 -1.075014214131915 -0.8199815533804743 -1.39029078814802 -1.09509551855347 0.3333333333333333 1000 "Management also includes three processes (mobilising, managing and monitoring) which taken together can be ""subsumed under the rubric of policy implementation"". " "همچنین مدیریت شامل سه فرآیند (بسیج, مدیریت و نظارت) است که با هم جمع می‌شوند "" تحت سرفصل "" اجرای سیاست "" قرار می‌گیرند. " "مدیریت همچنین شامل سه فرآیند (تجهیز، مدیریت و نظارت) است که در مجموع می‌توانند ""تحت عنوان اجرای سیاست"" قرار گیرند. " 82 80 80 80.66666666666667 -0.08183774135667964 0.06285818970789152 -0.07378987611921424 -0.03092314258933412 0.3703703703703703